eitaa logo
شهید تورجی زاده🥰
397 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
2.5هزار ویدیو
28 فایل
«بسم الله الرحمن الرحیم» آقا محمد رضا خیلی فاطمه زهرا (ع) را دوست داشت گونه ای که پهلو و بازویش به عشق مادر کبود شد 😓و ترکش خورد آخرین باری که داشت می رفت جبهه سپرده بود برایش همسر پیدا کنن ولی شهید شد😓 برای همین خیلی از بخت های جوانان را باز کرده
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋🌹 یک بسیجی ام🌹 در طول مدتی که محمدحسین مسئول شناسایی لشکر شده بود، من و مجید آنتیک چی چندین بار به او اصرار می کردیم که به عضویت سپاه دربیاید، اما او زیربار نمیرفت و می گفت: «شما دنبال چی هستید؟ اینکه یکی به نیروهای سپاه اضافهشود؟ من دوست دارم به عنوان یک بسیجی خدمت کنم. پس بگذارید راحت باشم.»گفتیم: «محمدحسین! مگر سپاه چه اشکالی دارد؟گفت: «سپاه هیچ اشکالی ندارد، خیلی هم خوب است، اما من خدمت در لباس بسیجی را بیشتر دوست دارم.» محمدحسین این قدر ظرفیت و لیاقت داشت که می توانست از فرماندهان رده بالای سپاه شود؛ اما این در صورتی بود که به عضویت سپاه در می آمد و رسمی می شد. بارها مسئولین لشکر به او پیشنهاد می کردند، اما چون به بسیج عشق می ورزید، نمی پذیرفت؛ تا جایی که سفارش کرده بود اگر من شهید شدم روی سنگ قبرم ننویسید پاسدار، اگر چنین کلمه ای بنویسید روز قیامت جلوی شما را خواهم گرفت📿 من یک بسیجی ام😭 مهدی شفازند شمادعوت شدید •✾•🌿..🌺..🌿•✾• https://eitaa.com/joinchat/1583022171Cf663fac596 شهید تورجی زاده🥰 @shahid1384torji
🌷🦋🌷 برای عملیات والفجر چهار آماده می شدیم و قرار بود برای این عملیات دو تا سنگر بسازیم.👌 محمدحسین مسئول ما بود، اما دوش به دوش ما کار می کرد و گونی ها را پر از خاک می کرد و به محل مورد نظر می برد💯 بچه ها وقتی می دیدند او به عنوان فرمانده مثل خودشان کار می کند، روحیه می گرفتند و مانند پروانه گرد شمع وجودش حلقه می زدند و بسیار گوش به فرمانش بودند.💖 وقتی کار سنگر سازی تمام شد او مثل دیگران دست از کار می کشید.🤝 من هیچ وقت ندیدم او به عنوان مسئول خودش را از بچه ها جدا بداند.👌 راوی:محمد شرف علی پور🌹 🌷 شمادعوت شدید •✾•🌿..🌺..🌿•✾• شهید تورجی زاده🥰 @shahid1384torji
🌸 🎋🌸 شیوه محمدحسین❤ رابطه محمدحسین با نیروهای زیردستش رابطه ای صمیمی و دوستانه بود و در مورد فرماندهان مافوقش بسیار مطيع و حرف شنو و علاوه بر همه اینها فردی بود خیلی خونسرد و آرام🌺 شاید بشود گفت کسی پیدا نمی شود که عصبانیت او را دیده باشد💚 در عملیات والفجر چهار قرار بود ما روی ارتفاعات برویم و آنجا سردار سلیمانی بچه های اطلاعات را توجیه کند. ما نیم ساعت دیر رسیدیم😔 سردار که در این زمینه ها بسیار حساس بود، خیلی ناراحت شد. وقتی رسیدیم ایشان با تندی و ناراحتی به محمد حسین گفتند: «چرا دیر آمدید؟» خب! من با اخلاق ایشان آشنایی نداشتم به همین خاطر از برخوردشان ناراحت شدم، اما محمدحسین با همان حالت همیشگی اش که یک لبخند در گوشه لبش بود، خیلی خونسرد گفت: معذرت میخواهیم!🙏 جاده بسته بود و ماشین گیر نیامد.»🤎 ما وقتی حالت محمدحسین را دیدیم، ناراحتی خودمان را فراموش کردیم💟 این برایمان جالب بود که محمد حسین بدون کوچکترین دلخوری، برخورد مافوقش را می پذیرد و اصلا دلگیر نمی شود!🌷 : تاج علی آقا مولایی یادونام شهدا باذکر صلوات🌹 شمادعوت شدید •✾•🌿..🌺..🌿•✾• شهید تورجی زاده🥰 @shahid1384torji