eitaa logo
محله شهیدان امیررستمی ومرتضی وحیدپورحسینی
79 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
11.1هزار ویدیو
65 فایل
زندگی رادوست دارم رهبرم رابیشتر
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مشتاقان حضور
😔 1⃣ قسمت اول 😔هیچ کس به من نگفت: که غیبت شما، به معنای نبودن نیست، بلکه به معنای ندیدن هم نیست، چرا که تو روی فرش مجالس ما، قدم می‌گذاری، در بین مائی، ما را می‌بینی و می‌شناسی، ما هم تو را می‌بینیم، ولی نمی‌شناسیم. مگر نه این است که شما را تشبیه کرده‌اند به یوسف (علیه السلام) که برادران را دید و شناخت، ولی برادران، او را با اینکه دیدند نشناختند. 📖مگر نه این است که در دعای ندبه می‌خوانیم، ای غایبی که غایب از ما نیستی؛ فدایت شوم، ای دور از مایی که از ما دور نیستی.😔 👌مگر نه این است که وقتی می‌آیی، خلایق انگشت به دهان می‌مانند که ما این آقا را نه یکبار، بلکه بارها دیده ایم، پس تو اینجایی در بین ما، ولی غایبی، یعنی ناشناخته‌ای، نشناختن هم گناه ماست، مشکل تو نیست، تو برای من غایبی که نمی‌شناسمت. 😔ای کاش در نوجوانی به من گفته بودند که با شناخت تو، غیبت حداقل برای خودم، تمام شدنی است. 😔ای کاش بودنت را هر لحظه با تمام وجودم حس می‌کردم. 🌱بارها روی تو دیدم ولی نشناختم 🌱لاله از باغ رخت چیدم ولی نشناختم 🌱کعبه را کردم بهانه تا بگردم دور تو 🌱آمدم دور تو گردیدم، ولی نشناختم 📘برگرفته از کتاب "هیچکس به من نگفت " ✍نویسنده: حسن محمودی
هدایت شده از مشتاقان حضور
😔 2⃣ قسمت دوم 🍂هیچ کس به من نگفت: که دعای ما در فرج شما اثر دارد و آن را نزدیک می‌کند، نمی‌دانستم که شما دعا کردنمان را دوست داری و فرموده‌ای که خیلی برای فرج من دعا کنید.😔 به ما نرسید که راز فرج و ظهورت در دعای شب و روز ما نهفته است و تا دستان تک تک ما آسمانی نشود و چشمانمان از اشک، بارانی نگردد تو نمی‌آیی. خیلی خوشحالم که در دوران نوجوانی فهمیدم شما به آیت بصیرت، بهاء الدینی بزرگوار سفارش کرده‌ای که در قنوت نمازش «اللهم کن لولیک…» را زمزمه کند، و من هم میتوانم در این دوران در قنوت نمازم این دعا رابخوانم .❤️ این را فهمیدم که چقدر دوست داری من لب به دعا بگشایم و آمدنت را زمزمه گر باشم تاسهمی هر چند کوچک در شادی دیگران داشته باشم.🌿 📘برگرفته از کتاب "هیچکس به من نگفت " ✍نویسنده: حسن محمودی
هدایت شده از مشتاقان حضور
! 4⃣ قسمت چهارم 🌱هیچ کس به من نگفت: که گناه، خانه قلب را تیره می‌سازد و شما که نورانی ترین هستی، در خانه سیاه نمی‌مانی.😔 آن وقت خانه دل ما، سوت و کور می‌شود مثل خرابه ها، مگر اینکه با توبه، آن تیره‌گیها را از بین ببریم و دوباره مهیای پذیرایی از شما شویم.☘ قلب من در نوجوانی، آماده کاشتن بذر عشق بود، اما هر چه انتظار کشیدم، کسی نگفت که باید عاشق برترین شد تا قلب آباد شود، به من نگفتند که مواظب باش قلبت را به هر کس و ناکسی نسپاری 😞 که صاحب اصلی آن، کسی است که وقتی قلبت پاک شود می‌آید.❤️ به ما نگفتند که جای شما در قلب ماست، نه در جزیره خضرا و مثلث برمودا. به ما نگفتند که مواظب باشیم تا شما را از مهمانی قلبمان بیرون نکنیم.😭 وقتی از آیت الله بهجت پرسیدند که شما کجایی؟ ایشان جواب داد که: « آقا در قلب شماست مواظب باشید بیرونش نکنید».❤️❤️ کاش، قلبم را در نوجوانی به تو می‌سپردم و هر دم یادت را از قلبم به زبان جاری می‌ساختم.😢 آقا هنوزم وقت دارم میشه دوباره به قلبم برگردی؟😔 ☘آن دل که به یاد تو نباشد دل نیست قلبی که به عشقت نتپد جز گِل نیست 📗برگرفته از کتاب هیچکس بمن نگفت ✍نویسنده حسن محمودی
هدایت شده از مشتاقان حضور
🌱 😔 5⃣ قسمت پنجم هیچ کس به من نگفت: که شما مهربان ترین فرد عالم هستید؛ هزار بار مهربانتر از مادر و قتل و کشتار از روش شما به دور است. مگر نه این است که قرار شده بر سیره و روش جد بزرگوارتان رسول مهر و رحمت عمل کنید که در فتح مکه، با اینکه قدرت داشت، از همه گذشت از همان کسانی که او و یارانش را آزرده بودند. مگر نه این است که شما خود را رحمت گسترده الهی معرفی کرده اید و در دعای ندبه، همگی ما آن رافت و مهربانی و دعای خیر را از شما طلب می‌کنیم.🌸 من نمی‌دانستم که شما پدری مهربان، همدم و مونسی دلسوز و رفیقی خیرخواه هستید و چقدر دیر فهمیدم که شما یار بی کسان، طبیب دردمندان، راهنمای گمشدگان و انیس غریبانی.😢 💫و من چقدر دیر دانستم که شما نمایانگر صفات خدایی؛ و مهربانی تنها یکی از صفات اوست، که در شما نور افشانی می‌کند. 💕من تازه شنیده ام که شما با غم ما غمناک و با شادی ما، شاد می‌شوی و نسبت به ما از خودمان، مهربان تر و دلسوزتری و صلاح مرا بهتر از خودم می‌دانی و به سعادت و کمالم مشتاق تر از خودم هستی. کاش این مهربانی را از نوجوانی درک می‌کردم تا حال، قلبم انیس و مونسِ این غربت و تنهایی شما می‌شد.😢 📗برگرفته از کتاب هیچکس بمن نگفت ✍نویسنده: حسن_محمودی
هدایت شده از مشتاقان حضور
😔 6⃣ قسمت ششم 🌿هیچ کس به من نگفت: که رابطه شما با ما، رابطه پدر و فرزندی است. شما چون پدری مهربان و دلسوز در فکر آسایش و راحتی ما و پناهگاه همه مردم در لحظات خطر هستید اگر محبت پدرانه شما نبود هیچکس به عنوان پناه به سراغ شما نمی‌آمد. اما از این صمیمیت برای ما در آن دورانی که دنبال پناه بودیم، چیزی نگفتند.😔 اکنون دریافته ام که تا حال، فرزند خوبی برای این پدر بزرگوار نبوده‌ام و اینک دنبال راه چاره و جبران گذشته ام.🌷 چقدر دیر فهمیدم که پدر معنویم از دست گناهان فرزندش، غمناک می‌شده و برای او استغفار می‌کرده 😢😔 ای کاش می‌توانستم غمی از غمهایش بکاهم و لبخند رضایت را برلبان مبارکش بنشانم.‌ ای کاش می‌دانستم که از همان لحظه به تکلیف رسیدنم، منتظر من هستی تا با تو آشنا شوم و با شما آشتی کنم تادستم را بگیری و به آسمانها ببری تامرابه خدابرسانی وازشیطان نجاتم دهی و از این آشنایی، به سعادت خود نزدیک‌تر شوم.❤️ 📗برگرفته از ڪتاب هیچڪس بمن نگفت ✍نویسنده حسن_محمودی
هدایت شده از مشتاقان حضور
😔 7⃣ قسمت هفتم 🌱هیچ کس به من نگفت: که شما همیشه و در همه حالات به یاد ما هستی و اگر ما را رها کنی یا فراموش، دشمن درون و برون دمار از روزگار ما در می‌آورد. چقدر شاد می‌شوم وقتی یاد آن صحبت زیبای شما می‌افتم که فرمودی: « هرگز شما را از یاد نبرده ایم». مگر می‌شود که ارباب کریم نوکرانش را فراموش کند و به آنها توجه نداشته باشد. اما شرم و خجالت آنگاه همنشین دائمی ما می‌شود که به یاد بیاوریم هرگز به یادت نبوده ایم و تمام خوشیها را بی حضور شما تجربه کرده ایم.😔 کسی به من نگفت که می‌شود با شما حرف زد، دردِ دل کرد و غصه‌ها را قصه وار گفت.❤️ نمی‌دانستم که نوجوانان هم می‌توانند راه باریکه‌ای از نجوا با مولایشان، باز کنند و گاه گاهی، نوای خوش «یا بن الحسن» بر لب جاری سازند.😢😢😢 ای کاش از همان دوران نوجوانی می‌فهمیدم که به یادم هستی تا هرگز فراموشت نکنم.🍀 اما حالا هم که به خود آمده ام و می‌خواهم همیشه به یادت باشم آنقدر خیالهای بی خود در دلم خانه کرده‌اند که...؛ اما نه، هرگز نا امید نمی‌شوم، چون یار و یاوری مثل شما دارم؛ امیدوارم نسیم یاری شما غبار خیالات و فراموشی را از قبلم پاک کند تا حضور شما صفای زندگیم شود. 😍 📗برگرفته از کتاب هیچکس بمن نگفت ✍نویسنده: حسن_محمودی
هدایت شده از مشتاقان حضور
😔 8⃣ قسمت هشتم 🌿هیچ کس به من نگفت: که یاد شما در قلبم باران نور و برکتی می‌بارد که دانه وجودم را تا خورشید وجودت می‌پرورد و بالا می‌برد و این، یعنی بهره مندی از تربیت خصوصی بهترین مربی عالم از جانب پروردگار.😊 تازه دانستم که حتی وقتی تو را فراموش کرده ام به یادم هستی، اما چقدر دیر فهمیدم اگر یاد تو باشم تو مرا با نگاه ویژه‌ای یاد می‌کنی و این نگاه ویژه چه‌ها که نمی‌کند.😔 هر چند دیر، اما خوب شد دانستم که اگر به یاد شما باشم شما مرا با دعای خالصانه و عنایت ویژه، مورد توجه قرار می‌دهی و اینگونه من، آن گونه می‌شوم که خدا می‌خواهد یعنی آماده یاری.🌸 اگر از نوجوانی زودتر می‌فهمیدم که می‌شود شب، هنگام خواب، با یاد شما خوابید و صبح با یاد شما بیدار شد، تا حالا سالها بود که این مشق را تمرین کرده بودم. 😭 نمی دانستم که می‌شود درس خواندن را با یاد تو شروع کرد و نوشتن را پس از نام خدا به یاد تو مزین نمود. خدایا! کاش هیچ گاه یاد فلان بازیگر و فلان خواننده مرا از یاد نجات بخش عالم، غافل و بی خبر نمی‌کرد. چو شب گیرم خیالت را در آغوش سحر از بسترم بوی گل آید 📗برگرفته از ڪتاب هیچڪس بمن نگفت ✍نویسنده: حسن_محمودی
هدایت شده از مشتاقان حضور
😔 9⃣قسمت نهم 🌿هیچ کس به من نگفت: که طولانی شدن غیبت شما، به خاطر نداشتن یار است و من چقدر دیر دانستم که من هم می‌توانم یار شما باشم. 😢 اصلا در فکر من نمی‌گنجید که یاران تو از همین کره خاکی و تعدادی از آنها از همین خاک پاک ایرانند. اگر به من گفته بودند که یاران شما، منتظر شما هستند، گناه در زندگیشان راه ندارد و اخلاقشان ستودنی است، هرگز گناه نمی‌کردم و با مادرم بسیار خوش اخلاق بودم، اما دیر فهمیدم و ندانسته سمت گناه رفتم و در جوانی و غرور بلوغ، دچار بداخلاقی هایی شدم.😔 اما می‌دانم حالا هم دیر نشده اگر شروع کنم قبولم می‌کنی😊 و مهر خادمی بر پیشانیم می‌زنی ☺که خادم تو، ارباب عالم است. من حتی تعداد یاران شما را که بیشتر از 313 نفر هستند را نمی‌دانستم، اما وقتی شنیدم که به این تعداد محدود نمی‌شوند و دسته‌های بعدی هم در راه یاری شما، قیام می‌کنند خوشحال شدم و امیدوار.🌷 ❤️سال‌ها منتظر سیصدو اندی مرد است آن قدر مرد نبودیم که یارش باشیم💔 📗برگرفته از،کتاب هیچکس بمن نگفت ✍نویسنده: حسن_محمودی
هدایت شده از مشتاقان حضور
😔 🔟 قسمت دھم 💯هیچ کس به من نگفت: که یکی دیگر از راه هایی که مرا به یاری شما نزدیک می‌کند، ☘بستن عهد با شماست. ☘ عهدهایی که شاید در ظاهر کوچک باشند اما در گذشت زمان، اثرات پر باری را به نمایش خواهند گذاشت.❤️ مثلاً عهد ببندم که به دوستانم زودتر سلام کنم و دروغ را از صفحه زندگیم فقط به خاطر شما بیرون کنم و بر همین دو عهد، مداومت کنم تا بعد از محکم شدن این عهد و پیمان، سراغ سومین پیمانم با شما بیایم... حتی دعای عهد را اگر صبحها موفق به خواندن نمی‌شوم در اولین وقت نشاطم در هر جا شد زمزمه کنم.☺️ هر چند که دیرفهمیدم که دعای عهد چه مضامین زیبایی دارد و چه مناجات عاشقانه‌ای است که طلب دیدار دلدار را می‌کند و عاجزانه درخواست یاری آن امام غریب را در سر می‌پروراند که حتی اگر مرگ آمد و قبل از ظهورت، مرا از دنیا برد، باز هم زنده شوم و برگردم و تو را یاری کنم.😢😢😢 کسی به من نگفت که می‌توانی صبح را با عهد با امام زمانت شروع کنی تا این عهد، مدد کند تو را در دوری از گناه و یک قدم نزدیک شدن به عزیز دلها. 💔 📕برگرفته از،کتاب هیچکس بمن نگفت ✍نویسنده حسن محمودی
هدایت شده از مشتاقان حضور
😔 11 قسمت یازدھم 🍃به من می‌گفتند: که شما اعمالم را می‌بینی و ناظر هستی، اما باورم نمی‌شد. تازه فهمیدم که در روز قیامت در و دیوار به کارهایم شهادت می‌دهند و فرشتگان از مشاهده کارهایم، تعریف می‌کنند و تو که مقامت از هر فرشته و انسانی بالاتر است، چگونه با خبر نباشی از کارهایم😔؟! حالا به یقین دانستم که می‌دیدی، اما چقدر بزرگوارانه مثل خدا که ستّار و پرده پوش است، همه را مخفی کردی که هیچکس ندانست که من چه‌ها که نکرده‌ام.😢😔 😭نمی دانم منظورت چه بوده است، شاید می‌خواستی با این کارها، مرا به سوی خودت بکشانی و عرق شرم مرا با دستمال توفیق توبه، پاک کنی.😭 ❤️حالا می‌خواهم بیایم، می‌خواهم برای شما باشم، به سوی شما حرکت کنم و محور کارهایم، رضایت شما باشد، کمکم کن.❤️ 📗برگرفته از،کتاب هیچکس بمن نگفت ✍نویسنده : حسن_محمودی
هدایت شده از مشتاقان حضور
😔 12_قسمت دوازدھم هیچ کس به من نگفت: که محور هستی شمایی و بدون محور، عالَم گردشی ندارد و زمین و اهلش بدون شما، لحظه‌ای پابرجا نیست⚠️. فیض خدا از طریق شما به همه می‌رسد، انسانها و حیوانات حتی شاخه‌های درختان، پایداریشان به شماست تا فیض خدا را به آنها برسانید. من اصلاً نمی‌دانستم که به خاطر شما باران می‌بارد و آسمان بر زمین فرود نمی‌آید 🌸 خیلی برایم جالب بود وقتی شنیدم همه به واسطه شما روزی می‌خورند.🌸 یعنی من هر نَفَسم را مدیون شما بوده ام و اینچنین مرا از شما دور نگه داشته‌اند که هیچ از شما ندانم و نوجوانیم بی شما سپری شود. فصل مهم عمرم که پایه ریزی محبت شما باید در آن شکل می‌گرفت این چنین به تاراج و غارت رفت و اینک من ماندم و دستانی خالی که به طرف شما دراز است😔 و می‌دانم که آنها را خالی بر نمی‌گردانی☺️ .‌ای فیض خدا که چونان خورشیدی نور افشانی می‌کنی و من بهره‌ای نبرده ام از این نور برای شیدایی و زندگی با حلاوت در مسیر رضایت تو، مدد فرما و نور الهی را بر دلم بنشان. 📕برگرفته از،کتاب هیچکس بمن نگفت ✍نویسنده: حسن_محمودی
هدایت شده از مشتاقان حضور
😔 13_قسمت سیزدهم 🍃هیچ کس به من نگفت: که شناخت شما، عشق راستین ایجاد می‌کند و عشق، اطاعت می‌آورد و اطاعت، همان صراط مستقیمی است که دست مرا در دست انبیاء و شهدا و صالحین و صدیقین می‌گذارد و اینان همان اهل بیتی هستند😍 که به من بال پریدن می‌دهند تا کرانه بی نهایت پرواز کنم. اما کدام شناخت؟؟ شناخت شما، غیر از دانستن اسم پدر و مادر و سال تولد است که آنها را در نوجوانی آموختی، اما راهی به جایی نبردیم. در مدرسه هم امتحانش را بیست گرفتیم، ولی اثری در زندگیمان نداشت. شناخت شما، شناخت علم و ولایت و احاطه شما بر جهان هستی است، که به وسیله شما بلا از مادفع می‌شود و برکت و نزولش، به خاطر شماست که ادامه دارد که ☀️خورشید با اینکه ⛅️پشت ابر است گرما می‌بخشد و نورش همه جا را روشن کرده و باید می‌دانستم که شناخت امام غایب به این است که بدانی امان اهل زمین است و زمینیان همه وامدار او هستند و اهل آسمان صدقه سر او به حیات ادامه می‌دهند و زمین🌏 را مشاهده می‌کنند. چرا کسی مرا در نوجوانی به کلاس آمادگی شناخت تو رهنمون نشد؟ همه چیز را به ما یاد دادند جز این نکته که همه چیز به خاطر توست و تو، امام همه چیزی.💎 📕برگرفته از،کتاب هیچکس بمن نگفت ✍نویسنده : حسن_محمودی
هدایت شده از مشتاقان حضور
😔 15 قسمت پانزدهم 😔هیچ کس به من نگفت: که شما بعد از نماز، عاشقانه می‌نشینی و 📿تسبیحات مادرت زهرای اطهره را زمزمه می‌کنی و ایشان را به عنوان الگوی خویش، با افتخار انتخاب نموده ای. 😞من هم می‌گفتم اما نه مثل شما، من بی حضور قلب❤️ و با سرعت نور، بدون اینکه بفهمم الله اکبر چه معنایی یا الحمدلله چه اثراتی و سبحان الله چه برکاتی دارند، می‌گفتم تا گفته باشم😢. حالا از شنیدن صدایم هنگام گفتن سبحان الله، چقدر شرمسار و خجلم😓. ✨به ما نگفتند که شما بدون اینکه بعد از نماز حرکتی کنید بسیار آرام و شمرده📿 34 بار الله اکبر می‌گوئید که در و دیوار، هم صدا می‌شوند با شما در این ذکر شریف و 33 بار الحمدلله که تمام نعمت‌ها که شما واسطه‌شان هستی از آنِ خداست و حمدش هم باید از آنِ او باشد و 33 بار سبحان الله که منزه و بی‌عیب بودن خدا را هیچ کس مثل شما باور ندارد. ☘ای کاش در نوجوانی می‌فهمیدم که چگونه ذکر می‌گویی و چه ذکری می‌گویی📿. 📒برگرفته از،کتاب هیچکس بمن نگفت ✍نویسنده : حسن_محمودی
هدایت شده از مشتاقان حضور
😔 17 قسمت هفدهم 🦋هیچ کس به من نگفت: که اگر بیایی، ظلمی باقی نمی‌ماند. دختر بچه عراقی، پدرش را از دست نمی‌دهد و شیرخوارگان فلسطینی بی خانمان نمی‌شوند😔 سربازان امریکایی با بی رحمی وارد خانه‌ها نمی‌شوندوحرمت زن‌ها حفظ می‌شود. حاکم فقط تویی😍، تنها تو که جانشین خدا بر روی زمینی و دیگران همه مطیع امر تو خواهند بود و جهانیان، حکومتی الهی و حاکمی چون شما را خواهند دید😊. به ما نگفتند که دوران ظهور، دیگر هیچ کس سر کسی کلاه نمی‌گذارد و دروغ و دغلبازی تشییع جنازه می‌شوند🍃. زندگی‌ها با عیش حلال،خوش می‌شوند و مردم در کوچه‌ها با لبخند به هم سلام می‌دهند و احوالپرسی می‌کنند. من الآن هم به همین نیت به همه سلام می‌کنم و لبخندم را از انسانها دریغ نمی‌سازم☺️. 📗برگرفته از کتاب هیچکس بمن نگفت ✍نویسنده: حسن_محمودی
هدایت شده از مشتاقان حضور
😔 18 قسمت هجدهم 🌿 هیچکس به من نگفت: که در زمان غیبت نباید ازشما دورشوم، جدا شوم وراه راگم کنم. من نمی‌دانستم که امام، امام است؛ چه ظاهر باشد، چه غایب. وتو امام منی وخدا وعده داده هرکس در قیامت با امامش محشور می‌شود. من نمی‌دانستم که عرض ارادت و بندگیم با دعا برای صحت و سلامتی شما، کامل می‌شود. حال دعای «اللهم کن لولیک…» را در تمام لحظات عمرم، از یاد نمی‌برم که این دعا، نه ضامن سلامتی شماست که خداوند ضمانت داده است که بمانی تا جهان را پر از عدل و داد کنی؛ اما این ضمانت الهی چیزی از وظیفه عاشق نسبت به معشوق، کم نمی‌کند که خود شما در سفارشی به آیت بصیرت، آیت خدا بهاءالدینی فرمودید که در قنوت نمازهایش، اللهم کن لولیک را زمزمه کند. چرا من از همان اول تکلیف نفهمیدم که نمازم را با یاد و دعا برای شما، زینت بخشم و معطر سازم! کسی به من نگفت که تمامی امامان، برای شما دست به دعا بلند کرده‌اند و از خدا سلامتی و فرج شما را عاجزانه خواسته‌اند 😔خدایا نمی‌دانم؛ شاید کمی دیر شده باشد. با این حال، توفیق نصیب کن زین پس، دستانم برای آنکسی که دوستم دارد و دوستش دارم، به سمت آسمان افراشته شود و دعای سلامتیش را نه در قنوت که در تمام لحظاتم زمزمه گر باشم. 📗برگرفته از،کتاب هیچکس بمن نگفت ✍نویسنده : حسن_محمودی
هدایت شده از مشتاقان حضور
😔 19 قسمت نوزدهم 🌿هیچ کس به من نگفت: که چرا نشسته‌ای در هنگام شنیدن آن نام زیبا که قیام را خاطره آور است. چه بسیار نامهایت را شنیدم ولی غافل از اینکه وظیفه دارم برخیزم و به احترامت، شما را یاد کنم به من نگفتند که امام صادق (علیه السلام) وقتی نام زیبایت را شنید که قرار است بیایی و چه زیبائی‌ها به همراه بیاوری، به روی پا ایستاد و احترام را به نهایت رساند❤️ حتی شنیده ام عالِم پاک دل آیت‌‌الله صافی وقتی در مجلسی همه قیام کردند عذر آورد که من پیرم و پاهایم طاقت ایستادن ندارد مرا ببخشید، اما بعد از لحظه‌ای تا مجری، نام مبارک شما را آورد؛ ناگاه آن عالم بزرگ، با زحمت به روی پا ایستاد در حالی‌که همه مثل من، نشسته بودند و غافل از وظیفه شان😭. و آن عالم، به خود نگفت که بنشین، وقتی که همه نشسته‌اند. نه، اینجا جای نشستن نیست، من باید بگویم که آماده‌ام هر وقت و هر جا که بخواهی با سر می‌آیم وکسی که حاضر نیست فقط ازجایش بلند شودوبنشیند چه طور می‌خواهد منتظر باشد😔 هر چند آنچه مهم جلوه می‌کند این است که احترام شما را در عمل به گفته‌های نورانی شما، حفظ کنم.🙂 (ان شاءالله) 📗برگرفته از،کتاب هیچکس بمن نگفت ✍نویسنده: حسن_محمودی
هدایت شده از مشتاقان حضور
😔 20 قسمت بیستم 🍃هیچ کس به من نگفت: که خواسته‌های شما را بر خواسته‌های خودم،مقدم بدارم تا موردمحبت بیشتر شما قرار گیرم💖. چه حیف شد که از همان دوران نوجوانی دنبال هوای نفس رفتم و هوای شما را در سر نداشتم و خواسته‌های نفسانی خویش را بر خواسته های شما ـ که همان خواست خداوند است ـ مقدم داشتم و حالا خسارتش را ـ که دوری از شماست ـ مشاهده می‌کنم و چه بهای سنگینی می‌پردازم😭. من تازه شنیده ام که جدّ گرامیت، امام صادق (ع) به این خاطر سلمان فارسی را خیلی دوست می‌داشت که سلمان، مسلمان گونه خواسته‌های امامش حضرت علی (ع) را بر خواسته‌های خودش مقدم می‌داشت و همین امر او را سلمان کرد که از اهل بیت شد و سلمان محمدی لقب گرفت.🍃🌸 و من اکنون در فکر خواسته‌های شما هستم تا خود را عادت دهم که هر کاری پیش آمد قبلش اندیشه کنم آیا مورد رضایت شما هست یا خیر؟ که اگر آن کار به رضایت شمابود، محکم و استوار انجام دهم که می‌دانم کاری که بامعیار رضایت شماسنجیده شودقدمی است به سمت خدا.😍 📕برگرفته از کتاب هیچکس بمن نگفت ✍نویسنده: حسن_محمودی
هدایت شده از مشتاقان حضور
😔 21 قسمت بیست‌ویکم 🌿هیچکس به من نگفت: که احترام شـما در رعایت ادب نسبت به منسوبین شماست. من ازکجا بایدمیدانستم که سادات و علما منسوب به شما هستند و احترامشان، احترام شماست.۱) ✨مرا ببخش اگرکوتاهی نمودم و همچنین در اماکنی که به نام شـماست نیز، ادب را رعایت نکرده به غفلت وسرگرمی مشغول شدم. 💫به جمکران آمدم، اما آن احترامی که شایسـته مسـجدشـما بود نشان ندادم وچشمان مرا آلوده به گناه کرده و دل نازنین شما را به درد آوردم. 🌤هیچ حرفی ندارم جز اینکه بگویم، اي کریم! از ما بگذر و آنچه دیده اي نادیده بگیر. 📗1 -مکیال المکارم،ص452. 📒برگرفته از کتاب هیچکس بمن نگفت ✍نویسنده : حسن_محمودی
هدایت شده از مشتاقان حضور
😔 22 قسمت بیست ودوم 🌹🍃هیچکس به من نگفت: که در دوران غیبت کبري، بایـداز نائبان عام شـما، تبعیت کرده و آنها را در امور دینی خویش، مقتـدا قرار دهم که فرموده اي «درحوادث جدیـدکه پیش می آیـدبه روایت کنندگان احادیث ما رجوع کنیدکه حجت ما هسـتند»۱) اما چه فقهائی؟ هر فقیهی که صـلاحیت مرجعیت ندارد، بلکه بایدمخالف هواي نفس عمل کند، از مولایش اطاعت محض داشـته و در فکرجمع مال و شهرت و مقام نباشد. آري، او بایدتبعیت شودکه رضایت تو در آن است. هیچکس به من نگفت و من از همـان اوایل تکلیف، بـدون تقلیـدازمرجعی، اعمالم را انجام دادم وحالا باز هم در فکرجبران هسـتم که گذشـته را ببخشـی و براي آینـده، راهی نورانی جلو پـایم بگسـترانی که چه بینوراست راهی که بی حضورت طی شود. 📕1-کمال الدین،ج2،ص236. 📗برگرفته از،کتاب هیچکس بمن نگفت ✍نویسنده: حسن_محمودی
هدایت شده از مشتاقان حضور
😔 23 قسمت بیست و سوم ♥️🌿هیچکس به من نگفت: که تو آنقدر مقام و منزلت داريکه در هنگام ظهور، عیسـی علیه السلام ، پیامبر بزرگ خدا، با افتخار در نماز به شما اقتدا می کند(1 ) و تعارف پر از محبت شما را قبول نمیکندکه امام همه،حتی پیامبران در آنروزشمایی. 🌺و چقدرخوشحال است عیسی علیه السلام که در رکاب شما و یارشماست.😊 به ما نگفتندکه خضر نبی، دائمًا درحضورشماست وشما را به یاري مدد میکندو دوستدارشماست به قلب و دست و زبان. 🌱وچون خـدمت به شـما را بهترین کار میدانست، ازخداونـددرخواست عمرطولانی کرد ،تا بماندوخدمتش را به شـماکامل کند. 📗1 -بحارالانوار،ج51،ص71؛ به نق لاز نگین آفرینش،ص168. 📕برگرفته از،کتاب هیچکس بمن نگفت ✍نویسنده : حسن_محمودی ‌
هدایت شده از مشتاقان حضور
😔 24 قسمت بیست و چهارم 🌹🍃هیچ کس به من نگفت: که می‌شود برای سلامتی شما صدقه داد و صداقت را ثابت کرد که ما صادقانه و بی ریا، شما را دوست داریم💖 نه برای نانی و نامی که می‌خواهیم نباشد، آن نان و نامی که ما را از شما دور کرده و به جان یکدیگر انداخته است. 👈🏼نمی دانستم که هر روز با صدقه‌ای که می‌دهم و سلامتی شما را با آن نیّت می‌کنم، چه یادی را از شما زنده کرده ام و چه عرض ارادت ناچیزی را به محضر اربابم پیشکش نموده ام. 😢به ما نگفتند که سلامتی شما از سلامتی همه، حتی نزدیکترین کسانم هم مهمتر است و نشانهٔ ایمان است که فرزندان پیامبر را بر هر چه داریم و نداریم مقدم سازیم و من این نشانه را نداشتم. اصلاً کسی نگفت که باید اینگونه باشم، آن هم در آن دوران ظرافت🌷 و لطافت نوجوانی که آمادگی هر ایثاری فراهم است. ✅اما حالا می خواهم تمام وجودم که به صدقه سر شما حیات دارد، صدقه لحظه‌ای از عمر پربرکت شما باشد و تمام وجودم وقف شما گردد.😊 📘کتاب "هیچکس به من نگفت" ✍🏼نویسنده: حسن محمودی سه شنبـه هایِ عاشقـــ♡ـــی🌤
هدایت شده از مشتاقان حضور
😔 ۲۵ قسمت بیست وپنجم 🌿هیچ کس به من نگفت: که شما چقدر به نماز عشق می‌ورزی و همیشه نماز زیبایت را که عطر حضورش در جهان بی نظیر است، اول وقت می‌خوانی.🌸 👌🏼اگر می‌دانستم؛ از همان نوجوانی، همان موقعی نماز می‌خواندم که شما مشغول نمازی؛یعنی اول وقت و مطمئن می‌شدم که نمازم به آسمان سفر کرده، چرا که در دقایقی که میزبان نمازت بودند خوانده شده است و ملائکه به احترام نماز شما در آن لحظه، بقیه نمازها را هم که مهمان آسمان شده‌اند می‌پذیرند.😍 📿شنیده‌ام که در فرانسه، جوان ایرانی را به خاطر قولی که به شما داد تا نمازش را اول وقت بخواند کمک کردی و او را به امتحانش رساندی و او دیگر نمازش را حتی دقیقه‌ای به تأخیر نیانداخت؛ حتی در بیابان از اتوبوس قدم روی خاک گذاشت و پیشانی بر مُهر تا قولش عملی شود و🌷 مطیع مولایش باشد. 🌀حالا دیگر می‌دانم که نماز اول وقتم، لبهای شما را به لبخند، زیباتر می‌سازد و دمار از روزگار شیطان👺 در می‌آورد.😓 ‌ای کاش، وقتی پدرم مرا برای نماز صبح صدا می‌زد زود رختخواب گرم و نرم را ترک می‌کردم تا با یاد شما، به رکوع و سجده روم و در آن لحظات بهشتی قبل از طلوع آفتاب دعا گوی شما باشم.💖 📘کتاب "هیچکس به من نگفت" ✍🏼نویسنده: حسن محمودی ‌
هدایت شده از مشتاقان حضور
😔 26 قسمت بیست وششم 🌹🌿هیچ کس به من نگفت: که از کینه و حسد در دوران ظهورت خبری نیست، کینه می‌میرد و حسد تبعید می‌شود، به ناکجا آباد وجود، همه با هم متحد و صمیمی خواهیم بود، اصلاً بهانه‌ای برای کینه توزی نیست. ⚖ آن عدل و عدالتی که شما حاکم کرده‌ای و همه را به حقشان رسانده‌ای دیگر جایی برای کینه نمی‌گذارد.😊 عقلها رشد می‌کند. میدان، میدان رقابت در علم و معنویت می‌شود، نه در شهوت و شکم بارگی و بی خدایی. 👌🏼حتی شنیده ام 🦁حیوانات هم با هم به مسالمت زندگی می‌کنند. آنقدر مهر و الفت در فضا پخش می‌شود که میش و گرگ در کنار هم تعریف می‌کنند و می‌خندند که ما چه نادان بودیم که بر سر هم می‌پریدیم. بیماری‌ها ریشه کن می‌شود و شفا درِ هر خانه‌ای را می‌زند تا آن خانه را از غم و اندوه بیماری نجات دهد.😍 😊‌تازه وقتی شفا وارد می‌شود ،با کمال تعجب می‌بیند که عدالت قبل از او وارد شده است که نه در جهان که در تک تک خانه ها، عدالت مهمان، نه، بلکه عضو همیشگی آن خانه شده است. 📗برگرفته از،کتاب هیچکس بمن نگفت ✍نویسنده : حسن_محمودی سه شنبـه هایِ عاشقـــ♡ـــی🌤