eitaa logo
شهید و شهدا
253 دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
9.2هزار ویدیو
172 فایل
شهید مدافع حرم جاوید الاثر اقا مهدی قاسمی ( کانال شهید::تجمیع بهترین مطالب کانال های جبهه مقاومت و پایداری...)
مشاهده در ایتا
دانلود
💥 در دورۀ صدرالمتألهين و حتی در دورۀ شيخ اشراق، حدّ اوليۀ فلسفه _ که مفهوم مرکزی فلسفه است و همه مفاهيمِ ديگر، بر حول او چينش و تعريف و بازتوليد می‌شوند_ تحت‌تأثير معرفت‌های توحيدی قرار گرفته است. 💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری: «فيلسوفان مسلمان، با فرهنگ اسلامي مي‌انديشيدند و به دنبال اثبات معارف اسلامي بودند. شما هيچ فيلسوف مسلماني نداريد که رسيده باشد به اينکه خدا نيست يا اصل نيست، به ثنويت رسيده باشد. هيچ فيلسوف مسلماني نداريد که در اثبات نبوت يا حتي در بحث سياست مُدُن، پاي نبي اکرم (صلي الله عليه و آله) را پيش نکشيده باشد. اين به‌معناي تأثير فرهنگ اسلام بر عرفان و فلسفه است. يعني عرفان و فلسفه ما، به‌لحاظ نظام موضوعات و به‌لحاظ غايات و حتي به‌لحاظ منابع، به‌شدت تحت تأثير فرهنگ اسلام بودند. حتي يک قدم جلوتر بروم. ما يک امري داريم در فلسفه، به نام که من گاهي از آن به عنوان «حدّ اوليه» تعبير مي‌کنم. در دورۀ صدرالمتألهين حتي در دوره شيخ اشراق، اين حد اوليۀ فلسفه که مفهوم مرکزي فلسفه است و همه مفاهيمِ ديگر، بر حول او چينش و تعريف و بازتوليد مي‌شوند، در دوره اسلامي، تحت‌تأثير معرفت‌هاي توحيدي قرار گرفته است. من به‌عنوان نمونه، نظريه شيخ اشراق را عرض مي‌کنم که مفهوم «نور» را محور تحليل نظام آفرينش قرار مي‌دهد و کثرات عالم را بر محور نور تحليل مي‌کند و اين را هم گرچه به يک معنا وام‌دار حکمت ايراني است، ولي بيشتر، از معارف قرآني و فرهنگ نبي‌اکرم (صلي الله عليه و آله) بهره جسته است، از جمله آيه نور. اين مفهوم مرکزي، روي همه دستگاه فلسفي او تأثير گذاشته. يعني همه چيز را بر پايه نور تحليل مي‌کند. گرچه گاهي تحلیل ایشان رسا نيست، ولي تلاش کرده که بر محور اين مفهوم مرکزي، تمام حکمت را سامان بدهد. اين تأثير فرهنگ مذهبْ بر حد اوليه فلسفه و بر مفهوم مرکزي فلسفه است. گرچه تلقي حقير اين است که آيه نور، بيان است، نه . و اينکه کثيراً اين را به عنوانِ بيان شبکه خلقت گرفتند و لذا نور را به وجود تفسير کردند، اين غفلت است. آن آياتي که شبکه خلقت را بيان مي‌کند، مثل آيت‌الکرسي است. و الا ، بيان شبکه هدايت است؛ در مقابل ، که شبکه ضلال است. هر دو هم در سوره نور، به فاصله چند آيه آمدند. لذا نقل شده است که «سَأَلْتُ الرِّضَا عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ‏ اللَّهُ‏ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏ فَقَالَ هُدَى‏ مَنْ فِي السَّمَاءِ وَ هُدَى مَنْ فِي الْأَرْضِ». اين هدايت است که مُتمثِّل در نبي اکرم (ص) و مشکات نور ايشان، قلب ايشان و مصابيحي مي‌شود که در وجود ايشان تجلي کرده. بنابراين، آيه نور، بيان نظام آفرينش نيست، نظام هدايت است. و اين البته غفلتِ مثلِ سهروردي است که اين را مبناي تفسير هستي قرار دادند، لذا نمي‌دانم ظلماتش را ديگر چه‌کار مي‌کنند. در حالي که اگر مبناي هدايت و ضلال قرار بدهيد، دو تا دستگاه هدايت و ضلال مي‌شود. و جريان نور الهي، مال آن کساني است که وارد وادي ولايت حقه مي‌شوند «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ». حالا در هر صورت، غرضم اين است سهروردي توانسته حد اوليه فلسفه را متأثر از قرآن بيان و بنا کند. بالاتر از او، صدرالمتألهين است». ۱۳‌۹۰/۹/۲۹ 🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398 ☑️ @mirbaqeri_ir