eitaa logo
🕊کانال شهیدمحمدنکاحی🕊
235 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.3هزار ویدیو
30 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🕊 تلاوت آیات‌ قرآن ڪریم ؛ ۩ بــِہ نـیابـت‌ از         همه انبیاء ، شهدا ، اموات مؤمنین و مومنات، اموات این جمع، سلامتی مردم کشورمون سلامتی و عاقبت به خیری پدر و مادران و جوانهامون حق الناسها قربتا الی الله 📚                   
🌷 🌷 !! 🌷اولين عمل دست من خاطره‌‌انگيز و جالب بود و شايد هرگز در طول زندگيم آن لحظه را فراموش نكنم. يك روز كه پس از چند ساعت عمل در گوشه حياط روى سكويى به تنهايى نشسته و در دنياى خودم غرق بودم، صداى آمبولانس احمد مرا به خود آورد. او كه می‌آمد، يعنی كار.... 🌷به طرف آمبولانس رفتم. احمد لبخندزنان پياده شد و مطابق معمول به طرف در عقب آمبولانس رفت و درحالی‌كه می‌لنگيد گفت: دكتر تيل جون، اى دفعه ديگه سيت خوراكتو آوردوم. (اين دفعه ديگه برات خوراكت را آوردم.) با تعجب پرسيدم: چه خوراكى؟ حالا يه دست بده تا سيت تعريف كونوم. 🌷....دستش را دراز كرد و من هم دست دراز كردم تا با او دست بدهم و او دست داد و با سرعت رفت كنار. دستش توى مشتم جا ماند. با ترس دست را رها كردم و به عقب پريدم. دست احمد جلوى چشمان از حدقه درآمده من روى زمين افتاده بود. صداى خنده بلندش تعجبم را بيشتر كرد. اين شوخى در آن شرايط، غير منتظره بود و من واقعاً ترسيده بودم. با تعجب نگاهش كردم.... 🌷احمد درحالی‌كه كمى از ترسيدن من جا خورده بود با خنده گفت: سى ‌اى، اى، بابا مگه نگفتوم خوراكتو آوردوم، خو، اى دست می‌خواكت نيست؟ برو با سريش بچسبونش به دست جابر تا يه عمر دعات كنه. به خدا نفس ننه ليلا حقه. تو اى كارو بكن، او وقت هر چه از خدا بخواى، ها به جد سيد عباس... همين حالا بت ميده. [احمد، (ها) را با لهجه مخصوص آبادانيش بسيار كشيده تلفظ می‌كرد.] 🌷تا او اين حرف‌‌ها را می‌زد و می‌خنديد، من حال طبيعيم را به دست آورده بودم. دست را برداشتم و رفتم به طرف اطاق عمل و آن‌ها نيز جابر را كه دست قطع شده‌اش در دست من بود، به اطاق عمل منتقل كردند. اين اولين عمل پيوند دست من بود. 📚 كتاب "پرسه در ديار غربت" (خاطرات پزشكان) ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 👇 ♥️ @shahidnekahi
میخواهم مثل تو باشم... وقتے ڪہ جوانان این زمانہ خودشون رو شبیہ بہ شهدا میڪنند.. شهدا ما را نگاهی
دلانہ✨ از یڪ محله به یڪ مدرسه می‌رفتند اما با دو مسیرِ متفاوت.. هرچه‌ دوستش اصرار می‌کرد ڪه‌ بیا از همین کوچه برویم قبول‌ نمی‌کرد.. می‌گفت: این‌‌ کوچه پُر از دختره من نمیام معلوم‌ نیست این کوچه به کجا ختم ‌میشه.. شهیدعلی‌صیادشیرازی
هروقت میدید بچه ها مشغول غیبت کسی هستند مرتب می‌گفت: صلوات بفرست! و یا به هر طریق بحث را عوض میکرد... -شهید ابراهیم‌ هادی-
دمدمای غروب یک مرد کُرد با زن و بچه‌اش مانده بودند وسط یه کوره راه، من و علی هم با تویوتا داشتیم از منطقه برمی‌گشتیم به شهر، چشمش که به قیافه لرزان زن و بچه کُرد افتاد، زد رو ترمز و رفت طرف اونا، پرسید: کجا می‌روید؟ مرد کُرد گفت: کرمانشاه، علی پرسید: رانندگی بلدی؟ کُرد متعجب گفت: بله بلدم، علی دمِ گوشم گفت: سعید بریم عقب، مرد کُرد با زن و بچه‌اش نشستند جلو و ما هم عقب تویوتا، توی سرمای زمستان! باد و سرما می‌پیچید توی عقب تویوتا؛ هر دوتامون مچاله شده بودیم، لجم گرفت و گفتم: آخه این آدم رو می‌شناسی که این جوری بهش اعتماد کردی؟ اون هم مثل من می‌لرزید، اما توی تاریکی خنده‌اش را پنهان نکرد و گفت: آره می‌شناسمش، اینا دو، سه تا از اون کوخ نشینانی هستند که امام فرمود به تمام کاخ نشین‌ها شرف دارن، تمام سختی‌های ما توی جبهه به خاطر ایناس. 🌹شهید علی چیت‌سازیان🌹
💔 وصیت سنگ قبر⬆️⬆️ ✅آیا با کمی گریه و یک فاتحه شما بر مزار من و امثال من مسئولیتی را که با رفتن خود بر دوش تو گذاشته ایم از یاد خواهی برد یا نه؟ ما نظاره گرخواهیم بود!! شهید_رضا_نادری تلنگر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
📝』ابراهیم همیشه به دوستانش می‌گفت: قبل از اینکه آدم محتاج به شما رو بیاندازد و دستش را دراز کند. شما مشکلش را بر طرف کنید. او هر یک از رفقا که گرفتاری داشت، یا هر کسی را حدس می‌زد مشکل مالی داشته باشد کمک می‌کرد. آن هم مخفیانه، قبل از اینکه طرف مقابل حرفی بزند. بعد می‌گفت: من فعلاً احتیاجی ندارم. این را هم به شما قرض می‌دهم. هر وقت داشتی برگردان. این پول قرض‌الحسنه است. ابراهیم هیچ حسابی روی این پول‌ها نمی‌کرد. او در این کمک‌ها به آبروی افراد خیلی توجه می‌کرد. همیشه طوری برخورد می‌کرد که طرف مقابل شرمنده نشود. 📚』برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم شهید_ابراهیم_هادی』 اللهم_عجل_لولیک_الفرج ‎‎‌‌
نماز قدم گذاشتن بر بال فرشتگان است ، نماز جنگ با نفس است نماز انتظار عاشق است ،✿⊱ ،نماز تسبیح خداوند بلند مرتبه است ، نماز آرامش بخش جان است نماز یعنی خشوع در برابر زیبایی مطلق ،✿⊱ ❤️
               یاالله..     چقدر لحظه های باتو بودن زیباست "خدایا ....             راضـی ام بـه رضای تو ❤️🌱
< خدایا گشایشی ایجاد کن برای دل‌هایی که با بغض صدایت میزنند. . . > ❤️
:😇 🪴اَللّهُمَّ اغْفِرْلى كُلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ وَ كُلَّ خَطيئَةٍ اَخْطَاْتُها ! بيامرز برايم همه گناهانى را كه مرتكب شدم و تمام خطاهايى كه به آنها آلوده گشتم ..🤲 ❤️