🇮🇷🇵🇸به یاد عالمی که زندگی خود را وقف آزادی #فلسطین و #قدس نمود.
✍ روحانی پارسا و مجاهد، مرحوم حجت الاسلام والمسلمین شیخ مصطفی رهنما کرمانشاهی از ارادتمندان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) و خواهر زاده مجاهد شهید حجت الاسلام و المسلمین سید عبدالحسین واحدی کرمانشاهی(مرد شماره ۲ جمعیت انقلابی فدائیان اسلام)/ارتحال: ۷ مهر ۹۲
💠 امام خامنه ای حفظه الله:
تلاش خستگی ناپذیر این روحانی مجاهد و پارسا (شیخ مصطفی رهنما ره) در مبارزه قلمی و فکری برای مسأله فلسطین که از جوانی تا کهنسالی و در بیش از نیم قرن ادامه داشت، چهره ئی نادر و تحسین برانگیز از وی در ذهن همه کسانی که این عالمِ متواضع و پر استقامت را می شناختند، ترسیم می کرد. 10/مهرماه/1392
🌹 «رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم
@ShahidRabe
✅ آشنایی با کتاب آخرین آواز قو(چاپ جدید، پنجم)
🔸اثر: مورخ و پژوهشگر فقید مرحوم استاد علی ابوالحسنی (منذر)
✍ کتاب به بازکاوی شخصیت و عملکرد مرجع شهید علامه شیخ فضلالله نوری(ره) بر اساس «آخرین برگ» زندگی او، و فرجام مشروطه می پردازد. این کتاب براساس موضوع به دو بخش تقسیم میشود:
◽️۱- به این مسئله اشاره دارد که اگر از انتها به تاریخ مشروطه نگاهی بیندازیم و فرجام، عاقبت و دستاوردهای مشروطه را از انتها مورد بررسی قرار دهیم با سلسله مسائلی روبهرو میشویم که به خودی خود میتواند ادعایی بر حقانیت مرجع شهید باشد و دلایل مخالفت شیخ با جریان مشروطیت را مشخص سازد (مشروطهای که غالب اعضاء و متنفذان اصلی آن سکولار و ماسون بودهاند).
◽️۲- این رساله آخرین برگهای زندگی (عملکرد، اندیشه، بیانات، نامهها و...) علامه شهید نوری را مورد توجه قرار میدهد و این بار برای اثبات حقانیت و عدم سهم خواهی شیخ از مواهب دنیوی، برگهای آخرین زندگی ایشان مورد بررسی قرار می گیرد و به طور مسلم این برگهای مستند و این روایتهای متواتر (از جانب موافقان و مخالفان وی) از آخرین ماههای زندگی شیخ، علاوه بر رفع اتهامهای وارده به وی، «عصاره اندیشه و عمل» شیخ شهید را نیز برای مخاطب آشکار میسازد و آن چیزی نیست جز «مقاومت بر سر عقیده، حراست از دین تا رسیدن به شهادت».
🔸 در بخشی از کتاب، برتری شیخ در موضوع شناسی و رجال شناسی بر بسیاری از رجال دینی دیگر تبیین شده است؛ و به ندامت و پشیمانی معممین حامی جریان غربگرای مشروطه نیز اشاره دارد...
@ShahidRabe
✍ دکتر شهریار زرشناس عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است، سابقه همکاری با شهید مهندس سید مرتضی آوینی در نشریه سوره و انتشار نشریه مشرق را نیز در کارنامه فرهنگی خود دارد.
«فرهنگ، سیاست، فلسفه»، «نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران»، «مدرنیته، آزادی و پسا مدرنیسم»، «جامعه باز، آخرین اتوپی در تمدن غرب»، «شبه مدرنیته در ایران»، «واژه نامه فرهنگی سیاسی» و «مبانی نظری غرب مدرن» از جمله آثار منتشر شده اوست.
«درآمدی به رویکردها و مکاتب ادبی» از آخرین آثار اوست که توسط انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شده است.
💠 دکتر زرشناس:
به گمان من راهی که شهید آیت الله شیخ فضل الله نوری به ما نشان داد هنوز هم برای ما ماندگار و قابل استفاده است.
یعنی شما نگاه کنید جمهوری اسلامی به نوعی مشروطه مشروعه آیت الله شیخ فضل الله نوری است، من گمان می کنم که انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) در سال 57 همان مشروطه مشروعه آیت الله فضل الله نوری است.
بنابر این من فکر می کنم ایشان از وجوه سلبی و ایجابی نکات بسیار زیادی دارند که می توانیم از آنها استفاده کنیم...کامل گفتگو👇
http://nafsaniat.blogfa.com/post/76
💠 دکتر زرشناس:
«شهید آیتالله شیخ فضلالله نوری یک نابغه و پدیدهای بینظیر است. در دورهای که هنوز مظاهر روشنفکری ظهور نکرده و ماهیت ادعاهای آنها دقیقاً آشکارنشده و برخی روحانیون برجسته -اگر در برابر ظواهر زیبای روشنفکری همراه نمیشوند- اما دچار انفعال میشوند، شیخ فضلالله عمق این جریان را میبیند، این مسئله نشانه عظمت علمی و فکری ایشان است.»
✍ این استاد دانشگاه معتقد است «امروز یا حتی از پنجاه سال پیش که تجربه حکومت مدرن رضاشاه و محمدرضا شاه را داریم فهم مدرنیته ساده است، هنر آن است که در سال 1325 قمری بفهمید دموکراسی یا آزادی که منورالفکران میگویند چیست؟ لوایحی که شیخ فضلالله در تحصن حرم حضرت عبدالعظیم (ع) نوشته نشان از شناخت عمیق از اندیشه غرب دارد. ایشان واقعاً اولین غربشناس تاریخ ما و مظهر روحانیت بیدار، آگاه، هوشیار، هوشمند، مقاوم و مجاهد است. پرسشهایی که ایشان از ماهیت غرب مدرن مطرح میکند نسبت به زمان خود شاهکار است. چنین درکی بینظیر است و کمتر کسی این درک را دارد.»
زرشناس با تأکید بر اینکه شیخ فضلالله نوری آغازگر غربشناسی نقادانه در ایران است که متأسفانه ناشناخته مانده است، میگوید: «بسیاری از علما و دغدغه مندان عصر مشروطه، هنوز خطر وجوه فرهنگی مدرنیته و مشروطه موردنظر منورالفکران را درک نکرده بودند و نگاهشان بیشتر سیاسی بود. هرچند اولین مواجهههای ما با آنها سیاسی و اخلاقی بوده و مثلاً در برابر مظاهر اخلاقی نگران میشدیم و یا به مواجهههای سیاسی میپرداختیم، اما مواجهه فرهنگی عمیق با این جریان بوسیله آیتالله شهید شیخ فضلالله نوری آغاز میشود.»
این پژوهشگر حوزه ادبیات، فرهنگ و سیاست معتقد است: «کسی مانند شیخ شهید در آن دوره نیست که ماهیت غرب مدرن را بهخوبی شناخته و باطن مقولاتی چون آزادی و مساوات را درک کرده باشد و تا این درجه ایستادگی کند. ما حرکتهای اسلامگرایانه همچون سید جمال و دیگران را داریم که بهنوعی با آرای مدرنیستی درآمیختهاند. آنجا که یک تقابل خالصانه وجود دارد، تقابل شیخ شهید است.»
زرشناس میگوید: «آنچه شیخ، صدسال پیش، در آن فضای محدود و غبارآلود، بدون داشتن وسایل ارتباطجمعی در میان سطور رسائل خود درباره غرب فریاد زده است، امروز بعضی از غربشناسان ما با پیدا شدن اینهمه اسناد و اطلاعات و اخبار، تازه زمزمهاش میکنند.»/منبع👇
https://www.bultannews.com/fa/news/621622
✍معرفی یکی از آثار دکتر زرشناس🔰
📙📙عنوان: مجموعه دو جلدی «نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران»
ناشر: دفتر نشر معارف وابسته به نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها
🔸 جلد اول کتاب به پیدایش اندیشه و دوران روشنگری در غرب و ظهور نسل اول روشنفکری در ایران عصر #مشروطه میپردازد و در جلد دوم نسل دوم روشنفکران در ادامه دوره مشروطه و دورانu پهلوی بررسی می شود.
🔸 به نظر دکتر زرشناس استراتژی روشنفکری در ایران، استحاله هویت دینی نظام و تبدیل آن به یک رژیم سکولار است و خطرِ روشنفکری نئولیبرالی پس از انقلاب، تهاجم در برابر اسلام فقاهتی است.
🔸 نویسنده در بخشی از کتاب می نویسد: «آنچه در مشروطه رخ داد پيروزي توأم با استبداد روشنفکران وابسته به لژ (ماسونی) بيداري پس از استبداد صغير و محاکمه و اعدام شهید شيخ فضل الله نوری و در پيش گرفتن خشونت تروريستي ... و سکولاريزه کردن فضاي فرهنگي و سياسي کشور که نهايتاً به ظهور استبداد متجدّدانه و سکولاريستي رضاخان انجاميد، به راستي يک تراژدي تلخ بود که توسط منورالکفران ايراني و در مسير اغراض دولت انگليس اجرا گردید
@ShahidRabe
⁉️ حقیقت پنهان؛
گفتمان سیاسی مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)
✍ از محقق و پژوهشگر معاصر، دکتر عبدالحسین خسرو پناه🔰
شیخ شهید در ضرورت عقلی حکومت و وظایف عقلایی آن یعنی، حفظ نظامات داخلیه مملکت و تحفظ از مداخله اجانب تردیدی نداشت. وی حکومت و سلطنت را امانت الهی می دانست و به شدت با الگوی حاکمیت استبدادی مخالفت می ورزید.
شیخ فضل الله نوری با دو شعار سلبی وارد عرصه سیاست شد و با این دو شعار، رویکرد و پارادایم اندیشه سیاسی خود را نشان می دهد. یکی، رهایی از سلطه بیگانه و استعمار غرب در همه عرصه های فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و دوم، مقابله و رویارویی با استبداد و خودکامگیهای رژیم استبدادی.
شعار نخست گفتمان سیاسی شیخ از مهمترین عوامل مخالفت او با مشروطیت وارداتی بود؛ زیرا هواداران افراطی مشروطیت با بیگانگان در ارتباط مستقیم بودند و اجانب نیز حمایت متقابل می نمودند. شیخ شهید می فرماید: «ای عزیز، اگر مقصود، تقویت اسلام بود، انگلیس حامی آن نمی شد و اگر مقصودشان، عمل به قرآن بود، عوام را گول نداده پناه به کفر (سفارت انگلیس) نمی بردند و آنها را یار و معین و محل اسرار خود قرار نمی دادند. اگر بنای آن بر حفظ دولت اسلام بود، چرا یکی، عضوی از روس پول می گرفت و دیگری از انگلیس؟»
به ظاهر مراد شیخ از این جمله، وابستگی سپهدار تنکابنی به روسها و سردار اسعد بختیاری به انگلیسیها است این دو نفر از رهبران و مشروطه خواهان افراطی ای بودند که به ترتیب از شمال و جنوب به تهران حمله کردند و پس از شکست قوای قزاق و نظامیان هوادار محمدعلیشاه، تهران را فتح کردند. شاه به سفارت روس گریخت و از سلطنت عزل شد. به اعتراف تقی زاده(قطب مشروطه)، دکتر مصدق و عین السلطنه،
سپهدار تنکابنی تابع روسها بود و خیلی از آنها حرف شنوی داشت وحتی اقدامات نظامی او علیه محمدعلی شاه با همراهی روس انجام گرفت و سردار اسعد بختیاری نیز از انگلیسیها اطاعت می کرد و سهام نفت جنوب را هم داشت. انگلیسیها و روسها نیز خواستار قیامی علیه محمدعلی شاه بودند تا با نفی اقتدار حکومت، مجالی برای دستیابی به منافع مادی خود از ایران پیدا کنند.
شیخ شهید برای تحقق شعار دوم خود یعنی، مقابله با استبداد و خودکامگیهای رژیم استبدادی فرمودند: «مردم جمع شوند و از پادشاه بخواهند که سلطنت دلخواهانه را تغییر بدهد و در تکالیف دولتی و خدمات دیوانی و وظایف درباری قراری بگذارند که من بعد رفتار و کردار پادشاه و طبقات خدم و حشم او هیچوقت از آن قرار تخطی نکند و این قرارداد را هم مردمان عاقل و امین و صحیح از خود رعایا به تصویب یکدیگر بنویسند و به صحه پادشاه رسانده و در مملکت منتشر نمایند.»
طرح عدالتخانه شیخ فضل الله نیز مهاری برای استبداد و روحیه تملکیه شاه و دولت بود؛ بنابراین، در لوایح ایام تحصن در حرم حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) تصریح دارد که انگیزهاش از طرح عدالتخواهی، تغییر رژیم خودکامه و قانونمندساختن عملکرد شاه و دولت بود.
بنابراین، شیخ فضل الله از مخالفان حکومت خودکامه و استبدادی و از مدافعان استقلال کشور و حفظ مصالح نوعیه مردم بود.
شیخ فضل الله نوری نیز همانند دیگر فقهای جامعالشرایط با منطق شیعه به تبیین دولت و حکومت اسلامی می پردازد و در یکی از لوایح تحصن حرم حضرت عبدالعظیم تصریح می کند که در منطق شیعه، دولت و سلطنتی که زمام آن به دست خدا ، رسول ،امام و نایبان امام یعنی فقهای عادل نباشد، اوامرش واجب الاطاعه نیست. وظیفه نواب عام و صحیح اسلام نزد شیخ شهید آن است که احکام کلیه که مواد قانون الهی است را از چهار دلیل شرعی استنباط فرمایند و به عوام برسانند. آیت الله شیخ فضل الله نوری نه تنها مشروعیت حکومت را به نصب امام واز جانب خدا و نیابت از امام معصوم(ع) می داند؛ بلکه نیابت فقیه جامع الشرایط در امور اجتماعی و سیاسی را انحصاری دانسته و به عدم مشروطیت حکومت غیرفقیه تصریح می کند و می فرماید:
«امور عامه یعنی، اموری که مربوط به تمام افراد رعایای مملکت باشد و تکلم در امور عامه و مصالح عمومی ناس، مخصوص است به امام(علیهالسلام) یا نواب او و ربطی به دیگران ندارد»، «اگر مقصد امور شرعیه عامه است، این امور راجع به ولایت است نه وکالت و ولایت در زمان غیبت امام زمان با فقها و مجتهدین است.»
بنابراین، مرحوم شیخ فضل الله به حکم اولی، از مشروعیت ولایت فقیه و حکومت ولایی اسلامی دفاع می کند؛
🔰👇ادامه در بخش دوم👇🔰
بخش 2⃣🔰
شیخ فضل الله نوری قلمروی وسیعی برای دین معتقد است و انتظاراتش از دین، منحصر به عرصه عبادات و رابطه انسان با خدا نبوده و سیاست راستین را بخشی از دین اسلام معرفی می کند. به گفته وی:« قانون الهی ما، مخصوص عبادات نیست؛ بلکه حکم جمیع مواد سیاسیه را بر وجه اکمل و اوفی داراست، حتی ارش الخدش یعنی، دیه جراحت.»
و همچنین ، حکومت ایده ال در عصر غیبت نزد شیخ، حکومت دینی فقهای جامعالشرایط است؛ اما در دوران قاجار که تحقق حکومت ایده ال امکان ندارد، شیخ، راهبرد حکومت دولت شریعت را با دولت سلطنت جابهجا می کند و برای کنترل دولت سلطنت، نهاد عدالتخانه را پیشنهاد داده و هنگامی که مشروطه خواهان سکولار زمام امور را به دست گرفتند، نظریه مشروطه مشروعه و نظارت فقها را جایگزین کرد.
پس، وقتی شیخ مشاهده کرد که جریان جامعه به سمت تبدیل استبداد مطلقه سلطنتی به حکومت مشروطه غربی است و زمینه تحقق حکومت دینی و حتی تشکیل نهاد عدالتخانه برای حکومت سلطنتی میسر نیست، به تئوری مشروطه مشروعه روی آورد و تاکید کرد که قوانینی که سلطنت را مقید میسازد، باید قوانین شرع باشد.
بنابراین، شیخ نه با استبداد موافقت کرد و نه با مشروطه غربی؛ بلکه بهدنبال تحقق حکومت دینی فقهای عادل و در صورت عدم امکان تشکیل عدالتخانه و تحقق حکومت مشروطه مشروعه بود.
پس، اصل و حکم اولی شیخ این بود که در زمان غیبت امام( علیه السلام) مرجع در حوادث، فقهای شیعه هستند و مجاری امور به دست آنها است و بعد از تحقق موازین، احقاق حقوق و اجرای حدود مینماید و هیچ گاه منوط به تصویب احدی نخواهدبود.
همچنان که گفته شد، به اعتقاد وی، وکالت در امور عامه، صحیح نیست و مساله حکومت از باب ولایت شرعیه است؛ یعنی، تکلم در امور عامه و مصالح عمومی مردم، مخصوص به امام( علیه السلام) یا نواب عام او است و ربطی به دیگران ندارد و دخالت غیر آنها در این امور، حرام و غصب نمودن مسند پیغمبر و امام (علیه السلام) است. پس شیخ، خواهان حاکمیت احکام و ارزشهای اسلامی بود که به حکم و تنفیذ #فقیهان تحقق می یابد.
حال که این زمینه فراهم نگشت، پس باید به فکر مهار خودکامگیهای شاه، دولت و سلطنت استبدادی بود و بهترین فرض این مهار، تحقق نهاد عدالتخانه و به تعبیر شیخ، دارالشورای کبرای اسلامی است.
در آن زمان، شیخ، خود را بین دو محذور مخیر دید، دو گزینش که احتمال سوم آن در عصر قاجار تصور نمی شد. یکی، حاکمیت عمال بیگانه روس و انگلیس و سیاستهای انگلیس و دیگری حاکمیت محمدعلی شاه بود و بدون شک، استراتژی استعمار [استکباری انگلیس]، خطرناکتر از حاکمیت شاه بود؛ از این رو، در آن مقطع از شاه حمایت کرد و بر او تاکید داشت که شاه باید در مسیر اسلام و مصالح مسلمین گام بردارد. بر این اساس، شیخ در لوایح متحصنین حرم حضرت عبدالعظیم(ع) تصریح دارد که زمام دولت باید به دست خدا ، رسول، امام و نائبان امام یعنی فقهای عادل باشد و الا اوامرش واجبالاطاعه نیست.
شیخ، در اجتماع علما و مردم در باغشاه در شوال 1326، شاه را مکلف کرد که در چارچوب شرع حرکت کند و طبق فتوای علما بر حرمت مشروطه دستخطی بر رفع مشروطه [مورد نظر انگلیس] صادر نماید و شاه به شرط مذاکره با صدراعظم پذیرفت؛ ولی شیخ، مذاکره با صدر اعظم را رد کرد و گفت:« مشورت در محلی است که طریق دیگر داشته باشد» و شاه به ناچار پذیرفت. پس، شواهد گوناگونی مبنی بر این است که شیخ، از شاه شریعت مدار حمایت می کند نه از شاه مستبد و دفاع از شاه شریعت مدار هم به حکم ثانوی برای جلوگیری از نفوذ بیگانه است.
🔰👇ادامه در بخش سوم👇🔰
بخش 3⃣🔰
مرحوم شیخ فضل الله نوری با مجلس شورای اسلامی ، قانون اساسی اسلامی ، آزادی و مساوات شرعی مخالفتی نداشته و تنها با تعریف مشروطه خواهان افراطی از این مفاهیم که برگرفته از غرب استعمارگر بوده، تعارض داشته است. وی در زمینه مجلس شورا فرمودند: «ایها الناس، من به هیچوجه منکر مجلس شورای ملی نیستم؛ بلکه مدخلیت خود را در تاسیس این اساس پیش از همه کس می دانم. الان هم من همان هستم که بودم. تغییری در مقصد و تجددی در رای من به هم نرسیده است.»
شیخ در تحصن حرم حضرت عبدالعظیم، همواره از دارالشورای کبرای اسلامی دم می زد و تاکید داشت که هیچوقت منکر مجلس نبوده و تنها در پی تصحیح و تکمیل مجلس و حفظ اسلامیت آن است. وی در این تحصن ازدو نوع مجلس شورای اسلامی و مجلس فرنگی مآب سخن گفت و از اولی، دفاع نموده و به مخالفت با دومی پرداخت. حمله شدید شیخ در عصر فترت پس از مشروطه صغیر به مجلسی بود که تسلیم احکام اسلام و شریعت محمدی(ص) نبود و این مطلب، مورد تایید همه فقهای شیعه است؛ زیرا، اسلام، خداوند متعال و شارحان او یعنی پیامبر و ائمه را قانونگذارمی داند و بر اساس توحید در قانونگذاری، احدی حق وضع قوانین را ندارد. و نیز قوانین الهی، از آن جهت که ناظر به مصالح و مفاسد واقعی نوع انسانها وضع گردید، دائمی و در همه اعصار مستمر است و شریعت پیامبر اکرم(ص) به عنوان خاتم شرایع، ابدیت دارد و به تعبیر پیشوایان اسلام:« حلال محمد(ص)، حلال ابدا الی یوم القیامه و حرامه، حرام ابدا الی یوم القیامه.»
پس شیخ با مجلس غربگرایی که پذیرای احکام و قوانین الهی نیست، مخالفت نموده، شیخ با دارالشورای کبرای اسلامی که مسوولیتش برنامه ریزی برای اجرای احکام الهی در جامعه بوده، برنامههایی که با موازین شرع تعارضی ندارد و موافقت با شرع داشته و مجتهدان عادل بر آن مراقبت نمایند، هماهنگ و مدافع است.
به تعبیر شیخ فضل الله:« من آن مجلس شورای ملی را می خواهم که عموم مسلمانان، آن را می خواهند. به این معنا که البته عموم مسلمانان مجلسی می خواهند که ... برخلاف قرآن و برخلاف شریعت محمدی(ص) و برخلاف مذهب مقدس جعفری(ع) قانونی نگذارد.»
مخالفت شیخ با رای اکثریت و بدعت دانستن آن در زمانی است که قوانین بدون اذن فقیه صاحب ولایت مشروعیت پیداکند.
شیخ فضل الله، قانون اساسی را نیز لازم دانسته و می فرماید: «مجلس شورای ملی و اجتماع وکلا و مبعوثین در آن و مقصد رفع ظلم و نشر عدالت و اصلاح مملکت، بدون نظامنامه [یعنی قانون اساسی] که عموم اهالی و حکام و کارگزاران ممالک به آن رویه حرکت نمایند، چگونه تصور می شود. تدبیر منزلی که اول مرحله حکمت عملی است بدون دستور [ قانون اساسی] نمی شود، تدبیر مملکتی، چگونه بدون قانون ممکن خواهدبود». وی در ادامه می فرماید:
«بعضی از اشخاص، مذاکره می نمایند که ما نظامنامه نمی خواهیم. این چه کلمه ای است؟ آیا می شنوید یا نه؟ و می دانید غرض را یا نه؟ این حرف، بر جمیع تقادیر، غلط و موجب تضییع حقوق نفوس است بلکه مودی به فساد اصل مجلس است.»
و نیز می فرماید: «ای برادر، نظامنامه، نظامنامه ... لکن اسلامی، اسلامی ... یعنی، همان قانون شریعت که 1300 و اندی است در میان ما هست و جمله ای از آن که به آن، اصلاح مفاسد ما می شود در مرتبه اجرا نبود، حالا بیاید به عنوان قانون و اجراشود» شیخ به شدت از ثبات قوانین اسلام دفاع می کند و می گوید: «اگر کسی را گمان آن باشد که مقتضیات عصر، تغییر دهنده بعض مواد قانون [قطعی] الهی است یا مکمل آن است، چنین کسی از عقاید اسلامی خارج است؛ به جهت آنکه:« پیغمبر ما خاتم انبیا است و خاتم، آن کسی است که آنچه مقتضی صلاح حال عباد است الی یوم الصور به سوی او وحی شده باشد و دین را کامل کرده باشد. پس بالبدیهه، چنین اعتقادی، کمال منافات را با اعتقاد به خاتمیت و کمال دین او دارد و انکار خاتمیت، به حکم قانون الهی، کفر است.»
اما در باب دیدگاه شیخ نسبت به حریت و آزادی باید توجه داشت که شیخ با آزادی به معنای بی بندوباری اخلاقی و رهایی از دین و شریعت و آشوب و هرج و مرج مخالف بود، نه با آزادی به معنای مقابله با استبداد.
شیخ با کمال دقت و شجاعت، هم با استبداد فردی شاه مبارزه کرد و طرح عدالتخانه را برای مهار خودکامگی او مطرح ساخت و هم با استبدادهای گروهی در ستیز بود.
وی در زمینه استبدادهای گروهی می فرماید: «در هر شهر و هر روستا جماعتی به اسم انجمن محلی همدست و همداستان شده، در غایت قساوت و استبداد، مشغول خودکامی و بیداد هستند، همان رفتاری را که سابقا" حکام و ظلام با رعایای سوخته فرسوده ولایات می کردند؛ الحال، آحاد این انجمنها و بستگان و پیوستگان آنها می کنند، فی الحقیقه، یک استبداد را صدهزار استبداد ساخته اند و با صدهزار حاکم ظالم بر این مملکت و رعیت جورکش آن تاخته اند.»
🔰👇ادامه در بخش چهار👇🔰
بخش4⃣🔰 بخش پایانی
شیخ فضل الله، در گفت وگوی با طباطبایی و بهبهانی درحرم حضرت عبدالعظیم(ع) نقاب از چهره مشروطه خواهان غربزده برداشته و تصریح می کند که «این آزادی که اینها تصور کرده اند، کفر در کفر است. آیا گفته اند، کسی که دارای این آزادی است، باید توهین از مردمان محترم بکند؟ آیا گفته اند، فحش باید بگوید و بنویسد؟ آیا گفته اند، آشوب و فتنه در مملکت حادث کند و پارتی اجانب باشد و برای دولت خارج کارکند؟ از همه این مراتب گذشته، آزادی قلم و زبان برای این است که جراید آزاد، نسبت به ائمه اطهار هرچه می خواهند بنویسند و بگویند؟»
پس مخالفت شیخ با آزادی به معنای حلال شمردن محرمات الهی و مخالفت با دین و قوانین وحیانی و ضدیت با مذهب است، نه آزادی از ظلم و ستم.
وی در تفسیر آزادی مثبت و مشروع می فرماید:
«مراد از حریت، حریت در حقوق مشروعه و آزادی بیان درمصالح عامه است تا اهالی این مملکت مثل سوابق ایام، گرفتار ظلم و استبداد نباشند و بتوانند حقوقی که از جانب خداوند برای آنها مقرر است، مطالبه و اخذ نمایند، نه حریت ارباب ادیان باطله و آزادی در اشاعه منکرات شرعیه که هرکس آنچه بخواهد بگوید و به موقع اجرا بگذارد.»
و اما در زمینه مساوات باید اعتراف کرد که شیخ فضل الله با تمام وجود به تساوی اجرای احکام نسبت به همه آحاد ملت اعم از شاه و توده مردم اعتقاد داشت و پیشنهاد ایجاد عدالتخانه از سوی او در همین راستا بوده است؛ اما با اصل مساوات مشروطه خواهان [غربگرا] مخالفت می نماید و آن را اصلی موذی می داند؛ زیرا، مساوات در نزد شیخ دو مفهوم مثبت و منفی داشته است. مساوات مثبت به معنای اجرای عادلانه احکام قضایی و اجتماعی اسلام نسبت به تمام آحاد ملت است، ولی مساوات منفی، همان مساوات به مفهوم غربی یعنی، حذف تفاوتهای حقوقی در فقه اسلام نسبت به مسلمانان و کفار است. وی اصل مساوات غربی را دکانی در مقابل صاحب شرع که در صدد تاسیس احکام جدیدی است، معرفی می کند.
پس مجلس شورا، قانون اساسی، آزادی و مساوات به معنای مشروع آن که با آموزه های اسلام هماهنگی دارد، نزد شیخ پذیرفتنی و به معنای غربی واستعماری آن که با شریعت نبوی ناسازگاری دارد، مردود است.
✍ نتیجه:🔰
◽️ اندیشه سیاسی شیخ شهید فضل الله نوری، فقیه و اصولیگرای عصر قاجار، از مکتب اصولی شیخ انصاری و فقه جواهری سرچشمه گرفته است.
◽️ حکومت نزد ایشان، ضرورت عقلی دارد و وظایف عقلایی آن، حفظ نظامات داخلیه مملکت و تحفظ ازمداخله اجانب است. رویکرد سیاسی ایشان، مقابله و رویارویی با استبداد و خودکامگیهای رژیم استبدادی و رهایی از سلطه بیگانه واستعمار غرب در عرصه های مختلف است.
◽️ حکومت به حکم اولی، حق امام معصوم(ع) و در دوره غیبت از باب ولایت یا حسبه از آن فقیهان جامع الشرایط است؛ بنابراین، حکومت غیرفقیه، مشروعیت ندارد.
◽️ در صورت عدم تحقق حکومت دینی فقیهان جامع الشرایط، حکومت عدالتخانه ای یا مشروطه مشروعه به تعبیر شیخ فضل الله از باب قدر مقدور لازم است؛ به عبارت دیگر، با نفی حکومت دینی فقیهان، تکلیف در انجام وظایف شرعی در حد مقدور از مومنان ساقط نمی شود.
◽️ مجلس شورا و قانون اساسی در گفتمان سیاسی شیخ فضل الله، تنها با مطابقت با شریعت نبوی و نظارت و تایید فقهای جامع الشرایط مشروعیت پیدا می کنند و مجلس غربزده استعمار پذیر و قانون اساسی مخالف با قوانین الهی باطل و مردود به شمار می آید.
◽️ آزادی و مساوات نزد شیخ، به مثبت و منفی یا مشروع و نامشروع تقسیم پذیر است. آزادی از عبودیت پادشاهان و مقابله با استبداد مشروع و مثبت بوده و آزادی به معنای آشوب و هرج و مرج و رهایی از دین و شریعت و آزادی از حدود و مقررات دین مردود می باشد.
◽️ مساوات نیز به معنای اجرای عادلانه احکام الهی نسبت به همه انسانها اعم از شاه و گدا پذیرفتنی است؛ ولی نفی تفاوتهای حقوقی میان کفار و مسلمانان مردود و باطل است.
🔸 منبع: فصلنامه زمانه، شماره 15، پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران(مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، کد لینک مطلب ۱۵۲۵۲)
@ShahidRabe
✅ آشنایی با کتاب اندیشه سبز، زندگی سرخ (چاپ جدید، پنجم)
🔸اثر مورخ و پژوهشگر فقید، استاد علی ابوالحسنی منذر
✍ کتاب درباره زندگی و زمانه مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع است که از حیث موضوع میتوان آن را به دو بخش تقسیم کرد:🔰
🔸۱- در ابتدا مروری دارد بر پیشینه خانوادگی شیخ و همچنین تربیت و تحصیلات وی از تولد تا پایان عمر و در این راستا به مواردی چون «اساتید شیخ در تهران و نجف» و «حضور شیخ در سامرا برای تحصیل» اشاره شده و سپس آشنایی مخاطب با خصائص، روحیات و وجاهت بسیار متعالی دو استاد اصلی و بزرگ شیخ فضلالله نوری، یعنی آیتالله میرزا حبیبالله رشتی و آیتالله میرزای شیرازی(وارثین علم و سیاست شیخ الاعظم انصاری)، مورد توجه قرار گرفته، این دو استاد بزرگ شیخ در زمان حیاتشان مرجعیت شیخ را مورد تأیید قرار دادند که در نوع خود منحصر به فرد می باشد. در انتهای این بخش به این مسئله که شیخ با درخواست میرزای شیرازی به تهران میآید اشاره شده و در رابطه با خدمات ابتدایی شیخ پس از ورود به تهران نیز مستنداتی ارائه گردیده است.
🔸۲- حیات، اندیشه ها و جریانات عمده اجتماعی ـ سیاسی و دینی دوران علامه شیخ فضلالله نوری، از نهضت تحریم تنباکو تا سالهایی قبل از شهادت ایشان ــ بررسی شده و به دیدگاه قاطع شیخ درباره هر مسئله نیز اشاره گردیده است.
✍ نویسنده معتقد است که مرجع شهید شیخ فضلالله، عدالتخانه را مهاری قانونمند برای شاه و دولت میدانست و در ابتدا از الگوی سیاسی عدالتخانه حمایت میکرد. ولی وقتی موج عدالتخانه به مشروطه سکولار تبدیل شد٬ طرح مشروطه مشروعه را مطرح ساخت.
@ShahidRabe
🔴 مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)در نهضت عدالتخواهی سرش بالای دار رفت چون خواهان عدالت بود
✍ مورخ و پژوهشگر معاصر، دکتر سید حمید روحانی🔰
این نکته در خور توجه است که بین آیتالله شهید شیخ فضل الله نوری(ره) با دیگر رهبران نهضت عدالتخواهی و مشروطه طلبان چه تفاوتی بود؟ چرا آن خطری را که او دید آنها ندیدند و یا دیدند و از آن گذشتند و آن را مهم نپنداشتند؟
باید دانست ایشان از برجستگیها و ویژگی های والایی برخودار بود و این ویژگی ها او را نسبت به دیگر رهبران آن نهضت ممتاز می ساخت که به برخی اشاره می نمایم:🔰
✅ بصیرت و آگاهی
ایشان عالم به زمان بود، آنچه را که روی میداد و یا در دست اجرا و انجام قرار داشت به درستی در می یافت وخیر و شر آن را مورد بررسی و ارزیابی قرار می داد و اگر نقشه و نیرنگی در آن نهفته می دید زنگ خطر را به صدا در می آورد و به مردم هشدار میداد.
برای دریافت ژرفایی بصیرت شیخ با دیگر علمای عصر مشروطه خوب است نگاهی به تفاوت فکری و آگاهی امام با دیگر علمای هم دوره ایشان داشته باشیم. امام خطر شاه را روزی درک کرد و با آن به رویارویی برخاست که شماری از علما با دستاویز اینکه «شاه شیعه» است در افتادن با او را ناروا میدانستند و برخی از رجال سیاسی مانند مهندس بازرگان نیز بر این باور بودند، نهضت آزادی در اساسنامه خود وفاداری به رژیم شاه را صریحاً اعلام می کرد.
امام روزی زنگ خطر را علیه آمریکا به صدا درآورد و آن جهانخوار را دشمن بشریت خواند که بسیاری از گروههای سیاسی بر این باور بودند که آمریکا پشتیبان آزادیخواهان جهان است و با چراغ سبز آن حرکت و فعالیت میکردند. امام روزی سازمان«مجاهدین خلق»
را منافق و منحرف دانست که بسیاری از علما با همه توان از این سازمان حمایت می کردند. شیخ فضلالله نیز از چنین بصیرت، آگاهی و هوشمندی برخوردار بود و آنچه را که او در آن روز دریافت و درک کرد، دیگران سالها بعد به آن رسیدند.
✅ شناخت لیبرالیسم
ایشان روزگاری به سرشت و ماهیت لیبرالیسم و دموکراسی غربی پیبرد که هیچگونه اثر و نمونه ای از آن در دست نبود. او یک قرن پیش خطر لیبرالیسم را با صدای رسا اعلام کرد و ما امروز به تدریج داریم در می یابیم که اندیشه های لیبرالیستی چگونه مانند موریانه به جان انقلاب اسلامی افتاده است و بر آن است که آرمانهای انقلاب را از درون تهی کند.
✅ صراحت و قاطعیت
ایشان در مقطعی به رویارویی با مشروطیت انگلیسی و لیبرالیستهای فراماسونری و دو آتشه برخاست که تبلیغات زهرآگین و فریبنده آنها جو را در دست گرفته و بیشتر مردم را کاملاً تحت تأثیر قرار داده بود. آن شهید در واقع به مصداق«لاتأخذه فی الله لومه لائم»مقابل جو ایستاد و برخلاف مسیر موج سهمگین، حرکت کرد و نشان داد که یک عالم وارسته و از خود رسته از نان به نرخ روز خوردن و فرصت طلبی انزجار دارد. سخن حق گوید حتی اگر در راه حق گویی سر به دار شود.
✅ غیرتمندی و ذلت ناپذیری
بسیاری از کسان که جان آن عالم وارسته را در خطر می دیدند از او می خواستند که به یک سفارتخانه خارجی پناه ببرد تا از خطر جانی برهد لیکن آن عالم عارف و پیشوای سالک و پاکباخته اظهار کرد.
من که عمری را در زیر پرچم اسلام زیسته ام آیا رواست در این آخر عمری زیر پرچم دیگری بروم. او در مکتب قرآن درس خوانده و پرورش یافته بود از این رو، از تسلیم پذیری و خود باختگی پرهیز داشت
✅ دوری گزینی از تسامح و تساهل
ایشان در برابر کجروی ها، نادرستی ها و خلاف کاری ها زیر عنوان«مدرنیته»ناشکیبا و تحمل ناپذیر بود. برخلاف نظر برخی از رهبران مشروطه که می گفتند ما باید با همه کسان با هر دید و اندیشه و سلیقه دست در دست هم علیه استبداد و بیقانونی مبارزه کنیم و آن گاه که در کشور قانون حاکم شود و آزادی به دست آید یک سلسله کژی ها و بی مبالاتیها درست میشود. لیکن شیخ شهید بر این باور بود که اگر در گام نخست در برابر خلافکاریها نإیستیم درآینده به سیل بنیان کن بدل خواهد شد ورویارویی با آن دشوار خواهد بود.
✅ رهرو راه عاشوراییان
ایشان راه حسین (ع) و راه عاشورائیان را به درستی دریافته و به کار بسته بود و با تأسی از راه عاشورائیان شعار هیهات مناالذله سرداد
✅ رسم از خود گذشتن شیخ شهید مانند حضرت سید الشهداء(ع) رسم از خود گذشتن و در راه برپایی و دفاع از حق؛ خود، خانواده، قبیله، باند و گروه خود را ندیدن، بلد بود. بسیاری از کسانی که در مقابل دشمنان سکوت می کنند یا راه سازش و کرنش را پیش می گیرند، جربزه و جسارت از خود گذشتن را ندارند و همین وابستگی آنها را به ورطۀ هلاکت و خیانت به اسلام و قرآن و اهل بیت می کشاند.
او با خون خود زمینه فروپاشی کاخ استبداد و استعمار، پیروزی انقلاب اسلامی و برپایی حکومت اسلامی را که از آرزوهای دیرینه پیروان مکتب تشیع بود، هموار ساخت، روح او شاد و راه او پر رهرو باد/سخنرانی در یادواره شهادت مرجع شهید ۹۶/۵/۱۴ یزد
@ShahidRabe
✍ آشنایی با کتاب شیخ فضل الله نوری (ره) و مکتب تاریخنگاری مشروطه (چاپ جدید، پنجم)
🔸به قلم: مورخ و پژوهشگر فرزانه، مرحوم استاد علی ابوالحسنی (منذر)
💥 این اثر٬ به عنوان کتاب سال حوزه برگزیده شد.
📑 خرید اینترنتی:👇
http://www.iichstore.ir
👈 مهمترین ویژگیهای کتاب:🔰
✅ این کتاب کم نظیری است که در نقد مکتب تاریخنگاری معاصر٬ با روش اجتهادی در موازین تاریخ پژوهی وارد میشود.
✅ حاوی یک دور شیوه تاریخنگاری روشمند و پویا برای همه مقاطع بویژه مشروطه
✅ پادزهر تاریخنگاری سکولار اعم از لیبرالیستی٬ ماسونی٬ ناسیونالیستی و مارکسیستی است.
✅ غبارروبی از چهره مرجع زمان شناس و بیدارگر، آیت الله العظمی علامه شیخ فضل الله نوری (ره) و نقد برخی شایعات و تهمت ها درباره ایشان
✅ نشانگر آفات و کاستی های تاریخنگاری معاصر
و بررسی انتقادی میراث مکتب تاریخ نگاری مشروطه
✅ حاوی قوی ترین نقد علمی بر آثار احمد کسروی با عنوان: عناد با فرهنگ؛ ستیز با تاریخ
✍ استاد منذر در فصول مختلف این کتاب نگاه منفی تاریخ نگاران مشروطه (عمدتا" فراماسون و مغرض) را نسبت به جریان مذهبی – سیاسی ریشه یابی کرده و به طور موردی به اندیشه های حاج سیاح، ابراهیم زنجانی(روحانی نمای فاسد ماسون)، عبدالهادی حائری، ملکزاده، آبراهامیان، احمد بشیری، ژانت آفاری و برخی دیگر پرداخته است. فصلی اختصاصی هم در باره احمد کسروی است.پایان بخش کتاب٬ ضمیمه ای درباره زندگانی مرحوم میرزا جوادآقا مجتهد تبریزی است.
🔹این کتاب جذاب با انبوهی از اسناد و ناگفته های تاریخی٬ خواننده را تا پایان با خود همراه می سازد.
@ShahidRabe
✍ به مناسبت ۷ خرداد، #روز_قانون (روز تشکیل مجلس شورای اسلامی ۱۳۵۹ ش)
✍ پژوهشی در #تاریخ🔰
...کمتر از چهل روز پس از صدور فرمان مشروطیت، قانون #انتخابات مجلس امضاء و اولین انتخابات مجلس شورای ملی برگزار شد. البته این انتخابات تنها در پایتخت و برای انتخاب نمایندگان تهران صورت گرفت! [با این توجیه]🔰
برگزاری انتخابات به علت مشکلات ارتباطی و فقدان یک نظام یکپارچه اداری، در سایر مناطق در موعد مقرر مشکل [خواهد] بود. مشروطهخواهان از احتمال مخالفت و تردیدها و تشکیکها چه از جانب حکومت و چه از جانب منتقدان خود بیم داشتند.ولی به این وضع بسنده کردند! از بین ۱۵۶ نماینده، تنها شصت نماینده تهران انتخاب شده و تعیین تکلیف ۹۶ کرسی باقیمانده به تدریج صورت گرفت! در (۱۴مهر ۱۲۸۵) اولین دوره مجلس شورای ملی با حضور نمایندگان تهران گشایش یافت.
🔸قانون اساسی مشروطه؛ طفلی که ناقص به دنیا آمد!
با آغاز به کار مجلس، تهیه قانونی که ساختار حکومت را تعریف و محدود سازد، به دغدغه بنیادین نمایندگان مجلس بدل شد. نخستین مجموعهای که به این منظور تهیه شد، سندی 51 مادهای بود که توسط برادران پیرنیا (حسن معروف به مشیر الدوله و حسین ملقب به موتمن الملک) به نگارش درآمد. بخش عمده این سند ترجمهای از قوانین اساسی چند کشور اروپایی بود. نکتهای که حتی احمد کسروی(خبیث فراماسون) هم در کتاب «تاریخ مشروطه» خود به آن اذعان دارد: «گویا مشیرالملک و مؤتمن الملک... آن را مینوشتند یا بهتر بگوییم ترجمه میکردند».
طراحان قانون اساسی و برخی از نمایندگان مجلس اول که در مقابل گفتمان «مشروطه مشروعه» مرحوم شیخ فضل الله نوری، نگرش غربگرایانه و غیردینی از مشروطه را مدنظر داشتند، با بهرهگیری از فضای روانی و غلبه حس مشروطهخواهی در میان افکار عمومی، این متن را با شتاب به تصویب رساندند. فاصله گرفتن از این فضای هیجانی و آرام شدن سیر رویدادها میتوانست فضایی عقلانی مهیا سازد تا در سایه آن، ریشههای فکری و اهداف غایی سردمداران این طرز تفکر، با محک نقد عالمانه سنجیده شود تا «سیه روی شود هر که در او غش باشد». امّا تعجیل در تدوین و تصویب قانون اساسی مانع از این امر شد و گفتمان شیخ فضلالله را به حاشیه راند...
این شتاب بیش از حد باعث شد تا در اولین قانون اساسی مصوب مجلس مشروطه، فقدان ارکان و بنیانهای مرسوم در قوانین اساسی، (حتی با معیارهای غربی آن) به چشم بیاید. قانون اساسی مشروطه، عمدتاً بیانگر شیوه ایجاد مجلس شورای ملی و مجلس سنا، چگونگی کار مجلسین و طرح لوایح و طرحها و نحوه رایگیری از نمایندگان و همچنین ارتباط مجلس با دولت بود. در نتیجه آنچه قانون اساسی نامیده میشد عملاً «سند قانونی روشمندی نبود و مرکب از مجموعه شروط با عجله سرهم بندی شدهای بود که صرفاً برای نحوه برقراری مقررات و عملکردهای دو پیکره قانونگذاری موجود، یعنی مجلسین تنظیم شده بود». از این مهم تر اینکه در هیچ کدام از اصول آن به حقوق و و آزادیهای عمومی، آزادی احزاب، تفکیک قوا و استقلال قوه قضائیه نیز اشارهای نشده بود.
متمم قانون اساسی رسما" در ۱۵ مهر ۱۲۸۶ ش و یک سال پس از تأسیس مجلس شورای ملی به تصویب رسید. امّا ناهمخوانی با خصلتهای مذهبی و اجتماعی جامعه، زمین ناهموار سیاست در ایران و حرکات همراه با احتیاط و مدارا و غیرمستقل، برخی نخبگان سیاسی و نمایندگان مجلس (وابستگی به غرب و اجانب) این متمم را نیز دچار ناکارآمدی کرد و زمینه های آغاز دوران سیاه دیکتاتوری رضاشاه را فراهم آورد.
✅ مهم ترین اصل آن که با تلاش #مرجع_شهید علامه «شیخ فضلالله نوری» اعلی الله مقامه و پیگیریهای مداوم ایشان به متمم اضافه شد، اصل دوم متمم بود. در ابتدای این اصل چنین آمده بود: «مجلس .... باید در هیچ عصری از اعصار مواد قانونیه آن مخالفتی با قواعد مقدسهی اسلام و قوانین موضوعهی حضرت خیرالانام(صلیاللهعلیهوآلهوسَلم) نداشته باشد و معین است که تشخیص مخالفت قوانین موضوعه با قواعد اسلامیه بر عهده علمای اعلام ادام الله برکات وجودهم بوده و هست». در ادامه این اصل هم ترتیب نظارت مجتهدین بر قوانین مصوب مجلس شورای ملی را به تشکیل هیاتی پنج نفره از« مجتهدین و فقهای متدینین که مطلع از مقتضیات زمان هم باشند» منوط میساخت.../سید مرتضی حسینی، سایت مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، کد مطلب5001
💠 امام خمینی(ره): اگر قانون اساسی (اسلامی) با متمم آن، که شیخ فضل الله در راه آن #شهید شد، دستخوش تصرفات غربی نمیگردید، اسلام و مسلمین ایران آن رنجها را نمیکشید. ما باید از آن توطئهها عبرت بگیریم ... ۶۲/۱۱/۲۲
💠 مهدی انصاری، مورخ معاصر، در گفتگو با نسیم آنلاین🔰
بسیاری از اسناد مشروطه از بین رفتهاند، متأسفانه قانون اساسی نگارش شده توسط شیخ فضلالله(ره) هم در بین این اسناد بود، آن هم یک قانون اساسی مشروعه مشروطه، نه غربی یا عرفی و درباری...
@ShahidRabe