✍ به بهانه #استهلال ماه شوال
✅ استهلال توسط مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) با بهره گیری از علم #نجوم
🔰مفهوم شناسی🔰
✍ نگاه کردن به آسمان جهت دیدن هلال در شب اول ماه قمری را استهلال گویند. مطابق با نظر برخی از لغتشناسان، هلال از اهلال به معنی بلند کردن صدا گرفته شده به این جهت که مردم به هنگام دیدن آن با صدای بلند دیگران را از آن آگاه میساختند.از این رو بلندکردن صدا به تلبیه در مناسک حج و نیز فریاد نوزاد هنگام ولادت را هم که در آنها نیز بلندکردن صدا وجود دارد، استهلال میگویند
استهلال عملی مستحب و گاه واجب کفایی است؛ بسیاری از وظایف و عبادات فردی و اجتماعی مسلمانان بر اساس ماههای قمری و تشخیص آغاز ماههای قمری نیز مبتنی بر رؤیت هلال است. تعیین ماههای حرام و ارتباط تنگاتنگ آن با موضوع دیه، تعیین ایام حج و روز عید قربان، تعیین ابتدا و انتهای ماه رمضان با زندگی مسلمانان ارتباط دارد. قرآن کریم از هلال ماه، منازل ماه، گردش ماه بر اساس نظم و محاسبه دقیق و نقش آن در تعیین اوقات زندگی مردم و تعیین زمان حج سخن گفته است.
بر پایه روایات، وجوب روزه در ماه رمضان و افطار در عید فطر، وابسته به رؤیت هلال است مانند «صُومُوا لِرُؤْیتِهِ وَ أَفْطِرُوا لِرُؤْیتِهِ؛[۱] روزه بگیرید با رؤیت آن و افطار کنید با رؤیت آن». همچنین در دیدگاه فقهی، تعیین هنگام انجام مناسک حج و وقوف در عرفات، مشعر و منا، وابسته به ثبوت هلال ذی الحجه است.
⁉️ استهلال توسط مرجعی، #ذوفنون!
💠 مجتبی سلطانی احمدی تاریخ پژوه:
سطح دانش و اطلاعات علمی علامه شیخ فضل الله نوری(ره) چنان بالا بود که دوست و دشمن به مقامات علمی ایشان اعتراف داشتند. معلومات شیخ منحصر به فقه و اصول و حکمت و کلام نبود و به اصطلاح جامعیت علمی داشت. شیخ از علوم #تاریخ و #جغرافیا که اغلب فقها و علمای وقت بی بهره بودند اطلاع کافی داشت و در نجوم و هیئت و ادبیات با اهل فن مباحثه میکرد. هم اکنون یک کتاب در #هندسه به خط شیخ موجود است که رسول جعفریان تصویر آن را در کانال خود منتشر کرده است.
شیخ برای تهیه مندرجات روزنامهها و جراید اروپا درباره ایران و اسلام از میرزا عبدالغفار نجم الدوله و علامه قزوینی[که هر دو از شاگردان و مقلدینش بودند] بهره میگرفت و اطلاعات دقیقتری نسبت به دیگران به ویژه سایر علما از تحولات دنیای غرب داشت[ضمن اینکه به چند زبان از جمله فرانسه مسلط بود، نمونه ای از دستخط فرانسه شیخ، توسط مورخ معاصر، مهدی انصاری اعلام شده است].
💠 مرحوم شیخ حسین لنکرانی:
در علم هیأت، حاج میرزا عبدالغفار خان نجم الدوله (ریاضیدان و منجم مشهور عصر قاجار) که علاوه بر تبحر در هیأت و نجوم و داشتن شخصیت و شهرت علمی ممتاز در این زمینه، تألیفات علمی اسلامی زیادی داشت، و "فدوی" (فدائی) شیخ شهید بود، خدمت شیخ، علم کلام می خواند و شیخ نیز که در هیأت و نجوم، ید طولایی داشته، در این قسمت[ریاضی، هیأت و نجوم]، با او بحث علمی هیوی [ هََ ی َ وی ی: عالم به علم هیأت . اخترشناس . ستاره شناس . ستاره شمر. اخترشمار] می فرمود.[شیخ در انتهای رمضان الکریم شخصاً نسبت به استهلال ماه شوال اقدام می کردند].
شیخ، مخصوصاً برای انس دادن اصحاب حوزه و اطرافیان خود به قسمت های هیوی و اصطلاحات نجومی، تقویمی با اصطلاحات فنی مربوط به این قسمت، طراحی و چاپ کرده بود که بین خودشان "تقویم رقومی" خوانده می شد.اگر نمونه ای از آن "تقویم رقومی شیخ" پیدا شود، خیلی ارزش دارد.[این اثر و مکتوبات جلسات مباحثه #ریاضی، هیأت و نجوم، مانند خیلی دیگر از آثار مرجع شهید، پس از شهادت ایشان، با هدایت انگلیس، به یغما رفت]
✍ مرجع شهید، پس از استنساخ اثر النافع یوم الحشر فی شرح باب الحادی عشر فاضل مقداد در ۱۲۷۷ق در مدرسه سعادت آباد، مطلبی درباره #حساب، هندسه و #شیمی نگارش نموده که ثبت در کتابشناسی توصیفی نسخ خطی و چاپ سنگی کتابخانه مرکزی دانشگاه تبریز است.
همچنین ایشان، اُکَر ثاوذوسیوس، را در سال ۱۲۸۵، در تهران کتابت کرده است.(موجود در فهرست نسخه های خطی مؤسسه آقای بروجردی، ج ۱، ص، ۱۹۹)
اُکَر ثاوذوسیوس از متون درسی ریاضی حوزه علمیه در علم هندسه و مثلثات کروی بوده است.
اکر یا کره نام کتابی است از ثاوذوسیوس یونانی که نخست توسط قسطا بن لوقا بعلبکی در پیرامن سال ۲۵۰ق به دستور ابوالعباس احمد بن معتصم از آغاز تا شکل پنجم از مقالت سوم به عربی در آمده و باقی را دیگری ترجمه نموده و ثابت بن قره حرانی آنها را اصلاح کرده است.این کتاب را که ۵۸ یا ۵۹ شکل دارد، خواجه نصیرالدین طوسی هم در تاریخ جمادی الاولی ۶۵۱ق به زبان عربی ساده تحریر کرد.
🔸منابع: خبرگزاری فارس/ک، تنهای شکیبا، ک، اندیشه سبز، زندگی سرخ، علی ابوالحسنی/سایت دانشگاه امام صادق(ع)/[۱] ویکی شیعه، کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۷۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۵، ص۳۵۶...
✳️ @ShahidRabe
4⃣ قسمت چهارم/ رشوه و رشوه خواری، خطری خانمان برانداز/ انوشیروان و ناصرالدین شاه
✳️ @ShahidRabe
🏴 ۴-۳ اردیبهشت، ایام ارتحال فیلسوف و حکیم متأله، میرزا مهدی آشتیانی(ره) از شاگردان درس خارج فقه و اصول مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره).
🌹«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم
✍ در تهران زاده شد. پدر او میرزا جعفر، برادر زاده و داماد میرزا محمد حسن آشتیانی ره (۱۳۱۹ق/۱۹۰۱م) از عالمان بزرگ و مجاهد تهران و از دوستان و همفکران مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) در جنبش تحریم تنباکو بود.
میرزا مهدی دوران کودکی و نوجوانی را در تهران گذراند.
اشاره به برخی از اساتید مشهور وی:🔰
برای آموختن علوم رایج زمان، در درس استادان مشهور تهران شرکت کرد. ادبیات ، اصول و فقه را در حد سطح، نزد پدر، خارج فقه و اصول را نزد مرجع شهید علامه شیخ فضلالله نوری(۱۳۲۷ق/۱۹۰۹م). مبانی ریاضیات را در مکتب میرزا غفّارخان نجمالدّوله(از مقلدین و هم مباحثان نجوم و ریاضی مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری و رابط شیخ شهید نوری با سید جمال الدین اسد آبادی) ...تعلیم دید. فلسفه مشّاء را نزد میرزا حسن کرمانشاهی و...آموزش دید.
آشتیانی در ۱۳۲۷ق/۱۹۰۹م برای ادامه تحصیلات عالی عازم عتبات شد ولی به علت بیماری پس از یک سال اقامت به ایران بازگشت. در سال ۱۳۲۹ق/۱۹۱۱م بار دیگر به عتبات سفر کرد و در درس سید محمدکاظم یزدی (صاحب عروه و از دوستان و همفکران مرجع شهید علامه نوری ره۱۲۴۷-۱۳۳۷ق/۱۸۳۱-۱۹۱۸م) شرکت جست. پس از اقامت کوتاهی باز به ایران برگشت.برای سومینبار عازم عتبات گردید و در این سفر در درس علمای دیگری مانند آقاضیاءالدین عراقی (۱۲۸۷-۱۳۶۱ق، ۱۸۷۰-۱۹۴۲م) و وسید ابوالحسن اصفهانی و... حاضر شد.
وی نه تنها یک عالم دینی متبحّر و فیلسوفی بلندپایه و عارفی آشنا به عوالم نظری بود، بلکه انسانی معتقد و عالمی عامل و اهل سیر و سلوک بود و این بر قدر علمی و مرتبت اجتماعی و تأثیرگذاری وی بر شاگردانش میافزود. او خود نیز همواره قدر دان اساتید خویش، به ویژه استادِ بُزرگش علامه شیخ فضل الله نوری بود و از ایشان به عنوان جامع علوم معقول و منقول یاد می کرد.
از ویژگیهای او این بود که در محدوده جغرافیایی ایران و عراق و نیز در دایره کتاب و مدرسه ماندگار نشد و به سیر و سیاحت نیز پرداخت و از این رهگذر تجربههای فراوان به دست آورد.
تألیفات:
آشتیانی دارای تألیفات چندی است که عمدتاً درباره عرفان و فلسفه نوشته شده است. برخی از آثار وی عبارتند از:
۱. اساسالتوحید، فارسی، تهران، ۱۳۳۰ش.
۲. تعلیقه رشیقه علی شرح منظومهالسبزواری، عربی.
۳. حاشیه بر اسفار، عربی.
۴. حاشیه بر شفاء.
۵. حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری . ۶. حاشیه بر رسائل شیخانصاری.
۷. رسالهای در جبر و تفویض و علم اجمالی و طلب و اراده و وحدت وجود و قاعده صدور.
۸. حاشیه بر فصوص محیالدین عربی.
۹. حاشیه بر فصوص فارابی .
۱۰. حاشیه بر مصباحالانس.
نام برخی از شاگردان وی چنین است:
آقا سید علی سیستانی، آقا میرزا ابوالحسن شعرانی، آقا سید جلال الدّین آشتیانی، دكتر مهدی حائری یزدی، آقا شیخ محمد تقی جعفری، آخوند ملا علی همدانی، استاد شهید مرتضی مطهری، پرفسور عبدالجواد فلاطوری، استاد بدیع الزمان فروزان فر، دكتر مهدی محقق، دكتر ابراهیم آیتی و...
سرانجام او در ۶۴ سالگی و پس از یک عمر تلاش علمی در سوم اردیبهشت ۱۳۳۲ش در تهران، درگذشت و در قم در رواق بالاسر حضرت معصومه علیهالسلام به خاک سپرده شد/ویکی فقه، ویکی شیعه، حوزه نت، دانشنامه اسلامی، ویکی پدیا و...
✳️ @ShahidRabe
⁉️ به بهانه یک تاجگذاری کاملاً انگلیسی!
‼️ تاجگذاری رضا خان، توسط #انگلیس_خبیث!/۴ اردیبهشت ۱۳۰۵ ش
💠 رهبر معظم انقلاب، امام خامنه ای(حفظه الله):
‼️ ماجرای به سلطنت رسیدن رضاخان از ماجراهای بسیار پر عبرت تاریخ است، ماجرایی که جوانان ما باید آنرا بدانند! ۷۹/۷/۱۴
‼️ من متأسفم از اینکه با سوادها و کتابخوانها اطلاعشان از تاریخ دوره قاجار و پهلوی خیلی محدود است و جزئیات را غالبا مطلع نیستند! ۹۴/۸/۲۰
‼️ رضاخان را انگلیسیها بر سر کار آوردند، این حرف مخالفین او نیست بلکه اعتراف وابستگان اوست، برای یک ملت هیچ ننگی بالاتر از این نیست که حکام کشور را سفارت انگلیس بیارد و [وقتی تاریخ مصرفش تمام شد] ببرد!(به سخنان چرچیل در عکس نوشته بالا رجوع کنید) ۷۷/۲/۲
‼️ ملتی که در شهر تهران ایستادند و تماشا کردند که مجتهد بزرگی مثل [#مرجع_شهید_علامه] شیخ فضلاللَّه نوری(ره) _را که از بانیان و بنیانگذاران و رهبران مشروطه بود، به جرم اینکه با جریان انگلیسی و غربگرای مشروطیت همراهی نکرد، ضد مشروطه قلمداد کردند_ بالای دار کشیدند و دم نزدند ۵۰سال بعد چوبش را خوردند و در همین شهر تهران مجلس مؤسسانی تشکیل شد و در آنجا انتقال سلطنت و حکومت به رضاشاه را تصویب کردند. این یک گناه ملی بود! ۸۴/۸/۸
‼️ من بارها گفتهام تاریخ مشروطه را مطالعه کنید چرا که عبرتهای خیلی عجیبی در تاریخ مشروطه هست، در ماجرای مشروطه علت اصلی که جریان عدالتخواهی اسلامی به جریان مشروطه انگلیسی تبدیل شد، حضور یک عده روشنفکر وابسته به غرب بود؛ در بین علما اول کسیکه لفظ مشروطه را آورد سید محمد طباطبایی[از حامیان جریان غربگرای مشروطه] بود چرا که پسر [ارشدش] محمد صادق[عضو لژ ماسونی بیداری، بانی وزارت رضاخان و حامی سلطنت پهلوی]، یک روشنفکر غربزده بود، روی ایشان اثر میگذاشت و اسم مشروطه را در دهانشان گذاشت، علت اینکه وقتی مرحوم شیخ فضلالله(ره)، در تحصن اول از [سید محمد] طباطبایی پرسید که این مشروطه که شما میگویید چیست، این بود که ایشان [یعنی شیخ] میدانست، وضع لفظ مشروطه برای جریان عدالتخواهی اسلامی نشان از نفوذ جریان روشنفکری غربزده در مراکز قدرت بود، پس آن چیزی که مشروطه را به انحراف کشاند یک جریان روشنفکر دلباخته غرب بود که بزرگترین جرمها هم اینها مرتکب شدند از جمله روی کار آوردن رضا خان! ۷۸/۱۲/۲۳
🔹بر گرفته از: کانال جهادتبیینی
✳️ @ShahidRabe
⁉️حقیقت های مکتوم‼️
✍ با مبارزات، آرا، نظرات، آثار تألیفی، گفتمان و اندیشه های سیاسی مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع اعلی الله مقامه الشریف🔰
در موضوعات🔰
◽️حکومت◽️سلطنت قاجار ◽️ولایت فقیه◽️آزادی ◽️مساوات◽️مجلس شورا ◽️قانون اساسی◽️قانونگذاری ◽️حقوق زنان و ...
بیشتر آشنا شویم، تا بتوانیم🔰
✍ به ادعاهای واهی مغرضانه و تهمت های ناروا و ناجوانمردانه به ایشان، پاسخ دهیم
🔰👇👇
🔰بخش اول🔰
💢مقدمه:
✍ شیخ، به رغم دلبستگی شدیدش به عدالت واصلاحات اجتماعی، نمی توانست با مشروطه سکولار موافقت کند و ناگزیر کارش به نزاعی سخت و جدی با آن می کشید. منتها، مخالفت با مشروطه مطلقه از سوی شیخ شهید و همفکران وی، در دو مرحله انجام گرفت🔰
✅ مرحله نخست:
طرح شعار "مشروطه مشروعه" بود. شیخ و یارانش، در این مرحله، بر لزوم انطباق اصول متمم قانون اساسی (که در دست تهیه و تدوین بود) با موازین شرع، پای فشردند و خواهان تعبیه اصولی چون: لزوم پای بندی شخص اول سلطنت به "طریقه حقه تشیع اثنی عشری"، نظارت فائقه رسمی و دائمی هیئتی از طراز اول مجتهدین بر مصوبات مجلس، وجود شرط فقاهت در قاضی و...در قانون اساسی شدند. مقصود شیخ، در این مرحله، مهار دمکراسی اروپایی به زمام شریعت و اطلاق صورت دیانت به ماده مشروطه بود، چیزی که به قول مرحوم شیخ حسین لنکرانی: مسخ المسخ نهضت عدالتخواهی بود! حریف می خواست با صد ترفند، نفوذ و سیطره سیاسی و اجتماعی اسلام را حتی در قد و قواره پیش از مشروطه آن، نابود سازد، و شیخ با مشروطه مشروعه اش، این نفوذ و سیطره را به نحوی قانونمند، گستره ای فراگیر می بخشید!
مشروطه چیانی که دل و دین به غرب باخته بودند، زیر بار تقیید مشروطه به چنین "مشروعه" ای نمی خواستند بروند، چرا که این کار، کاملا در حکم "نقض غرض" آنان بوده، و کلاهی بود که برسر استعمار و ایادی آن میرفت!
تحصن شیخ در حرم حضرت عبدالعظیم(ع)، در این مرحله و در تعقیب همین امر انجام گرفت.
✅ مرحله دوم:
در این مرحله که با ماه های آخر عمر شیخ مقارن است، وی به تحریم مشروطه کذایی و تلاش برای احیای عدالتخانه (مجلس محدود) برخاست و مقصدش باز گرداندن نهضت به مسیر نخستین بود. ورود شیخ و همفکرانش به این مرحله از ستیز با مشروطه، نتیجه آشنایی کامل آنان با ماهیت صحنه گردانان غرب زده مشروطه و دسایس استعمار در این برهه حساس بود. تأثیر شدید اقلیت فراماسون و منحرف مجلس اول بر اکثریت مسلمان اما مشتبه آن، مشاهده تبانی و سازش امثال سردار اسعد (تجدید گر مشروطه) با قدرت های استکباری و حمایت صریح روس و انگلیس از مشروطه و جناح تندرو آن در دوران موسوم به استبداد صغیر، و بالاخره یأس شیخ از اصلاح غائله به شیوه های قانونی و مسالمت آمیز، او را نهایتا" به درگیری حاد و بی پرده با مشروطه کشید. این مرحله، چندی پس از انحلال مجلس اول آغاز شد و تا قتل مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری و ملا محمد خمامی و... و انزوا و تبعید برخی دیگر از علما، ادامه یافت.
نکته قابل توجه، این است که، شیخ، حتی در استبداد صغیر نیز مخالف وجود مجلس شورا و مشروطه (به معنی تحدید استبداد و مهار آن توسط شورایی از عقلای ملت) نبود. بلکه، به قول خود: "مشروطه مشروعه و مجلس محدود" می خواست. لذا چند روز پس از انحلال مجلس اول، به شاه تأکید کرد: مشروطه باید باشد، ولی مشروطه مشروعه و مجلس محدود، نه هرج و مرج.
مخالفت صریح و بی پروای شیخ با مشروطه در ماههای آخر عمر، ممکن است در نگاه ابتدایی، نوعی عدول آشکار از (حتی) مواضع پیشین ایشان (مشروطه مشروعه) تلقی شود. درحالی که اگر نیک دقت کنیم، شیخ نسبت به مشروطه در شکل غربی آن از روز نخست، تأمل های جدی و اصولی داشت و قائل به اصلاحات اساسی بر وفق اصول و مبانی اسلام در آن رژیم وارداتی بود. علاوه، معتقد بود فتنه گران و غوغا سالاران، با بلوا آفرینی خود فرصت و امکان اصلاحات قانونی را از دولت و ملت می گیرند و راه را بر سلطه دشمنان استقلال و آزادی ایران هموار می سازند. مع الاسف، جناح تندرو با شهر آشوبی هایش در مشروطه اول و بند و بست با روس و انگلیس برای براندازی حکومت مرکزی در فترت موسوم به استبداد صغیر، نشان داد که نگرانی شیخ و همفکرانش بی اساس نیست و اسف بارتر آنکه : روس و انگلیس در اولتیماتومی که در فترت مزبور به حمایت از مشروطه به محمدعلی شاه دادند، بر عفو و آزادی عمل مشروطه چیان تبعید شده، اصرار داشتند و مفهوم این امر آن بود که باز باید بساط تندروی ها و بلواگری های مشروطه اول تجدید شود و این چیزی نبود که مرجع شهید علامه نوری (ره) و مصلحان همفکر وی، به هیچ وجه آنرا برتابند./ک، کارنامه، شیخ فضل الله نوری(ره)، علی ابوالحسنی(منذر)
🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰
✅ مبارزات شهید رابع، علامه شیخ فضل الله نوری(ره)
مبارزات ضد استبدادی و استعماری شیخ پس از بازگشت از عتبات، کم و بیش شروع شده بود . اما در جریان نهضت تنباکو شدت بیش تر پیدا کرد . شاه قاجار و اطرافیان او بدون توجه به گرفتاری های اقشار مختلف مردم از طریق بستن مالیات های سنگین و واگذری امتیازات گوناگون به بیگانگان مشغول خوش گذرانی بودند . یکی از قراردادهای استعماری که ضربه سنگینی به استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مردم ایران وارد می ساخت، قرارداد «تالبوت» یعنی واگذاری امتیاز انحصاری توتون و تنباکو به مدت پنجاه سال به شرکت انگلیسی تالبوت بود . عوارض ناشی از این قرارداد موجب قیام مردم شد که در تهران رهبری این حرکت ضد استعماری را علامه شیخ فضل الله نوری به عهده داشت. شهید رابع به عنوان نماینده رهبر نهضت تنباکو به خوبی به انجام وظیفه پرداخت و در پیروزی این نهضت، نقش اساسی داشت. این اولین میدان مبارزه مهم سیاسی شیخ بود که با سربلندی آن را پشت سر نهاد.
شهید رابع در جنبش تحریم تنباکو نقش های سه گانه ای را عهده دار بود:🔰
▫️۱- مجرای ارتباط و اطّلاعات میرزای شیرازی در پایتخت؛ و مشوق و ترغیب کننده ایشان به پشتیبانی مستمر از این جنبش و درخواست کننده صدور فتوای تحریم (که اگر فرد دیگری غیر از او این درخواست را می نمود، کار جنبش به سرانجام نمی رسید و این، خود نشان از اطمینان کامل میرزا، به وی داشت)
▫️۲- نفوذ دادن روح دینی در جنبش و ریشه دار کردن هویت مذهبی آن.
▫️۳- خنثی کردن تبلیغات سویی که ضدّ جنبش راه می افتاد؛ و همراه نمودن دیگر علما با جنبش.
‼️ در واقع، از زمان پیروزی جنبش تنباکو، دشمنان دین و مملکت، عظمت شیخ فضل الله را شناختند و حرکاتش را زیر ذره بین قرار دادند.از این رو میرزای شیرازی همواره نگران حالش بود و جویای احوالش.
‼️ ادوارد براون(فراماسون، از عوامل اینتلجن سرویس انگلیس در ایران) می نویسد:
«لغو این امتیاز لطمه بزرگی به حیثیت دولت انگلیس وارد آورد.»
‼️ انگلیس پس از لغو امتیاز تنباکو تصمیم گرفت که عامل این شکست را بتدریج تضعیف و سپس از دور خارج کند. بردار کردن شیخ فضل الله یکی از صحنه های سناریوی شوم انگلیس خبیث در تسلط مطلق بر کشور با تضعیف روحانیت است. علامه نوری(ره) دانشمندی فرهیخته، آگاه، با تعصب، شجاع و دشمن ستیز بود. او در برخورد با قدرت های استکباری، اصلاً اهل مماشات نبود.
پس از قتل ناصرالدین شاه، وقتی فرزند وی مظفرالدین شاه به سلطنت رسید در نتیجه ساده لوحی و بی تدبیرها و ضعف اراده وی، اوضاع جامعه به سمت نابسامانی رفت . این وضع ملت را بیش از پیش تحت فشار قرار داده بود . مردم، که یک بار طعم پیروزی را در جریان نهضت تنباکو تجربه کرده بودند، درصدد تغییر وضع موجود برآمدند و از طریق تشکیل انجمن های مختلف به تشدید مبارزه پرداختند. رهبران دینی نیز در حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام گرد آمدند و در آن جا خواست های خود را که مهم ترین آن ها، اجرای قوانین اسلامی و ایجاد عدالت خانه بود به اطلاع شاه رساندند. عین الدوله با این خواسته ها مخالفت کرده، به تبعید و زندانی ساختن روحانیون پرداخت. شهید رابع در حمایت از نهضت عدالت خانه به صف مبارزان پیوست و به آن ها گفت: من راضی به بی احترامی به روحانیت و توهین به شریعت نیستم و شما را تنها نمی گذارم، هر اقدامی که انجام دادید، من هم با شما حاضرم...
🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰
ولی باید مقصود اسلام و شرع باشد و طوری رفتار نشود که اسباب توهین به شرع و علما فراهم آید.
در ادامه مبارزه علما تصمیم گرفتند تا از تهران خارج شوند; بر این اساس در روز دوشنبه 23 جمادی الاول ۱۳۲۴ ه . ق (۱۲۸۲ ش) کاروان مهاجران تهران را به سوی قم ترک کرد که شهید رابع نیز با جمعی از اطرافیان خود به این کاروان پیوست . به موازات ادامه تحصن رهبران نهضت عدالت خانه در قم، در تهران اولین انحراف در این نهضت با دخالت دشمنان رخ داد .
دولت انگلیس، که بزرگ ترین قدرت استعماری آن روز محسوب می شد، پس از هجرت علما و ترس و نگرانی مردم از عواقب این کار، به وسیله عمالش سعی کرد تا در بین مبارزان جایگاهی برای به اجرا درآوردن نقشه های خود باز کند و از دست یابی رهبران نهضت عدالت خانه به پیروزی جلوگیری به عمل آورد. از این رو، به وسیله بسیج فرماسون ها و روشنفکرنمایان شیفته و مرعوب غرب و گروهی از مردم ناآگاه و نفوذ در صفوف مبارزان و پخش انواع شایعه، ابتدا زمینه را برای تحصن مردم در سفارت خانه خود آماده کرد و بعد از تحقق این هدف، به جای درخواست عدالت خانه زمزمه حکومت مشروطه را بر سر زبان ها انداخت. ازاین مرحله، نهضت عدالت خانه با نام مشروطه و تحت نفوذ انگلستان به پیش می رفت. روشنفکرنمایان غرب زده و فرماسون های وابسته در شمار رهبران اصلی نهضت درآمدند و همان طور که ماهیت نهضت تغییر کرد، نام آن نیز تغییر یافت. و نهضت مشروطیت نام گرفت. به موازات طرح چنین خواست ها بود که علامه شیخ فضل الله متوجه وقوع انحرافات مهم در روند نهضت شد و از این تاریخ به بعد، به روشن گری بیش تر و یادآوری آرمان های اولیه و اصیل انقلاب و افشا اهداف شوم دشمنان می پرداخت تا از انحراف نهضت جلوگیری به عمل آورد .
نقل می کنند وقتی وی از تحصن عده ای روشنفکرنما و عوامل بیگانه و گروهی از مردم فریب خورده و ناآگاه در سفارت انگلستان باخبر شد، خطاب به مردم و همرزمان خود گفت: «مشروطه ای که از دیگ پلو سفارت انگلیس سر بیرون آورد، به درد ما ایرانی ها نمی خورد .»
بنابراین، شهید رابع از نخستین مراجع تقلیدی بود که در آن دوران به نقشه استعمار در جهت اسلام زدایی و جایگزین ساختن حکومت مشروطه، که نسخه ای از لیبرال دموکراسی غربی بود و نیز جایگزین ملی گرایی به جای اسلام گرایی و ترویج بی بند و باری به نام آزادی و دموکراسی و . . . پی برد و لحظه ای از مقابله با این جریان شوم باز نایستاد .
این حرکت اسلام خواهانه شهید رابع، از سوی دولت انگلیس و ایادی آن بی پاسخ نماند; چرا که آنان می دانستند در صورت موفقیت شیخ، تمام نقشه های شوم آنان با شکست مواجه خواهد شد. بر این اساس، از راه های مختلف به منظور ساکت ساختن وی اقدام کردند. از جمله حربه هایی که به کار بردن این بود که او را مخالف آزادی و قانون مداری و اصلاحات و طرفدار استبداد معرفی کردند تا بدین وسیله، مردم را بر علیه او بشورانند و پایگاه مهم اجتماعی او را از بین ببرند. حتی او را ترور نمودند که نافرجام بود. اما شیخ با این همه دست از مبارزه برنداشت . علی رغم این که مطبوعات به اصطلاح اصلاح طلب آن روز و تریبون های عمومی از رساندن سخنان او به گوش مردم خودداری می کردند . وی از طریق تحصن و بست نشستن در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی و پخش اعلامیه های تحت عنوان «لایحه » به روشن گری مردم و افشا توطئه ها و نیات پلید دشمنان می پرداخت.
برای آشنایی بیش تر با مواضع و دیدگاه های روشنگرانه این مرجع بصیر و رهبر آگاه و بیدارگر، و نیز تهمت ها و تبلیغات دروغین دشمنان وی، برخی از وقایع آن عصر را مورد اشاره قرار می دهیم.
الف . شهید رابع و قانون اساسی
به دنبال صدور فرمان مشروطیت و تشکیل مجلس شورا در روز یکشنبه هیجدهم شعبان ۱۳۲۴ه . ق (۱۲۸۲ ش) مجلس افتتاح شد . یکی از مهم ترین کارهای مجلس، تدوین قانون اساسی بود. علامه شیخ فضل الله خواهان قانونی بود که بر پایه احکام اسلامی باشد. اما روشنفکران غربزده و فرماسون ها و سایر عوامل بیگانه، قانونی همانند قوانین کشورهای غربی می خواستند . از آن جا که اکثر نمایندگان در جبهه مخالف با گروه شیخ بودند. در نوشتن قانون اساسی و متمم آن نقش مهمی ایفا می کردند. شیخ از راه روشنگری و حتی نصیحت و خیرخواهی تلاش کرد که از تصویب قوانین غیراسلامی جلوگیری کند، اما موفق نشد و حتی پیشنهادهای او مبنی بر ذکر مذهب جعفری به عنوان مذهب رسمی کشور و اصل نظارت فقها بر قوانین مجلس شورای ملی با مخالفت روبه رو شد. در نتیجه، او به نشان اعتراض مجلس را ترک کرد. مخالفان شیخ در عکس العمل به این حرکت این تهمت ناجوانمردانه را به او زدند که چون او ریاستی پیدا نکرده، راه مخالفت را در پیش گرفت. تا از این راه به ریاست برسد!
🔰ادامه در بخش چهارم🔰
🔰بخش چهارم🔰
ب . شهید رابع و حکومت مشروطه
مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری معتقد بودند چون اکثر مردم مسلمان پیرو دین اسلام هستند، باید حکومت آن هرچند به صورت مشروطه باشد، باید از نوع حکومت مشروطه مشروعه باشد، یعنی قانون اساسی و سایر قوانین حقوقی و جزایی آن باید با احکام قوانین اسلامی مطابقت داشته باشد. وقتی مخالفانش به او تهمت مخالفت با مشروطه و طرفداری استبداد شاهنشاهی می زدند، او در پاسخ فرمود: من والله با مشروطه مخالفت ندارم، با اشخاص بی دین و فرقه گمراه و گمراه گر مخالفم که می خواهند به مذهب اسلام لطمه وارد بیاورند . . .
ج . شهید رابع و مجلس قانون گذاری
علامه شیخ فضل الله نوری بارها تاکید کرد: ایها الناس من به هیچ وجه مخالف فکر مجلس شورای ملی نیستم، بلکه دخلیت خود را در تاسیس آن اساس بیش از همه کس می دانم، صریحا می گویم همه بشنوید و به غایبین هم برسانید که من آن مجلس شورای ملی را می خواهم که عموم مسلمانان آن را می خواهند . به این معنی که البته عموم مسلمانان مجلسی می خواهند که اساسش به اسلامیت باشد و برخلاف شریعت محمدی و بر خلاف مذهب مقدس جعفری قانون نگذراند . من همچنین مجلسی می خواهم.
علی رغم مواضع صریح و شفاف شیخ متاسفانه تبلیغات زهرآگین دشمنان مانع از رسیدن این حرف به گوش ها توده های مردم شد و در نهایت، هم مجلس بر طبق خواسته عوامل بیگانه و روشنفکران غربزده تشکیل گردید و با شعار اصلاحات، مسیر انقلاب را منحرف و ارزش های غربی را جایگزین ارزش های دینی کردند .
د . شهید رابع و مساله آزادی مطبوعات
علامه شیخ فضل الله نوری با توجه به بصیرت و تیزبینی و درک عمیق خود مراد روشنفکران غرب زده از آزادی و مساوات را درک نمود و فهمید که معنای جز لجام گسیختگی از آن ندارند. لذا از همان ابتدا کار، با آن نوع آزادی به مخالفت برخواست . همین طور مساوات مورد حمله و اعتراض شیخ، مساوات به مفهوم وارداتی و غربی آن بود که در قرن هیجدهم رواج یافته بود و که مشرک و کافر و مسلمان و . . را یکسان می دانست نه مساوات قضایی اسلامی که یکی از اصول عالی اسلامی است .
با این همه، طولی نکشید که به دنبال مطرح شدن بحث های مربوط به آزادی بیان و مطبوعات پیش بینی های شیخ به حقیقت پیوست .
وی در مقابل توهین به مقدسات دینی و ائمه علیهم السلام صریحا موضع گیری کرد و مردم را به مقابله با مطبوعات مدعی آزادی و اصلاح طلبی و فرا خواند که در تاریخ ثبت شده است.
و . علامه شیخ فضل الله و روشنفکران غرب زده
اثر ترفندهای منافقانه ای که قشر روشنفکرنمای غربزده در پیش گرفته بود، طولی نکشید که در نتیجه تبلیغات روزافزون و دادن شعارهای به ظاهر زیبا و عامه پسند مراکز تصمیم گیری و قانون گذاری و پارلمان کشور، به دست این قشر افتاد . پس از ایجاد مجلس قانون روحانیون در سیاست و تعطیل نمودن قوانین اسلامی پرداختند، کسانی چون مجد الاسلام کرمانی می گفت: دخالت روحانیون در مجلس سبب انحطاط آن است و حتی طولی نکشید به صورت صریح گفتند که ما مشروعه نمی خواهیم.
در مقابل این عده، علامه شیخ فضل الله نوری به همراه عده ای از علما مقاومت کردند و بر لزوم اضافه شدن قید مشروعه پافشاری نمودند.
همه دشمنان و مخالفان علامه شیخ فضل الله به این حقیقت اعتراف کردند که شیخ هدفی جز استقرار احکام اسلام در نظر نداشت. فراماسون احمد کسروی، که یکی از دشمنان سرسخت اسلام و روحانیت است، در این باره می نویسد: شیخ فضل الله شریعت را می طلبید. وی فریفته شریعت بود و رواج آن را می خواست . . . روی هم رفته به بنیان نهادن یک حکومت شرعی می اندیشید.
وقتی استعمارگران این تلاش ها و مقاومت های شجاعانه شیخ را می بینند سخت دچار هراس می شوند و می کوشند تا به هر طریق ممکن جلو نفوذ او را بگیرند و حتی درصدد می آیند حداقل زمینه تبعید او را از تهران فراهم سازند . «سرجورج بارکلی» سفیر انگلیس به وزیر خارجه وقت «سر ادوارد گری » می نویسد: «باید توصیه کنیم که شیخ فضل الله را از تهران خارج[تبعید] نمایند; زیرا اگرچه مقام رسمی ندارد ولی نفوذ بسیار زهرآگینی دارد، امید است انجام این پیشنهاد موجب تاخیر کار نشود. بالاخره در روز سیزدهم رجب سال 1327 ه ق (1285 ش) شیخ به دست عمال بیگانه توسط «یپرم حرامزاده ارمنی، رئیس دین ستیز نظمیه تهران گ» به صورت ناجوانمردانه به شهادت رسید و شهید رابع مراجع شیعه گردید.
«سرجورج بارکلی » در ضمن تلگرافی که به وزیر امورخارجه انگلیس می فرستد در این باره می نویسد: «شیخ فضل الله برای مملکت خودخطر بزرگی بود! [بخوانید برای منافع استکباری انگلیس]. خوب شد که ایران! او را از میان برداشت.
این همه کینه توزی بیگانگان و ایادی فرصت طلب در داخل، با شیخ جز به خاطر اسلام و پافشاری او به لزوم رعایت قوانین آن نبود.
🔰ادامه در بخش پنجم🔰
🔰بخش پنجم🔰
ه . شهید رابع و مسأله زنان
✍ مطلب مخالفت مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) با پیشرفت زنان، از اساس کذب محض و زائیده افکار بیمارگونه قلم به مزدان فراماسون بوده که مأموریت تخریب شخصیت این انسان الهی را داشتند.
متأسفانه جهالت و غفلت باعث شده که این مقصرین از خدا بی خبر بتوانند افکار مسموم خود را در اذهان عده ای جاهل و قاصر تزریق کرده و ذهنشان را مسموم نمایند!
✍ اما واقعیت چیست؟🔰
⁉️چرا عناصر فراماسون مشروطه، مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) را متهم کردند که مخالف پیشرفت زنان و مدارس دخترانه بود!؟
⁉️چرا با قلم های مسموم خود این دروغ بزرگ را در تحریف نامه های خود ثبت نمودند تا به عنوان تاریخ مشروطه به خورد آیندگان دهند!؟
✍ واقعیت این است که مرجع شهید علامه نوری(ره)، قصد اصلی دشمن و در رأسش #انگلیس_خبیث را دقیقا"، تشخیص داده بود👇
"نهادینه شدن فساد و فحشاء در مملکت شیعه با برداشتن #حجاب از سر #زنان و #دختران مسلمان و با استفاده از مدارس و محافل غربی"
✍ پس این دیده بان بیدار اسلام که حقایق را می دید، می دانست و می فهمید و دستشان را می خواند و رو می کرد، باید طوری تخریب و حذف میشد که درس عبرتی برای سایرین باشد! اما گهی خیال باطل که ماه هیچگاه پشت ابر نمی ماند!
و شیخ نیز بیدی نبود که از این بادها بلرزد و خللی در عزمش به وجود آید. او باید مأموریت الهی خود را که همانا دفاع از اسلام ناب بود با شایستگی به پایان می رساند، که رساند.
⏪ شیخ، در مواجهه و مقابله با این توطئه و نقشه کثیف فساد انگیز، فقط اعتراض و انتقاد نمی کرد، بلکه مرد عمل در مسیر خیر و صلاح بود👇
⁉️ آیا میدانستید که؟
مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) از بانیان تأسیس اولیه مدارس دخترانه در تهران بوده ؛البته نه از نوع غربی🔰
💠 دکتر یعقوب توکلی(مورخ و پژوهشگر معاصر) :
شیخ فضلالله نوری نادیدههایی را دیده بود که دیگران نتوانستند ببینند، یکی از نکات جالب توجه در کارنامه شیخ فضلالله این بود که شیخ یکی از بانیان تأسیس اولیه مدارس دخترانه در تهران بود؛ البته نه از نوع غربی و فرنگی.
این واقعیتی است که "مونیکا رینگر" در کتاب «دین و گفتمان اصلاح فرهنگی در دوران قاجار» آن را مطرح میکند. این حقیقت، به توجه شیخ فضلالله به مسئله آموزش دختران اشاره دارد. در واقع #مراجع کسانی هستند که تأثیر فرهنگی عمیق در زندگی مردم داشتند.ایشان در تهران به طور جدی با فعالیتهایی که علیه اسلام و فرهنگ اسلامی اتفاق میافتد مقابله میکند [از جمله طرح فساد انگیز مدارس دخترانه غربی] و [برای مقابله] امکانات و منابع برای تحصیل دختران را [در قالب مدارس جدید دخترانه اسلامی] فراهم مینماید.
این در حالی است که در فضای ادبیات روشنفکری، شیخ به عنوان نماد تحجر و احیاناَ سدی در برابر هرگونه تغییر معرفی میشد،!/در مصاحبه با مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، کد مطلب ۵۹۱۵
⏪ اینکه شیخ فضل الله، مخالف حقوق زنان و تحصیلات ایشان بوده است. کاملا جعلی است و جز سایتهای معاند در هیچ کتاب تاریخی یافت نشد و با ادبیات شیخ هم سازگار نیست (جمله چه معنا دارد زن درس بخواند این عین اشاعه فحشاست!)
شیخ فضل الله نوری که خود از مؤسسان مدارس دخترانه بود و حتی با فرستادن زنان برای تحصیل در خارج از کشور هم با حفظ اصول شرعیه موافق بوده، دارای همسر و دختران فاضل و تحصیلکرده، چطور ممکن است متحجر باشد و مخالف پیشرفت زنان؟!
⏪ فتوای صریح و تاریخی شیخ در #تأیید مدارس جدید دخترانه و پسرانه اسلامی در مجموعه دو جلدیِ مکتوبات...شیخ، اثر مورخ معاصر، آقای محمد ترکمان، درج و ثبت تاریخ شده است.
شیخ درباره سایرحقوق #زنان نیز پیشتاز بود و حق تجارت، خرید و فروش ملک و آزادی در اداره اموال شان را به رسمیت می شناخت.
در حوزه امور مالى و اقتصادى از لحاظ قانونى و شرعى (بنا به فتوای مرجع شهید نوری) بين زنان و مردان تفاوتى وجود نداشت و زنان در اداره اموال خود آزادى تصميمگيرى داشتند که این خود حکایت از حفظ کرامت و منزلت مقام زن در افکار و عمل مرجع شهید علامه نوری دارد و این در حالیست که در همان زمان، مراجع حامی مشروطه در نجف برای زنان، چنین حقوقی را کمتر قائل بوده و یا اصلا" قائل نبودند! /
و خلاصه اینکه دست #انگلیس_خبیث و عواملش در تولید و نشر شایعات برای تخریب شخصیت الهی مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(اعلی الله مقامه) کاملا" واضح و هویداست.
🔰ادامه در بخش ششم🔰
🔰بخش ششم🔰
💢گفتمان سیاسی مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)
✍ از محقق و پژوهشگر معاصر، دکتر عبدالحسین خسرو پناه🔰
شیخ شهید در ضرورت عقلی حکومت و وظایف عقلایی آن یعنی، حفظ نظامات داخلیه مملکت و تحفظ از مداخله اجانب تردیدی نداشت. وی حکومت و سلطنت را امانت الهی می دانست و به شدت با الگوی حاکمیت استبدادی مخالفت می ورزید.
شیخ فضل الله نوری با دو شعار سلبی وارد عرصه سیاست شد و با این دو شعار، رویکرد و پارادایم اندیشه سیاسی خود را نشان می دهد. یکی، رهایی از سلطه بیگانه و استعمار غرب در همه عرصه های فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و دوم، مقابله و رویارویی با استبداد و خودکامگیهای رژیم استبدادی.
شعار نخست گفتمان سیاسی شیخ از مهمترین عوامل مخالفت او با مشروطیت وارداتی بود؛ زیرا هواداران افراطی مشروطیت با بیگانگان در ارتباط مستقیم بودند و اجانب نیز حمایت متقابل می نمودند. شیخ شهید می فرماید: «ای عزیز، اگر مقصود، تقویت اسلام بود، انگلیس حامی آن نمی شد و اگر مقصودشان، عمل به قرآن بود، عوام را گول نداده پناه به کفر (سفارت انگلیس) نمی بردند و آنها را یار و معین و محل اسرار خود قرار نمی دادند. اگر بنای آن بر حفظ دولت اسلام بود، چرا یکی، عضوی از روس پول می گرفت و دیگری از انگلیس؟»
به ظاهر مراد شیخ از این جمله، وابستگی سپهدار تنکابنی به روسها و سردار اسعد بختیاری به انگلیسیها است این دو نفر از رهبران و مشروطه خواهان افراطی ای بودند که به ترتیب از شمال و جنوب به تهران حمله کردند و پس از شکست قوای قزاق و نظامیان هوادار محمدعلیشاه، تهران را فتح کردند. شاه به سفارت روس گریخت و از سلطنت عزل شد. به اعتراف تقی زاده(قطب مشروطه)، دکتر مصدق و عین السلطنه،
سپهدار تنکابنی تابع روسها بود و خیلی از آنها حرف شنوی داشت وحتی اقدامات نظامی او علیه محمدعلی شاه با همراهی روس انجام گرفت و سردار اسعد بختیاری نیز از انگلیسیها اطاعت می کرد و سهام نفت جنوب را هم داشت. انگلیسیها و روسها نیز خواستار قیامی علیه محمدعلی شاه بودند تا با نفی اقتدار حکومت، مجالی برای دستیابی به منافع مادی خود از ایران پیدا کنند.
شیخ شهید برای تحقق شعار دوم خود یعنی، مقابله با استبداد و خودکامگیهای رژیم استبدادی فرمودند: «مردم جمع شوند و از پادشاه بخواهند که سلطنت دلخواهانه را تغییر بدهد و در تکالیف دولتی و خدمات دیوانی و وظایف درباری قراری بگذارند که من بعد رفتار و کردار پادشاه و طبقات خدم و حشم او هیچوقت از آن قرار تخطی نکند و این قرارداد را هم مردمان عاقل و امین و صحیح از خود رعایا به تصویب یکدیگر بنویسند و به صحه پادشاه رسانده و در مملکت منتشر نمایند.»
طرح عدالتخانه شیخ فضل الله نیز مهاری برای استبداد و روحیه تملکیه شاه و دولت بود؛ بنابراین، در لوایح ایام تحصن در حرم حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) تصریح دارد که انگیزهاش از طرح عدالتخواهی، تغییر رژیم خودکامه و قانونمندساختن عملکرد شاه و دولت بود.
بنابراین، شیخ فضل الله از مخالفان حکومت خودکامه و استبدادی و از مدافعان استقلال کشور و حفظ مصالح نوعیه مردم بود.
شیخ فضل الله نوری نیز همانند دیگر فقهای جامعالشرایط با منطق شیعه به تبیین دولت و حکومت اسلامی می پردازد و در یکی از لوایح تحصن حرم حضرت عبدالعظیم تصریح می کند که در منطق شیعه، دولت و سلطنتی که زمام آن به دست خدا ، رسول ،امام و نایبان امام یعنی فقهای عادل نباشد، اوامرش واجب الاطاعه نیست. وظیفه نواب عام و صحیح اسلام نزد شیخ شهید آن است که احکام کلیه که مواد قانون الهی است را از چهار دلیل شرعی استنباط فرمایند و به عوام برسانند. آیت الله شیخ فضل الله نوری نه تنها مشروعیت حکومت را به نصب امام واز جانب خدا و نیابت از امام معصوم(ع) می داند؛ بلکه نیابت فقیه جامع الشرایط در امور اجتماعی و سیاسی را انحصاری دانسته و به عدم مشروطیت حکومت غیرفقیه تصریح می کند و می فرماید:
«امور عامه یعنی، اموری که مربوط به تمام افراد رعایای مملکت باشد و تکلم در امور عامه و مصالح عمومی ناس، مخصوص است به امام(علیهالسلام) یا نواب او و ربطی به دیگران ندارد»، «اگر مقصد امور شرعیه عامه است، این امور راجع به ولایت است نه وکالت و ولایت در زمان غیبت امام زمان با فقها و مجتهدین است.»
بنابراین، مرحوم شیخ فضل الله به حکم اولی، از مشروعیت ولایت فقیه و حکومت ولایی اسلامی دفاع می کند؛
🔰ادامه در بخش هفتم🔰
🔰بخش هفتم🔰
شیخ فضل الله نوری قلمروی وسیعی برای دین معتقد است و انتظاراتش از دین، منحصر به عرصه عبادات و رابطه انسان با خدا نبوده و سیاست راستین را بخشی از دین اسلام معرفی می کند. به گفته وی:« قانون الهی ما، مخصوص عبادات نیست؛ بلکه حکم جمیع مواد سیاسیه را بر وجه اکمل و اوفی داراست، حتی ارش الخدش یعنی، دیه جراحت.»
و همچنین ، حکومت ایده ال در عصر غیبت نزد شیخ، حکومت دینی فقهای جامعالشرایط است؛ اما در دوران قاجار که تحقق حکومت ایده ال امکان ندارد، شیخ، راهبرد حکومت دولت شریعت را با دولت سلطنت جابهجا می کند و برای کنترل دولت سلطنت، نهاد عدالتخانه را پیشنهاد داده و هنگامی که مشروطه خواهان سکولار زمام امور را به دست گرفتند، نظریه مشروطه مشروعه و نظارت فقها را جایگزین کرد.
پس، وقتی شیخ مشاهده کرد که جریان جامعه به سمت تبدیل استبداد مطلقه سلطنتی به حکومت مشروطه غربی است و زمینه تحقق حکومت دینی و حتی تشکیل نهاد عدالتخانه برای حکومت سلطنتی میسر نیست، به تئوری مشروطه مشروعه روی آورد و تاکید کرد که قوانینی که سلطنت را مقید میسازد، باید قوانین شرع باشد.
بنابراین، شیخ نه با استبداد موافقت کرد و نه با مشروطه غربی؛ بلکه بهدنبال تحقق حکومت دینی فقهای عادل و در صورت عدم امکان تشکیل عدالتخانه و تحقق حکومت مشروطه مشروعه بود.
پس، اصل و حکم اولی شیخ این بود که در زمان غیبت امام( علیه السلام) مرجع در حوادث، فقهای شیعه هستند و مجاری امور به دست آنها است و بعد از تحقق موازین، احقاق حقوق و اجرای حدود مینماید و هیچ گاه منوط به تصویب احدی نخواهدبود.
همچنان که گفته شد، به اعتقاد وی، وکالت در امور عامه، صحیح نیست و مساله حکومت از باب ولایت شرعیه است؛ یعنی، تکلم در امور عامه و مصالح عمومی مردم، مخصوص به امام( علیه السلام) یا نواب عام او است و ربطی به دیگران ندارد و دخالت غیر آنها در این امور، حرام و غصب نمودن مسند پیغمبر و امام (علیه السلام) است. پس شیخ، خواهان حاکمیت احکام و ارزشهای اسلامی بود که به حکم و تنفیذ #فقیهان تحقق می یابد.
حال که این زمینه فراهم نگشت، پس باید به فکر مهار خودکامگیهای شاه، دولت و سلطنت استبدادی بود و بهترین فرض این مهار، تحقق نهاد عدالتخانه و به تعبیر شیخ، دارالشورای کبرای اسلامی است.
در آن زمان، شیخ، خود را بین دو محذور مخیر دید، دو گزینش که احتمال سوم آن در عصر قاجار تصور نمی شد. یکی، حاکمیت عمال بیگانه روس و انگلیس و سیاستهای انگلیس و دیگری حاکمیت محمدعلی شاه بود و بدون شک، استراتژی استعمار [استکباری انگلیس]، خطرناکتر از حاکمیت شاه بود؛ از این رو، در آن مقطع از شاه حمایت کرد و بر او تاکید داشت که شاه باید در مسیر اسلام و مصالح مسلمین گام بردارد. بر این اساس، شیخ در لوایح متحصنین حرم حضرت عبدالعظیم(ع) تصریح دارد که زمام دولت باید به دست خدا ، رسول، امام و نائبان امام یعنی فقهای عادل باشد و الا اوامرش واجبالاطاعه نیست.
شیخ، در اجتماع علما و مردم در باغشاه در شوال 1326، شاه را مکلف کرد که در چارچوب شرع حرکت کند و طبق فتوای علما بر حرمت مشروطه دستخطی بر رفع مشروطه [مورد نظر انگلیس] صادر نماید و شاه به شرط مذاکره با صدراعظم پذیرفت؛ ولی شیخ، مذاکره با صدر اعظم را رد کرد و گفت:« مشورت در محلی است که طریق دیگر داشته باشد» و شاه به ناچار پذیرفت. پس، شواهد گوناگونی مبنی بر این است که شیخ، از شاه شریعت مدار حمایت می کند نه از شاه مستبد و دفاع از شاه شریعت مدار هم به حکم ثانوی برای جلوگیری از نفوذ بیگانه است.
🔰ادامه در بخش هشتم🔰
🔰بخش هشتم🔰
مرحوم شیخ فضل الله نوری با مجلس شورای اسلامی ، قانون اساسی اسلامی ، آزادی و مساوات شرعی مخالفتی نداشته و تنها با تعریف مشروطه خواهان افراطی از این مفاهیم که برگرفته از غرب استعمارگر بوده، تعارض داشته است. وی در زمینه مجلس شورا فرمودند: «ایها الناس، من به هیچوجه منکر مجلس شورای ملی نیستم؛ بلکه مدخلیت خود را در تاسیس این اساس پیش از همه کس می دانم. الان هم من همان هستم که بودم. تغییری در مقصد و تجددی در رای من به هم نرسیده است.»
شیخ در تحصن حرم حضرت عبدالعظیم، همواره از دارالشورای کبرای اسلامی دم می زد و تاکید داشت که هیچوقت منکر مجلس نبوده و تنها در پی تصحیح و تکمیل مجلس و حفظ اسلامیت آن است. وی در این تحصن ازدو نوع مجلس شورای اسلامی و مجلس فرنگی مآب سخن گفت و از اولی، دفاع نموده و به مخالفت با دومی پرداخت. حمله شدید شیخ در عصر فترت پس از مشروطه صغیر به مجلسی بود که تسلیم احکام اسلام و شریعت محمدی(ص) نبود و این مطلب، مورد تایید همه فقهای شیعه است؛ زیرا، اسلام، خداوند متعال و شارحان او یعنی پیامبر و ائمه را قانونگذارمی داند و بر اساس توحید در قانونگذاری، احدی حق وضع قوانین را ندارد. و نیز قوانین الهی، از آن جهت که ناظر به مصالح و مفاسد واقعی نوع انسانها وضع گردید، دائمی و در همه اعصار مستمر است و شریعت پیامبر اکرم(ص) به عنوان خاتم شرایع، ابدیت دارد و به تعبیر پیشوایان اسلام:« حلال محمد(ص)، حلال ابدا الی یوم القیامه و حرامه، حرام ابدا الی یوم القیامه.»
پس شیخ با مجلس غربگرایی که پذیرای احکام و قوانین الهی نیست، مخالفت نموده، شیخ با دارالشورای کبرای اسلامی که مسوولیتش برنامه ریزی برای اجرای احکام الهی در جامعه بوده، برنامههایی که با موازین شرع تعارضی ندارد و موافقت با شرع داشته و مجتهدان عادل بر آن مراقبت نمایند، هماهنگ و مدافع است.
به تعبیر شیخ فضل الله:« من آن مجلس شورای ملی را می خواهم که عموم مسلمانان، آن را می خواهند. به این معنا که البته عموم مسلمانان مجلسی می خواهند که ... برخلاف قرآن و برخلاف شریعت محمدی(ص) و برخلاف مذهب مقدس جعفری(ع) قانونی نگذارد.»
مخالفت شیخ با رای اکثریت و بدعت دانستن آن در زمانی است که قوانین بدون اذن فقیه صاحب ولایت مشروعیت پیداکند.
شیخ فضل الله، قانون اساسی را نیز لازم دانسته و می فرماید: «مجلس شورای ملی و اجتماع وکلا و مبعوثین در آن و مقصد رفع ظلم و نشر عدالت و اصلاح مملکت، بدون نظامنامه [یعنی قانون اساسی] که عموم اهالی و حکام و کارگزاران ممالک به آن رویه حرکت نمایند، چگونه تصور می شود. تدبیر منزلی که اول مرحله حکمت عملی است بدون دستور [ قانون اساسی] نمی شود، تدبیر مملکتی، چگونه بدون قانون ممکن خواهدبود». وی در ادامه می فرماید:
«بعضی از اشخاص، مذاکره می نمایند که ما نظامنامه نمی خواهیم. این چه کلمه ای است؟ آیا می شنوید یا نه؟ و می دانید غرض را یا نه؟ این حرف، بر جمیع تقادیر، غلط و موجب تضییع حقوق نفوس است بلکه مودی به فساد اصل مجلس است.»
و نیز می فرماید: «ای برادر، نظامنامه، نظامنامه ... لکن اسلامی، اسلامی ... یعنی، همان قانون شریعت که 1300 و اندی است در میان ما هست و جمله ای از آن که به آن، اصلاح مفاسد ما می شود در مرتبه اجرا نبود، حالا بیاید به عنوان قانون و اجراشود» شیخ به شدت از ثبات قوانین اسلام دفاع می کند و می گوید: «اگر کسی را گمان آن باشد که مقتضیات عصر، تغییر دهنده بعض مواد قانون [قطعی] الهی است یا مکمل آن است، چنین کسی از عقاید اسلامی خارج است؛ به جهت آنکه:« پیغمبر ما خاتم انبیا است و خاتم، آن کسی است که آنچه مقتضی صلاح حال عباد است الی یوم الصور به سوی او وحی شده باشد و دین را کامل کرده باشد. پس بالبدیهه، چنین اعتقادی، کمال منافات را با اعتقاد به خاتمیت و کمال دین او دارد و انکار خاتمیت، به حکم قانون الهی، کفر است.»
اما در باب دیدگاه شیخ نسبت به حریت و آزادی باید توجه داشت که شیخ با آزادی به معنای بی بندوباری اخلاقی و رهایی از دین و شریعت و آشوب و هرج و مرج مخالف بود، نه با آزادی به معنای مقابله با استبداد.
شیخ با کمال دقت و شجاعت، هم با استبداد فردی شاه مبارزه کرد و طرح عدالتخانه را برای مهار خودکامگی او مطرح ساخت و هم با استبدادهای گروهی در ستیز بود.
وی در زمینه استبدادهای گروهی می فرماید: «در هر شهر و هر روستا جماعتی به اسم انجمن محلی همدست و همداستان شده، در غایت قساوت و استبداد، مشغول خودکامی و بیداد هستند، همان رفتاری را که سابقا" حکام و ظلام با رعایای سوخته فرسوده ولایات می کردند؛ الحال، آحاد این انجمنها و بستگان و پیوستگان آنها می کنند، فی الحقیقه، یک استبداد را صدهزار استبداد ساخته اند و با صدهزار حاکم ظالم بر این مملکت و رعیت جورکش آن تاخته اند.»
🔰ادامه در بخش نهم🔰
🔰بخش نهم🔰
شیخ فضل الله، در گفت وگوی با سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی درحرم حضرت عبدالعظیم(ع) نقاب از چهره مشروطه خواهان غربزده برداشته و تصریح می کند که «این آزادی که اینها تصور کرده اند، کفر در کفر است. آیا گفته اند، کسی که دارای این آزادی است، باید توهین از مردمان محترم بکند؟ آیا گفته اند، فحش باید بگوید و بنویسد؟ آیا گفته اند، آشوب و فتنه در مملکت حادث کند و پارتی اجانب باشد و برای دولت خارج کارکند؟ از همه این مراتب گذشته، آزادی قلم و زبان برای این است که جراید آزاد، نسبت به ائمه اطهار هرچه می خواهند بنویسند و بگویند؟»
پس مخالفت شیخ با آزادی به معنای حلال شمردن محرمات الهی و مخالفت با دین و قوانین وحیانی و ضدیت با مذهب است، نه آزادی از ظلم و ستم.
وی در تفسیر آزادی مثبت و مشروع می فرماید:
«مراد از حریت، حریت در حقوق مشروعه و آزادی بیان درمصالح عامه است تا اهالی این مملکت مثل سوابق ایام، گرفتار ظلم و استبداد نباشند و بتوانند حقوقی که از جانب خداوند برای آنها مقرر است، مطالبه و اخذ نمایند، نه حریت ارباب ادیان باطله و آزادی در اشاعه منکرات شرعیه که هرکس آنچه بخواهد بگوید و به موقع اجرا بگذارد.»
و اما در زمینه مساوات باید اعتراف کرد که شیخ فضل الله با تمام وجود به تساوی اجرای احکام نسبت به همه آحاد ملت اعم از شاه و توده مردم اعتقاد داشت و پیشنهاد ایجاد عدالتخانه از سوی او در همین راستا بوده است؛ اما با اصل مساوات مشروطه خواهان [غربگرا] مخالفت می نماید و آن را اصلی موذی می داند؛ زیرا، مساوات در نزد شیخ دو مفهوم مثبت و منفی داشته است. مساوات مثبت به معنای اجرای عادلانه احکام قضایی و اجتماعی اسلام نسبت به تمام آحاد ملت است، ولی مساوات منفی، همان مساوات به مفهوم غربی یعنی، حذف تفاوتهای حقوقی در فقه اسلام نسبت به مسلمانان و کفار است. وی اصل مساوات غربی را دکانی در مقابل صاحب شرع که در صدد تاسیس احکام جدیدی است، معرفی می کند.
پس مجلس شورا، قانون اساسی، آزادی و مساوات به معنای مشروع آن که با آموزه های اسلام هماهنگی دارد، نزد شیخ پذیرفتنی و به معنای غربی واستعماری آن که با شریعت نبوی ناسازگاری دارد، مردود است.
✍ نتیجه:🔰
◽️ اندیشه سیاسی شیخ شهید فضل الله نوری، فقیه و اصولیگرای عصر قاجار، از مکتب اصولی شیخ انصاری و فقه جواهری سرچشمه گرفته است.
◽️ حکومت نزد ایشان، ضرورت عقلی دارد و وظایف عقلایی آن، حفظ نظامات داخلیه مملکت و تحفظ ازمداخله اجانب است. رویکرد سیاسی ایشان، مقابله و رویارویی با استبداد و خودکامگیهای رژیم استبدادی و رهایی از سلطه بیگانه واستعمار غرب در عرصه های مختلف است.
◽️ حکومت به حکم اولی، حق امام معصوم(ع) و در دوره غیبت از باب ولایت یا حسبه از آن فقیهان جامع الشرایط است؛ بنابراین، حکومت غیرفقیه، مشروعیت ندارد.
◽️ در صورت عدم تحقق حکومت دینی فقیهان جامع الشرایط، حکومت عدالتخانه ای یا مشروطه مشروعه به تعبیر شیخ فضل الله از باب قدر مقدور لازم است؛ به عبارت دیگر، با نفی حکومت دینی فقیهان، تکلیف در انجام وظایف شرعی در حد مقدور از مومنان ساقط نمی شود.
◽️ مجلس شورا و قانون اساسی در گفتمان سیاسی شیخ فضل الله، تنها با مطابقت با شریعت نبوی و نظارت و تایید فقهای جامع الشرایط مشروعیت پیدا می کنند و مجلس غربزده استعمار پذیر و قانون اساسی مخالف با قوانین الهی باطل و مردود به شمار می آید.
◽️ آزادی و مساوات نزد شیخ، به مثبت و منفی یا مشروع و نامشروع تقسیم پذیر است. آزادی از عبودیت پادشاهان و مقابله با استبداد مشروع و مثبت بوده و آزادی به معنای آشوب و هرج و مرج و رهایی از دین و شریعت و آزادی از حدود و مقررات دین مردود می باشد.
◽️ مساوات نیز به معنای اجرای عادلانه احکام الهی نسبت به همه انسانها اعم از شاه و گدا پذیرفتنی است؛ ولی نفی تفاوتهای حقوقی میان کفار و مسلمانان مردود و باطل است.
🔸 منبع: فصلنامه زمانه، شماره 15، پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران(مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، کد لینک مطلب ۱۵۲۵۲)
🔰ادامه در بخش دهم🔰