#اعزام_به_سوریه
دفعه اولی که میخواست اعزام شود، من باردار بودم. محسن آمد با خوشحالی گفت که بالاخره با کلی خواهش، اسم من درآمده و با اعزامم موافقت شده. میخواهم بروم سوریه، اما تو به کسی نگو بارداری، که مخالفت نکنند. من هم همین کار را کردم و محسن چند روز قبل از محرم۹۴ اعزام شد و بعد از اربعین۹۴ به خانه برگشت.
راوی:همسرشهید
@shahidtoraji213
#اعزام_به_سوریه
دفعه اولی که میخواست اعزام شود، من باردار بودم. محسن آمد با خوشحالی گفت که بالاخره با کلی خواهش، اسم من درآمده و با اعزامم موافقت شده. میخواهم بروم سوریه، اما تو به کسی نگو بارداری، که مخالفت نکنند. من هم همین کار را کردم و محسن چند روز قبل از محرم۹۴ اعزام شد و بعد از اربعین۹۴ به خانه برگشت.
راوی:همسرشهید
@shahidtoraji213