eitaa logo
کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
5.4هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
294 ویدیو
416 فایل
کانال تخصصی شهید رابع علامه ذوالفنون، فرید و بصیرِ عصر، جامع معقول و منقول، مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری ره سیره، مواضع و آثار مقالات، نظرات پژوهشگران و... کانال دوم در سروش(لوایح): 📲https://splus.ir/Lavayeh_ShahidRabe خادم کانال: @HHAMIDII20
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَهُ الشَّهِیدَهُ🌹 ‼️ ماجرایی عجیب و شگفت در ایام فاطمیه ✍ در ایام فاطمیه یکی از سال ها، آیت الحق، عارف بالله، مرحوم شیخ مرتضی زاهد (ره)، از شاگردان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، بر بالای منبر سخنرانی داشت. آن روز آقایان در داخل اتاق ها حضور داشتند و جمعی از خانم ها درگوشه ای از حیاط نشسته بودند.در اواسط جلسه باران شدیدی شروع به باریدن کرد. خانم هایی که درحیاط نشسته بودند همهمه و سرو صدایشان بلند شد. درهمین لحظه آقا شیخ مرتضی سرش را کمی به سوی آسمان بلند کرد و به آرامی گفت: «مگر نمی بینی؟ نبار!» آقا شیخ مرتضی دوباره به ادامه ی صحبت هایش مشغول شد.کم کم سروصدای خانم ها فرو نشست و ما هم که داخل اتاق بودیم متوجه شدیم دیگر خبری از باران نیست. جلسه به پایان رسید و مردم درحال رفتن بودند. در موقع بیرون رفتن ازخانه، همه خیال کردند باران دوباره شروع به باریدن کرده است، ولی من ناگهان، به یک پدیده ی بسیار شگفت واقف شدم. ابتدا شک کردم ولی دوباره برگشتم و با دقت، داخل و خارج از خانه را نظاره کردم.آنچه را می دیدم بسیار واضح و آشکار بود! بیرون از خانه و در همه جا باران می بارید و فقط در فضای آن خانه باران نمی بارید!و من تازه متوجه شدم که بعد از آن دعای آقا شیخ مرتضی زاهد، در همه این مدت باران درحال باریدن بوده است و فقط در فضای آنجا باران نمی باریده! به غیر از من، سه چهار نفر از دوستان نیز به این پدیده خارق العاده پی بردند! 📚 ک، آقا شیخ مرتضای زاهد ص69/نقل از حاج آقای شیرازی 🔶🔸ذکری از شدت علاقه آیت الحق شیخ مرتضی زاهد(ره) به استادِ شهیدش🔰 ✍ آیت الله محمد علی جاودان، نوه آیت الحق، شیخ مرتضی زاهد از علاقه پدر بزرگش به مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) چنین می گوید🔰 پدر بزرگ من آیت الله آقاشیخ مرتضی زاهد، شاگردیِ آیت الله العظمی شیخ فضل الله نوری(ره) را کرده بود و در نهایت پرهیز از دنیا و دوری از شهرت و هوی زندگی می کرده اند. بعد از اعدام شیخ به اندازه‌ای از این مصیبت ناراحت بودند که از آن به بعد به هیچ وجه حاضر نبودند از محلی که شیخ را به دار آویختند عبور کنند. حتی در اواخر عمر که ایشان را به دوش می‌گرفتند و به این طرف و آن طرف می‌بردند، سفارش می‌کرد به هیچ وجه او را از میدانی که «شیخ فضل الله نوری»‌ را در آن به دار آویختند عبور ندهند»/برگرفته از مشرق نیوز و پایگاه اطلاع رسانی آیت الله جاودان 📜 برگی از تاریخ ناگفته و ناشنیده🔰 ✍ طبق سنوات هر ساله در ایام فاطمیه، مراسمات عزاداری حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها توسط مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) به طرز باشکوهی در نقاط مختلف تهران از جمله، بیت معظم له و برخی از مساجد و تکایا برگزار میشد. 🏴هتک حرمت عزاداری بانوی بزرگ اسلام، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در فتنه انگلیسی مشروطه⁉️ در جمادی الثانی ۱۳۲۵ ق مصادف با خرداد ۱۲۸۶ ش ، فتنه گران دین ستیز جریان غربگرا و انگلیسیِ مشروطه، از بیم اینکه مبادا مجلس عزاداری به کانون مخالفت با مشروطه و مجلس غربگرا تبدیل گردد، به چادری که از سوی مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، در مسجد آدینه تهران برای روضه خوانی برپا شده بود یورش برده و سازه را تخریب و چادر آنرا پاره نمودند! ☑️ بیتی از اشعار مرجع شهید علامه نوری(ره)🔰 از جفای بی حیایی های آن قوم جهول چوب بر بازوی زهرا، آن مه اطهر نگر أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى القوم الظَّالِمِينَ 🔸منبع: گاه شمار رخدادها در: ک، بازخوانی روزنامه شیخ فضل الله نوری(لوایح)، ستار شهوازی، چاپ دوم، ص، ۲۶۵/نورالاشعار علامه نوری/ک، تنهای شکیبا، علی ابوالحسنی ... 🏴 @ShahidRabe
🚩 🌹 ایام شهادت سومین شهید محراب انقلاب اسلامی، آیت الله حاج سید عبدالحسین دستغیب رضوان الله تعالی علیه، نماینده امام راحل در استان فارس و امام جمعه شیراز، تسلیت باد 🌹 شهادت: ۲۰ آذر ۱۳۶۰ شمسی توسط گروهک آمریکایی تروریستی منافقین(فرقه رجوی) 🌹 «رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات» اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم 🏴 @ShahidRabe
⁉️ آیا می دانید مُنجمی👆 که نخستین تقویم هجری شمسی را به کار برد و آنرا رایج نمود از شاگردان، مریدان و مُقلدینِ مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) بوده است؟ 🔰👇👇
📜برگی از تاریخ ناگفته و ناشنیده🔰 ✍ به بهانه ایام درگذشت "ميرزا عبدالغفّار نجم الدوله"(ره)، رياضي‏دان و منجم نامدار عصر قاجار، از مقلدین و اصحاب خاص مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) و رابط شیخ فضل الله با سید جمال الدین اسدآبادی(ره) 🗓 درگذشت: ۱۴ جمادی الاول ۱۳۲۶ق ✍ ميرزا عبدالغفار از همان ابتداي تحصيل، استعداد و علاقه ‏اي عميق به رياضيات داشت. او اين علم را در مدارس مشهور آن زمان همچون دارالفنون فرا گرفت و به تحقيق و مطالعه در زمينه‏ رياضيات پرداخت. نَجمُ الدوله، سال‏ها معلم رياضي در مدرسه‏ دارالفنونِ تهران بود. ◽️نَجم الدوله در سال ۱۲۶۵ نخستین تقویم هجری شمسی را به کار برد. نَجم الدوله از مهندسان و دانش‌آموختگانِ فرنگ‌رفته در زمان ناصرالدین شاه قاجار، در تقویمِ سالِ ۸۰۸ جلالی به سالِ ۱۲۶۵ هجری شمسی اشاره کرده است.(تصویر بالا) ◽️تقویمِ هجری شمسی پس از میرزاعبدالغفارخان به صورتِ عمومی رایج شد؛ ولی به شکلِ تقویم هجری شمسی برجی استفاده می‌شد و بروج ۱۲ گانه‌ی حمل تا حوت به میزان واقعی استفاده می‌شد و ممکن بود ماهی ۲۹ روز و ماهی ۳۲ روزه شود. ✍ آیت الله شیخ حسین لنکرانی(ره)، که پدرش میرزا علی لنکرانی(ره) از اصحاب خاص علامه شیخ فضل الله بود و جدش میرزا حسین فاضل لنکرانی(ره) نیز، استاد مشترک مرجع شهید علامه نوری و سید جمال اسدآبادی بود (که نشان از هم مدرسه ای بودن شیخ شهید و سید جمال در تهران دارد)، ضمن اشاره به روابط خاص شیخ شهید با سید جمال اسدآبادی و میرزا عبدالغفار خان نجم الدوله می گفت: میرزا عبدالغفار، رابط شیخ با سید بود، سید جمال دوست و همفکر شیخ بود. اوراق و نشریاتی که در خارج کشور نشر می یافت و ارتباط به اسلام و ایران داشت، به وسیله مرحوم عبدالغفار نجم الدوله تهیه شده و تحویل شیخ فضل الله که خود به چند زبان، از جمله فرانسه تسلط داشت، می شد (شیخ اوضاع جهان را مستمر، رصد می کرد) همچنین، مرحوم شیخ حسین لنکرانی(بزرگ مرد دین و سیاست) با تأکید بر جامعیت علمی مرجع شهید، اظهار می داشت: در علم هیأت، مرحوم حاج میرزا عبدالغفار خان نجم الدوله که علاوه بر تبحر در هیأت و نجوم و داشتن شخصیت و شهرت علمی ممتاز در این زمینه، تألیفات علمی اسلامی زیادی داشت، و "فدوی" (فدائی) شیخ شهید بود، خدمت مرحوم شیخ فضل الله، علم کلام می خواند و حاج شیخ فضل الله نیز که در هیأت و نجوم، ید طولایی داشته، در این قسمت[ریاضی، هیأت و نجوم]، با او بحث علمی هیوی [ هََ ی َ وی ی: عالم به علم هیأت . اخترشناس . ستاره شناس . ستاره شمر. اخترشمار] می فرمود. شیخ، مخصوصا" برای انس دادن اصحاب حوزه و اطرافیان خود به قسمت های هیوی و اصطلاحات نجومی، تقویمی با اصطلاحات فنی مربوط به این قسمت، طراحی و چاپ کرده بود که بین خودشان "تقویم رقومی" خوانده می شد. اگر نمونه ای از آن «تقویم رقومی شیخ فضل الله» پیدا شود، خیلی ارزش دارد.[این اثر و مکتوبات جلسات مباحثه ریاضی، هیأت و نجوم، مانند خیلی دیگر از آثار مرجع شهید، پس از شهادت ایشان، با هدایت انگلیس، به یغما رفت] ◽️حاج میرزا عبدالغفار (1255ـ1326ق) فرزند ملاعلی محمد اصفهانی در اصفهان زاده شد. و در 15 جمادی‌الاول 1326ق در تهران درگذشت (۱۲۲۲-۱۲۸۷ش) و بنا بر نقل قول ها، مرجع شهید علامه نوری(ره) بر پیکرش نماز خواند. وی در صفائیه، حضرت عبدالعظیم(ع) دفن شد. 🌹«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات» اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم 🔸منابع: (اقبال یغمایی، 1349، ش 5، 301)/ خاطرات آیت الله شیخ حسین لنکرانی/ سخنان مورخ معاصر مهدی انصاری/ ک، آخرین آواز قو و ک، اندیشه سبز، زندگی سرخ (علی ابوالحسنی)/راسخون/ ماهنامه نجوم/مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران/ ... ✳️ @ShahidRabe
🔳 به بهانه ایام درگذشت نویسنده و روشنفکر معاصر، از منصوبین امام راحل، زنده یاد شمس آل احمد (برادر مرحوم جلال آل احمد)🔰 ✍ سید شمس الدین و سید جلال الدین، فرزندان آیت الله سید احمد طالقانی(ره) و پسر عموی مرحوم سید محمود طالقانی بودند. شمس، از روشنفکران معاصر به شمار می رود. وی در دوران اوج گیری انقلاب اسلامی و پس از پیروزی آن، از جمله حامیان فکری و عملی آن بود و از همین روی نیز، راه خود را از بسیاری از همگنان خویش جدا کرد. وی پس از پیروزی انقلاب، از طرف امام راحل به عضویت ستاد انقلاب فرهنگی درآمد و همچنین، مدیر انتشارات رواق بود. شمس، همچون برادرش جلال، از مدافعان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) بود و همچنین از ارادتمندان امام راحل و مقام معظم رهبری. شمس، روز یکشنبه 15 آذر سال 89 پس از یک دوره بیماری طولانی ریوی به دلیل ایست قلبی در بیمارستان فرهنگیان شهید باهنر درگذشت. جلال بیش از هر کسی بر زندگی و آثار او تأثیر گذاشته است و حتماً به همین دلیل است که پیش از پیروزی انقلاب و پس از آن، همه جا و به هر بهانه در آثارش از جلال گفته و خود در سایه ایستاده است. شمار زیادی از آثار زنده‏‌یاد جلال‏، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، زیرنظر و به همت و کوشش او چاپ و منتشر شد و از این نظر نیز شمس حق بزرگی بر گردن دوستداران جلال و آثار او دارد و به همین اعتبار می‌‏توان گفت تاکنون هیچکس به اندازه او درباره جلال نگفته و ننوشته است. 🌹جهت شادی روحشان، الفاتحه مع الصلوات 📷 شمس (نفر سمت چپ) در کنار جلال آل احمد/۱۳۲۷ ش 🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰 ✅ توصیه های امام خمینی(ره) به شمس آل احمد ✍ امام خمینی(ره) به عنوان شخصیتی موثر در تاریخ معاصر ایران، شناخت دقیقی از جریانات فکری روزگار خود داشت. ایشان جریان روز روشنفکری را می شناخت و با برخی از روشنفکران گفت و شنودهایی نیز داشت. از جمله افرادی که امام به نیکی از آنها یاد می کند، مرحوم جلال آل احمد است. آنچه در پی می آید سخنان امام در دیدار با شمس آل احمد در 26 اردیبهشت 1359 است که در آن به مسئولیت ها و وظایف روزنامه نگاران می پردازد. شمس آل احمد در آن دوران سردبیر روزنامه اطلاعات بود. بسم الله الرحمن الرحیم من با خانواده شما سابقه دارم. با مرحوم پدر شما آقا سید احمد، و با مرحوم آقا سید محمدتقی - خدا رحمتش کند که در خدمت اسلام فوت شد - سوابقی دارم. منتها آقای جلال آل احمد را جز یک ربع ساعت بیشتر ندیده ام. در اوایل نهضت یک روز دیدم که آقایی در اتاق نشسته اند و کتاب ایشان – غربزدگی - جلو من بود. ایشان به من گفتند چطور این چرت و پرتها پیش شما آمده است. - یک همچنین تعبیری- فهمیدم که ایشان جلال آل احمد است. مع الأسف دیگر او را ندیدم. خداوند او را رحمت کند. شما را هم در تلویزیون گاهی می بینم. شما بهتر می دانید این اطلاعات و این کیهان وضعشان در سابق چطور بود، و حالا چگونه می باشد. مع الأسف همان طور که شما می دانید ما مبتلا به یک طایفه روشنفکر غربزده هستیم که هر اصلاحی در کشور بخواهد بشود نمی گذارند. در گذشته شاه نمی گذاشت، حالا اینها. اینان ولو همانها نباشند اما کار آن را می کنند. اگر ما بخواهیم یک روزنامه را بگوییم که به خط ملت باشید، تو روزنامه ای هستی که از ملت هستی و ملت هر چه می خواهد شما باید در روزنامه هایتان بنویسید، تا یک همچون صحبتی می شود و یک روزنامه ای که برخلاف مقاصد ملت و مقاصد اسلام است، و بی اذن هم منتشرمی شده، جلویش گرفته می شود یکدفعه می بینیم در روزنامه ها آن طایفه از روشنفکران شروع می کنند به اعتراض که خیر. خوب قلم آزاد است، اما هر قلمی؟! بیان آزاد است، اما هر بیانی؟! یک بیان است که یک مملکت را به دامن ابرقدرتها می اندازد. آیا این بیان آزاد است؟! این را ما بگوییم آزادی، که مملکت ما را به فساد بکشید؟! یک قلمی است که با صهیونیسم و امثال اینها روابط دارد. یک روزنامه ای که با بودجه آنها اداره می شود و خودشان تیراژی ندارند تا خود را اداره کنند. ما باید به اینها بگوییم آزاد هستید؟! کجای دنیا یافت شده که یک انقلابی بشود و اینهمه روزنامه داشته باشد؟ همه روزنامه ها را می بستند و یک، روزنامه ارگان خود حزب، مثلًا یا خود دولت را می گذاشتند باشد. کجای دنیا اینطور آزادی به مردم داده بودند که به مجرد اینکه انقلاب پیروز بشود همه به میدان بیایند و هر چه می خواهند به هر کس بگویند، و تا پنج - شش ماه هم هیچ کس به کسی حرف نزد، تا فهمیدند به اینکه اینها یک دسته ای هستند در داخل که با خارج مرتبط می باشند، و بر ضد کشور و مصالح کشور دارند عمل می کنند. باز هم ما بگوییم که شما آزادید؟! فقط به واسطه کلمه آزادی! باید حدود آزادی آن چیزی باشد که ملت می خواهد. نه اینکه بر خلاف ملت آدم آزاد است. خوب من آزادم، یک تفنگ هم دستم هست بزنم یک کسی را بکشم. این چه آزادی است؟ آزادی موازین دارد، و بحمدالله شما اینطور که من تا حالا دیده ام و حرفهای شما را شنیده ام از روی میزان حرف می زنید. حالا که در مؤسسه اطلاعات وارد شده اید باز هم همان میزانی که از آزادی پیش شما هست و همان میزانی که در نشریات می باشد، که باید نشریات در خدمت این ملت باشد، و نه بر ضد ملت، با کمال قدرت و پشتکار مشغول شوید. شما قدرتش را دارید. به شما کسی نمی تواند بگوید مرتجع هستید. دیگران اگر بخواهند کاری بکنند، ممکن است ارباب قلم یک همچون حرفی را به او بزنند. اما نسبت به شما نمی توانند این حرف را بزنند. شما با قدرت عمل کنید و این عناصری که بر ضد مسیر نهضت و انقلاب و مصالح کشورند تصفیه و پاکسازی نمایید. خداوند ان شاء الله شما را موفق کند ./سایت امام خمینی(ره)، کد مطلب 2336 از رک: صحیفه امام؛ ج 12، صص 298 - 300 🔰ادامه در بخش سوم/پایانی🔰
🔰بخش سوم/پایانی🔰 ✅ ، بازگشتی به شیخ شهید علامه فضل الله نوری(ره) ✍ نوشتاری از: مرحوم شمس آل احمد 🔰 تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی و فتوای «الیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان صلواه الله علیه است» و همچنین زعامت و رهبری سیاسی چند تن از مراجع تقلید صدر مشروطیت، آیات عظام (همچون شیخ فضل الله نوری) نمونه های زنده تحرک روحانیت مبارز بود. اگر سلسله قاجار، ناچار شد تن به حکومت مشروطه بدهد، به علت پایداری مراجع روحانی بود. اما در تداوم انقلاب، روحانیت نقش مؤثر خود را از دست داد و عملاً از سیاست انزوا جست. دو علت عمده این انزوای سیاسی روحانیت، یا جدایی سیاست از روحانیت را باید در عوامل زیر جست: ۱- سیاست جهانی استعمار زمان، با فتوای میرزای شیرازی و تحریم تنباکو، در ایران مواجه با شکست شد. این ضربه، استعمار جهانی را متوجه نقطه مثبت منطقه کرد. این نقطه مثبت، نفوذ کلام بی رقیب روحانیت بود در توده مردم. آن چنان که حتی زنان حرم ناصرالدین شاه هم دیگر قلیان کشیدن و چاق کردن را ترک کردند. اگر طرف مذاکره سیاست استعماری دربار بود و اگر دربار، عامل زنده سیاست آن روز، حتی کلامش در اندرون و خانه خویش نفوذی نداشت، تنها چاره آن بود که روحانیت از این نفوذ کلام خلع شود. ۲- وقتی انقلاب مشروطه، به زعامت و رهبری انحصاری روحانیون، دربار را تا صحه و امضا گذاشتن به یک قانون، عقب نشاند، آن وقت این سئوال پیش آمد که آن قانون، چه قانونی باید باشد. آنچه بی تردید و یک قول، تمام روحانیون دوران می گفتند و در آن وحدت کلام داشتند، این بود که منصفانه و خداپسندانه نیست که تمایلات فردی یک تن به نام شاه، قانونیت داشته باشد. اما در این که چگونه تمایلاتی به جاست که قانونیت پیدا کند، بین روحانیت اختلاف سلیقه وجود داشت. و این اختلاف سلیقه در طی هشت ده ماه، تبدیل شد به اختلافات اصولی و اساسی. و روحانیت یکپارچه، منشعب شد به دو گروه: الف: گروه طالب مشروطه مشروعه؛ کسانی بر این باور بودند که هیچ تمایلی جز تمایل پروردگار نمی تواند قانونیت داشته باشد. و تمایلات پروردگار در کتاب آسمانی قرآن مدون است. قانون گذار اصلی و به حق، خداست. مجاهد شهید، حضرت شیخ فضل الله نوری، جلوه شناخته شده این نوع باورمندی بود. ب: گروه طالب مشروطه سلطنتی؛ کسانی که بعضاً، قرآن را قدر می گذاشتند. اما اداره جامعه را تنها با تکیه بر آن عملی نمی شناختند. شاید بین افراد این گروه آرا و افکار مونتسکیو و روسوی فرانسوی شیفتگانی یافته بود، افرادی که قانون را قراردادهای اجتماعی موضوعه می شناختند. قرادادهایی که باید بین افراد یک جامعه وضع و محترم و مجری شمرده شوند. تجلی این طرز تفکر، مجاهدان دوگانه، حضرات سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی، شناخته شده اند که به زعم من زیر سلطه فرزندان از فرنگ برگشته خویش بودند. بروز این اختلاف و شکاف، سیاست استعماری را که گوش خوابانده و مترصد بود، در کار آورد. و آنان به تشویق و تحریض روحانی زادگانی چون پسران طباطبایی و بهبهانی و روحانیون جوان و فرصت طلب آن زمان چون تقی زاده، سید ضیاء طباطبایی، شیخ علی دشتی، محمد تدین، یعقوب انوار و امثالهم پرداختند. وجه مشترک اینها، آن بود که شیفته تمدن مغرب بودند. و به نقاط ضعف روحانیت آشنا بودند، به پشتوانه پدران روحانی شان، بین مردم نفوذ کلام داشتند. با این ویژگی ها، دامن همت و خدمت به کمر زدند و آتش نفاق را بین مراجع روحانی سه گانه (که جرقه اش در اختلاف سلیقه اولی بین آنان راجع به تدوین و تنظیم قانون اساسی به وجود آمده بود) دامن زدند. و مآلا" شدند رجال زادگان به مشروطیت رسیده ای که وظیفه اساسی شان آن بود تا زهر یا تیزی قانون اساسی اولیه را بگیرند که تأکید داشت مصوبات مجلس باید مورد قبول پنج تن از نمایندگان مراجع تقلید باشد [که طرح مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، برای نظارت بر مصوبات مجلس بود]. انقلاب بهمن 1357 و حوادث پیروزمندانه سال اول انقلاب (تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی و تثبیت ولایت فقیه) نمی تواند دلیلی باشد بر حقانیت تلقی و برداشت آن گونه روحانیونی که در صدر مشروطیت قبول عام نیافتند؟ و این حوادث، ما را موظف نمی کند در قضاوت های قالبی مورخان مشروطه، که غالباً مقهور عواطف و احساسات و مجذوب ظواهر تمدن مغرب بوده اند، تجدیدنظری بکنیم؟ 🔸برگرفته از: کتاب جلال، "از چشم برادر" تألیف، شمس آل احمد ✳️ @ShahidRabe
📷 مرحوم شمس آل احمد، برادر جلال از نویسندگان متعهد و مردمی و از منصوبین امام راحل، در حال سخنرانی برای جمعی از طلاب حوزه علمیه قم، سال ۵۸ 📷 شمس آل احمد در آیینه تصاویر کاری از: شاهد توحیدی👇 http://www.iichs.ir/s/3507 ✳️ @ShahidRabe