اومدم دانشگاه یکی از دوستام گفت ک قراره بره کربلا اصلا باورم نمیشد گفتم کی؟ گفت این هفته چ حسی بدی داشتم خودم اینجا بودم ولی دلم مرز مهران بود اصلا روزهای خوبی نداشتم برا درس سرکلاس اصلا دل ب درس نمیدادم انگار مال خودم نیستم خودمو گم کرده بودم انگار جاموندم اصولا اصلا با پسرهای دانشگاه مون یا هم کلاسی های پسر رابطه خوبی نداشتم مگر اینکه بخاطر مسائل درسی باهاشون صحبت میکردم
اربعین نزدیک بود دیدم چن تا از پسرها دارن میرن ناخودآگاه بهشون گفتم دارید میرید کربلا اونام گفتن بله ولی خب انگار براشون تعجب آور بود چون من اصلا با پسرها صحبت نمیکردم مگ مواقع درسی سرکلاس بودم دوستم گفت بیا حیاط دانشگاه کارت دارم از کلاس اومدم بیرون تاییم کلاس تموم شده بود استاد گفت بقیه درس بمونه برای جلسه بعد سراسیمه رفتم حیاط دانشگاه پیش دوستم گفت حلال کنم دارم میرم
دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم بغضم ترکید گریه کردم دوستم گفت آروم باش توروخدا گریه نکن گفت حلالم کن نمیدونم چرا حالم خوب نبود اصلا خوب نبودم اشک هام پاک میکردم ولی انگار اشک هام. تمومی نداشتن از دوستام خداحافظی کردم هنسفری گزاشتم تو گوشم راه افتادم ک برگردم سمت خونه اشک هام اصلا آروم قرار نداشتن ولی تنها جایی که آرومم میکرد گلزار شهدا بود..
نزدیک گلزار شهدا شدم دیدم یک عده وایستن کنارشون چمدون یک سری وسایل هست گفتن دارن میرن کربلا واقعا حس بدی بود اصلا انگار همه دست ب دست هم داده بودن دل منو آتیش بزنن همینجوری اشک هام داشتن میومد یک آقا پسری دیدم ک کوله رو دوش هست همش بهم نگاه میکرد متوجه حال بدم شده بود بهش گفتم آقا میرید کربلا گفت بله گفتم خیلی التماس دعا گفت چشم حتما(: حالم واقعا خوب نبود یکی از دوستام دیدم نزدیک گلزار بهش بغلم کرد هرچی خواست آرومم کنه نتونست آرامش فقط با گلزار شهدا رفتن خوب میشد یعنی فقط با اونجا آروم میشدم
حس قشنگی بود حس آرامش
رفتم سمت گلزار شهدای گمنام حالم خوب نبود دلم شکسته بود ب شهدا گفتم من امسال کربلا نرفتم باید من امسال بیام راهیان... اینو گفتم رفتم خونه...
یکی دوماهی گذشت تقریبا اوایل ماه آذر بود یکی دوستام بهم زنگ زد بعد از احوال پرسی بهم گفت راهیان نور میای؟! گفتم کی کجا ساعت چند؟ گفت آروم باش دختر چقد عجله داری ان شاءالله اعزام پنج آذره گفت فقط مدارک برام بفرس چون ما بعنوان خادم فرهنگی میریم خیلی خوشحال بودم خیلی خوشحال خوشحالی که قابل گفتن نبود فردا دوباره دوستم زنگ زد بهم گفت راهیان کنسل شده فعلا تا بهمون اطلاع بدن بهت میگم کی من قبول داشتم شهدا صدامو شنیدن بعد اون همش میرفتم گلزار از شهدا مخصوصا شهید ابراهیم هادی میخواستم میگفتم ک این سری هم بیام فکه چون فکه اولین بارم بود سال ۹۵ رفتم دلم میخواست برم باز... دوباره دوستم زنگ زد بهم گفت ۷ آذر جلو مصلی باش همه وسایل مو با عشق شور هیجان جمع کردم رسیدم مصلی رفتیم
وقتی اتوبوس ها راه افتادن باورم نمیشد که شهدا صدامو شنیدن داش ابرام (شهید ابراهیم هادی) صدامو شنیده و گفتن ک قرار فکه هم بریم... و رفتیم
راهیان سال ۹۸ هیچوقت فراموش نمیکنم چون واقعا شهدا صدامو شنیدن دعوتم کردن روم زمین نداختن
رفقا از من حقیر ب شما نصیحت با شهدا دوست شید صمیمی بشید حرف بزنید باهاشون شهدا واقعا جواب میدن واقعا منتظرن ک بریم سمت شون من یکی از معجزه شهدا رو تو سال ۹۸ دیدم(:❤️
-ڴنبد آبے شݪمچہ🍃💚
هدیه به روح حاجی مون ۱٠٠ تا صلوات❤️
#شهید_قاسم_سلیمانی
-ڴنبد آبے شݪمچہ🍃💚
ناامید نباشید ناامیدی گناه کبیره اس
وقتی دلتون خواسته برید قطعنا میرید شک نکنید که دعوت میشد
استغفار زیاد کنید ذکر استغفار خیلی خوبه تاثیر داره
دعا کنید که مبتلا بشیم
با خودتون میگید به چی مبتلا بشیم..؟!
دعا کنید به دردِ بیقرار شدن
برای امامزمان(عج) مبتلا بشین
اون وقت اگه یه جمعه دعای ندبه رو نخوندید
حس کسی رو دارین که شبانه
لشکر امامحسین(ع) رو ترک کرده..:)
#شهید_مرادی
@shahidshalamche_8
میفرمایند که ما از انتظار چی میدونیم؟!
انتظار باید از اون پدر مادری پرسیدی که سی اندی سال منتظر بچه شون هستن تا خبری بشه ازش ولی بچه شون هنوز مفقوداثر(:💔
#شرمنده_خانوادهای_شهدایم
1-
وقتی برای انتخاب کاندیدا ، هرچیزی
ملاک شد اِلا تقوا وتخصص و ولایتمداری
نتیجه ای جز خسارت ندارد .
عزیزان کاندیدایی که گروه و کمپین
راه میندازند و به اِزای اد کردن افراد
مبلغی واریز میکنند ، فقط در حال
#فریب مردم هستند .
#ما_منتظر_انتخاباتیم
@shahidshalamche_8
-ڴنبد آبے شݪمچہ🍃💚
1- وقتی برای انتخاب کاندیدا ، هرچیزی ملاک شد اِلا تقوا وتخصص و ولایتمداری نتیجه ای جز خسارت ندارد .
2-
به قول شهید همت : هرجایی که
دشمن بیشتر می زنه بدونید جبهه
حق اونجاست! حالا تو بحث انتخابات
ببینید کدام رسانه های خارجی ومعاند
دارند کدام کاندیدا را تخریب و از
کدام کاندیدا دفاع میکنند ...
#فریب
@shahidshalamche_8
1_1001774650.pdf
3.73M
پسرکفلافلفروش
زندگینامه و خاطرات شهید محمد هادی ذوالفقاری
#نشر_بدیم
@shahidshalamche_8
"درد" دل آدمی را بیدار میکند.
روح را صفا می دهد.
غرور و خودخواهی را نابود میکند.
نخوت و فراموشی را از بین میبرد.
انسان را متوجه وجود خود میکند.
خدایا اگر این است خاصیت درد، این شب ها مرا دردی ده تا به خود آیم.
#شهید_مصطفی_چمران
@shahidshalamche_8