بسم الله الرحمن الرحیم

دزفول بودم که عباس زنگ زد و گفت: اگر امکان دارد به تهران بیایید با شما کار دارم. من هم دو سه روزی مرخصی گرفتم و به تهران رفتم. گفت: آسایشگاهی که من در آن هستم، در طبقه دوم ساختمان است و من می خواهم به طبقه اول منتقل شوم. تعجب کردم. گفتم: شما یک سال بیشتر در این آسایشگاه نمی مانی پس چه دلیلی دارد که می خواهی به آسایشگاه طبقه اول بیایی؟ گفت: این آسایشگاه مشرف به آسایشگاه دختران است، خوب نیست که نمازم باطل شود و مرتکب گناهی شده باشم. شما که مسئول خوابگاه را می شناسی؛ از او بخواه تا مرا به طبقه اول منتقل کند... راوی: از بستگان شهید #شهید_عباس_بابایی

اللهم عجل لولیک الفرج 💚

کرمانشاه

اینجا امشب اردوگاه توحید کرمانشاه هستش جای که یک ماه خادم بودم و حالا رفقای خادمم رفتن برام عکس فرستادن چقدر سخته خاطره ؛ دلتنگی ؛🥲💔

می‌فرمایند که : من ازت خاطره دارم خاطره چیز کمی نیست.💔🚶‍♀

):💔

https://harfeto.timefriend.net/17218421547272 شعر امام حسینی مهمون کنید🌱🌷