eitaa logo
🌷 شهیدسیدمیلادمصطفوی🌷
1.7هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
86 فایل
شما با دعوت #شهید به این کانال اومدید #اولین_کانال_رسمی #خادم_الشهدا #مهندس_عمران #پهلوان #مربی_اخلاق #شهیدسیدمیلادمصطفوی نشر مطالب کانال فقط با ذکر #صلوات مجاز میباشد
مشاهده در ایتا
دانلود
💢✍خوابی که سردار پس از شهادت سردار زین‌الدین دیدن : ♻️هیجان‌زده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ی سردشت...» حرفم را نیمه‌تمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسه‌هاتون . مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زنده‌ن.» عجله داشت. می‌خواست برود. یك بار دیگر چهره‌ی درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمنده‌ها برسونم.» رویم را زمین نزد. 💠قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی می‌گم زود بنویس. 💢هول‌هولكی گشتم دنبال كاغذ. یك برگه‌‌ی كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم.»بنویس: «سلام، ‌من در جمع شما هستم» 🔶همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم:‌ «بی‌زحمت رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: « زین‌الدین» نگاهی بهت‌زده به امضا و نوشته‌ی زیرش كردم. باتعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید !» اینجا بهم مقام دادن. 🔶🔹از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ «سلام، من در شما هستم» 📚برشی از کتاب "تنها؛ زیر باران" روایتی از حاج قاسم سلیمانی درباره شهید مهدی زین الدین... 🇮🇷 https://eitaa.com/shahidseyyedmilademostafavi
یه بار با یکی از دوستانم رفته بودیم مزار مصطفوی برای ازدواجم بهش شدم خیلی دلشکسته بودم چون هر بار به هر دلیلی خواستگار برام می اومد جور نمیشد خلاصه از مزار مطهر این شهید بزرگوار ک برمیگشتیم به دوستم گفتم خیلی دوست دارم وقتی ازدواج کردم اسم همسرم باشه دوستم خندید و گفت حالا بزار بیاد اسمش پیشکش اومدیم ی مدت بعد توسط همین دوستم ک با هم رفتیم مزارآقاسیدمیلاد ، یه خواستگار بهم معرفی کرد که شرایطشون خوب بود و واقعا مومن و اصیل بودن و خیلی جالب اینکه اسمشون مهدی بود و الحمدالله ازدواجمون رقم خورد و الان حدود سه ساله در زندگی مشترک هستیم و احساس خوشبختی داریم☘ سیدمیلاد واقعا دلهای رو خریداره