eitaa logo
بصیرت افزایی
189 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3.6هزار ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ود بپذیرد، و ضمناً نه انتفاع پایدار و مؤثر (نظیر سرمایه‌گذاری خارجی) از آن داشته باشد و نه بتواند (به خاطر مجازات‌های تعبیه شده) به راحتی آمریکا از توافق خارج شود. کسانی که سنگ برجام را به سینه می‌زنند، متهم هستند که این خسارت دو سر باخت را برای کشور رقم می‌زنند اما در کنار همه بی‌کفایتی‌ها، یک کار را خوب بلدند و آن، ادای طلبکاری و فرار به جلو است!* 🪄 *بر همین مبنا، مذاکراتی که انجام می‌شود، نه برای احیای برجام بلکه احیای حقوق پایمال شده‌ای است که دولت وقت ما به اسم صیانت از آن، امتیاز داده و خسارت به کشور تحمیل کرده، اما تحریم‌ها نیز 2 برابر شده است. در واقع تیم جدید قرار است برخی خرابکاری‌های سابق را جبران کند و البته اعضای تیم هم 40 نفر نیست، بلکه 10-12 نفر است. هر چند که اگر کارشناس کار بلد بیشتری هم به تیم مشورت بدهند، رفتار حکیمانه‌ای است، چرا که برخلاف گذشته قرار نیست کسی امضای طرف آمریکایی را تضمین بداند، یا رئیس‌جمهور آمریکا را مؤدب بخواند و براساس این خوش‌خیالی، دیکته بنویسد!* 🪄
4.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴شهید قاسم سلیمانی: اگر من جانم را هزاربار فدای این ملت کنم ارزشش را دارد 🖤 از آتش جانسوز خبر بال و پرم سوخت دل آب شد از شعله و یکباره سرم سوخت انگشتر خونین تو در دست بریده ناگاه جهان تار شد و در نظرم سوخت ⏱ 1:20 😭
واقعیت مذاکرات را تحریف می‌کنند تا تحقیر آمریکا را بپوشانند(خبر ویژه) در حالی که آمریکا پشت در مذاکرات مانده و برای بازگشت‌ بدون هزینه به برجام التماس می‌کند، رسانه‌های زنجیره‌ای غربگرا می‌کوشند با ترفندهای گوناگون، وضعیت تحقیرآمیز آمریکا را بپوشانند. این رسانه‌ها طی چهار پنج ماه اخیر که دولت جدید روی کار آمده، به انحای مختلف سعی کرده‌اند ضمن هوچیگری و شانتاژ و تحریف مسائل، عصا زیر بغل آمریکا بگذارند. آنها زمانی به آقای امیرعبداللهیان حمله کردند و مدعی شدند او مثل ظریف زبان انگلیسی نمی‌داند. سپس به آقای علی باقری حمله‌ور شدند و به نیابت از باج‌ گیرهای آمریکایی و اروپایی نوشتند دولت ایران چرا کسی را متولی مذاکره کرده که به روند تدوین و اجرای برجام اعتراض داشته است؟(!) مدعی شدند انتخاب باقری معاونت وزارت خارجه و ریاست تیم مذاکره‌کننده، آمریکا و تروئیکای اروپایی را ناراحت می‌کند! رسانه‌های اجاره‌ای در ادامه، به‌جای اینکه از تیم بایدن طلبکار شوند و بپرسند چرا دولت دموکرات‌ها نیز به همان روش باج‌گیرانه دولت ترامپ در زمینه فشار حداکثری عمل می‌کند و به تعهدات دولت اسبق آمریکا برنمی‌گردد، دولت و وزارت خارجه ایران را سرزنش کردند که چرا مشغول مطالعه و اصلاح روند نافرجام مذاکرات در دولت روحانی است؟! اما اخیرا انتشار یک عکس از دیدار اولیانوف نماینده روسیه در وین و رابرت مالی(نماینده ویژه آمریکا در امور ایران) هم بهانه‌ای شد تا رسانه‌های اجاره‌ای غربگرا، عملیات روانی دیگری را تدارک کنند. این رسانه‌ها می‌گویند چرا مستقیم با آمریکا مذاکره نمی‌کنیم و به دلال دومی اجازه معامله می‌دهیم؟ یا به استناد متنی منتشر شده از اولیانوف در فارین‌پالیسی که رد و تصحیح شد، مدعی شده‌اند ایران از مواضع خود عقب‌نشینی کرده و روسیه و چین، جای ایران تصمیم می‌گیرند و... این تقلای رسانه‌ای در حالی است که اول اینکه در همین ایام اخیر، رابرت مالی تصریح کرد «ما حاضر به پذیرش توافقی بدتر از برجام نیستیم، زیرا ایران برنامه هسته‌ای خود را توسعه داده است». کجای این سخن از عقب‌نشینی ایران حکایت می‌کند؟ برعکس، به افزایش فشار ایران اشاره می‌کند. دوم: همان گونه که تروئیکای اروپایی یا نماینده آمریکا ملاقات و مذاکره می‌کنند، نمایندگان روسیه و چین هم می‌توانند مذاکرات مشابهی داشته باشند، اما عجیب است که رسانه‌های مذکور، از هماهنگی تروئیکای اروپایی و آمریکایی برای فشار بیشتر به ایران هیجان‌زده می‌شوند، اما دیدار نماینده روسیه با طرف آمریکایی را بهانه عقده‌گشایی قرار می‌دهند. سوم: ایران دو سال قبل از برجام به اندازه کافی با مقامات آمریکایی مذاکره کرده و حاصل آن، کلاهی است که طرف آمریکایی بر سر دولت وقت ایران گذاشته و توانسته، به مدت دو سال هم دولت وقت ایران را - با وجود خروج خود از توافق- وادار به ادامه انجام تعهدات کند! آمریکا اکنون عضو برجام نیست و اگر هم به بازگشت تمایل نشان می‌دهد، نه برای لغو تحریم‌ها، بلکه برای دسترسی به مکانیسم ماشه برجام است که با غفلت تیم مذاکره کننده سابق، در برجام گنجانده شده است. در مقابل ایران به روشی اعلام کرده شرط بازگشت آمریکا به برجام، لغو همه تحریم‌ها به نحوی است که کشورمان بتواند بدون مزاحمت تجارت کند، صادرات داشته باشد و به درآمدها دسترسی پیدا کند. ایران همچنین تضمین آمریکا برای عدم تکرار عهدشکنی قبلی را مطالبه می‌کند. در این مسیر، طبیعتاً نه روسیه و چین و نه تروئیکای اروپایی، و نه هیچ دولت دیگری نمی‌توانند از ایران توقع داشته باشند که بدون برآورده شدن مطالبات مشروعش، اجازه بازگشت آمریکا به برجام را بدهد. حقانیت حقوقی ایران در کنار احیای مؤلفه‌های اقتدار و بازدارندگی، واقعیت روشنی است که تمام محافل غربی به آن اذعان دارند؛ اتفاقی که موجب شده آمریکا در موقعیت تحقیرشدگی و بدهکاری قرار بگیرد؛ و همین برای پادوهای غرب، گران تمام شده است. این نکته هم گفتنی است که پس از جدی‌تر شدن توافقات 25 ساله و 20 ساله با چین و روسیه، تحرکات طیف غربگرا به نیابت از آمریکا و غرب شدت یافته است. بخشی از این فضاسازی‌ها نیز به خاطر سفر مهمی است که رئيس‌جمهور تا چند هفته دیگر به دعوت همتای روسی، به مسکو انجام می‌دهد.
🌹رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند:( یا فاطمة... لو ان کل نبی بعثه الله وکل ملک قربه، شفعوا فی کل مبغض لک غاصب لک ما اخرجه الله من النار ابدا.) ♦️ای فاطمه! اگر تمام پیامبرانی که خداوند مبعوث فرموده و تمام فرشتگانی که مقرب درگاه خود گردانیده، برای کسی که بغض تو را داشته و حقت را غصب نموده شفاعت کنند، هرگز خدا او را از آتش دوزخ خارج نخواهد ساخت. 📚 بحارالانوار، جلد ۷۶، صفحه ۳۵۴
🌼خاطره استاد قرائتی از اولین آشنایی با سردار سلیمانی ✍همه رئیس جمهورها با هم بمیرند یک چنین تشییع جنازه‌ای می‌شود؟ یک چنین تشییع جنازه‌ای نمی‌شود. عزت دست خداست. این تشییع جنازه چه چیزی درونش بود؟ پول بود، زور بود. من خودم سلیمانی را نمی‌شناختم. سالها کار کرد و به احدی نگفت. ایشان بالاترین درجه را داشت، خواص او را نمی‌شناختند. من یک وقت دفتر آقا رفتم، کاری داشتم با آقای حجازی، آقای سردار سلیمانی را هم نمی‌شناختم، آنجا نشسته بود. به آقای حجازی گفتم: یک حرف خصوصی دارم، ایشان کیست که اینجا نشسته است؟ گفت: نمی‌شناسی؟ گفتم: نه، گفت: سردار سلیمانی است. گفتم: عه، اسمش را شنیده‌ام. چند سال پیش چند نفر سردار سلیمانی را می‌شناختند؟ سه سال پیش چند نفر حججی را می‌شناختند؟ خدا خواسته باشد درست کند، یک شبه همه چیز عوض می‌شود. یک شبه بنی صدر سقوط می‌کند و یک شبه بهشتی بالا می‌رود. از دوازده بهمن تا 22 بهمن این ده روز چه حوادثی رخ داد. ‌هیچ مرجع تقلیدی به اندازه امام خمینی عکسش چاپ نشد. شاه گفت: امام خمینی نه، خدا گفت: آره. زلیخا همه درها را بست که هیچکس نفهمد همه فهمیدند. با خدا ور نروید.اگر خودت را پاک کنی خدا می‌نویسد و خودت را بنویسی خدا پاک می‌کند.خیلی مهم است. 💥قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ‏ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» رمز محبوب شدن ایمان و عمل صالح است. پس هرکس ایمانش بیشتر و عمل صالحش بیشتر محبوبیتش بیشتر است. این تشییع جنازه می‌گویند: هرچه وُّدش پررنگ باشد، معلوم می شود «آمنوا و عملوا الصالحات» ‌اش پررنگ بوده است.
Haj Mehdi RasoliYekami Harf Bezan.mp3
زمان: حجم: 3.67M
◾️ یه کمی حرف بزن علی نمیره! حرف رفتن نزن علی میمیره… حرف رفتن نزن! *
9.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سردار قاآنی: ترامپ و تمام عاملان شهادت سردار سلیمانی زیر ذره‌بین آزادگان عالم هستند 🔹فکرکردید زدید و تمام شد؟ آزادگان دنیا چنان از شما جنایتکاران انتقام خواهند گرفت که فراموش نشود.
🖋️ رهبر معظم انقلاب به مدیر مسئول کیهان پیام فرستاده و گفته: «یادداشت امروز آقای محمد صرفی، یک آفرین دارد».👏 این یادداشت آقای صرفی نویسنده‌ی خوش ذوق، با سواد و بی‌ادعای کیهان، درباره حاج قاسم که توجه رهبری را جلب کرده است اینجا بخوانید:👇👇
ستاره قاسم در کهکشان راه خمینی(یادداشت روز) چقدر خوب است که کودکان وقتی به دنیا می‌آیند کسی نمی‌داند سرنوشت چه تقدیری برای آنان رقم زده و تاریخ برای شانه نحیف برخی از این کودکان‌گریان، چه مأموریتی گران‌سنگ تدارک دیده است. آری! اینگونه بود که دست فرعون به‌رغم تمام دست و پا زدن‌هایش، به فرزند عمران و یوکابد نرسید و موسی دودمان طاغوت عصر خود را در نیل بر باد داد. و آن زمانی بود که از چشم دنیااندیشان و ظاهربینان کار مؤمنان به پایان رسیده بود؛ در پیش، امواج خروشان نیل بود و از پس، لشکر جرّار فرعون. اما تقدیر الهی چیز دیگری بود. پس فرمان آمد که ‌ای موسی! عصای خود را بر دریا بزن ... و شد آنچه ناشدنی می‌نمود. تابستان سال 1953 برای «دوایت آیزنهاور» سی و چهارمین رئیس‌جمهور آمریکا شیرین بود. ماموران سازمان CIA در تهران به فرستادگان و مزدوران بریتانیایی که دیگر کبیر نبود پیوستند و عملیات آژاکس را با موفقیت به سرانجام رساندند. دولت وقت با کودتا سرنگون شد و شاه لرزان و فراری دوباره بر تخت نشست. «آلن دالس» رئیس ‌CIA اگر از آینده چیزی می‌دانست بدون شک پنج سال بعد، تیمی از ماموران خود را بار دیگر راهی ایران می‌کرد اما این بار نه به مقصد تهران بلکه به «قنات‌ملک»، روستایی در دل کویر مرکزی ایران. به خانه ساده و محقر مشهدی حسن.  اما نه آیزنهاور و دالس می‌دانستند و نه حتی مشهدی حسن و فاطمه که آن کودکی که روز اول فروردین سال 1337 پا به زمین گذاشته و ‌گریه می‌کند، چه آینده‌ای و مأموریتی در پیش دارد. فرزند سوم خانه بود و نامش را گذاشتند قاسم. انتخابی به‌جا و نامی نیکو بود. این طفل شیرخوار و روستازاده گمنام، مأموریت داشت چیزهایی را قسمت کند. از این باب همه ما قاسم هستیم چرا که در زندگی چیزهایی را با دیگران و بین دیگران قسمت می‌کنیم. اما قرار بود او از همه ما و قاسم‌ها، قاسم‌تر باشد.  دنیا معرکه‌های عجیب و غریب و شگفتی‌های فرامحاسباتی کم ندارد. نقاطی به ظاهر بسیار دور و بی‌ربط در گوشه و کنار کره‌خاکی هستند که هیچ دستگاه محاسباتی و عقل و حتی خیالی نمی‌تواند میان آنها خطی برقرار سازد. وقتی مامور ساواک سال 1342 با ریشخند از آقا روح‌الله پرسید یارانت کجا هستند، آن مرد خدا که دلش از خورشید هم گرم‌تر و چشم‌هایش از برق آسمان گیراتر بود، با دلی آرام و قلبی مطمئن پاسخ داد؛ سربازان من در گهواره‌ها هستند. یحتمل مأمور مفلوک سازمان اطلاعات و امنیت کشور، پوزخندی زده و در دل یا زیر لب گفته باشد عجب آخوند خوش‌خیالی و چه خیالات خامی! نمی‌توان به واکنش آن مأمور چندان خرده گرفت. آن روز قاسم سلیمانی پنج ساله بود، مهدی باکری و اسماعیل دقایقی 9 ساله، حسن باقری و ابراهیم همت هشت ساله، حسین خرازی شش ساله، احمد کاظمی، مهدی زین‌الدین و حسن تهرانی‌مقدم 4 ساله، محمود کاوه و علی ‌هاشمی 2 ساله. کودکانی دور از هم، هر کدام در شهری و روستایی. آن ستاره‌های دور از هم در کهکشان راه خمینی. آن‌قدر دور که هیچ منجمی نمی‌توانست پیش‌بینی کند روزی که چندان دور نیست این ستاره‌ها در یک مدار قرار خواهند گرفت و چشم آسمان از نورشان روشن خواهد شد. تازه این کودکان فرماندهان سپاه خمینی کبیر بودند و بسیاری از سربازان آنان حتی هنوز پای بر زمین، این «سیاره رنج» نگذاشته بودند. گفتیم فرمانده و سرباز! بگذار همین‌جا تکلیف این دو کلمه را روشن کنیم. می‌دانی چرا فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران که نامش لرزه بر ‌اندام دشمنان می‌انداخت خود را همیشه سرباز می‌دانست و می‌نامید و وصیت کرد بر سنگ مزارش بنویسند سرباز قاسم سلیمانی؟ همان سربازی که چند روز پیش یک رسانه آمریکایی با کینه‌ای عمیق نوشت سلیمانی شبه نظامیان عراق، لبنان و یمن (افغانستان و پاکستان و سوریه و فلسطین را جا‌انداخته) را به یک اتحاد راهبردی متصل و نیروی قدس را به نوعی ناتو تبدیل کرد.  در روزگاری که آدم‌ها به دنبال نام هستند و برای خود لقب می‌سازند و می‌تراشند و برای محکم‌کاری سفارش می‌دهند، مردی که سرنوشت منطقه و بلکه جهان را تغییر داد، به او لقب «فرمانده سایه‌ها»، «خردکننده داعش» و «قوی‌ترین مرد خاورمیانه» داده بودند و فرماندهان ارتش آمریکا به او حسادت می‌کردند، خود را سرباز می‌داند. ریشه ماجرا به همان پیرمرد طوفانی برمی‌گردد که بر صندلی ساده حسینیه جماران می‌نشست و آرام سخن می‌گفت و دنیا را به لرزه درمی‌آورد. قاسم شاگرد مکتب حضرت روح‌الله بود. همان که بنیانگذار انقلابش می‌خواندند، مرد قرن، سیاستمدار عصر، تغییردهنده جهان و تاریخ و... البته که همه اینها بود اما وقتی یکی از مریدانش فریاد زد؛ «ما همه سرباز توئیم خمینی، گوش به فرمان توئیم خمینی»، باز ساده اما از روی عقیده و منطبق با عمل خویش گفت؛ «نه من سرباز توام و نه تو سرباز من. همه سرباز خداییم ان‌شاءالله.»  آدم‌های خوب کم نیستند و کم ندیده‌ایم. شاید ما هم آدم‌های خوبی با
شیم چرا که گاهی کارهای خوبی می‌کنیم. بخشی از شادی و وقت و توانایی و پول خود را با عده‌ای قسمت می‌کنیم. شاید برخی خوب‌تر باشند و از قوه قهریه خود نیز برای خوب بودن و خوبی کردن استفاده کنند. مثلاً وقتی می‌بینند به کسی دارد ظلم می‌شود، سینه سپر کنند و وارد معرکه شوند. مأموریت قاسم تقسیم کردن بود. آرامش و امنیت و شادی و لبخند و در کنارش ترس و وحشت و اضطراب. آنچه قاسم را از دیگر خوبان سوا می‌کرد، آن بود که او اهل قناعت نبود. بله! قناعت همیشه هم چیز خوبی نیست. اگر در تقسیم خوبی‌ها به دایره تنگ و حقیری در اطراف خود قناعت کنی، چنین می‌شود. قاسم آرامش و امنیت و لبخند را برای همه انسان‌های روی زمین می‌خواست نه فقط برای اهالی قنات‌ملک و کرمانی‌ها و ایرانی‌ها. برای او فرقی نداشت که این زن و مرد و کودک چه زبانی دارند، چه آیینی و خطوط جغرافیا آنان را چگونه تقسیم کرده است. امنیت و آرامش و لبخند حق همه بود و وحشت و اضطراب حق همه آنهایی که آن حق را از دیگران سلب کرده بودند. اینجاست که قاسم را می‌توان در دو شمایل دید. شمایلی نرم‌تر از حریر و دل‌نازک‌تر از کودکان که گویی هنوز کودکی پنج ساله در قنات‌ملک است. همانقدر دل کوچکی دارد. از ته دل می‌خندد و مثل ابر‌بهار‌گریه می‌کند. و شمایلی دژم و غضبناک که گویی خدای جبار و منتقم به او مأموریت داده است تا بندگان طاغی و خونریزش را به دست او هلاک کرده و راهی دوزخ سازد.  خیابان‌های شلوغ و تاریک ما برای نام تو حقیر و کوچک‌اند. روزی ستاره‌ای بزرگ و پرنور کشف می‌شود و نام تو را بر آن خواهند گذاشت. بلندمردا! نامت بلند باد که آب و آتش در چشمان تو به هم می‌رسید و خوشا بحال آنانکه در روزگار رجعت بار دیگر آن چشم‌های پرفروغ را می‌بینند و میانشان نور تقسیم خواهی‌کرد. *محمد صرفی*