🔰بخش دهم🔰
✍ فساد اخلاقی فراماسون ها به روایت اردشیر زاهدی🔰
‼️شرط عضویت اعضا لواط دادن بود!
اردشیر زاهدی معروفترین سفیر دربار پهلوی در آمریكا، در كتاب خاطرات خود به گوشهای از مفاسد درباریان در قالب معرفی كلوپهای فراماسونری در ایران قبل از انقلاب، اشاره كرده است. در كتاب زاهدی چنین میخوانیم:
تا قبل از سال 1347 در ایران سه گروه عمدة فریماسون (یا به اصطلاح متداول فراماسونی) فعالیت نیمه پنهان داشتند. سابقه كلوپ فریماسونی در ایران به دوران صفویه و آمدن اولیه انگلیسیها به كشور بازمیگردد. اما شكل فعال آن در دوران قاجاریه قوام و دوام پیدا كرد و من موقعی كه وزیر امور خارجه بودم، سندی پیدا كردم كه نشان میداد پادشاهان قاجاریه از ناصرالدین شاه به بعد، عضو كلوپ فریماسونی انگلیسی بودهاند.
در دوران سلطنت محمدرضا شاه لژهای فریماسون منظم ایران به سه گروه عمده تقسیم میشدند:
1. گروه لژهای تابع فری ماسون بریتانیای كبیر: این لژهای فریماسونی در محل انجمن رازی واقع در خیابان شاهرضا (خیابان انقلاب) جلسات خود را برگزار میكردند و استاد اعظم آنها یك نفر انگلیسی مرموز به نام «سر كریستوفر فرای» بود كه در تهران زندگی میكرد و با اكثر رجال بلندپایه كشور دوستی و رفاقت صمیمانه داشت. من بارها او را میدیدم كه به كاخ سلطنتی میآید و بدون رعایت تشریفات به دیدن اعلیحضرت میرود!
2. گروه لژهای تابعه تشكیلات فریماسونی فرانسه: این لژها جلسات خود را كاملاً سری و با رعایت كامل تشریفات در محل انجمن ابوعلی سینا در خیابان بهارستان پایینتر از دروازه شمیران برگزار میكردند و استاد اعظم آنها مدتها دكتر سعید مالك و دكتر منوچهر اقبال بودند.
متأسفانه در زمان استادی اعظم دكتر سعید مالك كارهای زشتی هم در این كلوپ انجام میشد و از جمله اعضای جدید كه میخواستند به عضویت لژ فراماسونی فرانسوی دربیایند بدون رعایت سن و سال و یا هر قید و بندی باید در جلسهای با حضور شورای عضوگیری حاضر شده و در ملأعام به شخصی كه توسط شورا به محل آورده شده بود (و او هم از اعضای كلوپ بود) لواط بدهد!
این افتضاح را دكتر سعید مالك پایهگذاری كرده بود و از آن لذت زیادی میبرد. رسوایی كلوپ فرانسوی به جایی رسیده بود كه در محافل و مجالس آن زمان برای تخفیف دادن اشخاص و یا سر به سر گذاشتن از آنها میپرسیدند آیا شما عضو كلوپ لژ فرانسوی هستید؟! و یا میگفتند خوب است شما با این سر و شكلی كه دارید یك سری به لژ فرانسوی بزنید، مطمئناً مورد توجه قرار خواهید گرفت!
من اوایل این حرفها باورم نمیشد تا اینكه یك روز رو را سفت كردم و از آقای ارنست پرون سوئیسی (كه او هم عضو لژ فرانسوی بود و با شاه هم سَر و سِرّ داشت!) در مورد این شرط عجیب عضوگیری سئوال كردم. ارنست پرون كه خودش یك محفل همجنسبازی در میان رجال و درباریان تشكیل داده بود مطلب را با آب و تاب فراوان برایم تعریف كرد، و معلوم بود از شرح این اعمال قبیح لذت میبرد.
هویدا، دكتر غلامرضا كیانپور، برادر هویدا (فریدون)، عبدالمجید مجیدی، ارتشبد نعمتالله نصیری، محمدعلی قطبی (دایی شهبانو فرح)، ارنست پرون سوئیسی، ارتشبد قرهباغی، حسنعلی منصور، جواد منصور، منصور روحانی، سپهبد خسروانی و بسیاری از دیگر رجال سیاسی و نظامی متأسفانه به این اخلاق زشت جنسی مبتلا بودند (و یا بهتر بگویم بیمار جنسی بودند) و بویژه در زمان ریاست سرلشكر پاكروان بر ساواك گزارشات مستندی در مورد اعمال خلاف اخلاق و خلاف عرف و غیرمعمولی آقایان تهیه و به عرض اعلیحضرت میرسید.[غافل از اینکه خود اعلیحضرت نیز ...بله...! بر اساس گفته وزیر بهداری پهلوی، شاه بر اثر بیماری حادِ مقاربتی مُرده است]
سرانجام اعلیحضرت خسته شدند و به پاكروان دستور دادند ساواك به جای آنكه وقت خودش را مصروف زندگی خصوصی رجال كند! فقط به فكر كشف توطئههای احتمالی سیاسی باشد.
سرلشكر پاكروان مرد تحصیلكردهای بود و از این قبیل افراد خیلی تنفر داشت. من هم همیشه از مردی كه اخلاق زنها را داشته باشد و كارهای خلاف طبیعت بشر بكند نفرت داشتهام. متأسفانه اطرافیان اعلیحضرت یك چنین افرادی بودند.
لواط دادن رجال در لژ ابن سینا (فرانسوی) كه باعث بروز شایعات زشت و خردكنندهای در جامعه گردیده بود، موجب گردید دكتر سعید مالك، كرسی استادی اعظم را به دكتر منوچهر اقبال واگذار كند و دكتر اقبال [ظاهرا] این شرط ناپسند را از روی متقاضیان عضویت در لژ فرانسوی برداشت!
🔸 منبع: کتاب دربار به روایت دربار / اردشیرزاهدی / مرکز اسناد/کانال حمید رسایی، کانال نهم دی...
🔰ادامه در بخش یازدهم🔰
🔰بخش یازدهم🔰
‼️ آشنایی با ۶ چهره مؤثر در تشکیل و تثبیت فراماسونری در ایران
🎭 آخوندزاده، ملکم خان، فروغی، حاج سیاح، اردشیر جی، تقی زاده
1⃣🎭 فتحعلی آخوندزاده
2⃣🎭 ملکم خان
✍ آشنایی ایرانیان با فرهنگ و تمدن غرب، با عدم کارایی ساختار سنتی و پوسیده دوره قاجاریه عجین است. ایرانیان با وقوف به عقبماندگی خود به افزایش روابط خود با غرب روی آوردند و همین موضوع منجر شد به اینکه افکار تجددخواهی بهتدریج در ایران توسعه یابد و افرادی که به غرب مسافرت کرده و شاهد ترقیات و تشکیلات جدید اروپا بودند بهمرور زمان درصدد برآیند تأسیساتی مشابه آن در ایران ایجاد کنند. در این میان، عدهای با این تصور که فراماسونری میتواند دریچهای برای انتقال این تمدن باشد جذب آن شدند. نخستین تشکیلات فراماسونری در ایران که با کسـب اجازه از ناصرالدینشاه و با نام «فراموشخانه» شروع به فعالیت نمود را میرزا ملکمخان بنیان گذاشت. در این نوشتار آشنایی ایرانیان با فراماسونری بهعنوان نخستین لژ بیداری ایرانیان، تشکیلات مخفی و علنی و نیز فرجام آن و اینکه آیا تأسیس فراموشخانه دریچهای بهسوی روشنایی یا تاریکی بود، مورد مداقه و بررسی قرارگرفته است.
آشنایی ایرانیان با فراماسونری
فراماسونها گروههای کوچکی در اروپا بودند که از قرن چهاردهم میلادی با اهداف آزادیخواهانه مخفیانه فعالیت میکردند. ایجاد این گروهها در ایران، محصول حضور استعمارگرایانه قدرتهای اروپایی بود که همراه با تأسیسات و مظاهر زندگی نو، اندیشه تأسیس چنین انجمنهایی را نیز به ارمغان آوردند. فراماسون و فراماسونری در ایران به فراموشخانه ترجمهشده است. بنیانگذار مجمعی با نام فراموشخانه را ملکمخان دانستهاند، اما پیش از او میرزا فتحعلی آخوندزاده درنتیجه آشنایی با روشنفکران روسی و گرجی، در اندیشه فعالیت سیاسی و اجتماعی در قالب تأسیس محفل فراماسونی افتاده بود. او میخواست محفل فراماسونی تشکیل دهد، مدرسه باز کند، روزنامه برپا سازد و مثل روسیان تئاتر ایجاد کند.1
بااینهمه تمرکز بیشتر آخوندزاده بر تعلیم و تربیت بود و ایده و تأسیس یک مجمع فراماسون را ملکمخان به نام خود ثبت نمود. تاریخ برپایی این مجمع را از ۱۲۷۵ تا ۱۲۷۷ ذکر کردهاند،2 اما ماسون زاده، فریدون آدمیت با نفی هرگونه ارتباط میان انجمنهای فراماسونری در اروپا و ایران مینویسد: چون در آن زمان حزب سیاسی مفهومی نداشت، جمعیتهای مخفی تنها افکار متشکل اجتماعی جدید بودند و هیچ ربطی به فراماسونها در اروپا نداشتند3 این در حالی است که خود ملکمخان هیچ منافاتی میان غربی بودن و مفید واقعشدن انجمن فراموشخانه نمیبیند: «درصورتیکه این مطلب واقعا از فرنگستان آمده باشد بههیچوجه موجب نقض مطلب نمیشود؛ زیرا عینک را هم حکیم فرنگی اختراع کرده است و امروز در چشم مقدسین اسلام و ایران است».4 بگذریم از اینکه خلط میان عینک و ایدههایی که ملکم وارد میکرد زمین تا آسمان بود.
نخستین لژ بیداری ایرانیان
فراموشخانه کار شگفت ملکمخان و با نام او همراه است. ملکمخان بعد از ورود به ایران، اجازه تشکیل جلسات مخفی را از شاه گرفت. میرزا ملکم بدون آنکه ناصرالدینشاه را از واقعیت امر آگاه سازد، با ارائه برخی تدابیر و حیله و تردستی که در فرهنگستان یاد گرفته بود وی را سرگرم میکرد؛ چنانکه شاه میپنداشت در فراموشخانه آنچه به مردم مینمایند و میآموزند همین تردستی و حقهبازی است. اداره اصلی آن را نیز میرزا یعقوب و میرزا ملکم بر عهده داشتند، ولی بهواسطه اینکه طبقه حاکمه و روشنفکران آن زمان بتوانند بدون ترس و واهمه بدان بگروند، میرزا ملکم و پدرش برای مشروعیت بخشیدن به فراموشخانه و خنثی کردن اقدامات مخالفان آزادی، بسیاری از رجال سرشناس ازجمله جلالالدینمیرزا و اویس میرزا، از شاهزادگان قجری، را به عضویت این محفل درآوردند.
🔰ادامه در بخش دوازدهم🔰
🔰بخش دوازدهم🔰
جلالالدینمیرزا از شاهزادگان روشنفکر بود و به علت دوستی با آخوندزاده و معاشرت دائمی با روشنفکران توانسته بود افراد فراموشخانه را تحت تأثیر قرار دهد. به نظر میرسد با تبلیغات ملکم و همراهانش، فراماسونری با استقبال جمعی از مخالفان غربزده قاجاریه و بخشی از رجال سیاسی و محصلان دارالفنون مواجه شد.
در این محفل با رویکردی غربی، به ایران و مسائل ایران مینگریستند. بیشتر مسئله استبداد، آزادی، قانون و اصلاحات اقتصادی برای نجات کشور از فقر و فلاکت مورد بحث قرار میگرفت. مرام فراموشخانه ظاهرا ترویج و تبلیغ اصول آزادی و انتقاد از استبداد و آشنا کردن روشنفکران با راز پیشرفت مغربزمین بود.5 یکی دیگر از مسائل مهم در این نهاد ذکر پیشرفتهای غرب و پی بردن به راز عقبماندگی ایران بود. جلسات فراماسونها در خانه جلالالدین برگزار میشد و گردانندگان اصلی آن میرزا یعقوب و ملکم بودند. از نظر آنها، فراموشخانه در آن جامعه بسته و سراسر اختناق ناصری و فساد و عقبماندگی که ایران در آن دستوپا میزد، نسیمی بود که بوی افکار نو و ترقی را با خود داشت. نگاه آنان به فراموشخانه نیز مثبت بود. از نظر خودشان، اعضای فراموشخانه بیشتر از بلندپایگانی بودند که به نوعی عبور از سنتها آرزو داشتند و فراموشخانه را پایگاه تحقق آن خواستهها میپنداشتند.6
اصول و اندیشههای فراماسونری ایرانی نیز منبعث از تشکیلات جهانی آن بود. این محفل بهظاهر ادبیاتی زیبا داشت: چنانکه در «قانون اساسی ملکم، موضوع شناسایی حیثیت و عزت آدمی و اصول حقوق مدنی و آزادی انسان تشریح شده است. مبارزه علیه ظلم و استبداد، دفاع از امنیت جانی و مالی، آزادی بیان و قلم و عقیده، آزادی جمعیت، مساوات افراد از لحاظ نژاد و گهر و دین بهعنوان اصول حقوق اجتماعی فرد ذکر گردیده است»،7 اما درکل فراموشخانه باید را در چهارچوب آرا و اندیشههای ملکم دید. در این دوره ملکم معتقد بود که «آیین ترقی در جهان به اتفاق میگذرد»؛ یعنی همه جای دنیا باید به یک دیده به مسیر پیشرفت بنگرند. این اشتباه فاحش که هنوز هم عدهای به آن به مثابه یک راهکار می نگرند، سبب میشد او فراماسونری را محفلی که راه حل درد ایران را در خود دارد بهشمار آورد.
پایان کار فراموشخانه؛ دریچهای بهسوی روشنایی یا تاریکی
با برچیده شدن فراموشخانه، ملکم و پدرش از ایران تبعید شدند. هرچند هنوز درباره علل انحلال آن و اینکه چه حوادثی سبب تعطیل لژها و تبعید آنان شد، اطلاعات مؤثقی در دست نیست، باید اذعان کرد که پنهانکاری و رازآمیز بودن فوقالعاده اعضای فراموشخانه و اعتقاد و ایمانی که در بین پیروان ملکم بهوجود آمده بود، سبب شد ناصرالدینشاه به لژهای فراموشخانه بدگمان شود.
ترکیب اعضای فراموشخانه و پنهانکاری آنها و آنچه پیرامون راز و رمزهایش گفته میشد ناصرالدینشاه را به فرجام کار بیمناک کرد. افزون بر دشمنان درونی ملکمخان، امپراتوری روسیه تزاری نیز با چنین انجمنی که گسترش اندیشههای ضدحکومتی را تبلیغ میکرد مخالفت میکرد.8 با توجه به این مسائل شاه به این نتیجه رسید که تشکیل فراموشخانه و ترویج افکار آزادی مقدمه انحلال سلطنت قاجاریه است.
در مدت فعالیت فراموشخانه مخالفان بیکار ننشستند و پیامدهای آن را به شاه گوشزد میکردند. آیتالله ملاعلی کنی از جمله کسانی بود که آینده فراموشخانه را دریافت و در مخالفت با آن به ناصرالدینشاه اعتراض کرد. مورخی مانند مهدی قلیخان هدایت (مخبرالسلطنه) نیز ملکم را به جمهوریخواهی متهم میکرد و او را در امورات ایران مسئول میدانست؛ چراکه «بعد از آن اقدام بیموقع، ناصرالدینشاه که در اوایل دستهدسته شاگرد به فرنگ میفرستاد پس از بروز این افکار مانع مسافرت به فرنگ شد و نسبت به تعلیمات اروپایی سرسنگین...».9
این مخالفتها به حدی افزایش یافت که بالاخره ناصرالدینشاه فهمید هدف این محفل حرکت به غرب و بریدن از سنتها و از جمله سلطنت و مذهب است و درنهایت، فرمان انحلال فراموشخانه را در روز 12 ربیعالاول ۱۲۷۸ق صادر کرد: «اگر بعد از این عبارت و لفظ فراموشخانه از دهن کسی بیرون بیاید ــ تا چه رسد به ترتیب آن ــ مورد کمال سیاست و غضب دولت خواهد شد. البته این لفظ را ترک کرده، پیرامون این مزخرفات نروند که یقینا مواخذه کلی خواهند دید».10
گفتنی است که مجامع فراماسونری در سرزمینهای اروپایی ــ که ظاهرا زادگاه آن مجامع بهشمار میآمد ــ برخلاف آنچه در ایران سده سیزدهم قمری تصور میشد، چندان مطلوب نبود و دولتها در مواقعی با دیده شک و تردید به اعمال آنان مینگریستند. درواقع میتوان گفت آنها نهتنها فراماسونری را دریچهای بهسوی روشنایی و تعالی نمیدیدند، بلکه برعکس آن را در طریق ضلالت و گمراهی میدانستند.
🔰 ادامه در بخش سیزدهم🔰
🔰بخش سیزدهم🔰
‼️ اشاره ای به یک مطلب تاریخی که از نقشه های انگلیس برای چپاول سرمایه های مملکت با استفاده از چنین تشکیلاتی(فراماسونری) خبر می دهد!
‼️ انگلیس پس از لغو امتیاز تنباکو تصمیم گرفت که عامل این شکست را بتدریج تضعیف و سپس از دور خارج کند. بردار کردن شیخ فضل الله یکی از صحنه های سناریوی شوم انگلیس خبیث در تسلط مطلق بر کشور با تضعیف روحانیت است. علامه نوری(ره) دانشمندی فرهیخته، آگاه، با تعصب، شجاع و دشمن ستیز بود. او در برخورد با قدرت های استکباری، اصلاً اهل مماشات نبود.
ادوارد براون(فراماسون و از عوامل نفوذی انتلیجن سرویس انگلیس در ایران) می نویسد:
«لغو این امتیاز [تنباکو] لطمه بزرگی به حیثیت دولت انگلیس وارد آورد.»
✍ در زمان ناصرالدین شاه، شرکت انگلیسی رژی، قراردادی با ایران امضا کرد.بر اساس آن، خرید و فروش و تولید توتون و تنباکوی ایران به مدت پنجاه سال به صورت انحصاری به آقای ماژور تالبوت و شرکای او داده شد. در مقابل، صاحبان امتیاز متعهد شدند، یک چهارم سود کمپانی را پس از کم کردن همه مخارج، به دولت ایران بپردازند!!!
این قرارداد، افزون بر زیان های اقتصادی، در زمینه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نیز زیان هایی در پی داشت؛ زیرا بنا بر بندهای گوناگون قرارداد، صاحبان امتیاز، برای آگاهی از میزان محصول زارعان، به هرگونه تفحص و تجسس مجاز بودند! مأموران دولتی ایران نیز برای تحقق این امر، ملزم به همکاری بودند.
با به اجرا درآمدن این قرارداد، عوامل انگلیس بر همه مقدرات مردم ایران حاکمیت می یافتند و هرگونه سلاح و ابزار نظامی را برای تسلط تدریجی بر ایران که لازم داشتند، با عنوان لوازم کمپانی به ایران وارد می کردند.
عده زیادی انگلیسی نیز وارد ایران شده و در سطح کشور پراکنده شدند. آنها برای پیشرفت کار خود زمین هایی گرفته و کلیسا و مدرسه های متعدد ساختند و دختران ایرانی را برای پرستاری کودکانشان استخدام کردند. آنها همچنین مردانی را به منظور نگهبانی و دفاع از منافع کمپانی به خدمت گرفتند و مردم را به آیین مسیحیت فرا خواندند.
‼️ در این بین یک نفر نقشه های استکباری آنان را نقش بر آب نمود، و هدف کینه و دشمنی قرار گرفت🔰
✍ مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، با نظر میرزای شیرازی(ره) جهت زعامت دینی، عازم ایران شد.در دوره اقامت خود در تهران، خدمات پرشماری انجام داد؛ امّا اوج آن در جریان هایی مانند تحریم تنباکو بود که در این باره، نقش های سه گانه ای را عهده دار بود:🔰
▫️۱- مجرای ارتباط و اطّلاعات میرزای شیرازی در پایتخت؛ و مشوق و ترغیب کننده ایشان به پشتیبانی مستمر از این جنبش و درخواست کننده صدور فتوای تحریم، که اگر فرد دیگری غیر از او این درخواست را می نمود، کار جنبش به سرانجام نمی رسید و این، خود نشان از اطمینان کامل میرزا، به وی داشت.(۲۴ اردیبهشت ۱۲۷۰ ش، صدور حکم تحریم تنباکو)
▫️۲- نفوذ دادن روح دینی در جنبش و ریشه دار کردن هویت مذهبی آن.
▫️۳- خنثی کردن تبلیغات سویی که ضدّ جنبش راه می افتاد؛ و همراه نمودن دیگر علما با جنبش.
✍ در بحبوحه نهضت تحریم تنباکو، بین میرزا حسن آشتیانی از علمای طراز اول پایتخت و ناصرالدین شاه، درگیری سختی روی داد. شاه از وی خواست [همچون سید عبدالله بهبهانی] در برابر مردم قلیان بکشد و حکم تحریم میرزای شیرازی را بشکند. آشتیانی با اینکه خود از مجتهدین طراز اول بود و اهل قلیان کشیدن، اما با تمکین به حکم میرزای شیرازی، از فرمان شاه سر باز زد.شاه نیز خشمگین شد و حکم به تبعید آشتیانی داد و ملاقات با وی را ممنوع نمود. در آن وقایع، مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) در تهران، کباده ریاست می کشید. نماینده میرزای شیرازی و مشوق و محرک مردم و روحانیون در مخالفت با امتیاز نامه رژی بود. ناصرالدین شاه نیز با تمام اقتدارش، از شیخ نوری واهمه داشت.[یکبار شیخ جلوی جمع، با صراحت و شجاعت به وی تذکر داده بود که در مسائل شرعی دخالت نکند و او نیز سر به زیر افکنده بود و جرأت جواب نداشت] باری، شیخ فضل الله برای حمایت از میرزای آشتیانی و شکستن حکم شاه، وارد منزل آشتیانی شد. مردم نیز به پا خواستند و شاه مجبور به پس گرفتن حکم تبعید آشتیانی و لغو امتیاز گردید.
✍ در واقع، از زمان پیروزی جنبش تنباکو، استکبار زمان، یعنی انگلیس خبیث، شیخ فضل الله را شناخت و او را مانع اصلی پیاد شدن اهداف شومش ثبت نمود و حرکاتش را از طریق تشکیلات مخفی و ماسونی خود زیر ذره بین قرار داد. از این جهت بود که میرزای شیرازی همواره نگران حال شیخ بود و جویای احوالش.
🔸منابع: حوزه نت، عبرتهای عاشورا، ک-اندیشه سبز زندگی سرخ، ک-تنهای شکیبا علی ابوالحسنی، ک- خاطرات من، ج۱، ک-خاطرات احتشام السلطنه...
🔰ادامه در بخش چهاردهم🔰
🔰بخش چهاردهم🔰
✍ دوره قاجاری به علت وضعیت نابسامان جامعه و استبداد و افزایش تعداد فرنگ رفته ها زمینه را برای عضو گیری لژهایی فراهم کرد که دارای گروه و تشکل سیاسی بودند. ملکمخان از نمونه بارز اشخاصی است که با چنین هدفی فراموشخانه را به عنوان نخستین لژ بیداری ایرانیان تأسیس کرد. از این افراد ازآنجاکه در اروپا با فراماسونری آشنا شده و به عضویت لژهای آن در فرنگ، بهخصوص انگلیس و فرانسه، درآمده بودند، معمولا حامی سیاستهای کشورهای غربی بودند.
ملکمخان یکی از این سیاستمداران بود که با شعار غربیسازی جامعه ایران مجموعه اقداماتی را مدنظر داشت که نخستین آنها بنیانگذاری فراموشخانه بود. برخلاف پنداشت ملکمخان، این مجمع تنها رونوشت و الگوی تقلیدی از مشابه این نهادها در غرب نبود، بلکه از نظر محتوا نیز بهشدت به ایدههای غربیسازی وفادار بود که تنها ارمغان آن تاریکی، طریق ضلالت و گمراهی، وابستگی و غربیسازی برای جامعه ایران بود.
🔸مقاله از: سید مرتضی حافظی/ وبگاه مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، کد مطلب 8018
1. فریدون آدمیت، اندیشههای میرزا فتحعلی آخوندزاده، تهران، خوارزمی، ۱۳۴۹، ص 24.
2. محمود کتیرایی، فراماسونری در ایران، چ دوم، تهران، اقبال، ۱۳۵۵، ص 64.
3. فریدون آدمیت، اندیشه ترقی و حکومت قانون عصر سپهسالار، تهران، خوارزمی، ۱۳۸۵، ص 63.
4. حجتالله اصیل، رسالههای میرزا ملکمخان ناظمالدوله، تهران، نشر نی، ۱۳۸۱، ص 316.
5. همان، ص 24.
6. محمود کتیرایی، همان، ص 69.
7. اسماعیل رائین، فراموشخانه و فراماسونری در ایران، ج 1، تهران، امیرکبیر، چ چهارم، 1357، ص 647.
8. خان ملک ساسانی، سیاستگری دوره قاجار، تهران، هدایت، ۱۳۴۹، ص 146.
9. مهدیقلیخان هدایت (مخبرالسلطنه)، خاطرات و خطرات، تهران، زوار، 1344، ص 53.
10. روزنامه وقایع اتفاقیه، پنجشنبه 12 ربیعالاول 1278ق، ص 3.
✍ شیوه های نفوذ فراماسونری در ایران/ نگاهی به نقش میرزا ملکم خان در گسترش فراماسونری🔰
https://mehrnews.com/xpmP6
3⃣🎭 محمد علی فروغی👇
✡✍ محمد علی فروغی چراغدار فراماسونری ایران در دوران پهلوی🔰
http://hamiyannevelayat.ir/fa/news-details/79019/
✡✍ محمدعلی فروغی، یهودی فراماسون🔰
https://jscenter.ir/other-topics/jewish-celebrities/3877/
✡✍ گفتگو با قاسم تبریزی، تحلیلگر تاریخ معاصر درباره ماهیت محمدعلی فروغی، چهره شاخص فراماسونری در دوره رضاخان
کامل گفتگو🔰
http://www.javann.ir/004JyF
https://www.javanonline.ir/fa/news/1030083/
4⃣🎭 حاج سیاح👇
✍ میرزا محمد علی محلاتی از روشنفکران فراماسونر دوره قاجار به سبب سفر 18 ساله به آمریکا، اروپا، هند و شرق آسیا، به «حاج سیاح» مشهور شد.
آقای قاسم تبریزی تحلیلگر تاریخ معاصر، طی گفت و گویی، سیری در خاطرات حاج سیاح داشته و به فرازهایی از این خاطرات در تخریب چهره مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، مخالفت با علما، تخریب جریان مشروطه و تقویت جریانات فراماسونری و ضد اسلامی اشاره کرده و نتیجه گرفت است که تاریخنگاری معاصر ما تحت تأثیر جریانات ضد اسلامی بوده و هست!
کامل گفت و گو🔰
https://rasanews.ir/fa/news/648289/
🔴 تذکر کانال🔰
✍ بدیهی است که انتشار نظر افراد در قالب نوشتار، مقاله و مصاحبه، به منزله تأیید تمامی موارد مطروحه، نیست.
🔰ادامه در بخش پانزدهم/پایانی🔰
🔰بخش پانزدهم/پایانی🔰
5⃣🎭 اردشیر جی(ریپورتر)👇
✍ اردشير جی ريپورتر طی دوران فعاليت ۴۰ ساله خود در ايران، شبكهای از عوامل انتلجن سرويس (سازمان اطلاعات و امنیت خارجی انگلیس Secret Intelligence Service)
را برجای گذارد كه اعقاب آنان نيز در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی اهرمهای اساسی حكومت را به دست گرفتند. نقش پنهان و بس مؤثر او در كارگردانی نخستين شبكههای انتلجن سرويس و نیز بنيانگذاری فراماسونری ايران در تاريخ به ثبت رسیده است.
در سال 1322 ق./1904 م.، اردشير را در زمره "انجمن مخفي" تهران، كه توسط [دو بابی ازلی، یعنی] ملك المتكلمين و سيدجمالالدين واعظ اصفهانی رهبري و اداره ميشد و اعضاي آن عمدتاً از ماسونهاي ايراني بودند، مييابيم.
نصرالله بهشتی اصفهانی، معروف به «ملک المتکلمین» چهره سیاه تاریخ معاصر به دلیل اظهار عقاید ضاله بابیگری از سوی علمای اصفهان تکفیر شد و به شیراز رفت. در شیراز نیز به دلیل فساد عقیدتی مطرود شد و به تهران مهاجرت کرد. وی در تهران نیز مشهور به بابیگری بود. پس از اتصال محفل او به شبکه ماسونی ریپورتر، به عنوان نفوذی وارد دستگاه برخی روحانیون شیعه شد و پس از جلب اعتمادشان[خام کردنشان]، فعالیت رسمی اش در عرصه بخصوص منبر، از سر گرفته شد (بخصوص در بیوت و دم و دستگاه آقایان حامی مشروطه!!!).
از عمده مأموریت های او، وعظ و خطابه جهت تحکیم مشروطه انگلیسی و تخریب شخصیت مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری ره زعیم مشروطه مشروعه بود. فرزند ماسون او (مهدی ملک زاده) نیز مأموریت تحریف تاریخ را به عهده داشت.
ارتباط ویژه ملک المتکلمین با اردشیر جی، سرجاسوس انگلیس در ایران یکی از مسائلی است که درباره ملک المتکلمین باید به آن پرداخته شود. اردشیرجی وی را جزو دوستان خوب خودش معرفی میکند و بعد وقتی نقش مشترک اینها را در برخی اغتشاشات در دوره مشروطه بررسی کنیم، مشخص می شود که تحرکات ملک المتکلمین منشاء خارجی داشته و وابستگی اش به انگلستان کاملا مشهود است.
عکس یادگاری سه نفره ریپورتر، ملک المتکلمین و فرزندش، مهدی ملک زاده، نشان دهنده عمق صمیمیت و نزدیکی میان آنان است و از اسناد تاریخی ماسون ها محسوب می شود...کامل مطلب در دو لینک ذیل🔰
⁉️ اردشیر جی کیست؟
جواب، از خبرگزاري فارس "ويژه نامه 30 سالگي انقلاب اسلامي"🔰
https://www.farsnews.ir/amp/8712070960
6⃣🎭 حسن تقیزاده👇
‼️ تقی زاده از دارسی تا دست داشتن در شهادت مرجع شهید علامه شیخ فضلالله نوری(ره)
✍ تقیزاده روشنفکر غربگرایی بود که موافق تقسیم ایران بین روسیه و انگلیس و مخالف ملیشدن صنعت نفت بود و به دلیل شدت خشم مردم از شهادت شیخ فضلالله نوری(ره) و تجدید امتیازنامه دارسی، ۲ بار مجبور به فرار از ایران شد.
کسی که گفت: ایران باید از فرق سر تا ناخن پا غربی بشود!
روحانی نمای فراماسون نفوذی در دستگاه علمای همسو با جریان غربگرای مشروطه، از عوامل انگلیس در منحرف کردن مشروطه، از عوامل به سلطنت رسیدن و تقویت دیکتاتوری رضاخان و پسرش محمدرضا پهلوی، مروج فرهنگ غرب...کامل مطلب🔰
https://tn.ai/1973697
✍ رهبر معظم انقلاب در سخنرانی نوروزی(۹۸ ش) در حرم مطهر رضوی، شبهروشنفکران داخلی که دنبال ترویج فرهنگ غربی هستند را با حسن تقیزاده، به اصطلاح منورالفکر دوران پهلوی، مقایسه کردند و برخی از خصوصیات آنها را برشمرند👇
💠 امام خامنه ای(حفظه الله): امروز جوانهای مؤمن و مردم انقلابی نخواهند گذاشت این تقی زاده ها حرفشان به کرسی بنشیند.
تقی زاده ها چه می کنند؟
بزک غرب، توجیه و روتوش بدی های غرب، مانع شناخت افکار عمومی نسبت به شرارت باطن دولتهای غربی با تحریف تاریخ/ دفاع از سند ۲۰۳۰ (برگرداندن سبک زندگی اسلامی به زندگی غربی)/ تزریق سبک زندگی غربی با محتوای: افکار غربی، روشهای غربی، لغات غربی در عرصه:(فرهنگ و هنر) ادبیات، افکار، دانشگاهها و مدارس...۹۸/۱/۱
✳️ @ShahidRabe
🔴 به بهانه ایام شمسی درگذشت آقا سید عبدالحسین لاری، یکی از روحانیون حامی مشروطه در خطه فارس/۱۹ اردیبهشت۱۳۰۳ ش
‼️وقتی ایشان به اشتباه خود در فریب خوردن از جریان انگلیسی مشروطه پی برد! قصد جبران نمود! ولی منصرف شد‼️
✍ به گفته مورخان پس از آنکه در مشروطه دوم [آقا سید عبدالحسین لاری] از شیراز به لار برگشت و از کردار و رفتار مشروطه خواهان [جریان غربگرای مشروطه] بطلان و فساد مشروطه بر وی کشف گردید و خدعه و فریب ایشان را فهمید [که انگلیس مسبب این فتنه است] باز حرکت به جانب شیراز نمود و نهایت سعی داشت که [جبران نماید و] مشروطه مشروعه را عملی کند و این مشروطه فاسده باطله را از میان بردارد; فایده نبخشید، پس اعراض فرمود و [منصرف شد و از باب توجیه] مکرر می فرمود که: - مذهب ما مخطِّئه است نه مصوبه و خطا بر غیرمعصوم، جایز است!!!؟ سرکه انداختیم، شراب بیرون آمد!/
[ضمن اینکه اقدامی که لاری در تشکیل حکومت مستقل در منطقه فارس انجام داد، خطر تجزیه ایران را به دنبال داشت.البته این اقدام به دلایل مختلف ازجمله تفرقه، اختلاف و کشته شدن برخی از اطرافیان او، مدت زیادی دوام نیاورد و به شکست انجامید]/آخرین آواز قو، صفحه ۱۳۰/ علی ابوالحسنی منذر، نقل از دوحه احمدیه فی...، سید علی اکبر آیت اللهی
🔰افشاگری و اعتراف تلخ!🔰
✍ شهید مدرس این حقیقت تلخ و مهم تاریخی را در کتاب زرد افشا می کند که:
کشتن [مرجع شهید علامه] شیخ فضل الله [نوری] که اعلم علمای وقت [زمان] بود، هم پیروزی بلشویک های [روس تزاری] اعزامی به ایران بود، هم پیروزی انگلیس، و هم ضایعه برای علمای [بازی خورده] و [حامی مشروطه غربگرا در] نجف و ایران! /برداشت از: ک، تنهای شکیبا/علی ابوالحسنی(منذر)
✍ #لحظه_شناسی، عنوان اصلی و موضوع کلیپهای صوتی نه گانهای است که پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR منتشر کرده و در آن به ۹ مقطع میپردازد که لحظهشناسی یا عدم آن از سوی مردم و نخبگان منجر به رخدادهای مثبت و منفی در طول تاریخ شده است.
🎙کلیپ صوتی روز چهارم، درباره لحظهشناسی «مشروطه» و بی بصیرتیِ علمایِ حامیِ مشروطه است که منجر به بَردار شدنِ کسی شد که می دانست و می فهمید، یعنی مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)
✅ بخشی از بیانات رهبر انقلاب که در این کلیپ صوتی میشنوید:🔰
یک حرکت بجا، تاریخ را نجات میدهد؛ یک حرکت نابجا که ناشی از ترس و ضعف و دنیاطلبی و حرص به زنده ماندن است، تاریخ را در ورطهی گمراهی میغلتاند.
۱۳۷۵/۰۳/۲۰
در همان قدمهای اول با استفاده از روشهای پیچیده، مشروطه را به غیر آن راهی که ملت برای آن حرکت کرده بود - یعنی راه استقلال و آزادی در زیر سایهی اسلام - منحرف کردند؛ بعضی از رهبران مشروطه را متهم کردند، بعضی را اعدام کردند، بعضی را ترور کردند، بعضی را خانهنشین کردند و با غوغاگری بهوسیلهی ایادی خودشان، فضا را تحت نفوذ گرفتند. ده پانزده سالی هم که گذشت، انگلیسیها بدل فن مشروطه و حرکت عظیم ملت ایران را زدند؛ یعنی رضاخان پهلوی را سرکار آوردند. ملت تجربه نداشت؛ حتّی رهبران هم تجربه نداشتند؛ بنابراین دشمن توانست کار خودش را بکند.
۱۳۸۳/۱۲/۲۴
اینکه بنده مسئلهی #بصیرت را برای خواص تکرار میکنم، به خاطر این است. گاهی اوقات غفلت میشود از دشمنیهائی که با اساس دارد میشود؛ اینها را حمل میکنند به مسائل جزئی. ما در صدر مشروطه هم متأسفانه همین معنا را داشتیم. در صدر مشروطه هم علمای بزرگی بودند -که من اسم نمیآورم؛ همه میشناسید، معروفند[۱]*- که اینها ندیدند توطئهای را که آن روز غربزدگان و به اصطلاح روشنفکرانی که تحت تأثیر غرب بودند، مغلوب تفکرات غرب بودند، طراحی میکردند؛ توجه نکردند که حرفهائی که اینها دارند در مجلس شورای ملىِ آن زمان میزنند، یا در مطبوعاتشان مینویسند، مبارزهی با اسلام است؛ این را توجه نکردند، مماشات کردند. نتیجه این شد که کسی که میدانست و میفهمید -مثل مرحوم شیخ فضلالله نوری- جلوی چشم آنها به دار زده شد و اینها حساسیتی پیدا نکردند؛ بعد خود آنهائی هم که به این حساسیت اهمیت و بها نداده بودند، بعد از شیخ فضلالله مورد تعرض و تطاول و تهتک آنها قرار گرفتند و سیلی آنها را خوردند؛ بعضی جانشان را از دست دادند، بعضی آبرویشان را از دست دادند. این اشتباهی است که آنجا انجام گرفت؛ این اشتباه را ما نباید انجام بدهیم.
۱۳۸۸/۱۲/۰۶
[۱]* شیخ محمد کاظم (معروف به آخوند خراسانی)/مقیم نجف
شیخ محمد حسین نائینی/مقیم نجف
شیخ حسین خلیلی طهرانی/مقیم نجف
شیخ عبدالله دیوشلی(معروف به مازندرانی)/مقیم نجف
سید عبدالحسین لاری/ فارس-شیراز
سید عبدالله بهبهانی/تهران
سید محمد طباطبایی/تهران
شیخ نورالله اصفهانی(معروف به حاج آقا نورالله)/اصفهان
شیخ محمد تقی نجفی(معروف به آقا نجفی)/اصفهان
🔸لینک مطلب + کلیپ صوتی در سه کیفیت👇
https://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=18343
✳️ @ShahidRabe
🏴 ۸ شوال سالروز تخریب قبور مقدس #بقیع (یوم الهدم)، تسلیت باد
🎥 کلیپ دیدنی از موقعیت مرقد های تخریب شده ائمه اطهار (علیهم السلام) توسط وهابیون
✍ بقیع اولین مزاری است که به دستور رسول اکرم (ص) توسط مسلمانان صدر اسلام ایجاد شد. ابن اثیر میگوید: «بقیع در لغت به محل وسیعی که دارای درخت یا ریشه درخت باشد، گفته میشود »
در ۱۷ محرم ۱۳۲۰ قمری (۱۲۲ سال قبل) مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه، پس از ۱۷ روز، از مکه مکرمه (اتمام مناسک حج)، وارد مدینه منوره شدند و تا چهارم صفر در آنجا اقامت کردند و همزمان با زیارت، به مشکلات شیعیان و مزار مطهر پیامبر اسلام(ص) و ائمه بقیع علیهم السلام رسیدگی نمودند.
در آن دوران، مدینه، تحت حکومت عثمانی قرار داشت.
امارت مدینه در اواخر سده سوم و چهارم ق. میان سادات حسینی ونوادگان جعفر بن ابیطالب دست به دست میشد. تا روزگار عثمانی، شاخههایی از سادات حسینی همانند بنیمهنا، بنیجماز و بنیمنصور امارت مدینه را عهدهدار شدند.
۱۶سال پس از شهادت مرجع شهید (۱۳۲۷ ه.ق)، در شوال سال ۱۳۴۳ ه.ق. (می 1925 میلادی) وهابیان به سرکردگی «عبدالعزیز بن سعود»، پس از اشغال مکه، روی به مدینه آوردند و پس از جنگ با مدافعان شهر، آن را اشغال نمودند. آنان در هشتمین روز این ماه، اقدام به تخریب قبور ائمه بقیع و دیگر قبور آن کردند.
🔸منابع: ک، تنهای شکیبا/ویکی حج/خبرگزاری ابنا و فارس/کانال دکتر موسی نجفی ...
✳️ @ShahidRabe