eitaa logo
کانال رسمی شهید امید اکبری
1.2هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
2.4هزار ویدیو
40 فایل
اِلهی به #اُمید تو ♡.. "خیلی به حضرت رقیه ارادت داشت.." شهــــیدمدافـع‌وطـــن امیداڪبری🍃🥀 از شهدای حادثه تروریستی میلـاد: ۶۸/۱۰/۰۲ اصفهــان شهــادت: ۹۷/۱۱/۲۴ خاش_زاهدان ارتباط با ما: @shahidomidakbariii
مشاهده در ایتا
دانلود
♡بِـسْـم‌ࢪبّ‌الشُـہـدٰاوصِـدٖیقینْ♡ 🥀🥀 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللّٰـہ وَ اَحِبّائَـہُ ، اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللّٰـہ وَاَوِدائـَہُ ، اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللّٰـہ ، اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللّٰـہ ، اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےَّ الوَلِےَّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللّٰـہ ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیـہا دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَمَعَڪُم.📿 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ 🌸🌿[ صبحتون شهدایی]🌿🌸 ♥️ 🍂 @Shahidomidakbari
یلداتون مبارک اهالی دل✨ 🍂 @shahidomidakbari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺در آغاز تحریم‌های جدید آمریکا (سال 90) ذخایر بنزین کشور به کمترین میزان رسیده بود 🔰در آغاز تحریم‌های جدید آمریکا (سال 90) ذخایر بنزین کشور به کمترین میزان رسیده بود و ما هم واردکننده بودیم، چند اتفاق سبب شد مشکل حل شود که یکی از آنها گازسوزکردن خودروها بود که حدود 25 میلیون لیتر صرفه‌جویی به همراه داشت. 🍂 @shahidomidakbari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اعتراض نماینده مجلس به ردیف بودجه ای که دولت برای اجرای سند۲۰۳۰ قرار داده است! 🔺آقای روحانی زمانی که گفت یک روز از دولت من باقی مانده باشد از سند 2030 دست برنمی دارم، ای مردم بدانید هنوز روحانی از سند 2030 دست برنداشته... 🍂 @shahidomidakbari
عرض ادب🙏 امروز روز ❌ بیست و هفتم❌ چله است قرائت سوره حشر ، ۱۳۳ شاخه صلوات به نیت مشخص ✓ •// (20:00) _ تایم یادآوری چله //• 🍂 @shahidomidakbari
♡بِـسْـم‌ࢪبّ‌الشُـہـدٰاوصِـدٖیقینْ♡ 🥀🥀 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللّٰـہ وَ اَحِبّائَـہُ ، اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللّٰـہ وَاَوِدائـَہُ ، اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللّٰـہ ، اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللّٰـہ ، اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےَّ الوَلِےَّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللّٰـہ ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیـہا دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَمَعَڪُم.📿 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ 🌸🌿[ صبحتون شهدایی]🌿🌸 ♥️ 🍂 @Shahidomidakbari
خب خب خب برای نظر سنجی خاطره ها و دلنوشته ها آماده اید؟😍😍😍
خاطره ی اول 😍♥️ کاربر محترم: (محدثه جمشیدی) یادمه روز شنبه خاک سپاری این شهیدای بزرگوار بود و من روز شهادتشون متوجه شدم خوابی که دیدم یک ارتباطی با این شهدایی که آوردن داره (من چند روز قبل از شهادت این شهدا خواب دیدم روبه روی مسجد محل مان در یک فضای بزرگ به تعداد همان ۲۷شهید سنگ قبر هست ولی عکس هیچ کدوم شهدا مشخص نبود و فقط یک شهید مشخص بود و عکس یک مردی که ریش های بلندی داشتن صورت کشیده و مو های پرپشت و در زمینه عکس رنگ های سبز و ابی وجود داشت ودر آن مکان چراغ های رنگی و پرچم های رنگی آویز کرده بودن و صدای مداحی و مولودی خوانی می آمد و من با تعجب نگاه میکردم و در کنار قبر ایشون یک اقایی نشسته بودن فقط موهای سرشون مشخص بود و روی پاهای ایشون پتو انداخته بودن و هنوز متوجه نشدم ایشون کی بودن و فکر کنم شاید ربطی به یک جانباز که از زاهدان با این شهدا بوده داشته خواهش میکنم اگه جانبازی که با این شهدا همرا بود میشناسین که پاهای ایشون آسیب دیده بگین🙏😔🌺)من بعد این خواب تا چند روز خیلی نگران و استرس داشتم تا اینکه روز شنبه من حالم بد تر شده بود و احساس یک مادرو داشتم که فرزندشو گم کرده و مادرم گفتم خوابت به این شهدایی که اوردن ربط داره ومن با دوستم راهی گلستان شهدا شدیم و از کمیته خادمی کمک خواستیم و من درباره خوابم گفتم و آنها خیلی تعجب کرده بودن به خوابم و به من گفتم در این ۲۷ شهید فقط یک شهید هست که این ظاهری که گفتی را داره و در همین مکان به خاک سپرده شده و عکس ایشون را به من نشان دادن و من با کمک دوستم به سر مزار ایشون رفتیم و با دیدن عکس مزارشون فهمیدم همان عکسی هست که من در خواب دیده بودم و خیلی خوش حال شدم و انجا بود که من با گلستان شهدا و خود شهدا آشنا شدم و اعتقادات من قوی تر شد چون من قبل از اشنایی با ایشان اصلا هیچ اشنایی با شهدا زندگی انها و حجاب و خدای خودم نداشتم و هدف زندگی من با اشنایی ایشون کلا عوض شد و به قول اطرافیانم خیلی عوض شدم 🌺😊من خودم و زندگی ام را مَدیون شهدا میدانم و آرزو دارم با همسر ایشون یه صحبتی داشته باشم ،خوانواده ایشون را سر مزار شهید دیدم اما با انها صحبتی نداشته ام)
❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️
خاطره ی دوم😍♥️ کاربر محترم: (یامهدی) سلام.یه خاطره؛ من هروقت دلم شکسته میشد برا آقا امید دلم تنگ میشد میرفتم گلستان هروقتم میرم عین دوتا رفیق باهاش حرف میزنم همیشه هم شب جمعه میرم یادم میاد که الان امید تو کربلاست پیش امام حسین نباید مزاحمش بشیم بعد گریم میگیره میزنم زیره همه چی ومیگم برو باباباید به حرف منم گوش کنی فقط به فکر خودتی صداش میزنم باهاش حرف میزنم دلم آروم که میشه هیچ خیلیم شاد میشه انگار میتونم تاخونه بدوم😊 شاید جالب نباشه ولی بهترین خاطره من از آقا امید همینه که هیچ وقتم یادم نمیره
❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️
خاطره ی سوم😍♥️ کاربر محترم: (فدایی بانوی دمشق) 👑سلامی به گرمی وقتی که امیدم را صدا میزنم👑 و امید....💔 واژه ایی که نا گفته ها دارد......❣ اما ناگفتنی💔 امیدی که تا چشمم به چشم هایش افتاد....عشق که چه مجنون چشم هایش شدم 💔 و داستان آشنایی با امیدم امید دلم 💓 ویدیویی ناگهانی از امیدم دیدم توجه نکردم تا اخر فیلم اما اخرش نوشته بود این شهید در ۲۴بهمن ماه۱۳۹۶به فیض شهادت نائل آمد انگار برق گرفته باشم مات و مبهوت خشک شده بودم محو چشم های امید انگار روز تولدم شهیدی در بهشت متولد شد امید شد رفیق ، داداش ،همدم ،عشق، شد امید دل امیدی که رویش غیرت دارم مثل غیرتی که او روی ناموسش داشت 💪 اری امید شد تمام زندگی چشم هاش حرف میزند انگار نگاه خیره اش با تو سخن میگوید امید دلم تا ابد باش و بمان در دل خواهرت ارامش قلبم امید دلم تولدت مبارک داداش ❤️
❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️
خاطره ی چهارم😍♥️ کاربر محترم: (گدای قمی) سلام امید جان.. منو به تو میشناسن.. بعضیا وقتی میان پیش تو یاد من میفتن.. این لطف تو رو کجا ببرم؟.. ممنون ک رفیقم شدی.. شرمندتم ک انقدر بد قول شدم😔 اینقدر بی وفا شدم.. دست رفیقتو ول نکن امید جان⚘⚘
❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️
خاطره ی پنجم😍♥️ کاربر محترم: (خادم الزهرا) عرضم به حضورتون که بنده حافظ قرآنم یه چند وقتی بود که قرآن و حفظم ضعیف شده بود آقا ما پا شدیم رفتیم سر مزار حج امید جونمون❤️😁 خلاصه رفتیم و گفتیم:«مشتی!😄ما مثلا رفیقیما! یه کمکی بده انصافا!!!» آقا خلاصه ذفتیم خونه و نشستیم پا خوندن! یه دو روز خوب ادامه دادیما و پیش خودمون گفتیم ایول دم آقا امید گرم😁❤️ اما روز سوم که نشستیم پا خوندن دیدیم ای دل غافل! تازه انگاری بدتر شد!😂 باز دوباره رفتیم سر امید و این دفعه هرچی رو زدیم دیدیم فایده ای نداره😔 خلاصه که اعصابمون خورد شد و باش قهر کردیم تا الان😂😂😂
❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️
خاطره ی ششم😍♥️ کاربر محترم: (.......) سلام ایامی مثل دهه فاطمیه و شهادت امام جعفرصادق(ع) اصفهان میزبان شهدای گمنام تازه تفحص شده بود و وقتی این شهدا را می آوردند اصفهان، انتقال می دادند به معراج شهدا باغ غدیر که چند روزی تحویل کمیته خادم الشهدا بود تا این شهدا را از این هیئت به اون هیئت یا شهر به شهر می‌گرداندند.. چند وقتی بود من هم در کنار رفقا دیگر توفیق داشتم کنار شهدا باشم تو آمبولانس و همراهی کنم شهدا را. همیشه وقتی خبر میومد که قراره شهید بیارند اصفهان امید یه آمبولانس بر میداشت اولین نفر میومد اونجا و با دو سه نفر یکی از شهدا را برای مزین کردن محافل میبردند... یادمه یه بار رفتیم تو یه مدرسه دبستان پیکر شهید گمنام را بردند بالای جایگاه و یکی از دانش آموزها مداحی خوند و همون وقت امید گوشیش را در آورد و شروع کرد به فیلم گرفتن و خیلی از خوندن اون بچه خوشش اومده اون دانش آموز یکی از شعر سید رضا نریمانی را میخوند درباره شهدا که امید خیلی باهاش خاطره داشت تو هیئت... راستی این را هم بگم امید دست خط خیلی قشنگی داشت و همیشه یه عطری میزد که فوق العاده خوب بود و از اونایی بود که همیشه شیک و مرتب بود...