🌺💐🌸🌼🌸💐🌺
#خاطرات_دفاع_مقدس
تکلیف منو روشن کنید
یادم می آید یک #مجروحی داشتیم که از ناحیه شکم #آسیب دیده بود، بنده خدا را تازه عمل کرده بودند و برای جلوگیری از #عفونت از طریق #آنژیوکت به وی هر شش ساعت آنتی بیوتیک #تزریق می کردیم
یک روز اول صبح یکبار برای #تزریق دارو رفتم #دارو را داخل آنژیوکت تزریق کردم کمی درد داشت یک #مسکن هم بهش دادم و دیدم پایه سرم پایین است
آن را بالا کشیدم و رفتم دو ساعت بعد اومدم بهش سر زدم،
یه نگاه به #سرمش کردم دیدم سرم به سختی #پمپ می شود و باز سرم را در قسمت بالای پایه سرم آویزان کردم .
خلاصه آن روز تا پایان #شیفت بیش از ۱۲ بار سرم را به بالاترین قسمت پایه نصب کردم دفعه آخر که مراجعه کردم خواستم جابه جا کنم که برادر #مجروح بی حوصله و یک کم عصبانی به من نگاه کرد وگفت :
خواهر تو را به #خدا این پایه سرم را طوری تنظیم کنید که #همکارتان که قدشان کوتاه است نیز بتوانند کارشان را انجام دهند و دچار مشکل نشوند ، از #صبح تا حالا شما می آیید و سرم را بالا نصب می کنید و آن بنده خدا با زحمت زیاد پایه سرم را پایین می آورد #تکلیف منو روشن کنید .
💐 #روز_پرستار💐
سلامتی همه
#سفید_پوشان_بی_ادعا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌸💐🌺
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊
#یاد_ایام
#خاطرات_دفاع_مقدس
تخریب در کردستان تجربه خاصی بود. یکی از آن تجربهها؛ تجربه زمین بود. خودی و دشمن دیگر دریافته بودند که در زمینهای سخت و سنگلاخ مین کار گذاشتن دشوار است و مطمئنترین محلها برای عبور؛ راه رفتن داخل شیار و پا روی سنگها گذاشتن بود. ولی یکی از بچه های سمج؛ محل تردد دشمن را با دشواری به هم ریخت.
او مسئولیت طاقتفرسای مینگذاری در شیار را به عهده گرفت و تضمین کرد که دیگر دشمن از آن محل عبور نکند! یا اینکه آنقدر دلهره در دلش ایجاد شود که تا حد امکان از آن محل عبور نکند، وی بر خلاف تجربه به دست آمده، زیر تمام سنگهایی که به نوعی موقع عبور هر کسی ترجیح میداد روی آن قدم بگذارد و عبور کند مین کار گذاشت.
بعضی را قطع کششی و بعضی را تله انفجاری کرد و در آخر همان شد که قولش را داده بود. دشمن بعد از چند بار عبور از آن مسیر و دادن تلفات به ناچار به راههای صعب العبورتر روی آورد.
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀 🕊🌹