بسم رب الشهداء...
.
در زمان غیبت #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
چشـم و گوشتـان بہ
" #ولی_فقیه "
باشد، تا ببینید از ڪانون فرماندهے چــہ دســتورے صــادر میشـود.
#شهید_حسین_خرازی🌹
.
🌹به قول شهید آوینی:
اینان انصارالمهدی هستند
و خداوند زمینهی برقراری
دولتِ كریمهی آل محمد ﷺ را
به دست آنان فراهم میکند ...
#یامهدیادرکنی
#یاران_آخرالزمانی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#واجعلنا_من_انصاره_و_اعوانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀دلتنگیات استخوان خورد میکند..باور کن
🚨 یک پیماننامهی سه نفرهی عجیب
⭕️ اینجانبان علی سراج، مجتبی سعیدی و احمد مختاری پیمان میبندیم بر اینکه هر کدام از ما سه نفر به درجه رفیع شهادت نائل آمد دو نفر دیگر را در روز قیامت شفاعت نموده و در محضر خداوند از خدا بخواهد که از گناهان دو تن دیگر بگذرد و در نزد خداوند از دو تن دیگر شفاعت نماید.
🔰 هر سه نفر شهید شدند و نیاز به شفاعت یکدیگر پیدا نکردند.
🏷 #خاطره
مصطفی نخستین هدیه را در راه سفرمان به صور به من داد. هنوز ازدواج نکرده بودیم و بیصبرانه میخواستم ببینم که هدیه چیست. کاغذ کادو را پیش چشمانش باز کردم: یک روسری قرمز با گلهای درشت! شگفتزده به چهره متبسم او زل زدم. گفت: «بچهها (ی مدرسه) دوست دارند شما را با روسری ببیند». بعد از آن، کسی مرا بیحجاب ندید. من میدانستم بقیه افراد به مصطفی حمله میکنند که شما چرا خانمی بیحجاب به مؤسسه میآوری... نگفت این حجابش درست نیست، مثل ما نیست، فامیل و اقوام آنچنانی دارد. اینها روی من تأثیر گذاشت. او مرا مثل یک بچه کوچک قدم به قدم جلو برد، به اسلام آورد....
📔نگاهی به زندگی شهید چمران، ص۵۰
6.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کل زندگی شهید مدافع امنیت همین است
تصویری از منزل شهید یاسر شجاعیان که روز ۲۵ شهریور توسط تروریستها به شهادت رسید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظات اعلام خبر شهادت به خانواده شهید مدافع امنیت بسیجی یاسر شجاعیان که روز گذشته در شهر نورآباد ممسنی به فیض عظیم شهادت نامد
#دامــــــاد_حضــــــــرتــــــ_مـــــــادر...
#زندگـی_به_سبڪــ_شهـــدا
👈 هر وقت ڪه مـادر واسه سـر و سامـون دادن پسـرش نقشه ای میڪشید ... ميگفت:"بچه های مردم تیڪه پاره شدن ... افتادن گوشه ڪنار بیابونا ... اون وقت شما می گید ڪاراتو ول ڪن بیا زن بگییییر ...؟!!!" 💔
👈 با همه این اوصاف ... وقتی پیام حضرتــ امام (ره ) رو شنید ... راضـی شد و مادر و خواهرشو فرستاد برن خواستگاری ... ولی بهشون نگفته بود ڪه این خانوم همسر شهیدن ..! تجربه زندگی مشــــتــرڪو داشتم ... بعد شهادتــ همسرم ...۶ مـــاه هــر چـــــی خـواســـتـگـار اومده بود ردشون
ڪــــردم ...نـمــی خـواســـتـم قـبــول ڪنــم ...اولش ...جوابم به مصطفی هم منفی بود ...! پـیــغـام فرستاد:"امـــــــام گـفـتـن: بــا هـمـســــــــرای شُـــــــــهــدا ازدواج کـنـیــد . قـبـــول نـڪــــردم ، گـفـتـــم:"تــا ســــالگرد همسرم بـایــــد صــبــر ڪـنـیــد💔 ..."گفتش:"شــــمــاســــــیـّـدیــن ... مـیخـوام دومــــــاد حـضـــــرت زهــــــــــــرا (سلام الله عليها) بـشــــــم ... دیـگــــه حـرفــــی نـــزدم و قبول ڪردم ...💍
👈 یه ڪارت دعـوت واسه امام رضـا (عليه السلام) نوشته بود که فرستادش مشهد 💌
یه ڪـارت هم واسه امام زمان (عج) ڪه انداخت تو مسجد جمڪـران ... 💌 یه کارت هم واسه حضرت زهرا و حضرت معصومه (سلام الله عليها) بُردش قم و انداخت تو ضريح ڪـريمه اهل بيت ... 💌
👈 درست قبل عروسی ...حضرت زهرا (سلام الله علیها ) اومده بودن به خوابش به بی بی عرض کرد : "خانوم جان ...! من قصد مزاحمت واسه شما نداشتم ؛ حضـرت تو جوابش فرموده بود : چـرا بايد دعوت شما رو رد ڪنیم ...؟ چرا به عروسیتـون نیایم ؟ ڪی بهتر از شما ...؟ ببین ... همه مون اومـدیم ... شما عزیـز ما هستی مصطفـی جـان 💚💚💚
دو هفتــه بعد از عـروسیــمون هم دستـم را گذاشـت تـوی دست مـادرش و گفت : دوسـت دارم دختـر خوبـی برای مادرم باشـی و رفت جبهـه .💔
#گـر_نگاهـی_به_ما_ڪـند_زهــرا_س💚💚
👈ڪـــاری ڪــنیم ڪــه در مجالسمـــــون
ورود ممنــــوع بـــرای مادرمـــــون نداشتــــه باشیــــم .👉
✍همسر بزرگوار شهید مصطفی ردّانی پور
#خاطرات_ناب
#زندگی_به_سبک_شهدا
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
#سبکزندگیشهدا...🦋
پنج سالش بود که خواب حضرت زهرا سلام الله علیها را دیدچهار یا پنج سالش که بود اولین خواب عجیب زندگی اش را دید. از همان موقع فهمیدم که زینب مثل خودم اهل دل است. خواب دیده بود همه ستاره ها در آسمان به یک ستاره تعظیم میکنند. بیدار که شد به من گفت:«مامان من فهمیدم آن ستاره پر نور که همه بهش تعظیم کردند که بود.»با تعجب پرسیدم:«کی بود؟!» گفت:«حضرت زهرا سلام الله علیها بود.» هنوز هم پس از سال ها وقتی به یاد آن خواب میافتم بدنم میلرزد.🥺💔
گفت دلش میخواهد با حجاب شودزینب بعد از رفتن به کلاس های قرآن و ارتباط با دختر های محجبه به حجاب علاقه مند شد. من و مادرم حجاب داشتیم ولی دختر ها نه. البته خیلی ساده بودند و لباسهای پوشیده تنشان میکردند. زینب کوچکترین دختر من بود اما در همه کارها پیش قدم میشد. اگر فکر میکرد کاری درست است. انجام میداد و کاری به اطرافیانش نداشت. یک روز کنارم نشست و گفت:«مامان، من دلم میخواهد با حجاب شوم.» از شنیدن این حرفش خیلی خوشحال شدم. غیر از این هم انتظار نداشتم زینب نیم دیگر من بود. پس حتما به حجاب علاقه داشت. مادرم هم که شنید خوشحال شد.😍✨
کلاس چهارم دبستان با حجاب شد. مادرم سه تا روسری برایش خرید. از آن به بعد روسری سرش میکرد و به مدرسه میرفت.همکلاسی هایش او را مسخره میکردند و اُمل صدایش میزدند. بعضی روزها ناراحت به خانه میآمد معلوم بود گریه کرده است. میگفت:« مامان به من میگویند اُمل.» یک روز به او گفتم:« تو برای خدا حجاب زدی یا برای مردم؟» جواب داد:« خب معلوم است برای خدا!» گفتم:«پس بگذار هرچه میخواهند بگویند.»✨🌹
#شهیده_زینب_کمایی🕊
10.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
「﷽」
•
.
برادرشہیدم♥️
بعضـے وقتها دوست داشتن ،
حیاتـے دیگر است !
زنده نگه داشتن کسی در درونت ،
حتـے با وجود فاصلهاے دور . . . (:
#شهیدبابکنوری🌱
🦋••
✍شنبه ۲۵ شهریورماه ۶ نفر از نیروهای بسیجی شهرستان نورآباد طی حکمی مامور به حضور در میدان اصلی شهر نورآباد شدند و در حالی که در ایستگاه توقف کرده بودند دو موتورسوار در کسری از ثانیه شروع به شلیک به سمت آنها کرد.۲ راکب موتورسوار در یک ضربالاجل نیروهای بسیجی را از گردن به بالا مورد شلیک یک اسلحه ساچمهزنی قرار میدهند که طی این تیراندازی بسیجی یاسر شجاعیان ۲۷ ساله به علت شدت جراحت پس از انتقال به بیمارستان به شهادت رسید🥺
#شهیدیاسرشجاعیان🥀
#شهادتتمبارکبرادر♥️