eitaa logo
🌷 شهیدسیدمیلادمصطفوی🌷
1.6هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
2.5هزار ویدیو
85 فایل
شما با دعوت #شهدا به این کانال اومدید #اولین_کانال_رسمی #خادم_الشهدا #مهندس_عمران #پهلوان #شهیدسیدمیلادمصطفوی نشر مطالب کانال فقط با ذکر #صلوات مجاز میباشد
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃 🍃🌹 https://eitaa.com/shahidseyyedmilademostafavi 🌸🌹تو روضه‌ها امانش نمی‌داد، عاشق و بود. 🌸🌹گاهی اوقات حتی آهنگ زنگ موبایلش هم صدای حاج منصور و روضه حضرت رقیه بود. من در تمام عمرم کسی رو به اندازه سید اهل بیت ندیدم. 🌸🌹خودم چندین مرتبه دیده بودم که در عزاداری شد، چند بارش رو من براش روضه خوندم. 🌸🌹 رفتیم اروند کنار، اونجا آب رو که می‌دیدیدم، دل‌هامون هوای روضه می‌کرد. اون هم 😭. 🌸🌹 سید گفت: شیخ بریم یه گوشه برای من روضه حضرت زهرا(س) بخون، اینجا عملیات با رمز مقدس یا فاطمه زهرا(س) بوده. بریم به عشق شهدا توسل داشته باشیم. 🌸🌹رفتیم گوشه‌ای نشستیم. آب بود و غربت اروند. هنوز هم بوی شهدا رو براحتی می‌شد از اون فضای معنوی حس کرد. بسم ‌الله گفتم و روضه رو شروع کردم. روضه به اوج خودش که رسید سید از خود شد. حال خیلی منقلبی داشت. مثل عادت همیشگی که من دیده بودم،‌ تو روضه دستش رو می‌گذاشت روی . آنجا هم داد می‌زد و می‌گفت: آخ مادر جان... خیلی جان سوز ناله می‌زد. مثل به دور خودش می‌پیچید. 🌸🌹کم‌کم بی‌حال شد و افتاد. من روضه رو قطع کردم. سرش رو گذاشتم روی زانوهام مقداری از آب اروند روی صورتش تا کمی حالش بهتر شد 🌾🌾🌾🌾🌾🌾 🇮🇷 https://eitaa.com/shahidseyyedmilademostafavi
خاطره ای از 🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿 🌿تو روضه‌ها امانش نمی‌داد، عاشق و بود. گاهی اوقات حتی آهنگ زنگ موبایلش هم صدای حاج منصور و روضه حضرت رقیه بود. من در تمام عمرم کسی رو به اندازه سید اهل بیت ندیدم. 🍃خودم چندین مرتبه دیده بودم که در عزاداری شد، چند بارش رو من براش روضه خوندم. 🌹 رفتیم اروند کنار، اونجا آب رو که می‌دیدیدم، دل‌هامون هوای روضه می‌کرد. اون هم 😭. 🌸🌹 سید گفت: شیخ بریم یه گوشه برای من روضه حضرت زهرا(س) بخون، اینجا عملیات با رمز مقدس یا فاطمه زهرا(س) بوده. بریم به عشق شهدا توسل داشته باشیم. 🌸رفتیم گوشه‌ای نشستیم. آب بود و . هنوز هم بوی رو براحتی می‌شد از اون فضای معنوی حس کرد. بسم ‌الله گفتم و روضه رو شروع کردم. روضه به اوج خودش که رسید سید از خود شد. حال خیلی منقلبی داشت. مثل عادت همیشگی که من دیده بودم،‌ تو روضه دستش رو می‌گذاشت روی . آنجا هم داد می‌زد و می‌گفت: آخ ... خیلی جان سوز ناله می‌زد. مثل به دور خودش می‌پیچید. کم‌کم بیحال شد و افتاد. من رو قطع کردم. سرش رو گذاشتم روی زانوهام مقداری از اروند روی صورتش تا کمی حالش بهتر شد 🌾🌾🌾🌾🌾🌾 🇮🇷👇👇👇👇 https://eitaa.com/shahidseyyedmilademostafavi
🌹🍃 🍃🌹 برگی از خاطرات 🌸🌹تو روضه‌ها امانش نمی‌داد، عاشق و بود. 🌸🌹گاهی اوقات حتی آهنگ زنگ موبایلش هم صدای حاج منصور و روضه حضرت رقیه بود. من در تمام عمرم کسی رو به اندازه سید اهل بیت ندیدم. 🌸🌹خودم چندین مرتبه دیده بودم که در عزاداری شد، چند بارش رو من براش روضه خوندم. 🌸🌹 رفتیم اروند کنار، اونجا آب رو که می‌دیدیدم، دل‌هامون هوای روضه می‌کرد. اون هم 😭. 🌸🌹 سید گفت: شیخ بریم یه گوشه برای من روضه حضرت زهرا(س) بخون، اینجا عملیات با رمز مقدس یا فاطمه زهرا(س) بوده. بریم به عشق شهدا توسل داشته باشیم. 🌸🌹رفتیم گوشه‌ای نشستیم. آب بود و غربت اروند. هنوز هم بوی شهدا رو براحتی می‌شد از اون فضای معنوی حس کرد. بسم ‌الله گفتم و روضه رو شروع کردم. روضه به اوج خودش که رسید سید از خود شد. حال خیلی منقلبی داشت. مثل عادت همیشگی که من دیده بودم،‌ تو روضه دستش رو می‌گذاشت روی . آنجا هم داد می‌زد و می‌گفت: آخ مادر جان... خیلی جان سوز ناله می‌زد. مثل به دور خودش می‌پیچید. 🌸🌹کم‌کم بی‌حال شد و افتاد. من روضه رو قطع کردم. سرش رو گذاشتم روی زانوهام مقداری از آب اروند روی صورتش تا کمی حالش بهتر شد 🌾🌾🌾🌾🌾🌾 🇮🇷 https://eitaa.com/shahidmostafavi