تبدیل محور مقاومت به ایالات متحده مقاومت / انقلاب اسلامی یمن رسما اعلام موجودیت کرد.
#تحلیل_اختصاصی
خب دیشب در خبری از الجزیره شنیدیم که تعداد نیروهای رسمی انصار الله در یمن با مشارکت گسترده در 4 ماه گذشته به شدت افزایش یافته است.
به گزارش الجزیره، تعداد پرسنل ارتش یمن از 200 هزار نفر به 500 هزار نفر افزایش یافت.
چند ماه پیش عرض کردم که یکی از برنامه های محور مقاومت، ارتقا گروه های عضو محور مقاومت به کشورهای متحد جدید است. مثلا انصار الله یمن زمانی گروهی از اعضای محور مقاومت بود که با کمک ایران امروز یک سرزمین دارد و اینبار نوبت فلسطین هاست و بعد....
اینکار با روش های مختلف که توسط مردم این کشورها پذیرفته میشود، قابل انجام است و در لایو های صوتی و تحلیل های دیگر این طرح را به نام طرح تبدیل محور مقاومت به ایالات متحده مقاومت نامیدیم.
مخاطبان گرامی کانال حتما بارها این عبارت را شنیدند.
ایران کمک کرد تا ارتش یمن به رهبری انصار الله یک ساختار بزرگ متشکل از 250 هزار پرسنل، و همچنین 800 هزار نیروی شبه نظامی حوثی و 5 میلیون جنگجوی قبیله ای را به صورت یک پارچه تحت رهبری یک عالم دینی قرار دهد و امروز عبدالملک بدرالدین الحوثی رهبر کنونی انقلاب اسلامی مردمی یمن است.
این یک واقعیت است هرچند دشمنان ما به هیچ وجه دوست ندارند این حرف ها گفته شود.
یمن 30 میلیون نفر جمعیت دارد و همه، زن و مرد و فرزندان آنها جنگجو هستند ، درواقع به خوبی می دانند چگونه از سلاح استفاده کنند و امروز یک ساختار ارتش مردمی واقعی به اسم یمن به وجود آمده که با توجه به ارزش های جدید مقاومت دارای ایدولوژی تازه ای است که میتواند حتی ناسیونالیسم ملی را به عنوان یک اهرم قدرت در خود حفظ کند. دوستان کارشناس من، معنی این حرف من رو به خوبی درک میکنند و می دانند این چه قدرتی است و نمیشود بیشتر در مورد آن صحبت کرد.
امروز یک ارتش منظم بزرگ وجود دارد که توسط یک رهبر انقلاب اسلامی یمنی به عنوان نماینده رهبر انقلاب ایرانی اسلامی محور مقاومت هدایت می شود و صد البته بجز مبانی اصلی در تصمیم گیری های دیگر مستقل عمل میکند و روز به روز قدرت قبایل محلی و قبایل بزرگ یمنی را که در یمن (نقش اقوام ایرانی در گذشته را دارند) را بیشتر جذب کرده و با خود همراه میکند که در نهایت منجر به یکپارچه شدن دوباره یمن میشود و آنها در آینده منبع اصلی تشکیل ساختار بسیج مردمی یمن خواهند بود. (براتون آشنا نیست؟ )
بگذارید برای مخاطبان شکاک تر خودمان واقع بینانه تر صحبت کنیم، در چند ماه گذشته فقط 500 هزار رزمنده عشایری در بسیج کمک به فلسطین و مبارزه علیه اسرائیل شرکت کردند و بیش از 2 میلیون نفر از رزمندگان عشایر و سربازان ذخیره اعلام کردند که در صورت حمله به یمن یا حمله یمن به اسرائیل بلافاصله به این جنگ خواهند پیوست و قطعا آمار اصلی داوطلب ها بعد از آغاز چنین جنگی سر به فلک میگذارد.در ایران خودمان بارها تجربه اش کردیم.
اینجا بود که کمر محور عبری_غربی_عربی شکست.
امروز اگر میبینید که حتی شبکه منحوس الجزیره مشکل دار هم در مورد چنین قدرت عظیمی مجبور به اعتراف می شود ،باید بدانیم که درواقع این شبکه نگرانی رهبران عربی کشورهای ذلیل عربی منطقه را به امریکایی ها منعکس میکند و در واقعیت احتمالاً حداقل بیش از 400 هزار نفر هزار از جنگجویان آموزش دیده و مجرب قبایل به ساختار های نظامی انصار الله تحت محور مقاومت پیوسته و یا بزودی می پیوندند .
بارها در مورد ژئوپلیتیک پر اهمیت یمن صحبت کردیم.
یمن دارای کوه های قوی و جنگجویانی است که می توانند به هر دشمنی غلبه کنند و به هر کسی که بخواهند موشک پرتاب کنند و ضربه بزنند که قدرت مقابله و تاب آوری بی نظیری به این کشور میدهد.
کافی است دو چیز مهیا باشد اول ایدئولوژی مقاومت که خوبشم هست و دوم پشتیبانی ایران که به لطف تیزبینی سردار شهید ما از دو سال پیش از آغاز جنگ عربستان برای برادران یمنی ما مهیا شده بود.
موضوع امروز یمن دیگر در در مورد یک جنگ چریکی ناامیدکننده در سال های اول حمله عربستان یا زدن ضربه و خسارت به ساختار دشمنی مثل نیروی دریایی ایالات متحده نیست بلکه ما شاهد تثبیت یک انقلاب اسلامی دیگر در منطقه هستیم که قرار است مانند ایران نقش آفرینی های جهانی بزرگی داشته باشد.
در واقع وقتی میگوییم ایران عامل تغییر اصلی نظم کنونی دنیا است به دلیل وجود همین ترکیب عالی عملکرد خود در ساخت و تجهیز قدرت خود و همراه با آن قدرت محور مقاومت است.
امروز یمن به بخش از محور مقاومت به رهبری ایران جزو تغییر دهندگان واقعی بازی برای تغییر هژمونی آتی دنیا نقش آفرینی مهمی دارد و همگان با چشم آن را می بینند .
آغاز جنگ جهانی سوم در غرب آسیا
#تحلیل_اختصاصی
نبردی که امروز در ظاهر، میان ایران و اسرائیل شکل گرفته، درواقع نبردی برای تعیین آینده نظم جهانی است.
این جنگ، تنها جنگ میان موشکها و پهپادها نیست، بلکه تقابل دو محور تمدنی، دو نگاه به جهان و دو مسیر برای آینده بشر است.
ایران از دیروز، وارد مرحلهای از نبرد شده که ابعاد در کمترین تحلیلهای محرمانه نظامی غرب پیشبینی میشد.
ایران بعد از یک غافگیری و دادن هزینه سنگین در رده اول فرمانده هان نظامی خود به همراه هک شدن بخشی از ارتباط و هماهنگی بین سیستم های نظارتی و راداری توانست در کمتر از 12 ساعت دوباره خود را بازیابی کند و سپس بعد از 24 ساعت و بعد از آغاز این جریان تا 85 درصد اوضاع به سرعت به مشابه قبل عملیات اسرائیل درآمد و بزودی مابقی شرایط عادی میشود و بعد از خنثی سازی شبکه نفوذ براحتی میتواند روی اهداف خودش تمرکز کند.
فراموش نکنید امروز ایران نهتنها با اسرائیل درگیر شده، بلکه عملاً با تمام زیرساختهای امنیتی و دفاعی کل ناتو و کشورهای عبری_غربی_عربی روبروست.
حملاتی که به خاک ایران صورت گرفته، از نظر فنی بسیار پیشرفته و از نظر اطلاعاتی پیچیده هستند. اسرائیل برای نخستین بار به وضوح نشان داد که از همه ظرفیتهای جهان غرب استفاده کرده است .
اما ایران نهتنها مقاومت کرد، بلکه توانست در موج اول این عملیات، توازن را برهم بزند و با حمله بسیار سنگین به اسرائیل کاری کند که در کمتر از یک روز کشورهای اروپایی پیام اسرائیل را برای آتش بس به تهران منتقل کنند.
اما زهی خیال باطل این تازه ابتدای کار هست.
باید در دل این نبرد، باید به یک نکته کلیدی توجه کرد: ایران تنها نیست. نه از منظر نظامی و نه از منظر تمدنی. امروز دشمنان ایران – اسرائیل، آمریکا و اروپا – به خوبی میدانند که اگر ایران پیروز شود، دیگر نمیتوانند از الگوی صد سال گذشته برای سلطه استفاده کنند. ایران در واقع، مقابل دروازههای جدید تاریخ ایستاده است.
نباید فراموش کنیم طرح حمله آمریکا و اسرائیل فقط منوط به حمله نظامی نیست بلکه هدف اصلی آنها ایجاد رعب و وحشت و استفاده از گروه های تروریستی و تجزیه طلب در در داخل ایران است.
درواقع امروز بعد از گذر از مرحله اول ایران با تهدیداتی از سوی گروهکهایی نظیر جیشالعدل، برخی شاخههای کنترلنشده طالبان، گروه های تروریست کرد ضد ایران ، و جریانهایی با حمایتهای پنهان آذری، عربی و حتی منافقین سلطنتطلب ها و بهایی ها مواجه است.
این گروهها، نه صرفاً مخالفان نظام، بلکه ابزارهایی هستند برای برهم زدن ثبات داخلی کشور .
حضور آنها در نقاط مرزی و مناطق اقلیتنشین، دقیقاً با هدف ایجاد ناامنی طراحی شده است.
در چنین شرایطی، نقش نیروهای مردمی، اطلاعاتی و امنیتی، حیاتیتر از همیشه است. خصوصا نقش نیروهای مردمی.
این وضعیت فقط محدود به ایران نیست بلکه در عراق نیز وجود دارد.
درواقع در عراق، وضعیت پیچیدهتر است. هنوز عناصر داعش و گروههای تروریستی دیگر، هرچند با ظاهری خاموش، اما کاملاً آمادهاند تا با یک اشاره، میدان را به آشوب بکشند. در چنین وضعیتی، پراکندگی سازمانیافته نیروهای حشد الشعبی در روستاها و شهرها، نه یک تاکتیک نظامی، بلکه یک ضرورت امنیتی است. دشمن در تلاش است جبههی پشتیبان ایران در عراق را تخریب کند تا مسیر تأمین لجستیک و عمق استراتژیک ایران محدود شود.
در جبهه بین المللی مقاومت، سه نیروی بزرگ وجود دارند که هرکدام یک ستون از فشار منطقهای هژمون ایران و یارانش در محور مقاومت هستند: حزبالله لبنان، انصارالله یمن و گروههای فلسطینی در غزه. حزبالله همچنان یکی از منسجمترین و پیچیدهترین ساختارهای شبهنظامی در جهان است.
آنها قدرت خود را حفظ کردهاند و منتظر لحظهای هستند که جبهه شمالی اسرائیل از کنترل خارج شود.
انصارالله یمن، با آنکه از جنگهای طولانی خسته به نظر میرسد، اما تنها یک گام تا آغاز حملاتی مشابه دوران مقابله با عربستان فاصله دارد.
در غزه نیز، گروههای مقاومت پس از یک دوره آرامش ظاهری، اکنون به وضوح در حال بازگشت به تاکتیکهای تمام تهاجمیاند.
در این میان، مسئلهای کلیدی مطرح است که شاید کمتر به آن توجه شده باشد: نقش روسیه و چین در آینده این نبرد. بسیاری بر این باورند که ایران بهتنهایی میجنگد و نیازی به کمک ندارد.
این حرف از نظر فنی درست است، اما از منظر نگاه استراتژیک بلند مدت صحیح نیست.
مسئله این است: اگر ایران پیروز شود، نظم جهانی تغییر میکند و اگر روسیه و چین در این تغییر همراه نباشند، دیگر نه شریک، بلکه تماشاگران بیرون از میدان خواهند بود.
(1/2)
👇👇👇👇👇