4_6003325739535959378.mp3
868.1K
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
📚 فضایل حضرت ام البنین سلام الله
🎤حجة الاسلام سید حسین مومنی
#سخنرانی_کوتاه
کانال رسمی شهید امید اکبری
💔 #نیمه_پنهان_ماه زندگینامه سردار شهید مهدی زین الدین 🔸 #قسمت_سی_و_هشتم بعد از دو سال دوره
💔
#نیمه_پنهان_ماه
زندگینامه سردار شهید مهدی زین الدین
🔸 #قسمت_سی_و_نهم
خانه اي كه برايمان گرفته بود كنار سپاه بود . يك خانه ي دو اتاقه كه مهدي هيچ وقت فرصت نكرد شب آن جا بخوابد . به من گفت كه " خودت برو آن جا . مجيد را مي فرستم بيايد سر اسباب كشي كمكت كند . "
مجيد آمد ووسايلمان را جابه جا كرد . موقع رفتن گفت: " من دارم مي روم منطقه . با آقا مهدي كاري نداريد ؟ "
گفتم: " سلام برسان ."
گفت :" سلام ليلا را هم برسانم ؟"
گفتم :" سلام ليلا را هم برسان . "
مجيد موقع رفتن واقعاً قيافه اش نوراني شده بود . اول كه به آن خانه رفتم ، خانم باكري قرار بود دو - سه ساعت بعدش برود اروميه ، خانم همت ، ژيلا را از قبل ، از اردوي تحكيم مي شناختم . ولي ژيلايي كه الآن مي ديم با آن دختر پر و شر و شور سابق خيلي فرق داشت . شكسته شده بود . با خانم باكري هم كم كم آشنا شدم . سعي مي كردم جلوي آن ها جوري رفتار كنم انگار كه من هم شوهر ندارم . فكر مي كردم زندگي آن ها بعد از رفتن آدم هايي كه دوستشان داشته اند چه قدر سخت است .
فكر كردم خُب ، اگر براي من هم پيش بيايد چه ؟ اگر ديگر مهدي را نبينم …. فكر مي كردم حالا من پدرو مادرم توي قم هستند آنها چه ؟ ولي روحيه ي سرزنده و شوخشان را كه مي ديدم ، مي فهميدم توانسته اند خودشان را نگه دارند . بعضي وقت ها هم آن قدر به سر نوشت خانم همت و باكري فكر مي كردم كه يادم مي رفت من هم شايد روزي مثل آن ها بشوم .
ادامه دارد.....
کانال #شهید_امید_اکبری🍂
@shahidomidakbari
کانال رسمی شهید امید اکبری
💔 #نیمه_پنهان_ماه زندگینامه سردار شهید مهدی زین الدین 🔸 #قسمت_سی_و_نهم خانه اي كه برايمان گر
💔
#نیمه_پنهان_ماه
زندگینامه سردار شهید مهدی زین الدین
🔸 #قسمت_چهلم
يك شب خانمها گفتند :" حالا ببينيم قمي ها چطور غذا درست مي كنند . "
من هم خواستم كه برايشان نرگسي درست كنم .
داشتم غذا درست مي كردم كه يك خانمي آمد در زد و يك چيزي به آنها گفت .
به خودم گفتم :" خب ، به من چه ؟ " شام كه آماده شد هيچ كدام لب به غذا نزدند .
گفتند :" اشتها نداريم "
سيم تلويزيون را هم درآورند . فردا خواهرم آمد دنبالم .
گفت :" لباس بپوش بايد برويم جايي . " شكي كه از ديشب به دلم افتاده بود و خواب هاي پريشاني كه ديده بودم ، همه داشت درست از آب در مي آمد .
عكس مهدي و مجيد هردو را سر خيابانشان ديدم . آقاي صادقي كه چند ماه بعد از ايشان شهيد شد جريان شهادتش را برايم تعريف كرد . آقا مهدي راه مي افتد از بانه برود پيرانشهر در يك جلسه اي شركت كند . طبق معمول با راننده بوده ، ولي همان لحظه كه مي خواسته اند راه بيفتند ، مجيد مي رسد و آقا مهدي هم به راننده مي گويد: " ديگري نيازي نيست شما بياييد . با برادرم مي روم ."
بين راه هوا باراني بوده و ديدشان محدود . مجبور بودند يواش يواش بروند . كه به كمين ضدّ انقلاب بر مي خورند .
آن ها آرپي جي مي زنند كه مي خورد به در ماشين و مجيد همان جا پشت فرمان شهيد مي شود . آقا مهدي از ماشين پايين مي آيد تا از خوش دفاع كند و تير مي خورد . تازه فردا صبح جنازه هايشان را پيدا كرده بودند كه با فاصله از هم افتاده بود . خواب زمان را كوتاه تر مي كند . دو سال پيش او را همين جوري خواب ديده بودم.
ادامه دارد.....
کانال #شهید_امید_اکبری🍂
@shahidomidakbari
هیچ لذتی برای مومن در تمام عمر لذت بخش تر از لحظه جان دادن نیست
#علامه_جوادی_آملی
#شهید_امید_اکبری🍂
@shahidomidakbari
~🕊
#پیام_شهید
[⚘ما اگࢪ ؏ـاشـق جبھھ بودیم،
بھ خاطࢪ صفاۍ بچھ هایے بود ڪھ لذت هاۍ مادۍ ࢪا فࢪاموش ڪࢪدند و اکنون ما نیز چون شـماییم.
وقتے دࢪ خون خویش غلتیدیم و چشـم از دنیا بسـتیم،
فڪࢪ مےڪࢪدیم ڪھ دیگࢪ همھ چیز تمام شـد
اما این گونھ نشـد.
دࢪدهاۍ شـما دࢪ فࢪاق ما،
دݪ ما ࢪا بیشـترࢪآتش مےزند💔.
دࢪسـت اسـت ڪھ ما بھ هࢪ چھ مےڪنید، آگاهیم؛
اما این بݪاۍبزرگے بود
ڪھ اێ ڪاش نصیب ما نمےشـد.🥀]
[⚘وقتے شـما از این و آن طعنھ مےخوࢪید
و ݪاجࢪم بھ گوشھ اتاق پناھ مےبࢪید
و با عڪس های ما سخن مےگویید
و اشڪ مےࢪیزید،
بھ خدا قسـم اینجا ڪࢪبلا مےشـود
و بࢪای هࢪ یڪ از غم هاۍ دݪتان
اینجا تمام شـھیدان زاࢪ مےزنند..💔🥀
#شهید_سیدمجتبی_علمدار♥️🕊
#شهید_امید_اکبری🍂
@shahidomidakbari
بسم الله الرحمن الرحیم
🔅 #هر_روز_با_قرآن
📖 صفحه ۱۹
شرکت در ختم قرآن برای فرج
کانال #شهید_امید_اکبری🍂
@shahidomidakbari
💔
به چَشمانَت بگو هر روز...
طُلوعِ جانِ مَن باشَند...
چه زیبا میشَود روزَم...
اگر خورشید مَن باشی...
#سلام_رفیق_شهیدم🥀
#صبحتون_شهدایی🌤
#شهید_امید_اکبری🍂
@shahidomidakbari
حی علی العزاء فی ماتم ام العباس (ع)
عزای مادر عباس است!
یا ام البنین سلام الله علیه
#وفات_حضرت_ام_البنین
شرمنده ام رباب پسرم را حلال کن..😢😔
#شهید_امید_اکبری🍂
@shahidomidakbari
Ghaminam Man....mp3
6.62M
حزینم من دلغمینم من مادر عباس وفادارم 😢
ویژه وفات حضرت #ام_البنین
#بسیار_زیبا_و_سوزناک
حاج حسین سیب سرخی
#حتما_گوش_بدین
#شهید_امید_اکبری🍂
@shahidomidakbari