🗓 ۱۷ ربیع الثانی ۱۳۲۸ هجری قمری، سالگرد ارتحال شهادت گونه مجتهد بزرگ مشروعه خواه زنجان در عصر مشروطه
🌹«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم
💠 رهبر معظم انقلاب، امام خامنه ای(حفظه الله):
دوران مشروطیت، عالم [مشروعه خواه] بزرگی مثل مرحوم «آخوند ملاقربانعلی» در زمینهی فقه، در اوج علمی قرار داشت و علمای برجسته زمان خود را نسبت به مقام علمیاش خاضع کرد! ۸۲/۷/۲۱ جهادتبیینی
🔰👇👇
⁉️ ماجرای تبعید مظلومانه و مشقت بارِ توأم با ارتحال زود هنگامِ مجتهد بزرگ زنجان، آخوند ملا قربانعلی زنجانی(ره) مشهور به حجت الاسلام، از یاران مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری (اعلی الله مقامه الشریف) توسط جریان غربگرای حاکم بر مشروطه
⁉️ نقش آخوند محمد کاظم خراسانی (از علمای ثلاثِ حامیِ جریانِ غربگرایِ مشروطه در نجف)، در ماجرای تبعیدِ آخوند ملا قربانعلی زنجانی(ره)، از ایران به کاظمین!/ربیع الاول ۱۳۲۷ق
✍ در سال ۱۳۲۷ ق مشروطه چیان غربگرا، قوایی را به سرکردگی سه تن از مزدوران خود، معتضد، بهادر بختیاری و یپرم خبیث ارمنی(مجری اعدام شیخ فضل الله ره) جهت سرکوب مخالفان مشروطه انگلیسی به اردبیل و زنجان روانه ساختند. آنها، این عالم کهنسال را [ملا قربانعلی زنجانی را] به جرم اسلام خواهی و همدستی با شیخ فضل الله، دستگیر و به عتبات عالیات تبعید نمودند. این مجاهد نستوه در سال ۲۹-۱۳۲۸ ق تنها و غریبانه در کاظمین دار فانی را وداع گفت.او تا آخرین لحظه عمر برای تحقق حکومت مشروعه پایداری نمود./از،م،م تاریخ معاصر، کدمطلب۱۰۵۸
✍ خاطرات فقید سعید، مرحوم آیت الله العظمی سید عزالدین حسینی زنجانی(ره)، از علمای شاخص «مشروطه خواه، همچون آخوند محمد کاظم خراسانی و میرزا محمد حسین نائینی»، و علمای «مشروعه خواه، همچون مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری و ملا قربانعلی زنجانی»، به رابطه صمیمی والد ارجمندش مرحوم آیت الله سید محمود مجتهد زنجانی با سران هر دو طیف باز میگردد. اطلاعات ناب ناشی از این ارتباط، امکان داوری واقع بینانه ای را به آن بزرگ داده بود که شمه ای از آن درپی می آید.
💠 آیت الله العظمی سید عزالدین زنجانی(ره):
حرف بر سر انحراف بود و علمای مشروطه خواه از آن آگاه نبودند [نداشتن #بصیرت].
استعمار کار خود را کرد. برای مثال حرف ملا قربانعلی زنجانی[عالم بزرگ مشروعه خواه زنجان و از اصحاب و همفکرانه مرجع شهید علامه نوری] این بود که وعده های [مشروطه خواهان] دروغ است. در زنجان این مطلب متواتر بود و کسانی که من دیده ام، از مرحوم ملا قربانعلی زنجانی نقل می کردند که می فرموده: این وعده ها کید استعمار است گفته بود«روس و انگلیس در آن دوره هنوز امریکا مطرح نبود می خواهند سرتان شابقا (شاپو) بگذارند و فاحشه خانه باز کنند. آنها می خواهند انگشتشان را به ماست ما بزنند!». کنایه ای بود از کثرت دخالت آنها درامور کشور ما.
معلوم است صحبت این نبوده است که استبداد باشد و مشروطه نباشد. همین آخوند ملا قربانعلی زنجانی از مراجع تقلید بود و در قفقاز و برخی نواحی دیگر مقلد او بودند، اما یپرم [لامذهب] ارمنی [رئیس نظمیه مشروطه چیان و عامل اجرای حکم اعدام شیخ شهید فضل الله] می خواست ایشان را به تهران ببرد و محاکمه کند. نزدیکی های تهران شلوغ می شود و مردم می گویند دارند ملا قربانعلی را برای محاکمه می آورند. آن وقت هیئت دولتِ [مشروطه چیان] از آخوند محمد کاظم خراسانی کسب تکلیف می کند!
آخوند خراسانی [به جای زدنِ تودهنی به آنها بابت این جسارت نسبت به ملا قربانعلی زنجانی] جواب این تلگراف را به منزل موکول می کند و می گوید همه شاگردان نزدیک به منزل ایشان بروند که برای امر مهمی جلسه خصوصی برقرار است. او در منزل می گویند:
«چنین تلگراف مهمی آمده است. چه جواب می دهید؟⁉️ »..یکی از اطرافیان می گوید: [ملا قربانعلی «مفسد فی الارض است و باید او را کشت!». آخوند خراسانی به میرزا یوسف اردبیلی که تقریرات آخوند را هم نگاشته است، اعتماد داشت. به ایشان گفت: «استخاره کن»⁉️⁉️. میرزا یوسف استخاره کرد و آیه: «وَ ياَ قوَم هذَهِ ناَقهَ اللّهِ لكَمْ آيهَ فذَروُهاَ تأَكْلُ فيِ أرَضْ اللّهِ و لا تمَسَّوهاَ بسِوء فيَأَخْذَكُمْ عَذَابٌ قرَيِبٌ». میرزا یوسف این آیه را که خواند، رنگ از رخسار آخوند پرید و همان وقت تلگرافی تنظیم کرد که جناب حجت الاسلام ملا قربانعلی زنجانی را روانه عراق سازید [ به عراق تبعید کنید]. آنها هم ملا قربانعلی را به عتبات فرستادند [به کاظمین تبعید کردند].(۱)/ برگرفته از ماهنامه فرهنگی شاهد یاران
(۱) برخی در مقام توجیه عملکرد آخوند خراسانی گفته اند، اگر آخوند خراسانی این دستور را نمی داد، مشروطه خواهان، ملا قربانعلی زنجانی را نیز همچون شیخ فضل الله(ره) می کشتند!
در جواب این افراد باید گفت،
اگر واقعا" چنین بود، پس چرا آخوند خراسانی نخواست با سلام و صلوات، ملا قربانعلی را به نجف اعزام کنند!؟ و در عوض دستور داد وی را به کاظمین تبعید نمایند! که نزدیک نجف نباشد!!!
آیا غیر از این است که هراس داشتند، وزنِ ملا قربانعلی(ره)، جایگاهشان را در نجف ضعیف نماید و مشروطه دست پختشان را بر ملا و بی اعتبار سازد؟!ملا قربانعلی این عالم کهنسال پس از مدت کوتاهی به دلیل رنج و مشقتِی که در مسیر تبعید متحمل شد، جان به جان آفرین تسلیم کرد.
✳️ @ShahidRabe
📜 برگی از تاریخ ناگفته و ناشنیده🔰
‼️ روایت شیخ فتح الله شریعت[۱]، ملقب به شیخ الشریعه اصفهانی(از علمای مشروطه خواه نجف و از دوستان آخوند محمد کاظم خراسانی)، از ماجرای توهین فرزند آخوند خراسانی، به ساحت مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری (اعلی الله مقامه) در حضور پدرش!🔰
✍ شیخ الشریعه اصفهانی پس از شنیدن وقایع بردار شدن مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، منقلب شد و مطلب درد آور تری را اینگونه نقل فرمود:🔰
یکی از تجار نجف، مجلس عروسی برای فرزندش داشت. به همین مناسبت علما و طلاب [مشروطه خواه را] برای صرف شام دعوت نمود. من و آخوند ملا محمدکاظم خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی و سایر مراجع در یک اتاق قرار گرفتیم و طلاب با فرزندان مراجع، در یک سالن بزرگ دیگر مجاور این اطاق.
در این هنگام تلگرافچی وارد اتاق شد، دست آخوند خراسانی را بوسید و تلگراف را تقدیم آخوند کرد. آخوند تلگراف را باز کرد و مشغول خواندن شد، ناگهان دیدم دستش لرزید، تلگراف از دستش افتاد. به من اشاره کرد، من تلگراف را برداشتم و خواندم. به شدت لرزیدم و متأثر شدم.
متن تلگراف این بود:
"حضور محترم آیت الله آقای آخوند ملا محمدکاظم خراسانی، شیخ فضل الله مرتد و ضدانقلاب، اعدام و به دار مجازات آویخته شد. امضاء: یپرم ارمنی" [۲]
پسر [آخوندخراسانی] میرزا مهدی آمد تلگراف را برداشت و گفت: آقا! چه شده؟ من گفتم: چه میخواهی بشود، تلگراف را بخوانید. وقتی خواند به سالن مجاور اتاق رفت و به طلاب تبریک گفت ...[به شادمانی پرداختند!!! و به یکدیگر تبریک گفته! شیرینی توزیع کردند!!! بدون اینکه آخوند خراسانی بابت جسارت پسرش به وی معترض گردد!]/ مطلب از شیخ حسن شمس گیلانی، به نقل از آیت الله العظمی شیخ مهدی امامی مازندرانی(ره)
...شمس گیلانی می افزاید:
مرحوم شیخ مهدی امامی مازندرانی، این مطلب را که خود از شیخ الشریعه شنیده بود، در همین جا به اتمام رساند و درحالیکه قطرات اشکش[برای مظلومیت استادش، شیخ فضل الله] جاری بود. من فورا" عرض کردم:
آقا!
فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ
فرمود:
چطور؟
گفتم، آقا! همان میرزا مهدی[فرزند آخوند خراسانی] به رشت آمد و من بودم و از نزدیک این مطلب را دیدم که وقتی در رشت دیده از جهان بربست، ورقه ای از او به جا ماند که نوشته بود: سالها است در نجف عمر گذرانده ام، افسوس که اکنون عمرم به پایان می رود، با دستی لرزان در این دقایق آخر عمر، این جملات را می نویسم، که جنازه مرا به نجف ببرید.
امیر المؤمنین(ع) حاضر نشد که این آقازاده، که در قتل شیخ شهید فضل الله نوری(ره)، شادی کرد، در جوارش از دنیا برود...!
[۲] ⁉️ براستی چرا باید "یپرم" رئیس ارمنی لامذهب، حرامزاده (پدرش معلوم نبود)، جانی، عیاش و زنباره نظمیه مشروطه و از عوامل انگلیس، با خوشحالی به آخوند خراسانی از معممین ثلاث حامی مشروطه در نجف، تلگراف ارسال کند؟! و با وقاحت تمام، گزارش اعدام مرجع مجاهد، علامه شیخ فضل الله نوری را به وی بدهد!؟
⁉️اساسا" چرا آخوند خراسانی چنین فرد معلوم الحالی را [یپرم ارمنی را] باید به عنوان رئیس نظمیه کشور شیعه پذیرا باشد؟! در تاریخ آمده است که،
یپرم خبیث ارمنی، آن وقیح کثیف، پس از اعدام، بر روی جنازه مطهر مرجع شهید، ادرار نمود و گفت، بالاخره پاپ مسلمانان را کشتم!
💠 امام خامنه ای(حفظه الله):
در صدر مشروطه هم علمایی بودند - که اینها ندیدند توطئهای را که آن روز غربزدگان و به اصطلاح روشنفکرانی که تحت تأثیر غرب بودند؛ توجه نکردند که حرفهائی که اینها دارند، در مبارزهی با اسلام است؛ این را توجه نکردند، مماشات کردند. نتیجه این شد که کسی که می دانست و می فهمید - مثل مرحوم شیخ فضلاللَّه نوری - به دار زده شد و اینها حساسیتی پیدا نکردند؛ بعد خود آنهائی هم که به این حساسیت اهمیت و بها نداده بودند، بعد از شیخ فضلاللَّه مورد تعرض و تطاول و تهتک آنها قرار گرفتند و سیلی آنها را خوردند؛۱۳۸۸/۱۲/۶
[۱] ملا فتحالله غروی شیرازی اصفهانی (زاده ۱۲۲۸ شمسی در اصفهان – درگذشته ۲۹ آذر ۱۲۹۹, ۸ ربیع الثانی در نجف) (۱۲۶۶ ق - ۱۳۳۹ ق) معروف به شیخ الشریعه اصفهانی فرزند محمدجواد نمازی شیرازی از مجتهدین تقلید شیعه بود.دکتر محمد علی خورسندیان-عضو هیئت علمی گروه حقوق خصوصی دانشگاه شیراز -نقل میکند:سند مالکیتی دیدم که صاحبین آن،سند را به محضر شیخ الشریعه رساندهاند که شیخ، ذیل آن را ممهور به نام خود با عنوان فتح الله نمازی شیرازی کرده.ظاهرا وی شیرازی و همسرش اصفهانی بوده است و استفاده از لقب "اصفهانی" از آن جهت بوده.
🔸 منابع: ک، خانه بر دامنه آتشفشان، علی ابوالحسنی(منذر)، جهادتبیینی، اعیان الشیعه، سید مسحن امین عاملی، ج ۸، ص ۳۹۱؛ «درس قواعد فقه ۱.دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه شیراز». دانشکده حقوق دانشگاه شیراز. ۱۳۹۷، افلاکیان خاک نشین، نوشتهٔ هیئت تحریریهٔ مؤسسهٔ فرهنگی مطالعاتی...
✳️ @ShahidRabe
🗓 به بهانه سالروز انتشار نخستین شماره روزنامه مجلس، توسط ۲ فراماسونِ جریان غربگرای مشروطه/۴ آذر ۱۲۸۵ ش🔰
◽️مدیر روزنامه
ماسون، سید محمد صادق طباطبایی (فرزند سید محمد طباطبایی، از معممین حامیِ مشروطه غربگرا)
◽️سردبیر روزنامه
ماسون، ادیب الممالک فراهانی
🔰اجمالی درباره این دو 🔰👇👇
1⃣ سید محمد صادق طباطبایی(پسر ارشد سید محمد طباطبایی از معممین حامی جریان غربگرای مشروطه)
✍ عضو لژ ماسونی بیداری، بانی وزارت رضاخان و حامی سلطنت پهلوی
💠رهبرانقلاب [امام خامنه ای حفظه الله]:
‼️من بارها گفتهام تاریخ مشروطه را مطالعه کنید چرا که عبرتهای خیلی عجیبی در تاریخ مشروطه هست، در ماجرای مشروطه علت اصلی که جریان عدالتخواهی اسلامی به جریان مشروطه انگلیسی تبدیل شد، حضور یک عده روشنفکر وابسته به غرب بود؛ در بین علما اول کسیکه لفظ مشروطه را آورد سید محمد طباطبایی بود چرا که پسرشان محمد صادق که من نمیتوانم سلامت او را تضمین کنم، یک روشنفکر غربزده بود روی ایشان اثر میگذاشت و اسم مشروطه را در دهانشان گذاشت، علت اینکه وقتی مرحوم #مرجع_شهید شیخ فضلالله، در تحصن اول از [سید محمد] طباطبایی پرسید که این مشروطه که شما میگویید چیست، این بود که ایشان [یعنی شیخ] میدانست، وضع لفظ مشروطه برای جریان عدالتخواهی اسلامی نشان از نفوذ جریان روشنفکری غربزده در مراکز قدرت بود، پس آن چیزی که مشروطه را به انحراف کشاند یک جریان روشنفکر دلباخته غرب بود که بزرگترین جرمها هم اینها مرتکب شدند از جمله روی کار آوردن رضا خان! ۷۸/۱۲/۲۳ /جهاد تبیینی
‼️ انجمن های مخفی ماسونی
مأموریت تشکیل انجمن های مخفی که بعدها به انجمنهای سری ماسونی نیز شهرت یافت، از سوی دولت انگلیس، به افرادی چون سید محمد صادق طباطبایی(فرزند سید محمد طباطبایی) و بابی ازلی محمد ناظم الاسلام کرمانی(تحریفگر تاریخ مشروطه تحت عنوان، تاریخ بیداری ایرانیان) سپرده شده بود.
اولین جلسه انجمن مخفی در سال ۱۳۲۲ ق با حضور ۶۰ تن از سران فراماسون به ریاست سید محمد صادق طباطبایی برگزار شد.
در ۱۲ صفر ۱۳۲۳ق، انجمن مخفی تهران در نهمین جلسه در مورد مشروطیت و تطبیق آن با اسلام بحث کرد. این جلسه در خانه ناظم الاسلام کرمانی برگزار شد و وی در مورد آن گزارش داد. بعد ها تیم های ترور انجمن نیز، راه اندازی گردید.(از ک، شیخ فضل الله نوری و مشروطیت، ص ۵۶-۱۴۴، مهدی انصاری، مندرج در سال شمار شیخ، ک، تنهای شکیبا/
⁉️ آیا می دانید که، نخستین بار در فتنه مشروطه بود که عملیات تروریستی در ایران، به صورت سازماندهی شده توسط محافل فراماسونری انگلیس(انجمن های مخفی)، طراحی و اجرا شد؟
⁉️ ماجرای ترور نافرجام شیخ
✍ علامه شيخ فضل اللّه نورى از جمله عالمان ذو فنون بزرگى بود كه در جایگاه مرجعیت دینی پایتخت و رهبرى نهضت اسلام خواهی و ضد استکباری، نقش اساسی را ايفا نمود و زمينه هاى تحصن مردم عليه استبداد و استکبار زمان را در حرم حضرت عبدالعظيم(ع) فراهم آورد. #مرجع_شهید از جمله رادمردانى بود كه در برابر بيگانه سر تسليم فرود نياورد از اين رو طرح ترور شيخ، در سفارت انگليس خبیث و توسط عوامل انجمن مخفی فراماسونری تهیه شد و به دست جوان عیاش ماجراجو و دین ستیزی به نام كريم دواتچی(دواتگر) داده شد، ترور نافرجام ماند، شيخ به شدت از ناحیه پای چپ مجروح شد، و ضارب نیز دستگیر شد. در بازجويى از وى، اسامى افرادى به ميان آمد كه با سفارت انگليس در ارتباط بودند.
طرح ترور و کشتن شیخ توسط انجمن های مخفی چند بار دیکر نیز به مورد اجرا گذاشته شده بود ولی همگی ناموفق بود.
🔸منابع: مشرق نیوز/خبرگزاری مردمی عمار/ک، تنهای شکیبا/ک، خانه بر دامنه آتشفشان...
2⃣ ادیب الممالک فراهانی
✍ شاعر دربار قاجار! مشروطه خواه غربزده! عضو لژ #فراماسونری! از دشمنان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) و شاعر مورد علاقه رضاخان
ادیب الممالک به عضویت لژ ماسونی «بیداری ایران» در آمد و در ترویج آیین ماسونی و «برادران ماسون» اشعار مطول سرود. آن گونه که از محتوای بسیاری از اشعار او بر می آید از مروجان ناسیونالیسم و در عین حال در اشعارش تعلقات غربزدگی منورالفکرانه کاملا مشهود است!
فراهانی را می توان برجسته ترین شاعر زمینه ساز #مشروطه غربی در ایران دانست. نام او محمد صادق است و زیر برخی اشعار خود را "امیری قائم مقام فراهانی" امضا کرده است. آن گونه که در مقدمه دیوان اشعارش آمده، کُنیه اش "ابو عیسی" بود.
محمد صادق، از طریق آشنایی با یکی از شاهزادگان قاجاری و سرودن شعری در مدح او دارای مشاغل دیوانی و دولتی گردید و صاحب مال و منال شد. در سال 1314 ه.ق مظفرالدین شاه لقب ادیب الممالک را به او اعطا کرد.او به لحاظ فرم و قالب شعری، در برخی از اشعارش به ترویج محتوای تجدد خواهانه پرداخت.در مشروطه به فعالیت های مطبوعاتی نیز اشتغال داشت و به ترویج آراء دین ستیزانه و غربگرایانه خود از طریق مطبوعات پرداخت.
او در مشروطه، اشعاری در هجو و تخریب شخصیت شیخ فضل الله نوری(ره) زعیم نهضت مشروعه خواهی، سرود و هواخواه اعدام او بود. #رضاخان، یکی از اشعار او را به عنوان "سرود ملی" سلطنت #پهلوی انتخاب نمود.../برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی مشرق نیوز، کد خبر 6940
✳️ @ShahidRabe
✍معرفی یکی از آثار دکتر شهریار زرشناس🔰
📙📙عنوان: مجموعه دو جلدی «نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران»
ناشر: كتاب صبح
موضوع كتاب: سیاست
موضوع كتاب: علوم انسانی
موضوع كتاب: تاریخ
نوبت چاپ: سوم
تاریخ چاپ: بهار ۱۳۸۷
🔸 جلد اول کتاب به پیدایش اندیشه و دوران روشنگری در غرب و ظهور نسل اول روشنفکری در ایران عصر #مشروطه میپردازد و در جلد دوم نسل دوم روشنفکران در ادامه دوره مشروطه و دورانu پهلوی بررسی می شود.
🔸 به نظر دکتر زرشناس استراتژی روشنفکری در ایران، استحاله هویت دینی نظام و تبدیل آن به یک رژیم سکولار است و خطرِ روشنفکری نئولیبرالی پس از انقلاب، تهاجم در برابر اسلام فقاهتی است.
🔸 نویسنده در بخشی از کتاب می نویسد: «آنچه در مشروطه رخ داد پيروزي توأم با استبداد روشنفکران وابسته به لژ (ماسونی) بيداري پس از استبداد صغير و محاکمه و اعدام شهید آیت الله شيخ فضل الله نوری و در پيش گرفتن خشونت تروريستي ... و سکولاريزه کردن فضاي فرهنگي و سياسي کشور که نهايتاً به ظهور استبداد متجدّدانه و سکولاريستي رضاخان انجاميد، به راستي يک تراژدي تلخ بود که توسط منورالکفران ايراني و در مسير اغراض دولت انگليس اجرا گردید
🔰ادامه در بخش دوم🔰
✍ بخش دوم🔰
نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران
دغدغه رهبر انقلاب برای جوان انقلابی امروز
نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران" به قلم شهریار زرشناس، شرح سرگذشتِ روشنفکری از بدو پیدایشش در غرب، تا شکلگیری زمینههای آن در ایران، و حضور و تاثیرگذاریاش در دوران کنونی است. نویسنده کتاب، روشنفکریِ ایران را صورتی نازل و بیریشه از روشنفکری غربی معرفی میکند و ...
«من همهی دغدغهام این است که جوان انقلابی امروز، نداند ما بعد از چه دورانی، امروز در ایران مشغول چنین حرکت عظیمی هستیم. تاریخچهی این صد و پنجاه، دویست سال اخیر از دوران اواسط قاجار به این طرف؛ از دوران جنگهای ایران و روس به این طرف را بخوانید و ببینید چه حوادثی بر این کشور گذشته است. یکی از این حوادث، ایجاد جریان روشنفکری وابسته است.»۱
کتابِ "نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران" شرح سرگذشت روشنفکری در همین دوره تاریخی است. روی جلد اول چوب کبریتی روشن میان دو انگشت و طرح جلد دوم دو چوب قرار گرفتهاند که در بدو روشن شدن خاموش شده است! جلد اول به پیدایش روشنفکری و نسل اول آن در دوره مشروطه میپردازد و جلد دوم نسل دوم این جماعت و تا دوران پهلوی را .
روشنگری بیانگر جهانبینی و بینش حاکم بر دوران بسط و گسترش تمدن غرب است. و دارای چنان اهمیتی است که جریان غالب تفکر قرن هجدهم در غرب را با آن میشناسند. در فلسفه جدید، از دکارت به این سو، عقلی پدیدار شد که هرآنچه را روشن نبود، مردود میانگاشت. دکارت، عقل اومانیستی را معیار نهایی کشف حقیقت اعلام میکرد و بشر را بینیاز از هدایت وحیانی و آسمانی. او در طلب احکامی بود که بدیهی و روشن باشند. روشنفکری در ادامه فلسفه دکارت به وجود آمد. روشنفکران نیز در جهت ترویج و تبیین آداب و مشهورات امانیستی عمل میکردند.
اما آنچه در ایران با عنوان روشنفکری سربرآورد، در قیاس با روشنفکریِ غرب، ماهیتی تقلیدی داشت. و صورتی ظاهری از آن بود. جریان روشنفکری در ایران محصول تطور طبیعی تاریخ ما نبود. روشنفکران و متجددان ایران مقلدانی ظاهرگرا بودند که پیشرفت کشور را در وابستگی به استعمارگران میدیدند. و بر این باور بودند که «اصلاح» و بهبود اوضاع کشور از مسیر ورود سرمایههای مادی و معنوی غرب میگذرد. میرزا ملکمخان ناظمالدوله که از پیشگامان روشنفکری در ایران است میگفت باید «دقیقا مثل اروپا عمل کرد». روشنفکری در ایران از زمان فتحعلیشاه قاجار ظهور کرد. و از ابتدا بنایی غیر دینی داشت.۲ «غرب مسلط به فناوری و علم، روزی که خواست در ایران، پایگاه تسلط خودش را مستحکم کند، از راه روشنفکری وارد شد. از میرزا ملکمخانها و امثال اینها، تا تقیزادهها، این روشنفکری دوران قاجار است که بیمار متولد شد. روشنفکری ایران، متأسفانه بیمار و وابسته متولد شد.»۳ "نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران" به قلم شهریار زرشناس، شرح سرگذشتِ روشنفکری از بدو پیدایشش در غرب، تا شکلگیری زمینههای آن در ایران، و حضور و تاثیرگذاریاش در دوران کنونی است. نویسنده کتاب، روشنفکریِ ایران را صورتی نازل و بیریشه از روشنفکری غربی معرفی میکند و میگوید مقدمه اقدام عملی جهت درهم شکستن ساختار کنونی غربزدگیِ شبه مدرن و عبور تاریخی از آن، شناخت مبنایی و تئوریک غرب بر پایه خودآگاهی دینی است. ایده اصلی او، تبیین وضعیت روشنفکری در ایران، و شرح بیگانگی و تقابل آن با پیشینه تاریخی کشور است. به ادعای نویسنده استراتژی روشنفکری در ایران، استحاله هویت دینی نظام و تبدیل آن به یک رژیم سکولار است و خطرِ روشنفکری نئولیبرالی پس از انقلاب، تهاجم در برابر اسلام فقاهتی است. رویاروییای که به نبرد سرنوشت تاریخ و مردم خواهد انجامید. از همین روست که زرشناس پس از توضیح بنیانهای نظری پیدایش روشنفکری در غرب و بیان ریشههای خودبنیاد تفکر غربی، مدعی تضاد ذاتی و مبنایی حقیقت روشنفکری با دین و دیانت و گوهر قدسی و وحیانی آن میشود.
کتاب، در دو جلد توسط انتشارات کتاب صبح (۱۳۸۷) به چاپ رسیده و مشتمل بر هفت فصل است. آغاز آن تبیین ماهیت و پیشینه روشنفکری در غرب به منظور شناخت بهتر ماهیت روشنفکری در ایران است. فصل دوم به توضیح ویژگیهای روشنفکری، مفهوم غربزدگی شبهمدرن و گرایشها و شاخههای روشنفکری در ایران اختصاص دارد و فصول بعدی درباره ادوار تاریخی روشنفکری در ایران است.
🔰ادامه در بخش سوم🔰