eitaa logo
پایگاه شهیدرجایی
725 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
937 ویدیو
126 فایل
کانال اطلاع رسانی پایگاه مقاومت بسیج شهیدرجایی محله سفلی خوراسگان حوزه ۱۲ - ناحیه امام صادق(ع) اصفهان https://zil.ink/shahidrajaee
مشاهده در ایتا
دانلود
۳. جوانگرایی، توکل، توحید، جهادی ، انقلابی.m4a
6.68M
‎‌‌‌‌┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ 🇮🇷 🔍☆◁ 🕊☆◁ دفاع 🕊☆◁،توکل ،توحید.... 🎙ارائه:جناب استاد 🔮 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎─┅═༅🕊1⃣🕊༅═┅─
۱. عملیات خیبر ، حاج احمد.m4a
9.55M
‎‌‌‌‌┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ 🇮🇷 🔍☆◁ 🕊☆◁ دفاع 🕊☆◁ خیبر احمد 🎙ارائه:جناب استاد 🔮 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎─┅═༅🕊2⃣🕊༅═┅─
۲. ولایت مداری حقیقی.m4a
7.57M
‎‌‌‌‌┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ 🇮🇷 🔍☆◁ 🕊☆◁ دفاع 🕊☆◁ مداری 🎙ارائه:جناب استاد 🔮 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌ ‎‌‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌─┅═༅🕊3⃣🕊༅═┅─
۴. آبروی امام، آبروی اسلام.m4a
7.69M
‎‌‌‌‌┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ 🇮🇷 🔍☆◁ 🕊☆◁ دفاع 🕊☆◁ امام اسلام 🎙ارائه:جناب استاد 🔮 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌ ‎‌‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌─┅═༅🕊4⃣🕊༅═┅─
7.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🌹 و با روایتگری حاج حسین یکتا 🔺 ببینید و بشنوید روایت نوجوان آرپیچی زن که قبضه آرپیچی از قدش بلندتر بود ! ─═इई 🍃🌖🍃ईइ═─ پایگاه مقاومت بسیج شهیدرجایی سروش : http://sapp.ir/shahidrajaee ایتا : https://eitaa.com/shahidrajaee
▫️مامانم رو گم ڪردم. نوجوان ۱۳ ساله‌ای ڪه به منظور مقابله با دشمن و ضربه زدن به آن ها، به شناسایی و عمق مواضع بعثی ها می‌رفت و غنائم و اطلاعات مهمی را با خود می‌آورد. بهنام چند بار که گیر بعثی ها افتاده بود، گفته بود: دنبال مامانم می‌گردم، گمش ڪردم، بعثی‌ها هم که فڪر نمی‌ڪردند این بچه ۱۳ ساله چه ماموریتی داره، رهایش می‌ڪردند. یکبار رفته بود شناسایی، بعثی‌ها گیرش انداختند و چند تا سیلی بهش زدند، جای دست سنگین افسر بعثی روی صورت بهنام مونده بود؛ وقتی برگشت دستش را روی سرخی صورتش گرفته بود، هیچ چیز نمی‌گفت، فقط به رزمندگان اشاره ڪرد ڪه دشمن ڪجا مستقر است و بچه‌ها راه می‌افتادند. آخرین بار که او را دیدم یڪ اسلحه به غنیمت گرفته بود و با همان یڪ اسلحه هفت بعثی را اسیر گرفته و عقب آورده بود. 🌷 ۲۷ مهرماه، سالروز شهادت ، شهید ۱۳ ساله ی مقاومت خرمشهر گرامی باد. 🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎━═━⊰❀🌹❀⊱━═━ پایگاه مقاومت بسیج شهیدرجایی سروش : http://sapp.ir/shahidrajaee ایتا : https://eitaa.com/shahidrajaee