🇮🇷🌹🥀🇮🇷🥀🌹🇮🇷
#یاد_باد
#آن_روزگاران
#یاد_باد
#دلنوشته
دلتنگ گذشت و ایثار مردان جنگم
پس از گذشت سالها از پایان #جنگ تحمیلی و دفاع جانانه ملت #ایران ، هر سال در #هفته_دفاع_مقدس نمی دانم چرا دلم هوای آن روزها را می کند.
اشتباه نشه ، دلم هوای #جنگ نکرده ، بلکه جنگ پدیده ای زشت و نفرت انگیز است که خیلی از عزیزترین دوستانم را از من گرفت ، اما دلم برای آن روزها که فضای #جبهه ها لبریز از #رفاقت ، همدلی ، #معرفت و عشق بود تنگ شده ، روزهایی که اول و آخر همه چی فقط #گذشت بود و #فداکاری.
راستش توصیف آن روزها خیلی مشکله و باورش هم برای ندیده های آن ایام سخت ، مثلا تو یکی از شبهای سرد زمستون سال 1360 که 50 تا #نوجوان و جوان بسیجی در منطقه #تنگه_کورک سرپل ذهاب جلوی بعثی ها ایستاده بودیم ، وقتی از کمین چهار ساعته توی برف برمی گشتم فانوس سنگر #احمد_دلاوری که بعدها در عملیات رمضان #شهید شد را روشن دیدم.
گفتم برم سری بهش بزنم ، حدسم این بود که داره #نماز_شب می خونه یا #قرآن و عبادت چون این یکی فقط اهل این مسائل بود.
سرم را از پتوی آویزون به ورودی سنگر داخل کردم دیدم #احمد گوشه سنگری که تنها جای نشستن درستی هم نداشت کز کرده ، گفتم چرا نمی خوابی ؟
گفت کجا بخوابم ، نگاه کردم #پتویی که باید خودش را گرم می کرد خیس آب #بارون شده ، هرچه اصرار کردم برو #سنگر بچه ها بخواب رضایت نداد که نداد و گفت اجازه نمی دهم بچه ها را #بیدار کنی.
#احمد خیلی جدی گفت: مبادا اینکار را بکنی ، گفتم آخه چرا ، گفت آخه بچه های اون #سنگر ممکنه از #خواب بیدار بشن و او آن شب را تا صبح توی سنگر #بیدار نشست.
حالا وقتی می بینم که راننده دو تا ماشین وسط #چهارراه پیاده شدند و سر اینکه کی زودتر بره با هم کتک کاری می کنند و یا تو صف #بانک سر اینکه نوبت منه ، کلی باهم جر و بحث می کنند دلم برای آن روزها خیلی تنگ می شه ، روزهایی که لحظه لحظه اش #خاطره بود و شیرینی، #معرفت و #برادری و #عشق حرف اول و آخر را می زد.
#یاد_باد
#آن_روزگاران
#یاد_باد
#تلنگر
🥀 🇮🇷🌹
🌷🕊🥀🌹🥀🕊🌷
🌹 #شهیدانه 🕊
دلم برای #شهادت پر میزند
آی رفقا #دعا کنید
ساقی #جبهه سبو بر لب هر مست نداد
نوبت ما که رسید #میکده را بست نداد
حال خوش بود کنار #شهدا آه دریغ
بعد یاران #شهید حال خوشی دست نداد
شادی روح #شهدا و #امام_شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 #شهدا
🌹🕊 #همیشه
🌹🕊🌹 #نگاهی
🌹 🥀🕊
بعدشما #اخلاصمان بہ اختلاس رفت!
ایمانمان رنگ باخت!
محبت هاو بردبارے هاتمام شد!
صفاوسادگے در رنگ دنیا رنگ
باخت!
وقتی از رنگ #جبهہ فاصلہ گرفتیم!
حنایمان رنگے ندارد
#مردان_بی_ادّعا
#امام_زمان
#سربازمهدی
_نمیخواهم که در بستر بمیرم
-نمیخواهم که همچون شمع سوزان
-بریزم اشک
-در آذر بمیرم
-همی خواهم که در فصل جوانی
-میان #جبهه و سنگر بمیرم
-همی خواهم برای حفظ قرآن برای یاری رهبر بمیرم
-نمی خواهم که ننگ و خار بمیرم
-به زیر رختخواب بیمار بمیرم
-چنین مرگی برایم #افتخار است
-که زیر آتش رگبار بمیرم.❣
قسمتی از وصیت نامه سردار🕊🌹 شهید#حسین_غلامرضایی
🌷@shahedan_aref
#شهیدانه #پسرانه #رولیتگری
🥀یک روز بهش گفتم، پسر تو دانش آموز هستی ، درست نیست بری جبهه ،درستو بخون ، برگشت گفت:« طاقت ندارم نامحرم دست به #ناموس من بزنه.»... برای کارگری رفتم سرزمین برگشتم دیدم سبحان نیست ، گفتم سبحان کجا رفت ،گفتن رفت #جبهه.
🌷 #شهید سبحان جنت صادقی رامسر شهادت ۱۳۶۵ ام الرصاص سن ۱۸ سال
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج #انقلاب_مردم
#یمن #ما_متحدیم #طوفان_الاقصی
هدایت شده از 🌹175نفر🌹
💢#دل_کندن
.
اصلا میگیم به فرض
جنگیدن و عمليات و
تیر و ترکش و مجروحیت و اسارت
تشنگی و گرسنگی و نخوابیدن ها
کلا سختی های جنگ به کنار .....
رفقا به والله دل کندن از زن و بچه و
خانه و کاشانه خیلی سخت بود .
وقتی ازشون میپرسیدند شما که
داری میری جبهه ، بچه هاتو میخای به
کی میسپری ؟ یک کلمه فقط میگفتند:
#خداااااااااااااااااا _ #خدا هست ...
.
📷 #مازندران_ #اعزام به #جبهه #رزمندگان #لشکر ویژه ۲۵ #کربلا _ #سال ۱۳۶۴ 🇮🇷🌿
.
#عشق
#خانواده
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
💠 @hafttapeh