eitaa logo
🌹ڪٰانٰال‌شَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🌹
1.6هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
6.8هزار ویدیو
129 فایل
کانال #شهید_صالحی زیر نظر خانواده شهید بزرگوار اداره شده و مطالب توسط ادمین بارگذاری می شود. 🌐کانال شهید احمد صالحی مله: @shahidsalehi72 📍ارتباط با ادمین(ارسال خاطرات؛فیلم،عکس،صوت،متن): @shamesozan @abolfazlsalehii
مشاهده در ایتا
دانلود
💠صاحبان این دو👆 کوخ رسیدند تا صاحب آن ویزای آمریکا بگیرد!!! 🌹ڪانٰال‌شَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🌹 https://eitaa.com/shahidsalehi72
🌹 ؟ . ▫️ شهید مدافع حرم یعنی اونی که ، وقتی تو حواست گرم زندگی و دنیا و داستاناش بود ، اون یواشکی یک شب ساکش و بست و آروم و بی‌صدا رفت سوریه و برای دفاع از حرم دختر علی جانش را فدا کرد ... . ▪️ آری ؛ مظلومیت و غربت نشانه‌ی اول شهدای مدافع حرم عمه جان زینب است... . 🚩رفقا امروز ۴ یل ویژه ۲۵ در حلب بود.۹ پیش ( از چالوس_ از آمل_ از نکا و از ) در حلب رسیدند.شادی .🇮🇷 .
🌊 مردم بخدا این ها نیست! پدر و پسری از لشکر ویژه ۲۵ کربلا که توی کربلای چهار باهم بشهادت رسیدند ... ▪️( لازم به ذکر است ۴ حاج نوروزعلی در ایام و رسیدند و با خودش در عملیات کربلای چهار ، شدند ۵ از یک ...شادی روحشان .🇮🇷) 📌رسانه‌کنگره‌ملی‌شهدای‌مازندران
82.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏷 . 🎥 رفقا ؛ باهم به روستای دوتیره آمل برویم و دقایقی را پای درد و دل و خاطرات پدر و مادر سید حسن بنشینیم.‌.. همان شهیدی که کبوترش با دیدن پیکر غرق به خونش بر روی سینه‌ی صاحبش جان داد ... . 🇮🇷 سید حسن ولی از ویژه ۲۵ در ۱۳۶۴ در رسید‌‌‌... . 🥀نامشان پایدار راهشان پررهرو
🔖 . ▪️قبل از آخرین اعزامش به مزار شهدا رفت و مادر شهید اکبری را بر سر مزار دید و گفت مادر دعا می کنم و شما آمین بگو. مادر شهید هر چه پرسید  چه دعایی می خوانی گفت نپرس مادر فقط آمین بگو . مادر شهید به خاطر علاقه زیادی که به شهید داشت قبول کرد و آمین گفت : بعد از آن به جان پسر شهیدش قسم خورد  که بگوید چه دعایی کرده است  و شهید گفتند دعا کردم که لیاقت شهادت را داشته باشم و شهید بشم. . ▪️ ۵ ابراهیم ترابی ( از شهرستان ) گرامیباد. ترابی در جاده ام القصر در سن ۲۰ سالگی رسید) .
. . 🦋مادر شهید می‌گفت: شب‌ها هر از گاهی که بیدار می شدم می‌دیدم زمزمه‌ای از داخل اتاق داود به گوش می‌رسد وقتی در را آهسته باز می‌کردم می‌دیدم فرش را کنار زده روی خاک نشسته و گریه می‌کند، می‌گفتم داوود جان تو این راه رو میروی مدرسه و میای آخه تو که گناهی نکردی چرا گریه می‌کنی؟ می‌گفت: مادر جان برای شما دعا می‌کنم…!🔸داود در میان بچه های من یک چیز دیگری بود ، داود آنقدر به خدا نزدیک بود و در زمان نوجوانی او شبی، خواب دیدم در عالم رویا سیدی نورانی، به من گفت این داود تو به دنیا ماندنی نیست و به زودی پر خواهد کشید وبه همین علت ترس از دست دادن او همیشه قلبم را می آزرد." . 💢داود پس از دو ماه ازدواج، مجدد راهی جبهه‌های جنوب شد و در مصاف با دشمنان میهن اسلامی شجاعانه نبرد کرد و در تاریخ ۹ اردیبهشت 61 یعنی فقط 10 روز  قبل از شهادت خود در تماس تلفنی که با مادر و همسر مکرمه‌اش داشت پس از شنیدن مژده مادر که پدر شدی...برگشت و گفت:« اما من مژده بزرگتری برای شما دارم که 10 روز دیگر موعد آن فرا می‌رسد »، تاریخ شهادتش را به خانواده اش اعلام کرد و سرانجام در روز یکشنبه 19 اردیبهشت 61 در خرمشهر بشهادت رسید . . 📸 ( وداع با فرزندش چند روز قبل از شهادت ؛ سردار شهید داود حق وردیان در ۱۹ ۱۳۶۱ در عملیات بیت المقدس رسیدند.🌷 . @shahidsalehi72🌹
💢 چ ناز نماز می‌خواندید. جزیره که از اول جزیره بود. شما آن را مجنون کردید ... . 📷 #هورالعظیم_ مجنون ۱۳۶۴ _ خواندن سردار قربانعلی زمانی‌ پور ؛و محسن احمد زاده.( چند ماه بعد هر دو در والفجر ۸ رسیدند) .
💢 ▪️قبل دیده بود : یک دست از تنش جدا شد ، دست دیگر به پوست آویزونه.وقتی پیکرش را از سوریه آوردند خواب مادر خوب تعبیر شد روح الله روز رسید و دستش از پیکرش جدا شده بود .... 🕊
29.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️کشاورز زاده بود. متولد ۱۳۷۹ روستای قادیکلا قائم شهر. پدر قسم جلاله می‌خورد که ۳۵ سال کار کردم ، به والله قسم ۱ ریال پول حرام تو خونه م نیاوردم...!!! تو دلم اون لحظه گفتم ، همین لقمه‌ی حلال پدر شهیدت کرد حاجی... 🎥 کلیپ دیدار با گرانقدر محمد حیدری ( از دلاورمردان کادر ) که در حمله‌ی رژیم در رسید.
💢 ( در را از کاسه درآوردند و را بریدند و رساندنش) ▪️شعاری که در پادگان برای او می‌دادند، این بود: عزرائیل پادگان / محمد حسن طاطیان! گفتم: این‌جا می‌گویند که تو خیلی سخت‌گیری می‌کنی. گفت: اگر آن‌ها را در باد و طوفان به منجیل و نیمه‌شب‌ها به دریا می‌برم، به خاطر این است که به راحتی در مقابل دشمن بایستند. همرزمش میگفت : دختربچه هفده، هجده ساله‌ای دست حزب دموکرات اسیر بود، محمدحسن  او را نجات داد. وقتی آن دختر را به پدرش رساندیم، یک سرویس طلا برای محمدحسن آورد. ما به آن مرد گفتیم: اگر او بیاید و این را ببیند، ناراحت می‌شود؛ برگرد برو تا تو را نبیند. همین که آن مرد داشت می‌رفت، محمدحسن رسید و پرسید: تو این‌جا چه‌کار می‌کنی؟ گفت: برایت هدیه آوردم. گفت: من هدیه‌ام را از خدا می‌خواهم. فقط برو دعا کن که شهادت نصیبم شود. 🚩«محمد حسن طاطیان» فرزند «قربان‌علی» یکم آبان ۱۳۳۷ در بهشهر به دنیا آمد و در تاریخ سوم مرداد ۱۳۶۷ در منطقه گیلانغرب در کمین دشمن افتاد و در تاریخ ۵ مرداد به دست شقی‌ترین افراد منافق بی‌شرم شکنجه و چشمانش را از حدقه درآوردند و زبانش را بریدند و به شهادت رساندند. 🌷شادی روح مطهر شهیدان صلوات