eitaa logo
شهید روح اله صحرایی
443 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
17 فایل
سومین شهید مدافع حرم شهرستان هزار سنگر آمل مدیریت کانال توسط خانواده شهید صحرایی لینک کانال👇👇 @shahidsahrai ارتباط با ادمین @Mrasoul91
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆فاطمه، فاطمه است لباس نو به تن کرده بود که پیامبر برای عروسی او خریده بود. هنوز فـاطمه را به سوی خانه علی نبرده بودند که صدای از پشت در خانه به گوش رسید که می گفت: «لباس بر تن ندارم.» فـاطمه نوجوان و نوعروس، خود را در مقابل تقاضای سائل می دید. اگرچه بودند افراد دیگری که صدای سائل را شنیدند، . زهرا در اندیشه شد، دو دست لباس داشت، یکی آن که همیشه می پوشید، مندرس و وصله دار و دیگری آن که پیامبر برای همین شب، شب عروسی اش، خریده بود. اگرچه پیراهنِ‌ گران‌قیمتی نبود، ولی نو بود. کدام را بدهد؟ عقل چوبین پای محاسبه گر اشاره به پیراهن مندرس می کرد که: تو عروسی! این یک شب که هزار شب نمی شود. امشب اولین بار است که شوهرت تو را می بیند و تا اخر عمر با همین چشم که امشب تو را دیده، نگاهت خواهد کرد. لباس کهنه از سر آن هم زیادی است، مگر نباید هرکس طبق شئونش زندگی کند؟ به علاوه تو چه مسئولیتی داری؟ از تو بزرگ تر ها هم هستند که را شنیدند. لابد کسی به او چیزی خواهد داد. تازه اگر خیلی احساس مسئولیت می کنی و احساساتی هستی، زندگی را فدای احساساتت نکن. همان لباس مندرس را بده... فـاطمه نوجوان اندیشید: چه می گوید؟ و به یاد این آیه افتاد : {لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون} لباس را فورا از تن در آورد و به سائل داد و کهنه را پوشید و به خانه علی رفت. علی نیز فـاطمه را چنین می خواست و می ستود 📖برگرفته از کتاب شَـهـرِ گُـمـشده @shahidsahrai