🎙#سخنرانی
📑 موضوع سخنرانی: «تبارشناسی و ویژگی های روحانیت انقلابی و پیشرو»
سرمایه گذاری انگلیس بر روی #رضاخان برای سرکوب روحانیت انقلابی...
✍ تلخیصی از سخنان حجت الاسلام عبدالرحیم اباذری در ششمین سالگرد درگذشت آیت الله مرتضی بنی فضل(ره)، تبریز، نهم شهریور ۹۲ ش/گزارش از خبرگزاری رسا
🎙در انقلاب مشروطیت اگر چه علما و فقها در رأس این نهضت قرار داشتند و بنیانگذار آن حرکت بزرگ تاریخی به شمار می آمدند، ولی در میان راه به سبب بروز اختلافات و تشتت آرا و عدم تفاهم و همفکری با یکدیگر، این نهضت به شکست انجامید. دشمنان وقتی رهبران آن را از هم جدا کردند، نخست روحانی انقلابی و فقیه پیشرو، آیت الله #شیخ_فضل_الله_نوری(ره) را به دار آویختند و شهید کردند. وقتی نهضت مشروطه شکست خورد، آمال و آرزوهای مردم ایران به یأس تبدیل شد و خود را سردرگم دیدند. از سوی دیگر وقوع جنگ جهانی اول نیز مزید بر علت شد و فقر، گرسنگی، قتل و غارت و ناامنی و نابسامانی همه جا را فرا گرفت؛ به طوری که مردم دیگر هیچ پناهگاهی برای خود احساس نمی کردند و تنها چشم به راه یک مصلح و منجی بودند.
نزاع های سیاسی گروه ها و جناح ها و درگیری های احزاب و دسته ها نیز مردم را خسته کرده و به ستوه آورده بود. توده مردم انتظار داشتند فردی بر سرکار بیاید که به هیچ یک از این جناح ها، دسته ها و گروه ها وابسته نباشد و تازه نفس و مستقل، رهبری ملت ایران را بر عهده گیرد. این بود که سیاستمداران کهنه کار انگلیس، با توجه به مطالعات و اطلاعات دقیقی که در این خصوص داشتند، رضاخان میر پنج را بهترین گزینه برای این امر تشخیص دادند.
آنها بر روی رضاخان کار کردند و در دوران سردارسپه بودنش، او را به عنوان یک چهره مذهبی و دوستدار روحانیت و قشر محروم جامعه جا انداختند. خود رضاخان نیز در نشان دادن چهره مذهبی از خود بسیار می کوشید. ریاکارانه و برای فریب مردم برای اولین بار در ماه محرم دسته های عزاداری ویژه «قزاقان» به راه انداخت؛ گِل به سرش مالید و در جلوی عزاداران حسینی به سینه زنی پرداخت، در مراسم شام غریبان، شمع به دست گرفت و در محله های تهران و تکیه ها حاضر شد و در ماه مبارک رمضان مراسم شب احیا برگزار کرد! عبدالله مستوفی نویسنده کتاب «شرح زندگانی من» که از نزدیک شاهد این ماجراها بود، مینویسد:
«در شصت سال گذشته چنین چیزی اصلا سابقه نداشت که نیروهای دولتی، آن هم قزاق ها مجلس عزا بر پا کنند. فقط ناصرالدین شاه در تکیه خود تعزیه برگزار میکرد که آن هم جنبه خانوادگی و خصوصی داشت».(1)
امروز وقتی اسم از رضان خان برده می شود، در مرحله اول، بی درنگ واژه هایی از قبیل قلدری، دیکتاتوری، قانون ستیزی و قتل و غارت و نوکریِ اجانب در اذهان تداعی می شود؛ در حالی که او اوائل به عنوان یک چهره مردمی، حامی قشر مستمند، دوستدار دین و مذهب و دلسوز روحانیت وارد عرصه سیاسی شد.
در سوم اسفند 1299 وقتی کودتای رضاخان به وقوع پیوست، او همین روش ریاکاری و عوام فریبی را ادامه داد. در بیانیه ها که به همکاری و همفکری سید ضیاءالدین طباطبایی، عامل شناخته شده انگلیس صادر می کرد، مدام به شعارهای ارزشی مانند: اجرای عدالت اجتماعی، مبارزه با مفاسد و مفسدان اقتصادی، حمایت از قشر محروم و مستضعف و پابرهنگان، تعطیلی مراکز فحشا، منع شراب خواری، بی حجابی و بستن درِ شراب فروشی ها و کاباره ها تاکید داشت. او در سخنرانی ها نیز حرف های عوام پسندانه مطرح می کرد.
یکی از مورخان دیگر در این باره می نویسد:
«سردار سپه تصمیم داشت برای جلب رضایت طبقه سوم، به یکی دو فقره تظاهر اکتفا نکرده، این بازی را دائماً تجدید نماید و مخصوصا برای جلب نظر و توجه روحانیون نیز نهایت کوشش را به عمل آورد. سردار سپه بدون مبالغه، یکی از باهوش ترین و پرکارترین افراد عصر خود محسوب می شد. او به خوبی دریافته بود که بزرگترین دشمنان او طبقه روحانیون می باشند که هر وقت بخواهند، ضربت های سختی می توانند به او بزنند... . اما او برای جلب نظر آنها از هرگونه اقدامی فروگذار نمی کرد؛ از جمله اقداماتی که در این زمینه به عمل آورد، تعیین ناظر شرعیات بود.»(2)
روزنامه ها و مجلات حامی رضا خان نیز در یک اقدام هماهنگ، عکس های او را به همراه زنان و مردان بی سرپرست و قشر مظلوم و ستمدیده در نشریات منعکس کردند و او را «حامی توده مردم» و «منجی ملک و ملت» معرفی کردند و مردم نیز تحت تأثیر این بمباران تبلیغاتی قرار گرفته و او را به این عنوان پذیرفتند و به حاکمیتش تمکین کردند.
در این میان ارکان حوزه و روحانیت هرگز تسلیم این ریاکاری ها، نفاق ها و شیطنت ها نشد.
🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰
مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی رحمه الله علیه[از شاگردان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)] که در آن زمان به تازگی در رأس حوزه و روحانیت قرار گرفته بود، با سکوت معنادار و تاریخی خویش، پرده از چهره حقیقی رضاخان بر می داشت. کوچک ترین حرکتی که نشان از تأیید ضمنی رضاخان باشد، از ایشان دیده نشد.
در جشن تاجگذاری که از ایشان دعوت رسمی شده بود، نه تنها شرکت نکرد، بلکه حتی نماینده ای هم نفرستاد. از این روی رضاخان کینه ای عمیق از ایشان به دل گرفت.
اما بارزترین مبارزه با «عوام و خواص فریبی» رضاخان را بی شک آیت الله سید حسن مدرس داشت که مصداق بارز روحانیت پیشرو و مبارز بود. او هرگز با رضاخان کنار نیامد و تا آخرین لحظه در دوره های مختلفِ مجلس با پهلوی اول مبارزه کرد و موارد قانون شکنی های او را افشا نمود. فقها و علمای بزرگ نجف نیز در دیداری که در حرم حضرت امیرالمومنین(ع) با رضاخان داشتند، طی بحث هایی که در میان آنها شد، سلطنت او را به شرطی پذیرفتند که اولا: در راستای دین و ایمان و موافق نظر علمای اعلام حرکت کند.
ثانیا: قوانین مجلس زیر نظر پنج نفر مجتهد تراز اول به تصویب نهایی برسد.
ثالثا: مذهب رسمی کشور، شیعه جعفری و دوازده امامی باشد.(3)
این، موضعِ بدنه حوزه و روحانیت در برابر پدیده رضاخان بود که حکایت از تیز هوشی، درایت، صلابت و صداقت رهبران این تشکیلات دینی و معنوی داشت. البته در کنار آن، بخش اندکی از علما و معمّمین هم بودند که مانند عوام در این عرصه ظاهر شدند. بعضی از روی حسن نیت و بعضی از روی ساده لوحی فقط ظاهر ماجرا را دیدند و در این اشتباه تاریخی به دام افتادند.
نهم آبان 1304ش، مجلس شورای ملی ماده واحده ای را مبنی بر انقراض سلطنت قاجار و انتقال آن به رضاخان به تصویب رساند و مقدمات تشکیل مجلس مؤسسان را فراهم آورد. این کار چون با فشار سرنیزه، تهدید، تطمیع و دخالت های مستقیم و غیرقانونی رضاخان انجام می گرفت، مورد اعتراض و تذکر آیین نامه ای آیت الله مدرس قرار گرفت. او طی سخنانی اظهار داشت: «این بر خلاف قانون اساسی است؛ اگر چه صد هزار رأی هم در مجلس بیاورد».
حسین پرنیا ملقب به مؤتمن الملک، رئیس وقت مجلس بود. او به توصیه مدرس از سمت خود استعفا داد تا در این امر غیر قانونی سهیم نشده و این ماده در مجلس به تصویب نرسد. نمایندگان طرفدار رضاخان از جمله دو معمّم به نام های: سید محمد تدین و سید یعقوب انوار هر چه تلاش کردند، او استعفایش را پس بگیرد، نپذیرفت. بعد ریاست را به مستوفی الممالک پیشنهاد کردند، او هم نپذیرفت. به ناچار مجلس بدون تعیین رئیس و با مدیریت اجرائی آقای تدین کار خود را ادامه داد؛ در حالی که از جهات مختلف اشکال قانونی داشت.
در مرحله بعد مجلس مؤسسان نیز به همین منوال تشکیل شد و نمایندگان به صورت غیرقانونی رأی سفید به سلطنت رضاخان و موروثی بودن آن دادند. جالب این که همین سید یعقوب انوار، نماینده مردم شیراز در مجلس مؤسسان که در مجلس شورای ملی هم حضور داشت و به شدت شیفته شخصیت به اصطلاح انقلابی رضاخان شده بود، در ضمن مذاکرات مجلس به تعریف و تمجید از رضاخان پرداخت و او را «ناجی امت» و «برآمده از توده مردم» و «هدیه آسمانی» شمرد و کار مجلس مؤسسان را از ویژگی های حکومت ملی و مردمی! خواند و گفت: «این همان آرزویی بود که ما در مجلس پنجم همواره به دنبالش بودیم تا سلطنت انتخابی شود نه انتصابی.»!(4)
اما در این میان غالب حوزه و روحانیت به رهبری آیت الله سید حسن مدرس چون از ماهیت و چهره پشت پرده رضاخان آگاه بودند، همچنان در مقابل او ایستادند. هنوز مدتی از سلطنت رضاخان سپری نشده بود که چهره او به یک باره دگرگون گشت و نفاق او آشکار شد و معلوم گردید که سردار سپه نوکر حلقه به گوش دولت انگلیس و مأمور اجرای برنامه های ضد دینی بیگانگان در ایران است که کشف حجاب از زنان و خلع لباس از روحانیت، نمونه های برجسته ای از این سیاست بود.
در این مرحله بسیاری از حامیان رضاخان از جمله همان بخش اندک روحانیون به اشتباه خود پی بردند و فوراً درصدد جبران بر آمدند و انصافا هم خوب جبران کردند. حوزه و روحانیت اگر چه در این مقطع تاریخی دوران سختی را سپری کرد و شخصیت های بزرگی مانند آیت الله شهید مدرس و آیت الله بافقی را از دست داد، اما در مقابلِ قلدری رضاخان سرفراز و زنده ظاهر شد و از این امتحان سر بلند بیرون آمد.
پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی نیز شبیه همین اتفاق ها تکرار گردید. در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری، ابوالحسن بنیصدر که به گفته خود دکترای اقتصاد داشت و کتابی نیز به نام «اقتصاد توحیدی» نوشته بود وارد عرصه انتخابات شد و هدف خود از این اقدام را مبارزه با «فاصله طبقاتی»، «اجرای اقتصاد توحیدی» و «حمایت از طبقه محروم و متوسط جامعه» عنوان کرد.
🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰
در این جا، باز اگر چه بخش اندکی از روحانیت تحت تأثیر مدرک دکترا و شعارهای به ظاهر انقلابی او قرار گرفت و از ضعف شخصیت، نفاق، تکبر و یک دندگی او که از همان اول آشکار بود، غفلت ورزید، اما بدنه اصلی حوزه، مراجع عظام و روحانیت پیشرو و انقلابی هرگز تسلیم عوام فریبی و ریاکاری های او نشدند.
اعضاء محترم جامعه مدرسین که اغلب از استوانه های حوزه و انقلاب به شمار می آمدند، طی اولین جلسه ای که با بنی صدر داشتند، به این مهم پی بردند و او را سزاوار ریاست جمهوری ندانستند.
بنی صدر با بیان شیوا و حرف های به ظاهر خوشایند و شعارهای عوام پسند، توانست توجه مردم را جلب کرده و یازده میلیون رأی را به خود اختصاص دهد. او در دوران ریاست جمهوری نیز کاملا با روش ریاکارانه و عوام فریبانه، از یک سو رقبای خود را متهم به فئودالیسم، طرفدار سرمایه داری و باند ثروت و قدرت متهم میساخت و از سوی دیگر به میان مردم می رفت و با زنان و مردان روستایی عکس می گرفت. روزنامه «انقلاب اسلامی» ارگان رسمی ریاست جمهوری وقت نیز این سفرها و عکس ها را در سطح گسترده و با عنوان «دیدارهای چهره به چهره رئیس جمهور با مردم» پوشش می داد. اگر سری به آرشیو روزنامه های آن روز بزنیم و در این مورد به خصوص روزنامه انقلاب اسلامی را تورق کنیم، در می یابیم دیدارهای به اصطلاح مردمی ابوالحسن بنی صدر یکی از پرشورترین دیدارهای رئیس جمهورها در طول سی و چهار سال گذشته می باشد.
این استقبال ها او را بیشتر به اشتباه انداخت و غرور و تکبر و یک دندگی او را بر انگیخت. هر روز که می گذشت، انحراف ها و خیانت هایش بیشتر آشکار می شد.
در این میان روحانیان انقلابی و پیشرو و در رأس آن شهید مظلوم آیت الله بهشتی، مقام معظم رهبری، شهید باهنر... هرگز از پای ننشستند و به تلاش ها و افشاگری های خود ادامه دادند. بنی صدر یازده ملیون رأی داشت و رئیس جمهور قانونی کشور بود؛ زیرا مردم به وی رأی داده بودند. به همین خاطر نیز رهبر کبیر انقلاب از وی حمایت می کرد و حمایت رهبری هم درست و هم قانونی بود.
اما در این میان روحانیت انقلابی و پیشرو نیز وظیفه تاریخی و صنفی خود را داشت. فلذا این شخصیت بزرگی که از آنها نام بردم، در یک اقدام اساسی، نامه ای به حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه نوشتند و موارد انحرافی، قانون گریزی ها و زیاده خواهی های بنی صدر را به امام گزارش دادند.
از سوی دیگر بنی صدر نیز بی کار ننشست و با طرح اتهام ها و تهاجمات بی رحمانه، عرصه را بر شاگردان امام و روحانیت پیشرو تنگ کرده بود. در اثر این تبلیغات و تهاجمات، بنی صدر در میان مردم تنها حامی مستضعفان و محرومان تلقی میشد.
اما مقاومت و افشاگری روحانیت انقلابی و پیشرو، در برابر این جریان هم چنان ادامه داشت. شاگردان امام(ره) از آبرو و حیثیت خویش گذشتند، تمام هستی خود را در راه حراست از مبانی انقلاب و نظام در طبق اخلاص نهادند، تا این که منافقین، گروه منحرف فرقان و سایر گروه های ضد انقلاب با بنی صدر هم دست شدند و در یک برنامه ریزی حساب شده، طلایه داران جبهه روحانیت پیشرو و انقلابی، دو سید حسینی را ترور کردند.
به کوری چشم دشمنان، ترور مقام معظم رهبری نافرجام ماند؛ اما آیت الله بهشتی با هفتاد و دو تن از یاران به جمع شهدای انقلاب پیوستند. خون پاک این شهیدان، جبهه انحراف را رسوا ساخت و چهره واقعی آنها را به مردم شناساند و بدین ترتیب غائله بنی صدر و هم پیمانانش به آخر خط رسید و انقلاب، نظام و مردم از آسیب خطرات و انحرافات مصون ماند و بساط نفاق، ریا و فریب کاری از کشور برچیده شد. در این مورد نمونه های دیگری را هم می توان ذکر کرد؛ اما به همین بسنده می کنم و در بخش بعدی، به شاخصه ها و ویژگی های روحانیت انقلابی و پیشرو و مخالفانشان اشاره می کنم.
🔰ادامه در بخش چهارم🔰
🔰بخش چهارم🔰
از ویژگی های مهم روحانیت انقلابی و پیشرو، علاوه بر فعالیت های سیاسی، اجتماعی و انقلابی، حضور پررنگ در عرصه های علمی و حوزوی و برخوردار بودن از فضائل و مناقب اخلاقی و تهذیب نفس واقعی است که میرزای شیرازی، ملا علی کنی، سید جمال الدین اسدآبادی، شیخ فضل الله نوری، سید حسن مدرس و سید ابوالقاسم کاشانی از آن جمله می باشند. در مقابل، مخالفان این شخصیت ها که متأسفانه گاهی از هم کسوتان به شمار می آمدند، اغلب فاقد این امتیازات بودند.
مورخان، ابراهیم زنجانی [روحانی نمای فراماسون، از شاگردان و معتمدین آخوند خراسانی] که حکم اعدام شیخ فضل الله نوری را فراهم آورد، به هتاکی، پرخاشگری و بی تقوایی و تندمزاجی توصیف کردهاند. او بود که شیخ[مرجع شهید علامه نوری(ره)] را به فساد، قانون شکنی و اخلال در نظم و مخالفت با مشروطه متهم کرد و حکم اعدامش را [در یک دادگاه فرمایشی]صادر نمود.(5)
آقایان سید یعقوب انوار و سید محمد تدین دو فرد معمم دیگری هستند که در دوره پنجم مجلس شورای ملی به حمایت از رضاخان و علیه آیت الله مدرس تلاش می کردند. این دو نیز نه بهره ای از علم داشتند و نه دارای فضائل اخلاقی بودند و به قول عبدالله مستوفی هر دو به اصل مسلم حوزوی خود پشت پا زده و کلید جهنم را بر گردن انداخته بودند.(6) چنان که به تحریک یکی از آنها، احیاء السلطنه بهرامی در مجلس پنجم سیلی محکمی به صورت مدرس زد و به آن فقیه بزرگ اهانت ها نمود!(7)
پرخاشگری، تندمزاجی، افراط و تفریط، انحصارطلبی، لج بازی، خودمحوری و خود عمار پنداری از جمله خصایص مشترک مخالفان روحانیت انقلابی و پیش رو است که در تاریخ معاصر به ثبت رسیده است. در مقابل انصاف، شرح صدر، بزرگواری، حلم، صبر و تحمل مخالف، احترام به حقوق دیگران، گوش شنوا داشتن، از جمله ویژگی های روحانیت انقلابی و پیش رو به شمار میآید...
مرحوم آیت الله حاج شیخ مرتضی بنی فضل که ما این بزرگوار را نیز در ردیف عالمان انقلابی و پیشرو می دانیم، علم، عمل، تقوا، اخلاق، سیاست و اعتدال را توأمان داشتند. مبارزات ایشان در دهه چهل در معیّت حضرت امام رضوان الله تعالی علیه، نامه ها، بیانیه ها و امضاهای تاریخی ایشان در حمایت از نهضت و نزدیک به نیم قرن تدریس در سطوح عالی و درس خارج فقه و اصول و تالیف آثار فقهی که چند جلد آن با نام «مدارک تحریرالوسیله» به چاپ رسیده است، گویای این حقیقت و واقعیت انکارناپذیر است.
ایشان در مقطعی به جمع عالمان مجاهد پیوستند که مبارزه کردن ضد ارزش و گناه کبیره شمرده می شد و به فرمایش حضرت امام(ره): «عالم سیاس و روحانی کاردان و زیرک کاسه ای زیر نیم کاسه داشت و هر کس کج راه می رفت، متدین تر بود...؛ تا جایی که دخالت در سیاست دون شأن فقیه و ورود به معرکه سیاسیون، تهمت وابستگی به اجانب را به همراه می آورد.»
امام(ره) در این مورد اضافه کرده و می فرماید: «گمان نکنید که تهمت وابستگی و افترای بی دینی را تنها اغیار به روحانیت زده است؛ هرگز، ضربات روحانیت ناآگاه و آگاه وابسته، به مراتب کاری تر از اغیار بوده و هست... . حتی نسبت تارک الصلاه و کمونیست و عامل انگلیس به افرادی که هدایت مبارزات را بر عهده داشتند می دادند. واقعا روحانیت اصیل در تنهایی و اسارت خون می گریست.»
مرحوم آیت الله بنی فضل نیز به خاطر همین جرم نابخشودنی، تهمت ها را شنید و مورد تخریب ها و سرزنش ها و توبیخ ها قرار گرفت. فشارهای بسیاری به ایشان وارد آوردند. دو سال تدریس ایشان را تحریم و به تعطیلی کشاندند. اما او همچنان ایستاد و در برابر متحجران و مقدس مآبان مقاومت کرد.
حوزه و روحانیت افتخار دارد که از مکتب حیات بخش امام همام [جعفر صادق علیه الصلاه و السلام] نشأت و حیات گرفته و پایبند به سیره و سنت آن حضرت می باشد. امام صادق علیه السلام فرمود: ما کسانی را که عاقل، فهیم، فقیه، حلیم، صبور، صادق و اهل مدارا باشند، دوست می داریم. آن حضرت در روایت دیگر شیعیان را به خوش خلقی، مروت، حلم، حیا، راستگویی، امانت داری و نیکی به مردم توصیه می فرماید. بنابراین، افراد اندکی که گاهی در لباس مقدس روحانیت و به نام حوزه، متأسفانه روش نامیزان سید محمد تدین ها و ابراهیم زنجانی ها را ترویج و توصیه و عمل میکنند، هرگز نمیتوانند سنخیتی با مکتب جعفری و فرهنگ صادقی داشته باشند.
🔰ادامه در بخش پنجم/پایانی🔰
🔰بخش پنجم/پایانی🔰
معروف است در زمان مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری، طلبه ای دزدی کرده بود؛ وقتی خبر به آن مرحوم رسید، فرمود: نگویید طلبه، دزدی کرده است؛ بلکه بگویید دزدی آمده و لباس طلبگی به تن کرده است. این جمله تاریخی، یک دنیا حکمت، برهان، استدلال و منطق با خود به همراه دارد؛ چون معیارها و ملاک ها در حوزه و روحانیت به روشنی آفتاب معلوم است.
تشکیلات اصیل حوزه و روحانیت با الهام از مکتب غنی امام جعفر صادق علیه السلام به منزله اقیانوس آرام و زلالی است که هرگز ناخالصی ها و نامیزانی ها را در خود نمی پذیرد و آن را به آرامی و متانت از خود دور می سازد و این سنتی تغییر ناپذیر است. پس چه خوب است تا دیر نشده، به بطن اصیل حوزه و روحانیت که همان صراط مستقیم جعفری و اعتدال صادقی است، برگردیم و خود را از افراط و تفریط و سر درگمی و حیرت و ضلالت، رها سازیم. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
🔸پینوشت ها:🔰
1. شرح زندگانی من، عبدالله مستوفی، ج2،ص2144.
2. تاریخ بیست ساله ایران، حسین مکی، ج3،ص52.
3. شهید سید حسن مدرس که در پی صدور فرمان مشروطیت و تصویب طرح #مرجع_شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) در نظارت پنج مجتهد بر قوانین مجلس، از مجتهدین مورد نظر و تأیید معظم له بود، در کوران حوادث پس از شهادت ایشان، طی نامه ای خطاب به نمایندگان مجلس به عنوان اعلامیه علیه جمهوریت، با عنوان عقیده کلاه نمدی ها، جمهوریت [مورد نظر انگلیس و نوکرانش رضا خان و سید ضیاء الدین طباطبایی] را مقدمه ای برای مبارزه با اسلام خوانده و از خدمات مرجع شهید شیخ فضل الله نوری برای حفظ اسلام از خطر بهائیان [و دیگر دشمنان] که #مذهب_جعفری را در قانون اساسی گنجانید، تقدیر کرده و از نمایندگان [مجلس] خواسته، که آنان نیز چون آن #شهید بزرگوار از فداکاری در راه خدا دریغ ننمایند! دوری از مرکز حوادث مشروطه(یعنی تهران) و دریافت اطلاعات یکسویه مغرضانه، باعث شده بود که مدرس در ابتدا، نظرات علمای حامی مشروطه و بخصوص علمای ثلاث+۱ مقیم نجف را درست بداند! ولی پس از شهادت مرجع شهید علامه نوری(ره) و حضور در تهران، ماهیت واقعی مشروطه و مشروطه چیان، بر وی آشکار گردید و به منتقد علمای پشتیبان مشروطه بدل گردید، شهید مدرس، سال ها پس از شهادت مظلومانه شیخ به دست مزدوران فراماسون انگلیس، این حقیقت تلخ و مهم تاریخی را در کتاب زرد افشا می کند که: کشتن شیخ فضل الله، که اعلم علمای وقت [زمان] بود، هم پیروزی بلشویک های [روس] اعزامی به ایران بود، هم پیروزی انگلیس، و هم ضایعه برای علمای [بازی خورده حامی جریان سکولار مشروطه در] نجف و ایران!/کتاب تنهای شکیبا علی ابوالحسنی ص۷۸۱، ۴۱۸/ مجله یاد، سال، ۶،ش۲۱ص۹۳/پراکنده نگاهی به کتاب زرد، علی مدرسی و اسناد، نامه ها، مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، ۷۳ ش، ص۱۰۱
معارف الرجال، محمد حرزالدین،ج1،ص49.
4. تاریخ بیست ساله ایران ،ج3،ص584.
5. شیخ فضل الله نوری و مشروطیت، مهدی انصاری،ص358
6. شرح زندگانی من، ج2، ص2431.
7. همان، ص2326.
✳️ @ShahidRabe
🖋📑 #مقاله
◽️منبع : مطالعات انقلاب اسلامی، تابستان 1398 - شماره 57 , مولوی وردنجانی، عیسی
❇️ مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) در تاریخ نگاری تحریف گر غرب گرایان و غربیان با نگاهی به شخصیت ایشان
✍ یکی از سیاست های استعمار برای به استثمار کشیدن ملت ها، تخریب ذهنیت جامعه نسبت به رهبران قیام ها و مبارزانی است که در راه استقلال کشور پایداری کرده اند. چنین سیاستی نیز در ایران، بسیار نمود دارد ازجمله کسانی که به تخریب شخصیت وی پرداخته شده، مرجع شهید آیت الله العظمی علامه شیخ فضل الله نوری(ره) است که در مواجهه با نفوذ استعمار در دوران مشروطه بسیار مبارزه نمود و نماد مقاومت انگاشته می شد. مسئله پژوهش حاضر، عمدتاً به نوع ادبیات تاریخ نگاری غربی ها و جریان همسو با غرب به مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری و شیوه مبارزات ایشان در جنبش مشروطه می پردازد. یافته های تحقیق نمایانگر آن است که هجمه های این گونه از مورخین عمدتا" فراماسون، نسبت به شیخ فضل الله به دنبال نفی رهبری ایشان در مبارزه با جریان استعمار در تاریخ است. نوشتار حاضر بر آن است تا با روش توصیفی و تحلیلی، بر پایه نگاهی بر منابع نوشته شده به وسیله این جریان تحریف گر تاریخ نگاری، به بررسی شخصیت علامه شیخ فضل الله نوری (ره) در آثار آنها بپردازد.
✅ لینک کامل مقاله👇
https://hawzah.net/fa/Article/View/99155/
✅ لینک کوتاه👇
http://noo.rs/3nvk9
✳️ @ShahidRabe
⁉️دسیسه #انگلیس_خبیث در #ماه_صفر ۱۳۲۷ق بر علیه مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)
🔰👇👇
📜 برگی از تاریخ ناگفته و ناشنیده🔰
⁉️اصرار سفارت انگلیس بر تبعید مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) از تهران، پس از ترور نافرجام ایشان توسط مزدوران انگلیس، در ربیع الثانی ۱۳۲۷ق!🔰
✍ ترور علامه شیخ فضل الله نوری(ره) که ناکام ماند، سفارت انگلیس در #ماه_صفر ۱۳۲۷ (مارس ۱۹۰۹) دسیسه تازه ای را آغاز کرد. دسیسه جدید، آوردن فشار به شاه و دولت برای تبعید شیخ از پایتخت (کانون تصمیم گیری های سیاسی کشور) و وادار ساختن آنها - در غیاب شیخ - به اجرای تحکمات استعماری خویش بود. بارکلی، سفیر انگلیس در ایران، در راپرت به وزیر خارجه لندن (۲۱ فوریه ۱۹۰۹) عطف به تلگرام سرنیکلسون (سفیر انگلیس در دربار تزار) نوشت: "باید توصیه کنیم شیخ فضل الله را از تهران خارج نمایند، زیرا اگر چه او مقام رسمی ندارد ولی نفوذ بسیار زهرآگینی دارد"!
انگلیسی ها پیشنهاد تبعید شیخ از پایتخت را با روسها مطرح کردند تا به اصطلاح از "نفوذ بسیار زهرآگین" وی در مرکز کشور جلوگیری کنند. منتها، این دسیسه نیز عقیم ماند. زیرا روسها، به لحاظ "نفوذ وسیع" شیخ بین ملت و حتی بین "مشروطه خواهان معتدل" ، احتمال دادند مردم در برابر تبعید وی بشدت واکنش نشان دهند و این عمل، به منافع سیاسی روس و انگلیس در ایران لطمه زند. لذا دولت روسیه طی یادداشتی که در مارس ۱۹۰۹ تسلیم سرآرتور نیکلسون (سفیر انگیس در دربار تزار) نمود خاطرنشان ساخت:
دولت انگلیس در پیشنهادهای متقابل خود اظهار نظر نموده است که ... مایل است اعلیحضرت [محمدعلیشاه] ، شیخ فضل الله را از تهران تبعید کند... در مورد شیخ فضل الله باید به این نکته توجه داشت که این مجتهد [مرجع تقلید]، نه تنها در محافل محافظه کار [یعنی: مخالفین مشروطه] بلکه در میان عناصر میانه رو [یعنی: مشروطه خواهان معتدل و غیر افراطی] نیز نفوذ زیادی دارد و جلب همکاری او برای موفقیت اصلاحات طرح ریزی شده اجتناب ناپذیر است. هر نوع اقدامی که دو دولت [روس و انگلیس] علیه شیخ به عمل آورند، ممکن است نارضایتی توده های مردم را مخصوصا" در تهران که شیخ دارای پیروان زیادی در میان طلاب یا محصلین مدارس مذهبی است، برانگیزد. بنابراین، دولت امپراتوری [روس تزاری] عقیده دارد با توجه به این حقیقت که شیخ هیچ گونه مقام رسمی ندارد که بتوان او را از داشتن آن مقام محروم کرد، عاقلانه تر خواهد بود که به شخص شیخ فضل الله نوری کاری نداشته باشند.[۱]
انگلیسی ها، برای زمینه سازی این توطئه و نیز خالی کردن دل یاران وی، شایعه صدور حکم شاه به تبعید او به کلات نادری را بر سر زبانها انداختند، که در بعضی از تواریخ مشروطه منعکس است.[۲]
🔰ادامه در بخش دوم/پایانی🔰
✍ بخش دوم/پایانی🔰
⁉️ جرم مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) چه بود که انگلیس خبیث و عوامل مزدورش او را مستحق طعن و لعن و ترور و تبعید و اعدام و تخریب شخصیت می دانستند؟
✍ جرم شیخ، دفاع اصولی از دین و مبارزه جدی با استراتژی استکبار زورگو و متجاوز آن روز ایران ( انگلیس و روس)، بود که او را - در این هر دو عرصه - خواهی نخواهی با قدرت های استعماری و طیف همبسته آنان در داخل کشور، عناصر بریده از دین و ملت و وابسته به بیگانه به شدت درگیر می ساخت و چون می دیدند، از یک سو میان مردم نفوذ و محبوبیت دارد و از دیگر سو بر اصول خود پایداری می ورزد و "اسرار مگو" را بر خلق بازگو می کند و عملا" مانع رسیدن بازیگران به اغراض و مطامع خویش است، به حربه "تهمت" متوسل می شدند و برای مخدوش ساختن "منطق استوار"ش او را به انواع تهمت ها (از رشوه گیری از شاه و صدر اعظم گرفته تا ریاست خواهی و حتی وابستگی به روس ها، مخالف پیشرفت و ترقی!) متهم می کردند و سرانجام نیز، این همه را وافی به مقصود ندیده و در نخستین فرصتی که به دستشان آمد، پیکر وی را در میدان پایتخت به دار آویختند و حتی به جنازه اش نیز رحم نیاوردند.
آنان - در اصل - با " شخص" شیخ و شکل و شمایل وی، دشمنی نداشتند، آنچه مورد کینه و نفرت آنان بود، دین و آیینی بود که با منطق سرخ عاشورایی اش، در طول تاریخ، از بدو ورود سلطه جویان غرب به این سرزمین، از هویت قومی، از شرف ملی، از تمامیت ارضی و از آزادی و استقلال سیاسی و فرهنگی این آب و خاک، دفاع کرده و گهگاه، از خشم و خروش بر ضد دشمنان دین و ناموس و شرف این مرز و بوم، طوفانی مهیب برپا ساخته بود.
جرم اصلی شیخ، نوشیدن از چشمه زلال و حیات بخش این دین آسمانی و از بن جان خستو شدن به آن بود. جرم وی بالیدن و برآمدن در مکتب پرچمدار جنبش تحریم تنباکو، میرزای شیرازی و همنوایی با وی در این جنبش ضد استعماری و سپس بر دوش کشیدن درفش عدالتخواهی و درافتادن با رژیم استبدادی که چونان گوی چوگان، هر زمان در آغوش قدرتی می لغزید و تهیه مهاری برای آن تا دولتمردان، برای همیشه، اندیشه امتیاز دادن به بیگانگان(از سنخ رویتر و رژی) را از سر بیرون کنند و جز در راه منافع خلق گام نزنند، بود.
و این چیزی نبود که خوشایند دولت های استکباری زورمند و حریص و گوش بر زنگ این کشور [همچون انگلیس خبیث] باشد و خواب خوش چند صد ساله شان بر نیاشوبد. این بود که با همه توش و توانشان، با افزارهای رزم و گروه های فشار و متخصصان جنگ روانی و باند های ترورشان و هرچه که در عرصه به کار حذف حریف می آمد، به جنگ شیخ فضل الله و یاران وی برخاستند.
لحن سفیر انگلیس (جرج بارکلی) در نامه به وزیر خارجه، لندن (سر ادوارد گری، عامل قرارداد ۱۹۰۷ تجزیه ایران به مناطق نفوذ روس و انگلیس) را که پس از قتل شیخ نوشته، ببینید و عمق کینه و نفرتی که در آن موج می زند دریابید:
شیخ فضل الله، برای مملکت خود خطر بزرگی بود، خوب شد که ایران! او را از میان برداشت.
[این در حالیست که دولت انگلیس متهم اصلی و ردیف اول در به شهادت رساندن شیخ، از طریق عواملش بود].
همین سفیر، چندی پیش از این تاریخ، به همان وزیر خارجه می نویسد: باید توصیه کنیم، شیخ فضل الله را از تهران خارج نمایند، زیرا اگرچه او مقام رسمی ندارد ولی نفوذ بسیار زهر آگینی دارد... [منافع مارا به خطر انداخته و نقشه های ما را نقش بر آب!کرده...]
وارد نمودن انواع و اقسام اتهام های ناچسب، ناروا و ناجوانمردانه به شیخ، همه و همه، به واقع، جنگ روانی یی بود که دشمنان دیرین اسلام و ایران، برای از میان برداشتن بزرگترین مانع دسائس خویش در این کشور، به راه افکنده بودند و صفحات تاریخ مشروطیت، چنانکه عالمانه و نقادانه و بی غرض بررسی شود، گواه این امر است.
💠 امام راحل:
جرم شیخ(ره)، این بود که قانون باید اسلامی باشد
💠 امام خامنه ای(حفظه الله):
مجتهد بزرگی مثل شیخ فضلاللَّه نوری _را که از بانیان و رهبران #مشروطه بود، به جرم اینکه با #جریان_انگلیسی و غربگرای #مشروطیت همراهی نکرد، ضد مشروطه قلمداد کردند، که هنوز هم یک عده قلمزن ها، گوینده ها و نویسنده ها همین حرف دروغ بی مبنای بی منطق را نشخوار می کنند و تکرار می کنند. ۶۴/۸/۸ ... همیشه همینطور است. همیشه کسانی را که می خواهند از هدف ها و آرمان های عالی انسانیشان دور کنند، همیشه هرگاه می خواهند شتابندگان به سوی حکومت عدل اسلامی را متوقف کنند، آنها را به کهنه پرستی، به وابستگی، به ضدیت با آرمان های دموکراسی متهم می کنند و شیخ فضل الله قربانی #عدالت شد/ ۵۹ ش
🔸منابع:
[۱] تاریخ استقرار مشروطیت در ایران...، صص ۱۰۵۶ - ۱۰۵۷
[۲] ک، تاریخ بیداری ایرانیان، از بابی ازلی ماسون ناظم الاسلام کرمانی بخش دوم
و سالشمار علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، عبدالحسین طالعی، سید عبدالحسین علوی، ک، تنهای شکیبا، ک، خانه بر دامنه آتشفشان، علی ابوالحسنی...
✳️ @ShahidRabe
حضور علما در اربعین.pdf
1.37M
#در_گذر_زمان
📷🎞 آلبوم تصاویر حضور برخی از #مراجع و علمای معظم در راهپیمایی #اربعین_حسینی🚩🏴
🚩🏴 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللّهُ اخِرَالْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
🏴🚩@ShahidRabe
🚩🏴 پنج نظر پیرامون اهمیت اربعین حسینی
💢 برگرفته از نشریه عبرتهای عاشورا
✅ نظر امام راحل به نقل از استاد پناهیان:
حضرت امام خمینی (ره) فرمودند پس از اتمام جنگ، ملت های ایران و عراق دست در دست یکدیگر قرار می دهند و به زیارت عتبات عالیات می روند. حقیقتا اربعین حسینی تحقق این پیش بینی امام است.همان امام بزرگواری که می فرمودند، محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته.
✅ امام سید علی خامنه ای (حفظه الله):
شروع جاذبه مغناطیسی حسینی در روز اربعین است، این همان مغناطیسی است که امروز هم با گذشت قرنهای متمادی در دل من و شما هست... درسى كه اربعين به ما مى دهد، اين است كه بايد ياد حقيقت و خاطره شهادت را در مقابل طوفان تبليغات دشمن زنده نگهداشت.
✅ مرجع شهید آیت الله العظمی علامه شیخ فضل الله نوری (ره):
راهپیمایی اربعین حضرت سیدالشهداء علیه السلام با تمامی درستی اش اگر با شناخت از فلسفه عاشورا و برائت از ظالمین همراه نباشد، فاقد اثر بخشی لازم برای تحول فردی و اجتماعی است.لذا پیروان واقعی سیدالشهداء(ع) قبل از اقدام به چنین حرکت مهمی، بینش های فکری خود را تکامل بخشند. که حسینی بودن به حسینی شدن است، حسینی شدن به حسینی زیستن است و حسینی زیستن، به حسینی فکر کردن است.
✅ مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (ره):
به هر روی بر مراقبه کننده لازم است که بیستم صفر(اربعین) را برای خود روز حزن و ماتم قرار داده بکوشد که امام شهید را در مزار حضرتش(ع) زیارت کند، هر چند تنها یک بار در تمام عمرش باشد، چنانکه حدیث شریف، علامتهای مؤمن را پنج امر ذکر کرده است: ۵۱ رکعت نماز در شبانه روز، زیارت اربعین، انگشتر در دست راست کردن، پیشانی بر خاک گذاشتن و بلند بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ گفتن در نمازها.
✅ مرحوم آیتالله العظمی شیخ محمد تقی بهجت (ره):
روایت دارد که امام زمان(عج) که ظهور فرمود، خودش را به واسطه امام حسین(ع) به همه عالم معرفی میکنند ... بنابراین در آن زمان باید همه مردم عالم، حسین(ع) را شناخته باشند... اما الان هنوز همه مردم عالم، حسین(ع) را نمیشناسند و این تقصیر ماست، چون ما برای سیدالشهدا(ع) طوری فریاد نزدیم که همه عالم صدای ما را بشنود، پیادهروی اربعین بهترین فرصت برای معرفی حسین(ع) به عالم است.
🚩🏴 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللّهُ اخِرَالْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
🏴🚩@ShahidRabe
🗓 به بهانه ایام درگذشت نویسنده مردمی و متعهد، مرحوم سید جلال آل احمد
و پسر عموی ایشان، مرحوم آقا سید محمود طالقانی
🌹«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات» اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم
✍ بعد از این که جلال نسبت به روحانیّت، به ویژه امام خمینی رحمه الله ، پس از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ اظهار علاقه نمود، عوامل طاغوت و غربزدگان احساس خطر کردند و به عناوین مختلف او را مورد تهدید و آزار قرار دادند و سعی کردند که او را از روحانیّت جدا کنند. در سال ۱۳۴۷ به مرگ تهدید شد ولی او بیدی نبود که با این بادها بلرزد و لحظه ای از تکلیفی که احساس می کرد دست بردار نبود. سرانجام در روز سه شنبه ۱۸ شهریور ۱۳۴۸، بدون هیچ گونه سابقه بیماری، هنگامی که در اسالم گیلان بود، به صورت مرموزی فوت کرد و پس از انتقال جسدش به تهران، در مسجد فیروزآبادی، نزدیک حرم حضرت عبدالعظیم، به خاک سپرده شد. روزنامه ها با فشار ساواک مرگ او را عادی جلوه داده، آن را بر اثر سکته قلبی قلمداد کردند.
💠 امام خامنه ای(حفظه الله):
یک روشنفکر ریشهدار در مسائل دینی، یعنی مرحوم جلال آلاحمد که عالمزاده و پسر یک روحانی و دارای ارتباطات دینی است - با ما هم بیارتباط نبود، به امام هم اظهار ارادت و علاقه میکرد در دوران تبعید امام - آن روز در سال ۴۲ مسئلهی غربزدگی را مطرح کرد.»[که تیر خلاصی بود بر پیکره جریان لامذهبی و غربزدگی] ۹۸/۱/۱
💠 جلال در کتاب «غرب زدگی» در باره اعدام مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) توسط جریان غربگرای مشروطه، می نویسد:
از آن روز [اعدام مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری ره] بود که نقش غرب زدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند و من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمی می دانم که به علامت استیلای غربزدگی، پس از دویست سال کشمکش بر بام سرای این مملکت، افراشته شد.
و اکنون در لوای این پرچم، شبیه به قومی از خود بیگانه ایم.در لباس و خانه و خوراک و ادب و مطبوعاتمان، و خطرناکتر از همه فرهنگمان، فرنگی مآب می پروریم و فرنگی مآب راه حل هر مشکل را می جوییم! ک، غرب زدگی، جلال
💠 انتقاد جلال آل احمد از عملکرد حضرات روحانیِ حامی مشروطه و تأیید مواضع مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره):🔰
در نهضت مشروطه، گویا حضرات روحانیان شرکت کننده [حامی مشروطه] گمان می کردند که سلطنت را از غاصبان حق و مقام امام زمان(عج) پس خواهند گرفت، یا دست کم حکومت که به شورا بدل شد، ایشان را نیز به نمایندگی "صاحب الامر" در آن حقی خواهد بود. ولی با خلع ید از روحانیت که حاصل اصلی مشروطه بود، گویا امروز حق داریم که نظر شیخ شهید نوری(ره) را صائب بدانیم که به مخالفت با مشروطه برخاست و مخاطرات آن را برای روحانیت گوشزد کرد.
چرا که او می دید مشروطیت به جای خلع ید از حکومت جبار زمان...، از روحانیت، خلع ید خواهد کرد!/ک، در خدمت وخیانت روشنفکران، قسمت ضمایم
💠 مورخ وپژوهشگر معاصر، مرحوم استاد علی ابوالحسنی:
در این زمینه باید حق را به مرحوم جلال آل احمد داد زیرا که ندامت مخالفین شهید نوری و نیز سیر معکوس و متنزل تاریخ مشروطه، گواه دوربینی و آینده نگری شیخ شهید و صحت هشدار های اوست/ک، خانه بر دامنه آتشفشان
✅ زندگینامه جلال آل احمد👇
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/3282/5123/46284/
✍ ناگفتههایی از راز حمایت نویسنده متعهد و مردمی، جلال آل احمد از مرجع شهید🔰
گفتوگوی «جوان آنلاین» با محمدحسین دانایی🔰
راوی ناگفتهها و تحلیلهایی که درپی میآید، از خاندانی است که هریک به گونهای در کمک به شیخ شهید و یا احیای نام او کوشیدهاند. جناب محمد حسین دانایی نواده مرحوم مرحوم آیتالله حاج شیخ روحالله دانایی قزوینی از همگامان و مصاحبان شیخ در مشروعهخواهی و نیزخواهرزاده زنده یادان جلال وشمس آلاحمد است که در زنده ساختن خاطره وی در تاریخ معاصر نقشی مهم ایفاکردهاند. استاد دانایی در این مصاحبه از چند و چون حمایتهای «پدربزرگ» و «داییها» از شیخ میگوید.
در خصوص اعتقاد جلال به شیخ شهید می گوید:
...جلال در صحبت هایی که با دیگر روحانیون هم داشت، به آنها آدرس شيخ فضلالله را ميداد و ميگفت روحاني واقعی بايد مثل شيخ فضلالله، بیدار و فهيم و آگاه به اوضاع روز باشد و فکر نکند که شیطان فقط از طریق فریب مسلمانان و مثلاً کاهل نمازی به قلوب مؤمنین نفوذ می کند، بلکه گاهی از منافذ سیاسی هم همین استفاده را می کند. بنابراین، روحانیت روشنفکر و آگاه باید مراقب این رخنه هم باشد و با ورود به مسایل سياسي و اجتماعي زمان خودش، این راه نفوذ را هم ببندد...
متن کامل این مصاحبه در ادامه از نظر میگذرد👇
http://www.Javann.ir/003rRD
🔰ادامه در بخش دوم/پایانی🔰
🔰بخش دوم/پایانی🔰
✍ همچنین، ۱۹ شهریور (۱۳۵۸ش) مصادف است با سالروز درگذشت مرحوم آقا سید محمود طالقانی (اولین امام جمعه منصوب امام راحل در تهران)
💠 نظر مرحوم طالقانی(ره) درباره علامه شیخ فضل الله نوری(ره):🔰
پس از تشکیل مجلس...طرفداران استبداد [مدعیان مشروطه خواهی] کرسی های مجلس را پر کردند و انگشت بیگانگان نمایان شد، کشته شدن مرحوم آقا شیخ فضل الله نوری(ره) بدون محاکمه و به دست یک ارمنی [فاسد خبیث] که لکه ننگی در تاریخ مشروطیت نهاد، عموم علمای [حامی و پشتیبان] مشروطیت را متأثر و دلسرد ساخت.
✍ قابل ذکر است،
شمس و جلال آل احمد (سید شمس الدین و سید جلال الدین) از نویسندگان متعهد معاصر، فرزندان آیت الله سید احمد طالقانی(ره) و پسر عموی مرحوم سید محمود طالقانی بودند و جملگی از مدافعان و مریدان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه و امام راحل، خمینی کبیر.
🔸برگرفته از: ک، تنهای شکیبا از مقدمه بر تنبیه الامه و تنزیه المله و نوید شاهد، پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت...
✳️ @ShahidRabe
202030_1948581009.pdf
1.25M
👆به بهانه مرگِ ملکه استکبارِ انگلیس!
🔴 اطلاع نگاشت (اینفوگرافیک Infographic) تاریخ بیش از ۲۰۰ سال، جنایت و خیانت ادامه دار #انگلیس_خبیث در ایران/یک صفحه
💢 تاریخی که هر ایرانی غیرتمند باید بداند، فراموش نکند و در نشر آن بکوشد
✍ کشته شدن بیش از ۹ میلیون ایرانی در قحطی تحمیلی و دستور قتل مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) تنها بخشی از جنایات انگلیس، در ایران است
✳️ @ShaidRabe