#داستان_پندآموز ✨
پیرمردی هر روز تومحله پسرکی رو با پای برهنه می دید که با توپ پلاستیکی فوتبال بازی میکرد؛
روزی رفت و یه کفش کتونی نو خرید و اومد به پسرک گفت: بیا این کفشا رو بپوش.
پسرک کفشا رو پوشید و خوشحال رو به پیرمرد کرد و گفت: شما خدایید؟
پیرمرد لبش را گزید و گفت نه پسرجان.
پسرک گفت: پس دوست خدایی، چون من دیشب فقط به #خدا گفتم کفش ندارم...
↩️ دوست خدا بودن سخت نيست.
اگر توانشا دارید به دیگران کمک کنید...
─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
پایگاه مقاومت بسیج شهیدرجایی
سروش :
http://sapp.ir/shahidrajaee
ایتا :
https://eitaa.com/shahidrajaee