eitaa logo
کانال رسمی شهید امید اکبری
1.1هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
2.4هزار ویدیو
40 فایل
اِلهی به #اُمید تو ♡.. "خیلی به حضرت رقیه ارادت داشت.." شهــــیدمدافـع‌وطـــن امیداڪبری🍃🥀 از شهدای حادثه تروریستی میلـاد: ۶۸/۱۰/۰۲ اصفهــان شهــادت: ۹۷/۱۱/۲۴ خاش_زاهدان ارتباط با ما: @shahidomidakbariii
مشاهده در ایتا
دانلود
💞 ملک الموت پیش مرگش بود او ک شاگرد ذوالفقار علی است خلقت اهل بیت کار خدا مابقی هرچه هست کار علیست...👌🏻 ڪانال @shahidomidakbari
آنسوی مرگ-01 - امینی خواه.mp3
7.76M
🎧 ناگهان خودم را در اتاق عمل دیدم مرا تا طبقات آسمان بردند...ترسیده بودم😥 ⭕قسمت اول 🍂 @shahidomidakbari
زیارت عاشورای فردا به نیابت از شهید سربلند محسن حججی
🍃🌸 منی که دست به سینه گذاشتم هر صبح سلام داده‌ام از روی پشت بام‌، از دور به رغم فاصله، گلدسته‌های تو انداخت کبوتر دل تنگ مرا به دام از دور اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ ڪانال 🌸🍃 @shahidomidakbari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠پیامبراکرم صلی الله علیه وآله و سلّم: 🍃🌸 ای مردم! این علی بن ابی‌طالب است، گنج خدا برای امروز و فردای شما. 📚 بحارالانوار، ج ۲۲، ص ٤۸۶ ڪانال 🌸🍃 @shahidomidakbari
خَيرالامور هر روز من، چشم هاي توست صبح مرا به خير نگاهي، بخير كن... ڪانال 🌸🍃 @shahidomidakbari
💔 "مدافعان از نگاه دشمن..." "این صحنه را یادم نمیره که یک شب، موج انفجاری که پدید آوردیم سبب شد که همه شیشه های زینبیه متلاشی شه. میدیدم که باز هم سربازان و مدافعان زینبیه، با کفش وارد آنجا نمیشدند با اینکه بدون کفش، راه رفتن روی شیشه خیلی سخت بود. آنها حتی برای آب خوردن هم از زینب اجازه میگرفتند." ڪانال @shahidomidakbari
در استان اصفهان حسینیه‌ای وجود دارد که ۴۰ شب روضه🏴 برگزار می‌کرد، شهید حججی به مدت دو سال جزو خادمان این حسینیه🕌 بود. او از نجف‌آباد حدود ۵۰ کیلومتر را طی می‌کرد تا به اینجا بیاید وقتی برای پذیرش آمد دو نکته گفت: یکی اینکه من را پشت قضایا بگذارید که جلوی چشم نباشم❌ و دوم هر چه کار سخت در این حسنیه هست را به من بگویید انجام دهم. بعضی از شب‌ها🌙 آنقدر خسته می‌شد که وقتی عذرخواهی می‌کردیم، می‌گفت برای امام حسین باید فقط سر داد. دو هفته بعد📆 از نوشته شدن اسمش تو اعزامی ها؛ رفتیم امام زاده شاهزاده حسین، آنجا تلفن📳 محسن زنگ خورد، فکر کردم یکی از دوستانش است یواشکی گفت: چشم آماده می‌شم. گفتم: کی بود⁉️ میخواست از زیرش در برود پاپی‌اش شدم گفت: فردا صبح . احساس کردم روی زمین نیستم، پاهایم دیگر جان نداشت😞 سریع برگشتیم نجف آباد. گفت: باید اول به پدرم بگم اما مادرم نباید هیچ بویی ببره🚫 ناراحت میشه، ازم خواهش کرد این لحظات را تحمل کنم و بدون گریه😢 بگذرانم تا آب ها از آسیاب بیفتد، همان موقع عکس پروفایل تلگرامم را عوض کردم: من به چشم خویشتن دیدم که جانمـ♥️ میرود🕊 ‌ به روایت: همسر بزرگوار شهید 📚موضوع مرتبط: ڪانال 🌸🍃 @shahidomidakbari