بسم الله الرحمن الرحیم
وقت بخیر
لطیفی می گفت:
✍درویشی تنگدست به در خانه توانگری رفت و گفت:
شنیده ام مالی در راه خدا نذر کرده ای که به درویشان دهی، من نیز درویشم.
خواجه گفت:
من نذر کوران کرده ام تو کور نیستی. پس درویش تاملی کرد وگفت:
ای خواجه کور حقیقی منم که درگاه خدای کریم را گذاشته به در خانه چون تو گدائی آمده ام.
این را بگفت و روانه شد. خواجه متأثر گشته از دنبال وی شتافت و هر چه کوشید که چیزی به وی دهد قبول نکرد.
از او بخواه که دارد
و میخواهد که از او بخواهی...
از او مخواه که ندارد
و می ترسد که از او بخواهی...!
بسم الله الرحمن الرحیم
وقت بخیر
معرفت اصطلاحی
🌷🌷🌷
رفیقی می گفت:
تا به حال به معنیِ لغوی "معرفت" اصطلاحی
فکرکرده اید؟
مثلا میگوییم ، فلانی تو چقدر با معرفت
یا بی معرفتی .
اصولا استفاده از این واژه ها ، گاهی میخواهد یک جور دلخوری ، یا تعریف و تمجید را برساند .
اما من "معرفت" را اینطور نمیبینم .
معرفت یعنی:
وقتی نباشی احساسِ نگرانی بیاید به سراغش !
مدام از خود بپرسد ،
کجاست؟
اصلا چرا نیست؟
و این بی خبری او را ناچار کند ، که خبری بگیرد ، تا دلش را آرام کند .
من میگویم :
اگر دوستت داشته باشد ، معرفتش که هیچ دنیایش راهم ، برایت میگذارد .
یادمان نرود که معرفت همیشه با دوست داشتن همراه است ،
پس به درخت دوست داشتنتان رسیدگی کنید که ، ریشه هایش از آفتی به نامِ عدمِ "معرفت" نخشکد .