eitaa logo
🌹ڪٰانٰال‌شَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🌹
1.6هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
6.8هزار ویدیو
130 فایل
کانال #شهید_صالحی زیر نظر خانواده شهید بزرگوار اداره شده و مطالب توسط ادمین بارگذاری می شود. 🌐کانال شهید احمد صالحی مله: @shahidsalehi72 📍ارتباط با ادمین(ارسال خاطرات؛فیلم،عکس،صوت،متن): @shamesozan @abolfazlsalehii
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید ابراهیم خردمندی امیری( بابل)؛ 🌹شهادت ۴ دی ۱۳۶۵ عملیات کربلای ۴ 📩 به بی حجاب ها و بد حجاب ها می گویم آیا نمی دانند از هر کوچه و خیابان ما، بوی خون می آید؟ آیا آنان نالۀ یتیمان پدر از دست داده را نمی شنوند؟ آیا آنان آه جگرسوز مادر شهید را نمی شنوند؟ آیا آنان پیام شهید را سر لوحۀ زندگی خود قرارنمی دهند؟ شهدایمان پیام می دهند که خواهرم حجاب تو کوبنده تر از خون من است. خواهرم حجاب تو وقار توست و وقار تو افتخار من است. 📌رسانه‌کنگره‌ملی‌شهدای‌مازندران
به جبهه که رسید، کفشهاشو داد به یکی! تو جبهه دیگه کسی اونو با کفش ندید! میگفت: اینجا جاییه که خون شهدامون ریخته شده، حرمت داره.. و معروف شد به ... 🌷 📙پابرهنه اثر گروه شهید هادی. 🌷سالروز شهادت🕊 ┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄ 🌹کانٰال‌شَھٖید اَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🌹 @shahidsalehi72 ━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━
💢 🎊 ▪️بسیجی شهید شعبان آقاپور ( جویبار ) _ ۹ خرداد ۱۳۴۶ بدنیا اومد.فرزند آخر بود.تو تراشکاری کار می‌کرد.برادرش ابراهیم سال ۶۲ تو مریوان شهید شد و این خود انگیزه ای شد برای شعبان که به جبهه برود.بیسیم چی بود.۲۴ اسفند ۱۳۶۵ تو فاو بشهادت رسید.۱۱ سال بعد پیکرش برگشت.
تو وصیت نامه ش نوشت : ملت ما چگونه زندگی کردن را از و چگونه کردن را از آموخته اند.آرزو دارم همچون زندگیم بمیرم‌. . 📝 سردار جلال الدین علاءالدینی از سیدالشهدا لشکر ویژه ۲۵ ...شهادت اسفند ۶۶ .
🏷 شهید ابراهیم خردمندی امیری( بابل)؛ ۴ دی ۱۳۶۵ عملیات کربلای ۴ . 📩 به بی حجاب ها و بد حجاب ها می گویم آیا نمی دانند از هر کوچه و خیابان ما، بوی خون می آید؟ آیا آنان نالۀ یتیمان پدر از دست داده را نمی شنوند؟ آیا آنان آه جگرسوز مادر شهید را نمی شنوند؟ آیا آنان پیام شهید را سر لوحۀ زندگی خود قرارنمی دهند؟ شهدایمان پیام می دهند که خواهرم حجاب تو کوبنده تر از خون من است. خواهرم حجاب تو وقار توست و وقار تو افتخار من است.
اعظم حسن نژاد🇮🇷 موزیرج : ۱۳۶۲ 🔖 : //برادر شهید : در بهمن سال 62 هوا بسیار سرد بود و موقع اذان صبح بود که در خانه را کوبیدند و من رفتم در را باز کردم دیدم شخصی در تاریکی می گوید : ماست دارید ؟ و بعد با خنده ای بلند سلام کرد . دیدم علی اعظم است که از جبهه برگشته او را در آغوش گرفتم و با هم به اتاق رفتیم و زیر کرسی داغ نشستیم . سرمای بسیار زیاد کردستان پوست صورت و دستش را مخدوش کرده بود . پس از چند دقیقه متوجه شدم شهید به شدت به فکر فرو رفته مادرم گفت : چه شده پسرم در فکر هستی ؟ با حالتی حزن آلود گفت : رزمنده ها الان بالای قله یخ زده اند از سرما ... . و ما مات و مبهوت در اندیشه حرف های او بودیم . 💌 قسمتی از : برادران ! در موقعیتی قرارگرفته ایم که هر روزش و هر مرحله از انقلاب اسلامی امتحانی است که خداوند برای ما مقدر می گند . چرا که خداوند می فرماید : «احسب الناس ان بترکو ان یقولوا امنا و هم لا یفتنئن » (سوره عنکبوت ) . ای کسانی که ایمان اورده اید گمان کردید که همین طور رها می شوید و امتحان نمی کنم شما را .– خواهرانم ! با حجابتان حرمت خون شهدا را حفظ نمایید .