eitaa logo
کانال شهدا ( بانوای عاشقی ) 🔅
518 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.9هزار ویدیو
27 فایل
سلام حسین جان سلام همه زندگیم آقا همه آرزوم شهادته یه روزی بیام کربلات من خاک پای مادرتم فدای چادر خاکیتم یا زهرا سلام الله علیها مدیر کانال: @Ztsahra
مشاهده در ایتا
دانلود
5.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سه راز خواندن سوره واقعه در شب جمعه 🎙حجت‌الاسلام فرحزاد 🌺 مولودی و سرودهای مداحان 🕋 مداحی و سخنرانی ذاکرین👇 https://eitaa.com/zakerin 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
12.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍️تلویزیون مصر ازاین جوان ميخواهد یک سیلی بگوش مادرش بزند و۵۰ میلیون پوند ( واحد پول مصر ، هرپوندمعادل ۱۶۸۰ تومان است و میشه 84 میلیاردتومان)جوان هرگزنمی پذیرد مادرازاومیخواهد اینکارراانجام دهد ، ولی پسرنمی پذیرد ، مادرمیگوید بااین پول زندگی مادگرگون می‌شود ، ولی پسرنمی پذیرد وحتی روی پای مادرش می افتدوازوی خواهش میکندکه اصرارنکند ، درآخر . تلویزیون مصرجایزه را تقدیم به مادرمیکند که چنین فرزندی تربیت کرده است . ✍️ به بهشت نمی روم اگرمادرم آنجا نباشد ❇️@ztsahra https://eitaa.com/shahidsoleimanikerman
سلام و عرض احترام یاران کانال شهدا خداقوت ان شاءالله که ماه خوبی پشت سر گذاشته باشید. می گن هیچی اتفاقی نیست تمام کارهای خدا بر اساس حکمت هست. امشب دعوت شدم جمکران مهمان آقا صاحب الزمان عج بودم‌. با یه خواهر شهید آشنا شدم که هر هفته جمکران میاد. خواهر سه شهید شهیدان ناصر و نادر و مسعود دارباز شهید ناصر گمنام هستند. شهید مسعود محل شهادتش سومار هست. برام جالب بود خواهر شهید هم ولایتی من ، هر دو خانواده شهید ، مثل شهید ما محل شهادت شهیدشان سومار هست. واقعا خوشا به حال شهدا و خانواده هاشون عزیز حرف دلت به آقات بگو تو صاحب داری درد دل تو بگو بگو خودت می فهمی تو صاحب داری درداتو به صاحبت بگو خودش حل می کنه خودش دعات می کنه خودش هواتو داره رفیق مطمئن باش وقتی به آقات پناه ببری وصل بشی آقا دستت رها نمی کنه.
حرم مطهر حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها دعاگوی همه عزیزان بودیم (س) https://eitaa.com/shahidsoleimanikerman
حرم مطهر حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها دعاگوی همه عزیزان بودیم (س) https://eitaa.com/shahidsoleimanikerman
صوت و عکس دعاهای روزانه ی ماه مبارک رمضان به بالا مراجعه شود👆👆👆👆 https://eitaa.com/shahidsoleimanikerman
زن برای دست دادن دست خود را دراز کرده و امام موسی صدر دستش را روی سینه گذاشت. زن گفت: ترسیدی نجس شی؟ امام صدر گفت: نه بلکه طهارت شما حفظ بشه 🌸 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌸 💐اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم💐 💢کانال یاثارالله(ع) 🌐https://eitaa.com/sarallh3
دوستی میگفت: هر وقت بابام می‌دید لامپ اتاق یا پنکه روشنه و من بیرون اتاقم، می‌گفت چرا اسراف؟ چرا هدر دادن انرژی؟ 🤔 آب چکه می‌کرد، می‌گفت: اسراف حرامه!😔 اتاقم که بهم ریخته بود می‌گفت: تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دینه..🙄 حتی درزمان بیماریش نیز  تذکر می‌داد مدام حرفهای تکراری وعذاب‌آور،😤 تا اینکه روز خوشی فرا رسید؛ چون می‌بایست در شرکت بزرگی برای کار، مصاحبه بدم. با خود گفتم اگر قبول شدم، این خونه کسل کننده و پُر از توبیخ رو، ترک می‌کنم.😅 صبح زود حمام کردم، بهترین لباسمو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم بِهم‌ پول‌ داد و با لبخند گفت: فرزندم!😍 ۱-مُرَتب و منظم باش؛ ۲-همیشه خیرخواه دیگران‌ باش ۳-مثبت اندیش باش؛ ۴-خودت رو باور داشته باش؛ تو دلم غُرولُند کردم که در بهترین روز زندگیم هم از نصیحت دست بردار نیست و این لحظات شیرین رو زهرمارم می‌کنه!😔 با سرعت به شرکت رویایی‌ام رفتم، به در شرکت رسیدم، با تعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی نبود، فقط چند تابلو راهنما بود! به محض ورود، دیدم آشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته، یاد حرف بابام افتادم؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله.. اومدم تو راهرو، دیدم دستگیره در کمی از جاش دراُومده، یاد پند پدرم افتادم که می‌گفت: خیرخواه باش؛ دستگیره رو سر جاش محکم کردم تا نیوفته! از کنار باغچه رد می‌شدم، دیدم آبِ سر ریز شده و داره میاد تو راهرو، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه؛ لذا شیر آب رو هم بستم..‌ پله‌ها را بالا می‌رفتم، دیدم علیرغم روشنی هوا چراغ‌ها روشنه، نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه می‌شد، لذا اونا رو خاموش کردم! به بخش مرکزی رسیدم و دیدم افراد زیادی زودتر از من برای همان کار آمدن و منتظرند نوبتشون برسه چهره و لباسشون رو که دیدم، احساس خجالت کردم؛ خصوصاً اونایی که از مدرک دانشگاههای غربی‌شون تعریف می‌کردن! عجیب بود؛ هر کسی که می‌رفت تو اتاق مصاحبه، کمتر از یک دقیقه می‌امد بیرون! با خودم گفتم: اینا با این دَک و پوزشون رد شدن، مگر ممکنه من قبول بشم؟ عُمراً!! بهتره خودم محترمانه انصراف بدم تا عذرمو نخواستن! باز یاد پند پدر افتادم که مثبت اندیش باش، نشستم و منتظر نوبتم شدم🍃🌺 *اون‌روز حرفای بابام بهم انرژی می‌داد* توی این فکرا بودم که اسم‌مو صدا زدن. وارد اتاق مصاحبه‌ شدم، دیدم۳نفر نشستن و به من نگاه می‌کنند😳 یکی‌شون گفت: کِی می‌خواهی کارتو شروع کنی؟ لحظه‌ای فکر کردم، داره مسخره‌م می‌کنه یاد نصیحت آخر پدرم افتادم که خودت رو باور کن و اعتماد به نفس داشته باش! پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم: ِان شاءالله بعد از همین مصاحبه آماده‌ام یکی از اونا گفت: شما پذیرفته شدی!! باتعجب گفتم: هنوزکه سوالی نپرسیدید؟! گفت: چون با پرسش که نمی‌شه مهارت داوطلب رو فهمید، گزینش ما عملی بود. با دوربین مداربسته دیدیم، تنها شما بودی که تلاش کردی از درب ورود تا اینجا، نقصها رو اصلاح کنی.. در آن لحظه همه چی از ذهنم پاک شد، کار، مصاحبه، شغل و.. هیچ چیز جز صورت پدرم را ندیدم، کسی که ظاهرش سختگیر، اما درونش پر از محبت بود و آینده نگری.. عزیزانم! در ماوراء نصایح و توبیخهای‌ مادرها و پدرها، محبتی نهفته است که روزی حکمت آن را خواهید فهمید... اما شاید دیگر آنها در کنار ما نباشند: می‌گن قدیما حیاطها درب نداشت اگر درب داشت هیچوقت قفل نبود... می‌دونید چرا قدیمیا اینقدر مخلص بودند؟ چرا اينقدر شاد بودن؟ چرا اينقدر احساس تنهايی نمی‌كردند؟ چرا زندگی‌ها بركت داشت؟ چرا عمرشون طولانی بود؟... چون تو کتاب‌ها دنبال ثواب نمی‌گشتند که چی بخونند ثواب داره، دنبال عمل‌کردن بودند. فقط یک کلام می‌گفتند: خدایا به داده‌هایت شکر. نمی‌گفتند تشنه رو آب بدید ثواب داره می‌گفتند آب بدید به بچه که طاقت نداره موقعی که غذا می‌پختند، نمی‌گفتند بدیم ‌به همسایه ثواب داره، می‌گفتند بو بلند شده، همسایه میلش می‌کشه ببریم اونا هم بخورن. موقعی که یکی مریض می‌شد نمی‌گفتن این دعا رو بخونی خوب می‌شی، می‌رفتن خونه طرف ظرفاشو می‌شستن جارو می‌زدن، غذاشو می‌پختن که بچه‌هایش‌غصه نخورن اول و آخر کلامشون رحم و مهربانی بود. به بچه عیدی می‌دادند، می‌گفتن دلشون شاد می‌شه به همسایه می‌رسیدن می‌گفتن همسایه از خواهر و برادر به آدم نزدیکتره... مهربان باشیم محبت کنیم بی‌منت... *پیشنهاد میکنم این متن تاثیر گذار رو برای دوستان ، عزیزان و بچه هاتون بفرستید.* نیکوکاری همیشه پول دادن نیست. همین هم میتونه نیکوکاری باشه. شاد باشید. 🌸 https://eitaa.com/shahidsoleimanikerman