دلنوشته یک خادم 💚💔
کنارکوچه های شهر
نشسته کودکی دلشکسته وتنها
کسی نمی پرسد حالش را
کسی نمی پرسد اوچراتنهاست
ترنم اشکهای اوحکایتی دارد
حکایتی که چشمهایش گواه آن باشد
نگاه زیبای اودلم رابه دردآورد 💔
پاک وزلال چون دریاست
چون کسی مددنمی دهداورا
منتظرآمدن مهدی زهراست
مردی ازآن دور می آید
دستهای نوازشگر خودرا
می کشد برسرکودک
بوسه باران کندپیشانی اورا
برسرش سربندیازهرا
به گمانم می شناسد اورا کودک تنها
عکس اورا دیده است بارها،!
نگاه قشنگ آن مردخدا
مهربان است مثل چشمان آبی بابا 😭💔
گفت :وای برمن اگر توگریه کنی
می شوم شرمنده ازیوسف زهرا
دست کودک راگرفت وبه آرامی
زمزمه کردباخدای بی همتا
کودک اوراشناخت ،بودشهید راه خدا 😍💔
مردی ازجنس نور ودعا
آری او شهید شهرمن است
آمده کمک کند کودکان بی بابا
ببرد باخود رنج ودرد کودک تنها
چهره مرددرخشان ونورانی است
می دهد بوی مهدی زهرا
می دهد بوی مهدی زهرا😍💚💚💚💚
به یادشهید ابراهیم هادی وهمه شهدا 💔💚💚💚 #کانال_شهید_تورجی_زاده🚩
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@shahidtoraji213
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━
1.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 قرار عاشقان اباعبدالله(ع)
امشب راس ساعت ۲۱
از فراز بامها و بالکنها و پشت پنجره ها رو به حرم اباعبدالله #السلام_علیک_یا_اباعبدالله 🌺
📗🇮🇷یازهراس♡شهیدتورجی زاده🇵🇸📗
💚اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبدِالله الْحُسَيْن (علیه السلام
شرکت در مسابقه #حسین کشتی نجات یادتون نره😊
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)
هیئت مجازی #یا_زهرا (س) رو آغاز میکنیم:
🌺ضمن تبریک عید بزرگ ولادت حضرت عشق
🌹امشب متعلق به #امام_حسین (ع) هست
🛎 وضو گرفتن برای حضور درمجلس فراموش نشه
برنامه ها بدین شرح است:
1⃣ تلاوت قرآن کریم
2⃣سخنرانی
3⃣ مولودی
4⃣ویژه(شوخی های جبهه😂😂)
5⃣قرعه کشی
#مابرآنیمکهاینذکرجهانیبشود
#روضهترکنمیشود
👂به ترتیب گوش میدهیم
@shahidtoraji213
Parhizgar - www.ketabdownload.com001_Alfateha(parhizgar).mp3
زمان:
حجم:
116.4K
🎙بشنوید صوت تلاوت قرآن اول مجلس" سوره مبارکه فلق"
💠قاری: #شهریار_پرهیزکار
🕌هیئت مجازی یازهرا (س)
@shahidtoraji213
🚩 #هیئت_ترک_نمیشود
#ما_بر_آنیم_که_این_ذکر_جهانی_بشود
Haaj Mahmoud KarimiKarimi-MiladImamHossein1394[01].mp3
زمان:
حجم:
4.92M
🎙بشنوید
🎵 مولودی زیبا و شنیدنی بازم شب و ستاره...
💠مداح:#حاج_محمود_کریمی
🕌هیئت مجازی یازهرا (س)
@shahidtoraji213
🚩 #هیئت_ترک_نمیشود
#ما_بر_آنیم_که_این_ذکر_جهانی_بشود
حجت الاسلام دانشمند1_113290798.mp3
زمان:
حجم:
4.05M
🎙بشنوید سخنرانی بسیار مهم "گناه یعنی خداحافظ حسین (ع)"
🔴همراه با نکات جالب
💯♨️پیشنهاد دانلود
💠سخنران:حجت الاسلام #دانشمند
🕌هیئت مجازی یازهرا (س)
@shahidtoraji213
🚩 #هیئت_ترک_نمیشود
#ما_بر_آنیم_که_این_ذکر_جهانی_بشود
داستان بسیار جالب و خنده دار 😂😂
از مجموعه شوخی های جبهه 😉😉
@shahidtoraji213
🌺اوايل جنگ بود. و ما با چنگ و دندان وبا دستخالى، با دشمن تا بن دندان مسلح مى جنگيديم .
بين ما ، يكى بود كه انگار دو دقيقه است از انبارذغال بيرون آ مده بود: اسمش عزيز بود. شب هامى شد مرد نامرئى! چون همرنگ شب مى شد.
و فقط دندان سفیدش پيدا مى شد. زد و عزيزتركش به پايش خورد و مجروح شد وفرستادنشبه عقب.
🔷وقتى خرمشهر سقوط كرد، چقدر گريهكرديم و افسوس خورديم . اما بعد هم قسم شديمتا دوباره خرمشهر را به ايران باز گردانيم .
🔶يكهو ياد عزیز افتاديم . قصد كرديم به عيادتش برويم .با هزار مصيبت آدرسش را در بيمارستانى پيداكرديم و چند كمپوت گرفتيم و رفتيم به سراغش .پرستار گفت كه در ا تاق 110است . اما در اتاق 110سه مجروح بسترى بودند. دوتايشان غريبه بودندو سومى سر تا پايش پانسمان شده بود و فقطچشمانش پيدا بود. دوستم گفت : "اينجا كه نيست برویم شايد اتاق بغلى باشد!" يك هو مجروحباند پیچى شده شروح كرد به ول ول خوردن وسر وصدا كردن .
🔴گفتم :" بچه ها اين چرا اين طورىمى كنه ؟ نكنه موجيه ؟ " يكى از بچه ها با دلسوزىگفت :" بنده ى خدا حتما زير تانك مانده كه اينقدر درب و داغون شده !" پرستار از راه رسيد وگفت :" عزيزرا ديديد؟" همگى گفتيم :" نه كجاست ؟"پرستار به مجروح باند پیچی شده اشاره كرد وگفت :" مگر دنبال ايشان نمى كرديد؟" همگى باهم گفتيم : "چى؟اين عزيزه !؟ " رفتيم سر تخت .
🔵عزيز بدبخت به يك پايش وزنه آ ويزان بود و دودست و سر و كله و بدنش زير تنزيب هاى سفيدگم شده بود.با صداى گرفته وغصه دارگفت :" خاكتو سرتان .حالا دیگه منو نمى شناسید؟" يه هو همه زديمزير خنده . گفتم :" تو چرا اينطور شدى؟ يك تركشبه پا خوردن كه اينقدر دستك دنبك نمى خواهد "
⚪️عزيز سر تكان داد و گفت :" ترکش خوردن پيشكش .بعدش چنان بلایى سرم آمد كه تركش خوردنپيش آن نازكشيدن است !" بچه ها خنديدند. آنقدربه عزيز اصراركرديم تا ماجراى بعد ازمجروحيتشرا تعريف كند. وقتى تركش به پام خورد مرا بردنعقب و تو يك سنگر كمى پانسمانم كردند و رفتند بيرون آ مبولانس خبر كنند. تو همين گير و دار يه سرباز موجى راآ وردند انداختن تو سنگر.
🔺سرباز چند دقيقه اى با چشمان خون گرفته ، بر و بر، مرا نگاه كرد. راستش من هم حسابى ترسيده بودم و ماست هايم را كيسه كرده بودم . سرباز يه هو بلند شد و نعره اى زد:" عراقى پست مى كشمت !"
🔻چشمتان روز بد نبينه ، حمله كرد بهم و تا جان داشتم كتكم زد. به خدا جورى كتكم زد كه تا عمر دارم فراموش نمى كنم . حالا من هر چه نعره مى زدم و كمك مى خواستم كسى نمى آ مد . سربازه آ نقدر زد تا خودش خسته شد وافتاد گوشه اى واز حال رفت . من فقط گريه مى كردم و از خدا مى خواستم كه به من رحم كند و او را هرچه زودتر شفا دهد.
✅بس كه خنديده بوديم داشتيم از حال می رفتیم دو مجروح دیگر هم روی تخت هايشان دستبس كه خنديده بوديم داشتيم از حال مىوپا مى زدندو كركر مي كردند.عزيزناله كنان گفت :"کوفت و زهرمار هرهركنان خنده داره تازه بعدشرا بگويم .
🔰یه ساعت بعد به جاى آمبولانس يه وانتآوردند ومن وسرباز موجى را انداختند عقبش و تارسيدن به اهواز يه گله گوسفند نذركردم دوبارهقاطى نكند. تا رسيديم به بيمارستان اهواز دوبارهحال سرباز خراب شد. مردم گوش تا گوش بیمارستان ايستاده بودندوشعار مى دادند و صلواتمى فرستادند. سربازموجى نعره زد و گفت : " مردماين يك مزدور عراقى است . دوستان مرا كشته ! وباز افتاده به جانم" .
❇️اين دفعه چند تا قل چماق ديگرهم آمدند كمكش و ديگر جای سالم در بدنم نبوديه لحظه گريه كنان فرياد زدم : " بابا من ايرانيم ، رحمكنيد". يه پیر مرد با لهجه عربى گفت :" آى بى پدر،ايرانى ام بلدى؟ جوانها اين منافق را بيشتر بزنيد!"
ديگر لشم را نجات دادند و اينجا آوردند. حالا همكه حال و روز من را مى يينيد. "
🌐پرستار آمد تو و بااخم و تخم گفت : " چه خبره ؟ آمده ايد عيادت ياهرهركردن . ملاقات تمامه . بريد بيرون! " خواستيمبا عزيز خداحافظى كنيم كه ناگهان يه نفر با لباسبيمارستان پريد تو و نعره زد:" عراقى مزدور مىكشمت ! عزيزضجه زد:" ياامام حسين .بچه هاخودشه .جان مادرتان مرا از اينجا نجات دهيد!"
📚منبع : مجله یادگاران ماندگار ، شماره 13 ، تابستان 86