#اولین_شب_بی_احمد #چهار_ماه_فراق 💠چهار ماه پیش در چنین شبی اولین شب فراق و تنهایی بی عزیزم بود رفتیم زاهدان؛ اولین ملاقات با پیکر مطهر شهید ؛ نمی دانم بگویم احساس خوب است یا بد 💠خوب برای پسرم که به آرزویش رسید 💠بد برای ما که شروع درد فراق و اندوه مان بود هر چه بود لحظات سختی بود شبی بود سخت و پر درد؛ سر زمین غربت ؛ بعد مسافت و ... نمی دانم آنجا نم نم اشکم بود که جاری بود فضای سنگینی بود هر کدام دردی داشتیم غیر قابل وصف. خواب از چشمانمان فراری بود حوصله ای نبود ؛ گریه بود و رنج دوری ... آه از آن لحظات نفس گیر.... شبی در غربت؛ جایی که پسرم در دفاع از میهن جانش را تقدیم کرد. پسرم مدافع امنیت بود و برای تامین امنیت کشور از هیچ کوششی دریغ نداشت. شاید من مادر هم فرزندم را آنطور که باید در زمان حیاتش نشناختم. 💠بیاییم از تمام شهدا که هدفشان و حرفشان یکی است درس بگیریم درس غیرت و همت در دفاع از دین و پشتیبانی از ولایت فقیه و تداوم راه شهدا 💠به امید تعجیل در فرج مولایمان که با سپاهی از شهیدان بیایند. من هنوز چشمم به در است تا یک روز قامت فرزندم را دوباره ببینم .... 🌹ڪانٰال‌شَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🌹 https://eitaa.com/shahidsalehi72