🔰بخش دوم🔰
✍ حرم حضرت در طول تاریخ، مکانی برای پناه و اجتماع اعتراضی بود. از جمله تحصن مشروعه خواهان(اسلام خواهان) به زعامت مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) در جریان مبارزه با لامذهبین غربگرای مشروطه که با عکس العمل شدید از سوی مشروطه خواهان جریان انگلیسی مواجه شد! محاصره، در تنگنا قراردادن، ممانعت از ارسال آب و غذا، تهدید و ضرب و شتم و تیراندازی به متحصنین که منجر به شهادت و مجروح شدن تعدادی شد تنها بخشی از جنایت غربگرایان مشروطه نسبت به متحصنین بی دفاع و غیر مسلح بود.(در این تحصن علاوه بر مردم متدین، بیش از پنجاه مجتهد طراز اول از سراسر ایران، مرجع شهید را همراهی نمودند)، شیخ در طول تحصن، در زاویه مقدسه حرم، هر شب، بالای منبر میرفت و با بیانات عالمانه و باصلابت، فتنه انگلیسی مشروطه را با استدلال منطقی، به چالش می کشید و ماهیت و چهره واقعی عاملان دین ستیز آنرا افشا می کرد، پایمردی شیخ در مقابل جناح سکولار مشروطه و خطر حمله تروریستهای آنان به متحصنین، او را وادار به نوشتن وصیت نامه [۱]* در این تحصن نمود، شیخ همچنین برای شکستن انحصار رسانه ای غربگرایان، دستور انتشار روزنامه ای را تحت عنوان"لوایح"(روزنامه شیخ فضل الله) صادر نمود.[۲]*
شیخ در جریان تحصن، طی مکتوبی خطاب به علمای ایران و عراق، نسبت به پیامد های سوء مشروطه هشدار داد و پیش بینی کرد که مشروطه چیان غربزده، کشور را به سمت نابودی اسلام و روحانیت، رواج بی بند و باری، شیوع منکرات و مسکرات، کشف حجاب و دوری قرآن از جامعه، سوق خواهند داد!🔰
⁉️ براستی آیا چنین نشد که شیخ گفته بود؟!
✍ امجد الواعظین تهرانی، از فعالان مشروطه، که در ایام تحصن مرجع شهید علامه نوری(ره) در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) با ایشان دیدار و گفتگو داشته، می نویسد:
⁉️ از شیخ پرسیدم:
علت مخالفت شما با آقایان علما [مشروطه خواه] و مشروطه خواهان چیست؟آیا علمایی مانند، کاظم خراسانی، حسینخلیلی تهرانی و عبدالله [دیوشلی] مازندرانی که فتوای مشروطه را داده اند، مشروعیت مشروطه را در نظر داشته اند یا خیر؟
✅ ایشان جواب داد:
در مملکت اسلام، مشروطه باید "مقید" به "قید" مشروعه باشد [ثبت رسمی و قانونی، نه اینکه فقط در ذهن و باور و خیال، که قابل انکار و نقض باشد]
این آقایان [آقایان مشروطه طلب مقیم نجف] از ایران دورند، حقیقت اوضاع را از نزدیک نمیبینند و نامه ها و تلگرافهایی که به ایشان می رسد [یکطرفه] از طرف مشروطه خواهان[غربگرا] است و دیگر مکاتیب را[که مبتنی بر حقایق است] به نظر آقایان نمی رسانند.
👈جالب است، بسیاری از علما و روحانیونی که در مکتوب فوق، مورد خطاب شیخ محسوب می شدند، تحقق هشدار های او را در عصر مشروطه و عصر رضاخان دیدند، همچون، آخوند خراسانی و آقازاده اش! محمدحسین نائینی، حاج آقا نورالله اصفهانی، سید محمد طباطبایی و آقا زاده اش! سید عبدالله بهبهانی و آقا زاده اش!...[اما متأسفانه، حرکتی هم برای جبران، انجام نگرفت‼️⁉️یا بهتر است بگوییم عزمی برای جبران نبود!]
✍ سیر تاریخ مشروطه کاملا" بر صدق تمامی اظهارات و پیشگویی های شیخ، صحه گذاشت. ندامت بعدی مخالفین شیخ و نیز سیر معکوس و متنزل تاریخ مشروطه، گواه دور بینی و آینده نگری شیخ شهید و صحت هشدار های اوست.
بهر روی، در هوش یا بهتر بگوییم، نبوغ سیاسی شیخ، جای هیچ حرفی نیست.اما، آیا آن پیش بینی های شگفت، صرفا" از نبوغ سیاسی او بر می خواست یا وی، به یمن عشق و اخلاص استواری که به خداوند و اولیای پاک وی داشت، از یک بصیرت باطنی و روشن بینی الهی و معنوی نیز برخوردار بود، و رابطه ای با غیب و نهان جهان داشت؟...به نظر می رسد که، جواب مثبت باشد.
✍ دکتر شهریار زرشناس استاد و پژوهشگر حوزه ادبیات، فرهنگ و سیاست میگوید: «شهید آیتالله شیخ فضلالله نوری یک نابغه و پدیدهای بینظیر است. در دورهای که هنوز مظاهر روشنفکری ظهور نکرده و ماهیت ادعاهای آنها دقیقاً آشکار نشده و برخی روحانیون برجسته -اگر در برابر ظواهر زیبای روشنفکری همراه نمیشوند- اما دچار انفعال میشوند، شیخ فضلالله عمق این جریان را میبیند، این مسئله نشانه عظمت علمی و فکری ایشان است.» لوایحی (روزنامه شیخ فضل الله) که شیخ فضلالله در تحصن حرم حضرت عبدالعظیم (ع) نوشته نشان از شناخت عمیق از اندیشه غرب دارد. ایشان واقعاً اولین غربشناس تاریخ ما و مظهر روحانیت بیدار، آگاه، هوشیار، هوشمند، مقاوم و مجاهد است. پرسشهایی که ایشان از ماهیت غرب مدرن مطرح میکند نسبت به زمان خود شاهکار است. چنین درکی بینظیر است و کمتر کسی این درک را دارد.»
🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰
📚 معرفی منابع معتبر درباره تحصن
[۱]* کتاب (خانه بر دامنه آتشفشان/شهادتنامه شیخ فضل الله نوری)
👈 به ضمیمه وصیتنامه منتشر نشده مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری شهید رابع (ره) در جریان تحصن
◽️مؤلف: مورخ و پژوهشگر شهیر، مرحوم استاد علی ابوالحسنی (منذر)
◽️ناشر : مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
◽️سال نشر : ۹۱ ش
◽️تعداد صفحه: ۳۱۱
✍ این کتاب به ماجرای حماسی تحصن شیخ و یاران می پردازد و در پی شناخت عملکرد عاشورایی و استوار #مرجع_شهید است؛ که با فرجام اندوه بارش، رسوایی مشروطه وارداتی را بر همگان عیان ساخت.
🔹این چنین بود که شیخ، خانه بر دامنه آتشفشان ساخت و از گدازه های فتنه، هیچ هراسی به دل راه نداد و یاد نبوغ سیاسی خود را در تاریخ جاودانه ساخت.
🚩🏴«عاشورا، حدیث ماندگار»:
بازتاب «عاشورا» بر آفاق جان «شیخ»؛
◀️ کتاب با تیتر "عاشورا، حدیث ماندگار" آغاز می شود. مؤلف، در این بخش با استفاده از حادثه عاشورا به زندگی مرجع شهید نقبی می زند🔰
...فقیه #عاشورا اندیش بزرگ عصر ما، (مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه) که تقدیر، سرنوشت #حسینی برایش رقم زده بود، در فصل پایان زندگی-کشاکش سخت مشروطه-همواره صحنه های #کربلا را پیش چشم داشت و یاد آور حوادث شگفت آن بود...فرجام سرخ شیخ نیز، بی شباهت به سرگذشت خونبار مولایش #حسین علیه السلام نبود...
در بخش بعدی نبوغ سیاسی ایشان و سپس کمالات و کرامات بیان و به تحصن ایشان در آستان حضرت عبد العظیم می پردازد.
📜 وصیتنامه مرجع شهید یکی از مهم ترین بخش های کتاب است، مؤلف اشاره دارد که این وصیتنامه که توسط شیخ در جریان تحصن حرم حضرت عبدالعظیم(ع) تنظیم شده، برای اولین بار در این کتاب منتشر شده است.
همچنین به ماجرای ترور نافرجام ایشان که منجر به مجروحیت شدید معظم له می شود اشاره می کند که سفارت انگلیس وی را مانع اهداف خود می بیند و تصمیم می گیرد تا ایشان را به دست یکی از عوامل خود (کریم دواتگر) ترور کند...
⏪ مباحث دیگر کتاب:🔰
اسلام زیر بیرق کفر نمی رود، داوری تاریخ درباره قاتلان شیخ، اندوه عالمان در شهادت شیخ، شیخ از نگاه امام راحل، سوگ سرود شاعران در مرگ شیخ، انتقام الهی از قاتلین ...
تحلیل نامه مهم شیخ به همفکرش ، آقا سید محمد کاظم یزدی ره (صاحب عروه )
اسرار شهادت شیخ٬
با پیکر شیخ چه کردند؟
مویه بزرگان در شهادت شیخ
و...
✍ کتاب خانه بر دامنه آتشفشان، یکی از مجلدات دوره هفت جلدی مشروطه و مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) است،
این دوره ارزشمند، از آثار معتبر و صحیحه تاریخ مشروطه است که توسط ناشر، تجدید چاپ شده🔰
◀️ مرکز تهیه و توزیع: فروشگاه سرای تاریخ، تهران، خیابان ولی عصر(عج)، خیابان شهید فیاضی(فرشته)، نرسیده به میدان فرشته، پلاک ۱۱ تلفن ۲۲۶۰۵۰۷۳/نشانی ناشر: همان آدرس، نبش چناران پلاک ۱۵، تلفن۲۲۰۰۳۴۶۹
🔰ادامه در بخش چهارم🔰
🔰بخش چهارم🔰
[۲]* کتاب لوایح آقا شیخ فضل الله نوری(ره)
◽️بهکوشش: دکتر هما رضوانی.
◽️ناشر: تهران : نشر تاریخ ایران، 1362.
◽️توصیف ظاهری: 68 ص
◽️فروست: نشر تاریخ ایران؛ 12: مجموعه متون و اسناد تاریخی؛ 11 (قاجاریه)
◽️یادداشت: کتابنامه بهصورت ◽️زیرنویس
موضوع: ایران-- تاریخ-- انقلاب مشروطه، 1324-1327ق.-- تحصن و بست، 1325ق.
◽️موضوع: مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، 1259-1327ق.
✍ آنگونه که از منابع بر می آید، نخستین بار و به صورت خاص شادروان دکتر محمد اسماعیل رضوانی استاد تاریخ دانشگاه تهران به بررسی لوایح "روزنامه علامه شیخ فضل الله نوری" پرداخته است. ایشان در مقاله ای تحت عنوان یاد شده درباره چگونگی شکل گیری و انتشار این روزنامه و بازتاب های انتشار آن و جنگ قلمی مطبوعات طرفدار مشروطه غربگرا با آن، مباحث ارزشمندی مطرح کرده، به طور مثال دکتر رضوانی می نویسد: انتشار این روزنامه در میان مشروطه خواهان [غربگرا] ولوله ای افکند و جراید مشروطه خواه به پاسخگویی برخاستند و از این به بعد قسمت عمده نیروی مبلغین و مروجین مشروطیت صرف پاسخگویی به نوشته های مرحوم شیخ شد. از خلال مقالاتی که در جراید غربگرا و دین ستیز آن عهد به چاپ رسیده، وحشت و اضطراب مشروطه خواهان، هویداست.
باری، در حقیقت کتاب لوایح آقا شیخ فضل الله نوری(ره)، که به کوشش خانم دکتر هما رضوانی، دختر فرهیخته ایشان در سال ۱۳۶۲ش، انتشار یافته، باز چاپ همان مقاله مذکور با اضافاتی مفید و تصویر روزنامه های (شیخ) پیوست آن است. این پیوست ها بنا به گفته مرحوم دکتر محمد اسماعیل رضوانی، شماره های گرانبهای شیخ است که با رنج بسیار به دست آمده است.
دکتر هما رضوانی(مورخ و پژوهشگر معاصر) در مقدمه این کتاب مرجع ارزشمند می نویسد:
روزی به پدرم گفتم اجازه دهید متن [روزنامه] لوایح شیخ را همان که در مجله تاریخ انتشار یافته، تجدید چاپ کنم تا استفاده آن عام شود و کار تحقیق جوانان آسان تر گردد. پدرم پیشنهاد مرا با شادی پذیرفت و آماده ارشاد من شد، این کتاب در حقیقت چاپ همان مقاله است، اما خودم نیز مایل بودم مانند سایر جوانان، تحقیقاتی بکنم و بر متن آن مقاله مطالبی بیفزایم.
مرحوم دکتر محمد اسماعیل رضوانی، علامه شیخ فضل الله نوری را در کشاکش مشروطه و استبداد، به درستی "نیروی سوم"ی قلمداد می کند که "نه از استبداد حمایت می کرد و نه موافق با دموکراسی دین ستیزانه خاص اروپایی بود"
مرحوم دکتر رضوانی شجاعانه اعتراف و تأکید می کند که خود، [به غلط] سالها شیخ را طرفدار استبداد می پنداشته، اما بعدا" دریافته است که آن بزرگ، برخلاف آنچه که عده ای گمان می بردند، مخالف با مشروطه نبود. بلکه می فرمود:
مشروطه ای که در فرنگستان ساری و جاری است، با مشخصات خاصی که دارد، شایسته اجرا در ایران نیست. ایرانیان باید مشروطه ای منطبق بر سنن ملی و مذهبی خود بر قرار کنند.
انتشار روزنامه توسط مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری نیز در راستای شکستن انحصار رسانه ای غربگرایان و افشای ماهیت و اهداف دین ستیزانه آنان بود. مجموعه این روزنامه ها یکی از بهترین منابع تحقیق برای شناخت درستِ افکار و اندیشه های والا و حق مدارانه علامه شیخ فضل الله نوری است.
🔰ادامه در بخش پنجم/پایانی🔰
🔰بخش پنجم/پایانی🔰
◽️عنوان: بازخواني روزنامه "شيخ فضل الله نوری"(لوایح)
◽️به کوشش : ستار شهوازی بختياری
◽️انتشار: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
◽️تعداد صفحات: ۲۸۷
✍ در این مجموعه ماجرای تحصن علامه شیخ فضل الله نوری زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه (مشروعه) و جمعی از یاران (که تعداد زیادی از مجتهدین از سراسر ایران را شامل می شد) در صحن حرم حضرت عبدالعظیم حسنی از دیدگاهی فرهنگی و مطبوعاتی بررسی می شود. در جریان این تحصن به دستور مرجع شهید شیخ فضل الله نوری اوراقی منتشر می شود که دست اندرکاران چاپ، آن را "لوایح" می نامیدند، مردم آن زمان از آن لوایح تحت عنوان (روزنامه شیخ فضل الله) یاد می کردند. کتاب پیش رو به بازخوانی این روزنامه ها پرداخته و به بررسی یکی از دو دیدگاه و جریان مشروطه پرداخته است. مطالب روزنامه شیخ، یکی از معتبر ترین مدارک مربوط به طرز فکر انقلابیون مشروعه خواه می باشد.
✍ نویسنده در اشاره نخست کتاب مینویسد: «همان گونه که مشروطه یکی از مهمترین رخدادهای تاریخ ایران و سرآغاز تحولات تاریخ معاصر کشورمان است، آیتالله شیخ فضلالله نوری نیز یکی از مهمترین و بحث برانگیزترین شخصیتهای این انقلاب است. انقلابی که پر از ماجرا و تلاطم و کشمکش و حادثه بود. ماجرای تحصن آیتالله نوری و جمعی از همفکران ایشان در صحن حضرت عبدالعظیم (ع) یکی از آن حوادث بود. آنچه در میانه این کارزار به وقوع پیوست، انتشار اوراقی به دستور آیت الله نوری بود [برای شکستن انحصار رسانه ای غربگرایان دین ستیز که هر چه می خواستند و هر خلافی در روزنامه های خود منتشر می کردند و مانع از انتشار اخبار صحیح می شدند].
مؤلف در این بخش ضمن نوشتن مدخلی بر بخش نخست، آغاز بستنشینی در حضرت عبدالعظیم، تلگراف مهاجرین به علما و شهرهای کشور، تلگراف نمایندگان مجلس، مطبوعات در سال 1325 هجری قمری، چاپ اعلامیه و برخورد چاپخانهها، خرید دستگاه چاپ، انتشار نخستین شماره، اندکی درباره مدیرمسؤول، شکل ظاهری روزنامه، هر شماره یک موضوع، رسم الخط و خطاط روزنامه، تعداد شمارههای منتشر شده، عوامل فنی چاپخانه، توضیحاتی درباره نسخههای موجود، اهمیت و جایگاه روزنامه شیخ فضلالله، بازتابهای انتشار روزنامه، مردم و روزنامه، مجلس، دولت و روزنامه، روزنامههای مشروطهخواه و این روزنامه و پی نوشتها و افزودههای این بخش را بررسی مینماید.
بازخوانی روزنامه شیخ فضل الله نوری در سه بخش: مقدمهای بر بازخوانی، متن کامل نسخههای روزنامه و تصاویر روزنامه شیخ فضلالله به اضافه گاهشمار رودیدادهای مهم، منابع و مآخذ و نامهای اشخاص، تدوین شده است. نویسنده در بخش دوم: متن کامل نسخههای روزنامه "شیخ فضلالله" (نسخه ردیف اول تا نوزدهم ) را ضمیمه کتاب کرده است. بخش سوم، تصاویر چاپی این روزنامه را شامل میشود.
◀️ تهیه کتاب بازخوانی روزنامه شیخ از: فروشگاه سرای تاریخ، تهران، خیابان ولی عصر(عج)، خیابان شهید فیاضی(فرشته)، نرسیده به میدان فرشته، پلاک ۱۱ تلفن ۲۲۶۰۵۰۷۳/نشانی ناشر: همان آدرس، نبش چناران پلاک ۱۵، تلفن۲۲۰۰۳۴۶۹
🔸برای ارتباط با فروشگاه نیز می توانید با شماره های زیر تماس بگیرید؛👇
09333900755
02122605073
🔸 منابع: ک، بازخوانی روزنامه علامه شیخ فضل الله نوری، ستار شهوازی، چاپ دوم، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران/ک، خانه بر دامنه آتشفشان و ک، شیخ فضل الله نوری و مکتب تاریخ نگاری مشروطه و ک، کالبد شکافی چند شایعه درباره شیخ، دکتر علی ابوالحسنی(منذر)/بیست و دو رساله تبلیغاتی از دوره انقلاب مشروطیت، محمد اسماعیل رضوانی، مندرج در راهنمای کتاب، سال ۱۲، ش ۵-۶، صص ۲۳۳-۲۳۲/روزنامه شیخ، مندرج در: مجله تاریخ، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی، ش۲، جلد ۱، ۱۳۵۶ش، صص ۱۵۹-۱۶۴...
✳️ @ShahidRabe
لوایح شیخ فضل الله.pdf
9.22M
📔#لوایح مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)
✍ «مجموعه 📰 روزنامههای منتشره شیخ، در دوره تحصنِ معظمله در حرم حضرت عبدالعظیم، علیه السلام»
🔸به کوشش: دکتر هما رضوانی
🔸انتشارات: نشر تاریخ ایران
🔸تعداد صفحات: ۷۴(در نسخه PDF)
✳️ @ShahidRabe
1⃣1⃣ قسمت یازدهم/ درگیری با جامعه روحانیت
📕 کتاب فاجعه قرن، تألیف پژوهشگر فقید، استاد جواد بهمنی
✳️ @ShahidRabe
#دانستنیها
⁉️ آیا میدانید که، کدام مرجع تقلید، از #مبتکران تنظیم و انتشار اولین رسالههای توضیح المسائل، به صورت #پرسش_و_پاسخ بوده است؟
🔰👇👇
#دانستنیهای_حوزوی
‼️#مبتکر تنظیم و انتشار اولین رسالههای توضیح المسائل به صورت #پرسش_و_پاسخ 🔰
✍ مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، پس از حدود ۲۰ سال اقامت در عتبات و کسب دانش کلان و جامعیت علمی، در محرم ۱۳۰۳ ق با کوله باری گران از دانش و تقوا به عنوان جامع علوم معقول و منقول، با نظر استادش میرزا محمد حسن شیرازی (مرجعیت عام وقت) از سامرا به ایران/ تهران بازگشت، تا به صورت پاره ای از وجود میرزای شیرازی، زعامت دینی و سیاسی مردم را عهده دار گردد. مرحوم علامه عبدالحسین امینی(صاحب الغدیر) می گوید: [شیخ فضل الله] مرجعیت تام پیدا کرد، وقتی به ایران آمد...
ارتباط شیخ با استادش، میرزای شیرازی، که از وی همه جا به سیدنا الاستاد، تعبیر می آورد، چنان صمیمی و مستحکم بود، که میرزا، در پاسخ به این سؤال که آیا اجازه می فرمایید به عنوان ارجاع احتیاطات فتوا به "غیر" به شیخ فضل الله رجوع کنیم [از ایشان تقلید کنیم]؟ فرموده بود:
میان من و شیخ فضل الله، غیریتی نیست، او خود من و نفس من است!
شیخ فضل الله نیز، با اینکه بر اساس لیاقت هایش در جایگاه مرجعیت قرار گرفته بود، ولی با این حال، با تقوایی مثال زدنی، اهتمام بسیاری در حفظ حریم و حرمت مرجعیت میرزا داشت. برای نمونه، در سال های ۱۳۰۵ و ۱۳۰۶ ق ضمن خدمات علمی- فرهنگی و اجتماعی خود در پایتخت، جهت تسهیل در دسترسی سریع و آسانِ[۱]*مقلدینش، فتاوای میرزای شیرازی را مبنای رساله عملیه خویش قرار داد و در انطباق با فتاوای خود، با اضافات و اصلاحاتی (پاسخ به احتیاطات میرزا، رفع شبهه و اشکال از برخی پاسخ ها و اضافه کردنِ فتاوای خویش) آنرا طبع کرد و در چند رساله، به صورت پرسش و پاسخ منتشر نمود.
در آغاز یکی از این رساله ها چنین آمده است...🔰
این [تعداد] مسأله که در این اوراق مسطور است، از فتاوای جناب حجت الاسلام سیدنا الاستاد میرزای شیرازی(دام ظله) می باشد...
«مقلدین به آن عمل نمایند، صحیح است ان شاء الله. حرّره الأحقر فضل الله نوری، فی ۲۹ شهر صفر ۱۳۰۶»
✍ برخی از رساله های شیخ، به شرح ذیل است🔰
📗 رساله ۶۰ مسأله/چاپ سنگی، تهران ۱۳۰۶، به کتابت احمد تفرشی
📘 رساله ۲۳۶ مسئله(النافع المسائل یا زبدة المسائل)، ۱۳۰۵چاپ در تهران-۱۳۰۶چاپ در بمبئی، به کتابت عبدالحسین بن مفید شیرازی، موجود در کتابخانه دانشکده الهیات تهران(فهرست نسخ خطی ص ۲۴۳)
✍ در سال ۱۳۱۱ق تحت نظر جامع مرجع شهید، این دو رساله (۶۰ و ۲۳۶ مسأله) با یکدیگر، تجمیع و در چاپخانه مفید عام پریس لاهور، تحت عنوان سؤال و جواب (۲۹۶ مسأله) به چاپ رسید.
📙 اجوبة المسائل، به کتابت غلامحسین خوانساری در صفر ۱۳۰۸/موجود به شماره ۱۳۷۴۰ در فهرست آستان قدس رضوی، ج۲۳، ص ۶۳)
✍ تقریظ شیخ در یکی دیگر از این رساله ها:🔰
«...باکی نیست برای مقلدین، که عمل نمایند به آنچه در این رساله مذکور است. إِنْ شَاءَ اللَّٰهُ تعالی.حرّره الأحقر فضل الله نوری»
[۱]* درگذشته های دور، مقلدینِ مجتهدین، برای سؤالهای شرعی خود، ناچار بودند یا مستقیماً به مرجع خود مراجعه کنند یا به نمایندگان آن مرجع! و این امر مستلزم صرف وقت و طینمودن مسافت های بعضاً طولانی بود و متحمل شدن هزینه های زیاد و این در حالی بود که نمایندگان مجتهدین نیز برای کسب تکلیف و دریافت پاسخ، با همین مشکل مواجه بودند! از این رو مجتهد بصیر، مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، با عنایت به این مشکل و جهت تسهیل مقلدینِ خود و مقلدینِ میرزای شیرازی، دست به این #ابتکار زده و نسبت به تنظیم و انتشار رسالههای مسائل احکامِ مبتلابه به شیوه پرسش و پاسخ، اقدام مینماید.
🔸با بهره گیری از: الذریعة إلی تصانیف الشیعة، شیخ آقا بزرگ تهرانی/اَعیانُ الشّیعه، سید محسن امین/شهداء الفضیلة، علامه امینی/ک، مجموعه رسائل...شیخ فضل الله، محمد ترکمان/ ک، تنهای شکیبا، علی ابوالحسنی(منذر)/مهدی انصاری، همایش دیده بان بیدار، حرم حضرت عبدالعظیم ع، ۹۶/۵/۱۸ و...
✳️ @ShahidRabe
📗 متن کامل نسخه "اینترنتی مجازی" کتاب زندگى نامه #مرجع_شهيد حضرت آیت الله العظمی علامه شيخ فضل الله نورى(ره)، با قابلیت تبدیل هر صفحه به PDF
✍ شناسنامه:🔰
◽️نويسنده: دکتر سيد حسين اسحاقى
◽️تهيه كننده: مركز پژوهش هاى اسلامى صداوسيما
◽️ناشر: دفتر عقل
◽️چاپ: نگارش
◽️نوبت چاپ اول: پاييز 1387
◽️شمارگان: 1500
◽️کد: 1357
◽️نشانى: قم، بلوار امين، مركز پژوهش هاى اسلامى صداوسيما پست الكترونيكى: Email: IRC@IRIB.ir تلفن: 2919670-0251 دورنگار: 2915510
✍ فهرست🔰
◽️دیباجه
◽️پيش گفتار
◽️فصل اول: از طلوع تا عروج
◽️فصل دوم: نقش شيخ در نهضت تنباكو
◽️فصل سوم: در آستانه مشروطيت
◽️فصل چهارم: فرجام نهضت مشروطه
◽️فصل پنجم: موضع و ديدگاه هاي شيخ فضل الله نوري
◽️فصل ششم: عروج در غربت
◽️فصل هفتم: نجواها و سرودهايي در فراق يار
◽️كتاب هايي درباره نهضت مشروطيت و شيخ فضل الله نوری(با ذکر تحریفنامه های قلمزنان فراماسون)
◽️فهرست منابع
👈به اضافه👇
◽️نسخه PDF آشنایی با رسالههای عملیه و فقهیِ علامه شیخ فضل الله نوری(ره)
✅ نسخه مجازی و اینترنتی با قابلیت استفاده صفحه به صفحه، کلیک بر فصل های کتاب جهت مشاهده آسانتر، گرفتن نسخه pdf از هر صفحه، چاپ و...
👈 متن کامل 📗 کتاب (نسخه اینترنتی مجازی) 👇
http://pajuhesh.irc.ir/product/book/show.text/id/1357/order/1?
✍ پيش گفتار مؤلف👇
#مرجع_شهید_علامه
شيخ فضل الله نوري (اعلی الله مقامه) از پيش قراولان مبارزه با حكومت هاي استبدادي و از شخصيت هاي برجسته دوران مشروطيت به شمار مي رود. هرچند فضاي خفقان آور و وجود حكومت هاي ضداسلامي مانع آن شد تا تاريخ واقعي حوادث مشروطيت در جامعه طرح و بررسي شود و تاريخ نويسان درباري [عمدتا" فراماسون و مأمور تحریف تاریخ] به شيخ فضل الله ظلم و ستم بسياري روا داشتند و او را طرف دار مستبدان و مخالف حكومت مشروطه و دمكراسي قلمداد كردند و مخالفتش را به دليل به دست نياوردن مقام و رياست دانستند، ولي با طلوع خورشيد انقلاب، چهره درخشان اين عالم فرزانه از زير ابرهاي تيره و ظلماني نمايان شد و تاريخ نويسان متعهد به معرفي شخصيت برجسته اين عالم مجاهد پرداختند؛ زمستان جهل و تيرگي به سر آمد و سياهي به سيه روزان ماند. به يقين، شيخ فضل الله، عالم ترين، هوشيارترين و مقاوم ترين چهره در مبارزه هاي مشروطه بوده است.
شيخ شهيد به اندوختن مال و منال و به دست آوردن مقام توجه نداشت و به فكر شهرت و خودنمايي نبود. او در حفظ كيان اسلام و مبارزه با انديشه ها و باورهاي انحرافي غرب بر كسي پوشيده نيست، مي كوشيد. غم خوار واقعي اسلام و مسلمين بود و با علم و فضلي كه داشت، مي خواست دين خود را آن گونه كه بايد، ادا كند. در لحظه لحظه زندگي پربارش با هر نوع كج روي در عقيده و انديشه هاي ناخالص مبارزه كرد و توانست با تكيه بر نبوغ كم نظير علمي و سياسي و جايگاه بلند اجتماعي و خلوص سرشار خود، بلندترين گام ها را در راه روشنگري اسلام ناب محمدي صلي الله عليه و آله بردارد و اين، در حالي بود كه بدخواهان و هزاران هزار دست پنهان و آشكار، قصد و تلاششان مسخِ چهره اسلام و تحريف حقيقت آن و رواج غرب گرايي در ميهن اسلامي بود. به دليل پايين بودن رشد فكري و فرهنگي جامعه آن زمان و درك نكردن توطئه هاي دشمن و موقعيت حساس آن روزگار، سرانجام اين توطئه ها و حيله ها مؤثر افتاد و منادي اسلام ناب محمدي صلي الله عليه و آله در جامعه، غريب و تنها ماند و فريادش در گلو شكسته شد و قامت سروش فرو افتاد. با اين همه، بعد از هفتادوچهار سال، تلاش هاي وي ثمر داد و در سيزده رجب 1401 ه . ق با پيام امام خميني رحمه الله، رهبر و بنيان گذار جمهوري اسلامي، نخستين مجلس شوراي اسلامي حكومت اسلامي و شرعي به ثمر نشست و مشروطه غيرمشروع سقوط كرد و حكومت مشروعه جاي گزين آن شد؛ همان چيزي كه شيخ شهيدها در راه تثبيت آن از مال و جان مايه گذاشتند. اينك اين ماييم و پرچمداري اين نهضت سرخ كه با خون هزاران شهيد آبياري شده و به دست ما سپرده شده است تا آن را از گزند حوادث محفوظ و به آيندگان تقديم داريم.
با آرزوي توفيق در انجام وظايف
✅ ضمیمه:
📚 👈 نسخه PDF آشنایی با رساله های عملیه و فقهی #مرجع_شهید حضرت آیت الله العظمی علامه شیخ فضل الله نوری، #شهید_رابع اعلی الله مقامه الشریف، زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه(مشروعه)
✍ اسنادی از تاریخ مرجعیت شیعه که عامدانه توسط قلم به مزدانِ دین ستیز، با همکاری و همیاری جریان سکولار و غربگرای حوزوی از اذهان مخفی نگاه داشته شد! تا چرخه تحریف تاریخ و تخریبِ ناجوانمردانه، با انکار مقامات عالیه و علمیِ بزرگمردی الهی، تکمیل گردد! اما غافل از این بوده و هستند که ماه هیچگاه پشت ابر نمیماند. کلیک بر لینک👇
https://eitaa.com/shahidrabe/6929
✳️ @ShahidRabe
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
👆 #جریان_شناسی علما در مشروطه به زبان ساده با استفاده از نمودار(چارت) و اطلاع نگاشت(اینفوگرافیک)
✍ با محوریت نظرات مقام معظم رهبری(حفظه الله)👇
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
moghayese.jpg
1.06M
🔴👆اطلاع نگاشت (اینفوگرافیک)
✍ با دو گروه از علما در فتنه انگلیسیِ #مشروطه آشنا شوید🔰
1⃣ علمای انقلابیِ مشروعه خواه
2⃣ علمای حامیِ جریانِ غربگرا
‼️مرز میان #بصیرت و بی بصیرتی!
⁉️معمای تجلیل رژیم دیکتاتوری پهلوی از گروه دوم!
💠 دکتر علی اکبر ولایتی (پژوهشگر تاریخ):
معمایی که همواره برای این حقیر مطرح بوده، همزبانی رجال و سیاستگران دوران پهلوی با برداشت کسروی گونه ای از مشروطه بوده است و علی رغم طبیعت ضد روحانی آن رژیم، از روحانیت [حامی و] برپاکننده مشروطه [غربگرا] تجلیل می کردند! و متقابلا از روحانیون [مشروعه خواهی] چون [#مرجع_شهید] مرحوم شیخ فضل الله نوری(ره) به بدی یاد می کردند. آن موافقت و این مخالفت به عنوان یک معیار ارزشی معکوس می توانست وسیله ای برای سنجش حق و باطل باشد و حداقل انسان را به تفکر وادارد که رمز این جهت گیری را بفهمد.[عناصر اصلی مشروطه غربگرا، تحت حمایت بی دریغ روحانیون مشروطه طلب و با هماهنگی انگلیس، توانستند رضاخان را بر سر کار آورده و باعث تداوم و قوام رژیم دیکتاتوری او در طول تاریخ عمرش شوند. در این دوره آنان با انتشار گسترده تحریف نامه های مشروطه در قالب کتاب و نشریه توانستند اذهان را از واقعیت های تاریخ مشروطه، منحرف نمایند.(آثار بابی ازلی ماسون هایی همچون، سید حسن تقی زاده، مهدی ملک زاده، احمد کسروی، محمد ناظم الاسلام کرمانی، فریدون آدمیت، یحیی دولت آبادی، محمد علی فروغی...)]/از کتاب مقدمه فکری نهضت مشروطیت
‼️✍ توضیح اینکه، متأسفانه خلف های گروه دوم در حوزه ها حضور دارند و همچنان بر طبل حمایت از غربگرایان، می کوبند!
✳️ @ShahidRabe
هدایت شده از راجین
#گفتگو
💢موضوع: جریان شناسی مشروطه
از نگاه مورخ معاصر، آقای قاسم تبریزی
✍ اشاره:
جریان مشروطیت در ابتدا جریانی انقلابی و تحول خواه بود که به تدریج و به واسطه نفوذ انجمنهای مخفی عمدتا" ماسونی در جریانهای روحانیت بی بصیرت و تغییر دیدگاه و ایجاد غبار فتنه و ابهام در نظرات علمای سرشناس و اثرگذار، این جریان ملی و مذهبی به جای تغییر در حکومت، خود دستخوش تغییر و تحول منفی شد.
تحلیل و بررسی این جریان تاریخی عظیم که در پی آن اتفاقاتی با پهنه و تأثیر فراوان همچون شهادت مرجع بصیر، علامه شیخ فضلالله نوری(ره) و از بین رفتن تأثیر جریان مشروطیت حاصل شد، به منظور عدم تکرار نفوذ بیگانگان در جریانهای انقلابی امروز، امری ضروری و مهم خواهد بود.
به همین منظور خبرگزاری رسا، در گفتوگویی اختصاصی با آقای قاسم تبریزی، مدرس تاریخ و پژوهشگر عرصه جریانشناسی، نهضت مشروطه، جریانهای روحانیت و انجمنهای مخفی در این دوران را مورد بررسی قرار داده که برگرفتهای از آن در ذیل میآید و در بخش پایانی(ششم)، سخنان آقای تبریزی در مراسم بزرگداشت شیخ در مجلس شورای اسلامی، تقدیم میگردد🔰
نهضت مشروطه، چهارمین نهضتی است که در ایران توسط مرجعیت و روحانیت پدید آمد. باید یک نگاهی به اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگیِ آن دوران بکنیم:
یک، ناصرالدینشاه به قتل رسیده و مظفرالدینشاه آن قدرت ناصرالدینشاه را ندارد. در واقع ستمگری و ظلم و ستمی که ناصرالدینشاه داشت را ندارد. او مریضحال بود و سن بالایی هم داشت.
دوم، انتشار مطبوعات و نشریات؛ در مصر، هندوستان و اسلامبول نشریاتی با مباحثِ مختلف منتشر میشود.
جریاناتی هم به دنبال اهداف خودشان هستند. در اینجا جریانِ فرماسونری دیگر به صورت تشکیلات درآمده است. در همه این مدت جریان فرماسونری فعال بود، ولی به صورت مخفی فعالیت میکرد.
پیام مرحوم ملاعلی کنی باعث شد فراموشخانه به صورت علنی شکست بخورد و ملکمخان مجبور شد از ایران برود، ولی عباسقلیخان قزوینی مخفیانه آن را پیگیری کرد. در دوره مشروطیت «جامعه آدمیت» سیصد عضو داشت.
انجمنهای مخفی هم با دیدگاههای سوسیال دموکراتیک، غربگرایی، بابیگری، ازلیگری، بهاییگری فعالیت میکردند. مدارسِ خارجی هم به عنوان ابزار استعمار فعالیت میکردند. جواسیسی هم داشتیم امثال مانکجی، اردشیر جی و ادوارد بُران که در ایران فعالیتهای علنی یا پنهانی داشتند. اینها جریانات معارض با اسلام و دیناند.
🔴 جریانهای روحانیت در دوران مشروطه
در این مرحله شاهد جریاناتی در روحانیت هستیم:
🔸جریان محمدکاظم خراسانی است. همچنین عبدالله دیوشلی معروف به مازندرانی، حسین خلیل تهرانی، بهخصوص محمدحسین غروی نائینی(صاحب تنبیه الامه) سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی از این جریان هستند.[حامیان جریان غربگرای مشروطه]
🔸جریان روحانیتی که کاری به سیاست و به این مسائل ندارند.[ساکتین]
🔸جریانِ مرجعیت و روحانیت مثل شیخ فضل الله نوری، سید محمدکاظم یزدی، میرزا حسن مجتهد تبریزی و ....[مشروعه خواهان]
🔸[و جریان روحانیون وابسته به دربار، مانند ابوالقاسم امامجمعه]
در این موقعیت جامعه از مظالم و ستم حکومت به تنگ آمده است و به دنبال آزادیها و تحلیل استبداد یا مبارزه با آن است. اما هر کدام از جریانات با نگاه خودشان وارد مبارزه میشوند: فرماسونری، بهائیت، انجمنهای مخفی و مدارس، یک جریان استعماری و متحد هستند که هم نیرو و برنامه دارند و هم در درون حکومت نفوذ و حضور دارند.
جریانهای فعال روحانیت[مشروعهخواهان و حامیان جریان غربگرای مشروطه] نیز شخصیتهای برجستهای دارند و در زمان شروع نهضت هر کدام یک شخصیت مستقل، پایگاه و جایگاه و موقعیتی در جامعه دارند.
🔸استبداد
حکومت ماهیتا استبدادی است و شاه به هیچ چیز ملتزم نیست؛ نه قانون، نه مردم و نه دین. دولتمردان، ظالم، ستمگر، فاسد، فاجر و... هستند. ناصرالدینشاه به مازندران سفر میکند در آنجا شاه میگوید از ما چیزی بخواهید تا ما به شما بدهیم.
پیرمردی گفت اگر شاه فقط یک حاکم فاسد ظالم ستمگر آدمکشِ قصیالقلب بفرستد، ما را کفایت میکند! شاه منظورش را از این سخن پرسید.گفت کسانی که میفرستی همه اینگونهاند.
هر کسی از اینجا میگذرد از ما درخواستهایی دارد؛ یکی علوفه میخواهد، یکی اسب، دیگری قاطر، یکی برنج میخواهد و.... ما گرفتار تعداد زیادی حکام ظالم، ستمگر، قاتل، فاسق و فاجر هستیم. یک نفر از اینها را بفرستید برای ما کفایت میکند!
🔸استعمار
نفوذ استعمار در درون حاکمیت هم شکل گرفت. اگر شاه خائن و وابسته نیست، ولی دولهها و سلطنهها عمدتا یا به سفارت روس وابستهاند یا به سفارت انگلیس، کمی هم به فرانسه. البته انگلیسها و روسها خیلی به فرانسه میدان ندادند. آنها مشغول وابسته کردن مملکت هستند و اهداف استعمار را دنبال میکنند. در شهر و روستا نسبت به ...
🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰
رعیت ظلم و ستم میکردند. واقعا جنایات و خیانتهای خوانین در این مملکت غیرقابل توصیف است.
یکی دو مورد نیست. سراسری بود؛ چون بین خوانین و استبداد و عوامل آن پیوند بود. برخی از اینها هم مثل فرمانفرما، خاندانِ قوامالملک شیراز، خاندان شوکتالملکِ شرق تهران با استعمار مرتبط بودند. چون انگلیسها به قول خودشان تمامِ تخم مرغهاشان را در یک سبد نمیگذاشتند که یکجا بشکند؛ بلکه از انواع و اقسام امکانات استفاده میکردند.
🔸جریان سوسیال دموکرات
موضوع بعدی جریان سیوسیال دموکراتها یا به تعبیر آن روز قفقازیهاست. آنها به ظاهر با امپریالیسم و فئودالیسم مبارزه میکردند. آنها در اعتقادات تشکیک و عدهای را جذب خودشان میکردند. از نظر سیاسی، مبارزه مسلحانه داشتند و بمبگذاری و ترور میکردند. از نظر اجتماعی و اخلاقی هم پایبند به هیچ چیز نبودند. مسألة قفقازیها کم مسألهای نبود. بیشتر هم تحت مدیریت حیدرخانِ عمو اوغلی بود. او نبوغ و استعداد و مدیریت قویای داشت.
مهندس برق بود که مظفرالدینشاه او را از بادکوبه به ایران آورد. در اینجا تشکیلات مراکز غیبی [راه انداخت] که بعد به مراکز سوسیال دموکرات ختم شد. اینکه آنها چطور با تقیزاده در حزب دموکرات پیوند خوردند، ابهامهایی وجود دارد که باید بعدها به آن پرداخت. به هر صورت جریان سوسیال دموکرات فعال بود.
🔸جریان بابیها و بهاییها نیز فعال بودند. شخصیتهای عباوعمامهدار، ولی بابیِ ازلی نیز بودند؛ مثل یحیی دولتآبادی، [محمد ناظم الاسلام کرمانی]، مَلک المتکلمین و سید جمال واعظ اصفهانی. ما این تیپ افراد هم داشتیم که به عنوان روحانی فعالیت میکردند، ولی ضد دین بودند. البته ملک المتکلمین مستقیما با [سر جاسوس انگلیس]، اردشیر جی و جریان انگلیسی مرتبط بود.
🔸انجمنهای مخفی
اینجا انجمنهای مخفی داریم که تا پانصد انجمن میشمارند، ولی بعید است این مقدار باشد؛ بعضیها صرفا اسم بوده و با اسامی مختلف فعالیت میکردن. طالباوف از روشنفکران غربگرا بود و در تفلیس زندگی میکرد. در ذهنِ روشنفکران، [طالباوف] رهبرِ سیاسی فکری بود.
[بابی ازلی علی اکبر دخو همان] دهخدا برای طالباوف به عنوان یک رهبر، نامهای مینویسد. نامه جالبی است که تفکر دهخدا را میرساند. دهخدا مینویسد که ما در اینجا داریم انقلاب میکنیم و پانصد حزب و گروه در ایران اعلام موجودیت کردهاند.
شما بیا اینجا مدیریت کن و رهبری و پیشوایی را به عهده بگیر. طالباوف هم جواب جالبی میدهد؛ میگوید کدام جانور در ایران یکشبه، پانصد حزب و انجمن زاییده؟! جوان! مگر میشود در یک دوره این همه انجمن و نهاد به وجود آمده باشد. انجمن شرایط دارد. طالباوف میخواهد یکخرده درس تاریخی بدهد.
به هر صورت این انجمنها عمدتا یا وابسته به فراماسونری بودند یا وابسته به غرب. بابیها و ازلیها نیز در برخی از آن انجمنها مشارکت فعال داشتند.[محمد ناظم الاسلام کرمانی از تحریفگران تاریخ مشروطه، از بانیان تعدادی از این انجمن ها بود]. از مدارس خارجی که بگذریم، سفارتخانهها و کنسولگریها فعالیت داشتند. آنها را نیز باید جزء جریانات استعماری حساب کنیم.
🔸استعمار، جامعه را به انحطاط و ابتذال میکشاند
این وضعیت مردم بیپناه است. در متن جامعه، فقر مالی، فقر فرهنگی، فقر بهداشتی، عدم درک سیاسی [موج میزند]؛ یعنی وقتی استعمار میآید، به تدریج جامعه را به انحطاط و ابتذال و عقبماندگی میکشاند. قحطی، مشکلات مالی، انواع و اقسام بیماریها در مجموع وضعیت فضاحتباری بود.
در این موقعیت طبیعی است که عدهای روشنفکر یا روحانی به دنبال تغییر و تحول باشند. چون همه اینها را، از ظلم و ستم میبینند. فکر کنم برای فهم استبداد رساله طبایع الاستبداد کواکبی، کتاب خیلی قویای است.
هم آقای مطهری درباره این کتاب نظر میداد و هم آقا سید محمود طالقانی. [ کواکبی میگوید] استبداد همانگونه که جامعه را به تحجر، عقبماندگی، کمفهمی و کجفهمی میکشاند، با همان ماهیت استبدادی به دنبال راهحل است. آنجا میگوید اگر بخواهیم علم را گسترش بدهیم، با زور و استبداد میخواهیم مردم را عالم کنیم.
اگر میخواهیم اخلاق گسترش بدهیم، با استبداد میخواهیم اخلاق را [نهادینه کنیم]. رساله طبایع الاستبداد، نشانگر اوضاع آن زمان است. [کواکبی] از خاندان و سادات اردبیل است. اجدادش به شامات رفتند. ولی او زبان فارسی را خوب میداند و با فرهنگ ایران هم آشناست. این مسئله استبداد و این فقر و مشکلاتی بود که ما در جامعه داشتیم.
یعنی همه آن مشکلات را در استبداد میدیدند و به دنبال نسخه رهایی میگشتند که ناگهان مشروطه مطرح شد؟
بله؛ در ابتدا مطرح بود که ما باید یک جایی داشته باشیم که قوانین را تدوین کنند و اسم آن عدالتخانه باشد. بعضیها میگویند کلمه مشروطه...
🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰
از خارج آمد. البته بستگی دارد. مثل کلمه آزادی است. بعضی کلمات، عمومی است؛ مهم این است که چه کسی بخواهد آن را تعریف، تبیین یا تدوین کند.
آزادی، برادری، برابری، مساوات، قسط، مشروطه و عدالتخانه اصل مطالبات بود که حکام تهران مثل عینالدوله ظلم و ستم نکنند و یک جایی باشد که جلوی اینها را بگیرد. لذا با این حرکت[عدالتخانه] شروع و بعد تبدیل شد به مشروطه.
🔸تفسیر متفاوت «مشروطه» از زبان گروهها و جریانهای مختلف
برخی میگویند سفیر انگلیس مشروطه را مطرح کرد، بعضیها میگویند در آن تجمع [تحصن ذلت بار در سفارت انگلیس] گفته شده است. مهم این است که چه کسی، چه کسانی و چه جریانی «مشروطه» را مطرح میکنند!
🔸مروری بر رساله انصافیه از ملا حبیب الله کاشی
رساله است که ملا حبیب الله کاشی آن را نوشته است. ایشان آن موقع یک روحانی و مدرس 40 ساله بود. او برادرزاده و داماد ملامحمد کاشانی است که از مراجع و علما و مدرسین بزرگ حوزه علمیه اصفهان میباشد.
ملامحمد کاشانی یک تقریظی هم بر این رساله نوشته است. ایشان در این رساله، مشروطه را بر اساس قرآن و نهج البلاغه تعریف میکند. بیشتر هم نهجالبلاغه را متن قرار میدهد. ایشان این رساله را در سال 1328 ق، یعنی دوسالونیم بعد از انقلابِ مشروطه چاپ کرده است.
معلوم میشود رساله را یک سال بعد از مشروطه نوشته است. دوازده مطالبه جامعه را از مشروطه مطرح میکند. او نامه حضرت امیر به مالک اشتر را میآورد و قانون را بر اساس قرآن و اسلام تبیین میکند.
اول حاکمیت قانون را مطرح میکند. بعد بحث تعدیل ظلم و تأسیس عدالتخانه برای رسیدگی به خواستههای مردم، تا بین شاه و عامی تفاوتی نباشد. آزادی در حیطه اسلام و قرآن باشد تا جامعه بتواند به رشد و تعالی برسد. همچنین آزادی مطبوعات و آزادی انجمنها را در چارچوب قرآن و دین میبرد.
او حدود ده آسیب را برای مشروطه بیان میکند که باعث شد مشروطه به اهدافش نرسد. یعنی یک سال و نیم بعد از انقلاب مشروطه احساس میکند مشروطه به انحراف رفته و مطبوعات به دست جهال افتاده است؛ تا جایی که به جای تربیت و ایجاد اتحاد در مردم، موجب اختلاف و رویارویی جامعه شدهاند. [يعنى همان آفَت ها و آسيب هايى كه مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، بارها تذكر داده و نتایج آنرا پیش بینی کرده بود:
ایها الناس
بانیان مشروطه از لامذهبین هستند و قصد فریب مردم و انحراف نهضت را دارند...مشروطه ای که از دیگ پلوی سفارت انگلیس درآید، آخر و عاقبتش معلوم است]
كاشانى، آسیب ها را اینگونه باز گو می کند
- عدم تقیدِ دولتمردان به قانون؛ میگوید قانونی که نوشته شد دولتمردان عمل نکردند.
- تزاحم مشاغل، دولتمردان هر کدامش چند شغل داشتند و به هیچ کدام نرسیدند.
- انتقاد از پارتیبازی و توصیههایی که در حکومت صورت میگرفت.
- مشکلات علمی و اقتصادی جامعه را مطرح میکند که ما مصرفمان بیش از تولیدمان است. میگوید تمامِ طلاها و نقره و دفینههایمان را به خارجی دادیم، در مقابل از آنها جنس بنجول گرفتیم...
در رابطه با رجال مشروطه، باید رسائلی را که علمای ما نوشتند دید. مجموعه رسائل مشروطه، از دکتر غلامحسین زرگرنژاد است. مقدمه و حواشی این کتاب گویاتر است.
🔸با توجه به شرایط اجتماعی آن دوران که بیان کردید، یکی از آنها عدم درک سیاسیِ مردم بود. با توجه به چنین شرایطی چگونه مردم و روشنفکران به این نتیجه میرسند که مشروطه را مطرح کنند؟
یک تعبیری در سیاسیون است که نمیشود آن را همه جا تعمیم داد. گاهی در زندگی فردی افراد نیز هست؛ میدانند چه نمیخواهند، ولی نمیدانند چه میخواهند؛ نه فقط عامه مردم، حتی خیلی از روشنفکران هم نمیدانستند چه میخواهند. گاهی مردم چنان از ظلم و ستم و تباهی به تنگ میآیند [که فقط به دنبال راهی هستند که از این مخصمه فرار کنند] اما نمیدانند بعد از آن چه میشود؛ اگرچه برخی گفتند ظلم و ستم قبل از مشروطه، کمتر از بعد مشروطه بود.
جریان شیخ فضل الله نوری و آسید محمد کاظم یزدی، مشکلات را میدانستند و میفهمیدند که چه میخواهند؛ ولی برخی درک صحیحی نداشتند و با همان جو جلو میآمدند. وقتی واعظ بالای منبر علیه اینها حرف میزند یا در حرم حضرت معصومه(س) تحصن میکنند یا به عنوان اعتراض مهاجرت میکنند، جامعه حس میکند که اصلا فقها و علما امنیت ندارند.
یعنی این قسمت را میبینند، اما اینکه چه میخواهند [را نمیدانند] و گرگهایی که لباس میش به تن دارند را نمیتوانند تشیخص بدهند؛ حتی گاهی خوبهایمان نتوانستند تشخیص بدهند. ما بعد از صدواندی سال...
🔰ادامه در بخش چهارم🔰
🔰بخش چهارم🔰
داریم تحلیل میکنیم؛ وگرنه چه بسا اگر ما هم بودیم همان بودیم.
طلبه جوانِ سیواندی ساله بود به نام سلطانالعلمای خراسانی. او همان حرفهای شیخ فضل الله نوری را میزند، اما کاملا در موضع تقیزاده حرکت میکند! آخر هم کشته میشود. وقتی میخواست از مشهد بیاید تهران، پدرش اجازه نمیداد و میگفت اوضاع ناجور است. آدم مؤمن، متدین و مقیدی است که به تهران میآید. او روزنامه دارد. نوشتههایش را که میخوانید، کاملا عادی است که یک روحانی اینگونه بنویسد؛ اما در جایگاهی میایستد که تقیزاده و جریان فراماسونری هستند. خودش هم متوجه نیست. واقعا هم متوجه نیست. از روی عمد نیست.
🔸غبار فتنه، مانند تیراندازی در تاریکی است
خیلی جاها فرد متوجه قضیه نیست. وقتی که فتنه میآید انسانها جلوی چشمشان را نمیبینند؛ فضا غبارآلود میشود و دودی جلوی چشمها را میگیرد و فرد جلوی پایش را نمیبیند و افراد را گم میکند. مثل اینکه در شب تیراندازی میکند نمیداند به چه کسی تیراندازی میکند. طبیعت فتنه همینطور است.
در جنگ روانی همین است. حجم جنگ روانی بهقدری وسیع و گسترده است که افراد متوجه نمیشوند. اوایل انقلاب علیه آیت الله شهید سیدمحمد بهشتی جوی درست کردند که بعضی آدمهای خوب قضیه را نمیفهمیدند. میگفتند بهشتی آدم خوبی است، ولی کمی قدرتطلب است، آدم خوبی است، ولی یکخرده به انحراف کشیده شده است، آدم خوبی است، ولی یکخرده تکبر دارد.
چون آدمهای صادقی بودند بعد از شهادت بهشتی، از مواضعشان برگشتند. ولی کسانی که آگاهانه آن تهمتها را میزدند، میدانستند چه کار دارند میکنند و میفهمیدند بهشتی کیست؟
🔸طرفداران مشروطه با تشکیلات منسجم مجلس را به دست گرفتند
به هر حال در چنین اوضاع و احوالی وقتی مشروطه را مطرح میکنند آخوند خراسانی در صف اول حامیان است! سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی،
که منفرد عمل میکردند؛ اما جریان وابسته، تشکیلاتی عمل میکند؛ بهطوری امر را مشتبه میکنند؛ که سید عبدالله و سیدمحمد خیلی چیزها را متوجه نمیشدند. واقعا متوجه نمیشدند.
آنها چون تشکیلاتی بودند توانستند با سرعت مجلس را بگیرند و قانون نیز تنظیم کنند.
مجلسی که در آن ماسونها و بابیها و ازلیها هستند. مطبوعات نیز بهطوری علنی علیه اسلام، قرآن و ائمه اطهار(ع) مینویسند.
مطالب صریحِ بابیها، بهاییها، ازلیها، غربیها و ماسونها علیه دین جای خود، اما در نطقهای اول مجلس همین حرفها را میزدند. به صراحت میگفتند مگر ما آمدهایم اینجا مسجد درست کنیم؟ آمدهایم معیشت مردم را درست کنیم؛ چه ربطی به دین دارد.
در این موقعیت شیخ فضل الله، احساس خطر کرد. نشریات را میخواند و آنها را نقد میکرد. معلوم بود آن دو [سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی] نشریات را نمیخواندند.
جریان وابسته در نجف هم فعال بود؛ چیزی که کمتر به آن پرداخته شده است؛ یعنی جریان فرماسونری و جریان غربی در نجف هم در برابر این قضایا فتنهانگیزی میکرد؛ [در حمایت از علمای مشروطه خواه، علمای مشروعه خواه را ناجوانمردانه مورد هجمه و تخریب قرار می دادند] تا جایی که آسیدمحمدکاظم یزدی[صاحب عروه و از همفکران شیخ فضل الله] را تهدید به مرگ کردند. میخواستند به خانهاش حمله کنند که عشایر مدتها دور خانه آسیدکاظم را محاصره میکنند و اجازه رفتوآمد به عدهای نمیدهند.
🔸شیخ فضلالله با فهم عمیق، به مشروطه قید «مشروعه» اضافه میکند
🔹به نام مردم علیه شیخ فضلالله و برخی افرادی که منتقد بودند حجم زیادی تلگراف به نجف میزنند. تلگراف نجف، خیلیهایش به اینجا نمیرسید. شیخ احساس میکند اینها که میگویند ما مشروطه میخواهیم [قصد توطئه دارند بنابراین تأکید میکند] قید اضافه کنید. قید مشروعه همان قید اسلامی است.
🔹لفظ «مشروطه» را هر کس یک جوری تفسیر میکند؛ مثل کلمه «جمهوری» است؛ میشود پنجاه پسوند برای آن آورد: جمهوری دموکراتیک، جمهوری ملی، جمهوری مارکسیستی، جمهوری سوسیالیستی؛ ولی امام (ره) میگویند «جمهوری اسلامی» و محکم میایستند که نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر. جمهوری دموکراتیک اسلامی هم نمیخواهیم. در اینجا نیز قیدی که شیخ فضلالله(ره) زد، قید بسیار مهمی بود.[مشروطه فقط مشروعه، یعنی اسلامی باید باشد] گفت چرا کتاب قانون ما باید از سفارت بلژیک و فرانسه و انگلیس بیاید؟ ما قرآن داریم و خودمان قانون تدوین میکنیم. بعد آن را در راستای مخالف قانون مطرح کردند.
🔹بسیاری از علما و روحانیون طرفدار شیخ فضلالله بودند
🔹نکته خیلی مهم این است که در سراسر مملکت دهها مجتهد، چندین مرجع و هزاران روحانی داریم که از مدافعان شیخ بودند، ولی در تاریخ اسم آنها را نمیآورند. در تحصن حرم عبدالعظیم حسنی، هشت مجتهد مسلم و حدود هفتادوچند نفر امام جماعت...
🔰ادامه در بخش پنجم🔰