انهدام تیم تروریستی در منطقه عمومی ماکو و هلاکت ۳ تروریست
🔹قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) نیروی زمینی سپاه: در درگیری رزمندگان این قرارگاه با یک تیم تروریستی ضدانقلاب در منطقه عمومی ماکو، ۳ عضو این تیم به هلاکت رسیدند و مقادیری سلاح، مهمات و سیستمهای ارتباطی کشف شد.
🔴 تصویر دردناک از دختر بچه #یمنی که در راه آب آوری به خانه توسط تک تیر انداز #سعودی مورد هدف قرار گرفته است 😭😭😭
برادرش پیکرش رو بسمت خانه میکشاند
#یمن_عاشورا
🏴
@shahid_a_seydmilade_mostafavi
یااباعبدالله📿
تمام شبکـههای دنیا مجـازیست
و من در این هیاهـوی مجازی
دلـم را تنها به حـقیقت
شبکـههای ضـریح تو گـرہ زدهام♥️
اَللهُم ارزُقنى شفاعۃ الحسينﷺ
#محرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
🏴
@shahid_a_seydmilade_mostafavi
🔴 تلخترین حادثهای برای رهبرانقلاب تا آن روز
🔻 #زمـانـه| روایت خواندنی حضرت آیتالله خامنهای از روز انفجار دفتر نخست وزیری و شهادت آقایان رجایی و باهنر:
🔹در شب قبل از حادثه، من در جلسهای با حضور شهید رجائی شرکت کردم و در آن جلسه راجع به مسائل مهم مملکتی صحبتهایی شد.
🔹بنابراین، از محل حادثه دور بودم، بعدازظهر بود و من هم بیمار بودم و خوابیده بودم. از خواب که بیدار شدم، از بچه های پاسدار و برادرانی که پهلوی من بودند، یک زمزمههائی را شنیدم. گفتم چه شده است.
🔹گفتند یک بمب در نخستوزیری منفجر شده. من فوقالعاده نگران شدم. پرسیدم چه کسی در آنجا بوده، گفتند آقایان رجائی و باهنر هم بودند.
🔹خودم را با آن حال به پای تلفن رساندم. به چند جا تلفن کردم. اما خبرها همه متناقض و نگرانکننده بود.
🔹یکی میگفت حالشان خوب است و دیگری میگفت هنگام انفجار از جلسه بیرون آمده بودند. یکی میگفت جسدشان پیدا نشده یا در بیمارستان هستند و من تا اوایل شب که خبر درستی به من نرسیده بود، در حالت فوقالعاده بد و نگرانی به سر بردم؛ تا بالاخره، مطلب برای من روشن شد.
🔹فکر میکنم با آقای هاشمی یا با حاج احمد آقای خمینی صحبت کردم. آنها جریان را تعریف کردند. احساسات من در آن موقع طبیعی است که چگونه بود.
🔹دو دوست عزیز و قدیمی، دو انقلابی، دو عنصر تراز اول جمهوری اسلامی را از دست داده بودیم و من شدیداً احساس ضایعه میکردم، احساس غم میکردم، و از طرفی، احساس خشم داشتم نسبت به آن کسانی که عاملین این حادثه بودند؛ و لذا روز بعد، صبح زود با اینکه خیلی بیحال بودم، سوار اتومبیل شدم، آمدم برای تشییع جنازه. با اینکه اطباء همه من را منع میکردند که من شرکت و دخالت نکنم، دیدم طاقت نمیآورم که شرکت در مراسم نکنم.
🔹آمدم روی ایوان جلوی مجلس و یک سخنرانی هم با کمال هیجان کردم که دور و بر من را دوستان گرفته بودند که مبادا از شدت هیجان بیفتم. به هر حال، بسیار حادثه تلخی بود. شاید بتوانم بگویم سختترین حادثهای که تا آن روز من دیده بودم، زیرا حادثه هفتم تیر که میتوانست از این تلختر باشد، هنگامی اتفاق افتاده بود که من بیهوش بودم و نمیفهمیدم.
🔹بعد از آن حادثه به تدریج آشنا شدم و اطلاع پیدا کردم، اما این حادثه ناگهانی، بعد از حادثه هفت تیر، شاید تلخترین حادثهای بود که تا آن روز برای من پیش آمد.
🔹گفتگو با روزنامه کیهان در سال ۱۳۶۱
یه نکته خیلی مهم
رهبری فرمودند مردم و مومنین باید از تصمیمات "ستاد ملی کرونا" تبعیت کنند
اما تصمیم عدم برگزاری مجالس عزاداری توسط ستاد ملی گرفته نشده بلکه برخی مسئولین بهداشت به طور خودسرانه گرفتند و اعلام کردند
بنابراین رعایت این تصمیمات ضرورتی نداره و مردم میتونند توی مساجد هم عزاداری کنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 خبر از احتمال یک امتحان بزرگ ...
⚠️ این سخنرانی را گوش نکنید!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داستانتکراریردخون
«دختر خردسال یمنی در راه آب آوردن به خانه توسط تکتیرانداز سعودی کشته میشود و برادرش در حال کشیدن جسد خواهر به سمت خانه است...»
#دختر_خردسال_یمنی
#طفلة_الماء
#تشنه_آب
#کربلا
Shabe 5[1].mp3
4.08M
#روضه
🌷 در بند عالم ار شده ای بنده غمی
🌷 در بند عشق باش که آزاد عالمی...
حاج محمود کریمی
شب چهارم محرم ۹۹
🏴
@shahid_a_seydmilade_mostafavi
🌷 شهیدسیدمیلادمصطفوی🌷
#روضه 🌷 در بند عالم ار شده ای بنده غمی 🌷 در بند عشق باش که آزاد عالمی... حاج محمود کریمی شب چهارم
این روضه رو دل بدید... خیلی نااابه.... اتفاقات شب عاشوراست...
صحبت های نازدانه امام حسن، عبدالله بن حسن با اباعبدالله...❤️
گر بی تو زنده باشم تا زنده ام چون مرغ شب گلایه کنم..
گویم به چاه با که بگویم که بسته شد باب جهاد بر من مظلوم بی گناه
ای آنکه هر کجا به سفر رفته بردی ام...
چندیست دیده ام که به عمه سپردی ام...😭
طاقت ندارم اینکه بیفتی به روی خاک...
من هم بایستم به تماشا دم حرم...
عمریست پا به پای توام یا به پای تو
دامان و دست و سینه تو بوده بسترم...😭
گیرم بدون من به سماوات پر زدی...
پاسخ چه میدهی به حسن نه! به مادرم.
گرپرسد از تو پس چه شد عبدالهم
لابد دهی جواب سپردم به خواهرم...
در خیمه ماند تا که ببیند چگونه شمر...
با خنجر برهنه کشد روی حنجرم....😭😭😭
Shabe 5-2[1].mp3
1.01M
سینه زنی
🌷 یاس برادر آمد... ناله مادر آمد... از حرم خواهر آمد... قاتل با خنجر آمد...
حاج محمود کریمی
@shahid_a_seydmilade_mostafavi