یک جا زمین سیاه شده بود،
بس که خمپاره خورده بود.
نمیذاشتن حاج حسین بره اونجا...
میگفتن؛ نمیشه اون جا بارون خمپاره میاد.
میگفت؛ طوری نیس
میرم یه نگاه به اون ور میکنم، زود بر میگردم.
نمیذاشتن می گفتن؛ اون جا با قناصه
می زننتون...
می ترسیدیم، ولی باید این کار رو می کردیم.
با زبان خوش بهش گفتیم:
جای فرمانده لشگر این جا نیست.
گوش نکرد...
محکم گرفتیمش، به زور بردیم ترک
موتور سوارش کردیم.
داد زدم؛ یالا دیگه راه بیفت.
موتور از جا کنده شد.
مثل برق راه افتاد خیالمون راحت شد...
داشتیم بر می گشتیم،
دیدیم از پشت موتور خودش رو
انداخت زمین،
بلند شد دوید طرف ما. فرار کردیم
و از دور دیدیم باز هم #لبخند میزنه...
#حاج_حسین_خرازی
@shahidshalamche_8
ژنرال پُکی به سیگارش زد و با فارسی
دست وپا شکسته دستور داد برای
امامِ مان مرگ بخواهیم . نگاه ها بهطرف
هم چرخید و بعد به زمین . ازجمع
دوازده نفرمان هیچ کس حاضرنبود این
حرف رابزند و ماهرعبدالرشید اصرار
داشت . تا اینکه کسی گفت :
( مردست خمینی ) وماهم گفتیم حتی
با فریاد و گذاشتیم ماهرعبدالرشید در
لذتی بماند که فکر میکند پیروزاست .
فقط یک نفر با ما همصدا نشد و ژنرال او را دیده بود ، رفت طرفش. نمیشناختمش . حتم از یک لشکر دیگر بود ! سیزده چهارده ساله ؛ خیلی جدی و حتی میشود گفت خیلی مردانه . ژنرال کُلتش را مسلح کرد گذاشت روی شقیقه پسرو گفت اگر شعار ندهد مغزش را متلاشی میکند
بچه ها نگاه هراسان داشتند و سکوت پنجه انداخته بود میان همه .
پسر آرام گفت : نمی گویم .
ژنرال دست انداخت یقه پسر را گرفت
و از زمین بلندش کرد و گفت :
(تو ازهمه کوچکتری ولی از همه شان
مردتری ، بزرگتری ) و این اعتراف برای
ژنرال زیادخوب نبود ؛ اما انگار خودش
هم به هرقیمتی میخواست مقاومت
اسیر نوجوان را بشکند ...
ژنرال گفت ازمن چیزی بخواه .
پسرفکرکرد وگفت : فقط یک لیوان آب
ژنرال لبخند زد و دستور آوردن داد و
ماهمه خیره به لیوان آب مانده بودیم
ونگاه ژنرال که نگاهش نشان میداد
از اینکه توانسته غرور پسر را بشکند
راضی است پسر لیوان را گرفت ...
پسر لیوان را گرفت همه مان انتظار داشتیم آب را سر بکشد . اما این کار رانکرد . آستینش را بالا زد و باهمان لیوان آب وضو گرفت و دنبال قبله گشت و ایستاد به نماز . همه ایستاده بودیم هاج و واج نگاهش میکردیم ..
📚 #غواص_ها_بوی_نعنا_میدهند
#فصلنوزدهم
اونجا که مداح میگه "خیال کن .. "
تو خیالم گذرنامهمو میگیرم، پیامك «حلالم کنید.» میفرستم برای همه، کولهمو میبندم، با همه خداحافظی میکنم و از زیر قرآن رد میشم، سوار اتوبوس میشم و میرم سمت مرز، تو خیالم گذرنامهمو میدم که مهر بخوره، میرم سمت نجفِ امیرالمومنین، نگاهم به ایوون طلای مولام علیع میخوره، با خستگی میشینم توی خونهی باباییم و حسابی ضریحش رو نگاه میکنم، راهیِ مشایه میشم، عمودا رو میشمرم، غر میزنم به خاطر گرما، تو خیالم میشنوم خوشآمد گفتنِ عراقی هارو، میرم تو خونه های عراقی و گوشیم رو میزنم تو شارژ، تو خیالم پاهام سست میشه و با چشمهایِ تار میخونم"شنیدی آخرش صدامو ؟
تو خیالم میرسم کربلا، تو خیالم میرم میشینم وسط بینالحرمین، تو خیالم مداح میخونه و من زار میزنم برای دلتنگی، دلتنگی، دلتنگی و دلتنگی . :))))))))))))))))
هرچه قدر کانال گنبد آبی شلمچه
به دلتون میشنه و باهاش انس میگیرید.
و حال دلتون خوب میشه.
همون قدر برام دعا کنید
دعاهای قشنگ قشنگ....
ممنون از نگاه های قشنگ تون🌱🌼
دعای خیر شهدا بدرقه راه زندگی هاتون
اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج حسین کاجی(راوی سیره شهدا)
حاج قاسم روی دیوار اسرائیل
@shahidshalamche
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کربلا نمیری ؟
یه وقت گِله نکنیا ،
هرچند دلت بشکنه ولی
به جاش اینطوری بگو :
من فقط یك نوکرم کار خودم را میکنم ،
او خودش هر وقت لازم شد به نوکر میرسد .
نمایشگاه کتاب برید حتما(:
زیبا بود.
البته احساس میکنم پارسال شلوغ تر بود
اینارو بیشترشو خونده بودم و اونایی که نخونده بودم میخواسم جمع کنم بیارم با خودم😅💚🤦♀
https://harfeto.timefriend.net/17146813090201
صحبتی ؛ انتقادی؛ پیشنهادی؛ به ادمین دارید در خدمتم با گوش جان🪴🎋
-ڴنبد آبے شݪمچہ🍃💚
#درد_معنایی_ندارد ...
_می پرسم درد داری ؟
_می گه نه زیاد
_می خوای مسکن بهت بدم ؟
_نه
_می گم : هر جور راحتی
لجم گرفته...
با خودم می گم:
این دیگه کیه
دستش قطع شده صداش در نمیاد ...
.
.
#روح را چه نیاز است به جسم ، وقتی کار برای #خدا ست .
درد زمانی درد است که برای غیرِ خدا کار کنی....
.
چقدر کارهامون برای خداست؟!
#شهید_حسین_خرازی
@shahidshalamche_8