eitaa logo
📗🇮🇷یازهراس♡شهیدتورجی زاده🇵🇸📗
3هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
224 فایل
#یازهــرا «س»💚 شهـــــ⚘ــــــیدزهرایی محمدرضا تورجی زاده🌷 📖ولادت:۱۳۴۳/۴/۲۳ 📕شهادت:۱۳۶۶/۲/۵ 🕯مزار:گلستان شهدای اصفهان 🆔️خادم شهید⚘ @s_hadi40 ♻️خادم تبادل🗨 ↙ @AA_FB_1357 #ثواب_کانال_تقدیم_حضرت_زهرا_س♡✅
مشاهده در ایتا
دانلود
توجه:این متن نوشته ی همسر شهید نیست ❌ تو ذهنم موسیقی صدات تکرار می شد 🖤 انگار کنارم ایستاده بودی و مدام در گوشم می‌خواندی (یادت باشه یادت باشه)❤️ خودت من رو صدا کرده بودی و خودت هم راه رو نشونم می‌دادی💕 تا به خودم اومدم خودم رو مقابل میعاد گاهمون، معراج الشهداء یافتم💚 محو در خاطرات، یاد آن روز بارانی افتادم که برای شرکت در مراسم تشییع پیکر دوست شهیدت به معراج آمده بودیم 🖤 با چشم پر اشک و لبخند همیشگیت گفتی:(دعا کن منم عاقبت رو سفید و شهید شم🌹) جدیت نگرفتم اما چه زود به آرزوی خونینت رسیدی 🌹🌸 حمید باور نداشتم تو با همان تبسم همیشگیت مانند یاقوت در تابوت مزین به پرچم ایران آرمیده باشی🥀تویی که مثل کوه مردانه پیکار میکردی طوری که لشگریان دشمن توان مقابله با تو را نداشتند💪🏻🌸 قرار نبود که رفیق نیمه راه بشی!😔 راستی حمید اون روزا رو یادته؟ یادته که عازم جبهه بودی بهت سفارش کردم که حتماً هر وقت تونستی بهم زنگ بزن 📞حتی برای صحبت هامون هم رمز گذاری کرده بودیم قرار بود به جای دوستت دارم بهم بگی یادت باشه☺️و منم یادم میومد❤️❤️ مگه میشه لحظه رفتنت رو فراموش کنم ⁉️ از پله ها که پایین میرفتی، بلند بلند میگفتی:( یادت باشه، یادت باشه) و منم میگفتم : (یادم هست یادم هست😍) چقدر زیاد مداحی : (نمیشه باورم که وقت رفته // تموم این سفر بارش رو شونه منه) رو زمزمه میکردی💔 تازه میفهمم که این رو به یاد من گوش میدادی و میخوندیش 🎵 حمید تو رفتی تا اسلامی ایران آریایی بمونه🇮🇷 چه تفاوتی داره سوریه باشه یا در دل تهران؟ حلب باشه یا حلبچه؟ تو از من، عشق زمینیت گذشتی تا عاشقانه های ایرانی برای همیشه نفس بکشند و زنده بمانند ❤️💖 سرخی لاله ای که برات آوردم رو میبینی؟ این تمام قلب منه که مثل گلبرگ های لاله واژگون پر پر شده🖤🌹 چقدر زود لحظه خداحافظیمون رسید 😔 دیگه باید با تو وداع کنم 😭 کم کم تو رو بر فراز شانه های عشاق سیاه پوشت می‌بینم 🖤 راستی تو یک خداحافظی به من بده کاری🌹🌸♥️ سفر بخیر جوونی که شدی عاقبت بخیر 💕🌹 شهداء را یاد کنید با ذکر یک صلوات 💞 نویسنده:زینب