eitaa logo
[ ڴنبد آبے شݪمچہ ] 🇮🇷
8.5هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
36 فایل
•| السلام علیک یا فاطمه الزهرا |• • • #اللهم_عجل_لولیک_الفرج • • • |اسفند هزار سیصد نود نه|• • کپی از پست ها ؟ فوروارد لطفا🙏 • #سلامتی_تعجیل_در_فرج_امام_زمان_عج_صلوات • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد از این مدت به تلگرام وصل شدم، وای خدای من، چقدر پیام فرستاده بود! یکی یکی خواندم: • بار اول که دیدمت چنان بی‌مقدمه زیبا بودی که چند روز بعد یادم افتاد باید عاشقت می‌شدم. • جنگ چیز خوبی نیست، مگر اینکه تو مرا با خود به غنیمت ببری. • شق‌القمری، معجزه‌ای، تکه‌ماه/لاحول‌ولاقوة‌الابالله. • خندیدی و بر گونه تو چال افتاد/ از چاله در آمد دلم افتاد به چاه. • دوستت دارم، بگو این بار باور کردی! • عشق در قاموس من از نان شب واجب‌تر است! • دریای شورانگیز چشمانت چه زیباست/ آنجا که باید دل به دریا زد همین‌جاست. • تو نیم دیگر من نیستی، تمام منی! • تنها این را می‌دانم که دوست داشتنت، لحظه لحظه لحظه زندگی‌ام را می‌سازد و عشقت ذره ذره ذره وجودم را. • مرا ببخش و با لبخندت بهم بفهمان که بخشیده‌ای مرا، که من هرگز طاقت گریه‌ات را ندارم! آخرین پیام‌هایش فرق می‌کرد. نمیدانم به خاطر ایام محرم بود یا چیز دیگری: • این تناقض تا ابد شیرین‌ترین مرثیه است/ سرترین آقای دنیا را خدا بی‌سر گذاشت. • وقتی می‌میرم هیچ‌کسی به داد من نمی‌رسد الا حسین/ ای مهربان‌تر از پدر و مادرم حسین پیامم به دستش نمی‌رسید. نمی‌دانستم گوشی‌اش کجاست، ولی برایش نوشتم: نوش جونت! دیگه ارباب خریدت، دیدی آخر مارک‌دار شدی..! @shahidshalamche_8
[ ڴنبد آبے شݪمچہ ] 🇮🇷
بِهم میگفت ملیحه ... ما یِه دیدن داریم یِه نگاه کردن من تو خیابون شایَد ببینم ولی نگاه نمیکنم @shahidshalamche_8
شهید روز عرفه مدتی برای سجاد آرزوی شهادت می کردم دوست داشتم اگر قرار است از هم جدا شویم به وسیله مرگ عادی نباشد برای همین در روز عرفه 95 دعا کردم و سجاد در روز عرفه 96 به شهادت رسید. @shahidshalamche_8
یک روز بہ میدان شهدایِ گمنام در فـاز ۳ اندیشہ رفتیم ... چند تا پله می‌خورد و آن بالا پنج شهید گمنـام دفن بودند ... من از پلہ‌هـا بالا رفتم و دیدم کہ مصطفی حتی از پلہ‌هـا هم بالا نیامد !! پایین ایستادہ بود و با لحن تندی گفت : « اگر شما کار اعزام مرا جور نکنید ، هرجا بروم می‌گویم که شما کاری نمی‌کنید هرجا بروم می‌گویم دروغ است که شهـدا عند ربهـم یرزقــون هـستند ، می‌گویم روزی نمی‌خورید و هیچ مشکلی از کسی برطرف نمی‌کنید خودتان باید کارهای من را جور کنید». دقیقا خاطرم نیست که ۲۱ یا ۲۳ رمضان بود من فقط او را نگاہ می‌کردم ... گفتم من بالا می‌روم تا فاتحه بخوانم او حتی بالا نیامد که فاتحه‌ای بخواند؛ فقط ایستادہ بود و زیر لب با شهدا دعوا می‌ کرد !! کمتر از دہ روز بعد از این ماجرا حاجتــش را گرفت ... سه روز بعد از عید فطر بود که برای اولین بار اعــزام شد. مصطفی اصلا برای ماندن نبود نمی توانست بمــاند ... آن زمانی هم که اینجا بود، اینجا نبود گمشدہ خودش را پیدا کردہ بود ... @shahidshalamche_8
چشم های ابراهیم من بخاطر این قشنگ بود ک این چشم ها هیچوقت ب گناه باز نشد بخاطر همین خدا این چشم هارا با قابش با خودش برد♥️