eitaa logo
به محفل شهدا خوش آمدید
124 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
5.3هزار ویدیو
2 فایل
شهادت یعنی ... متفاوت به آخر رسیدن وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست 🌷 @Ekram_93 «اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ فِی سَبِیلِک» ♡خدایا سرانجام ما را سعادت و شهادت در راه خودت قرار ده.‏♡
مشاهده در ایتا
دانلود
💞 ⍅ شهیدابراهیم همت ✅سنگِ تموم زمسـتون بـود و نزدیـک عملـیات خـیبـر. شـب کـه اومد خونه اول به چشماش نگاه کردم، سـرخِ سـرخ بـود. داد می-زد که چند شبه خواب به این چشم ها نیومده. بلند شدم سفره رو بیارم ولی نذاشت. گفت: «امشب نـوبـت منه، امشب باید از خجالتت در بیام». گفتم: «تو بعد از این همه وقت خسته و کوفته اومدی..». نذاشت حرفم تموم بشه، بلند شد و غذا رو آورد. بـعـدش غـذای مهدی رو با حـوصـله بهش داد و سـفـره رو جمع کرد. آخـرش هم چایی ریخت و گفت: «بفرما». 📚به مجنون گفتم زنده بمان، صفحه2 🌹 💞
‍ سیره عملی سردار شهید ((حاج محمد ابراهیم همت)) روز سوم عمليات بود. حاجي هم مي‌رفت خط و برمي‌گشت. آن روز،‌ نماز ظهر را به او اقتدا كرديم. سر نماز عصر،‌ يك حاج آقاي روحاني آمد. به اصرار حاجي، نماز عصر را ايشان خواند. مسئله‌ي دوم حاج آقا تمام نشده،‌ حاجي غش كرد و افتاد زمين. ضعف كرده بود و نمي‌توانست روي پا بايستد. سُرم به دستش بود و مجبوري، گوشه‌ي سنگر نشسته بود. با دست ديگر بي‌سيم را گرفته بود و با بچه‌ها صحبت مي‌كرد؛‌ خبر مي‌گرفت و راهنمائي مي‌كرد. اين‌جا هم ول كن نبود.