سلامبرشهدا
کہ حافظ بیتالمال بودند
نہ شریڪ آن ؛
سلامبرشهدا
کہ حامے ولایت بودند
نہ رقیب آن ؛
سلامبرشهدا
کہ خدارا حاضروناظر مےدیدند
نہ ڪدخدا را...
سلام بر شهدا
که به خاطرحفظ وطن،ناموس و #حجاب رفتند
نه برای حفظ پست و مقام.
🌿🌷🌿🌺🌿🌹🌿🌺🌿
ڪاش...
خنثے ڪردنِ نفس را هم
یادمـــــان مےدادیـد...
مےگوینــــــد :
آنجا ڪہ نفس مغلوب باشد
عاشق مےشویم
عاشق که شدی شهید میشوی...
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ
🍂🍁🍂🍁
قهرمان من
برادر شهیدم
رفیق آسمانی من
سربآز آقآ #امام_زمان
شهید_ابراهیم_هادی
رفیق_شهیدم ♥️
13.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهیدانه 🌧
🔖خدایا...
دلم بارش باران میخواهد
از آنهایی که
معنیاش میشود:
شهادت ...🥀
#موقعیت_شهیدباکری
#خرمشهر
#وداع_بازائرین_شهدا
◾️#دلتنگے_شهدایے 🌸✨
تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویش...
دیدم که در آن آینه هم جز تو کسے نیست! :)
من در پی خویشم، به تو بر میخورم اما🍃
آن سان شده ام گم که به من دسترسی نیست...💔
#شهید_مصطفے_صدرزاده
#روزتون معطر با یاد شهید
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
#عاقبت_بخیری
توی اردوگاه تکریت، مسئول شکنجه اسرای ایرانی، جوانی بود بنام کاظم.
یکی از برادران کاظم، اسیر ایرانی ها و برادر دیگرش هم در جنگ کشته شده بود، به همین خاطر کینه خاصی نسبت به اسرای ایرانی داشت!
کاظم ؛ آقای #ابوترابی را خیلی اذیت می کرد. اما مرحوم ابوترابی هیچگاه شکایت نکرد و به او احترام می گذاشت!
✅تنها خوبی کاظم شیعه بودنش بود. او واجباتش را انجام می داد و به روحانیون و سادات احترام می گذاشت. اما آقای ابوترابی در اردوگاه حکم یک اسیر برای کاظم داشت، نه یک سید روحانی.
✅یک روز کاظم با حالت دیگری وارد اردوگاه شد. یک راست رفت سراغ آقای ابوترابی و گفت بیا اینجا کارت دارم... از آنروز رفتار کاظم با اسرا و آقای ابوترابی تغییر کرد و دیگر ما رو کتک نمی زد.
وقتی علت رو از آقای ابوترابی پرسیدیم، گفت: کاظم اون روز من رو کشید کنار و گفت خانواده ما شیعه هستند و مادرم بارها سفارش سادات رو بهم کرده بود، اما ...
دیشب خواب #حضرت_زینب سلام الله علیها رو دیده و حضرت نسبت به کارهای من در اردوگاه به مادرم شکایت کرده.
صبح مادرم بسیار از دستم ناراحت بود و پرسید: تو در اردوگاه سیدی را اذیت می کنی؟ از دست تو راضی نیستم.
کاظم رفتارش کاملا با ما تغییر کرد. زمانی که رژیم صدام از بین رفت، کاظم راهی ایران شد، از ستاد امور آزادگان آدرس اسرای اردوگاه خودش را گرفت و تک تک سراغ آنها رفت و از آنها حلالیت طلبید.
💐کاظم عبدالامیر مذحج، چند سال بعد در راه دفاع از حرم حضرت زینب در زینبیه دمشق به قافله شهدا پیوست.
منبع📚 :برگرفته از کتاب تا شهادت. اثر گروه شهید هادی.
#داستان_واقعی
خدایا بگذار دریا باشم ساکن و ساکت، ڪه طوفانهای سخت هم من را به هیجان نیاورد، قلبم را مثل آسمان صاف و پاک کن که لڪه ڪدورتی از اعمال خلاف دیگران بر ساحتش ننشیند.
#شهید_مصطفی_چمران
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
✍ #شهید_علیرضا_نوری
🌹 #نام_و_نام_خانوادگی: علیرضا نوری
🍃 #محل_زندگی: اصفهان/تیران و کروند
🌷 #تاریخ_تولد:۵ مرداد ۱۳۶۶
🌼 #محل_شهادت: سوریه-شیخ هلال
🌺 #تاریخ_شهادت:۲۹ اسفند ۱۳۹۳
🌻 #گلزار: گلستان شهدای نجفآباد
🌷 #شهید_ستوان_دوم_پاسدار_علیرضا_نوری یکی از نیروهای گردان پیاده لشکر ۸ نجف اشرف در جنگ با تروریستهای تکفیری در نخستین روز از سال ۱۳۹۴ در کشور سوریه به درجه رفیع شهادت نائل شد و پیکر مطهرش بعد از انتقال به نجفآباد در گلزار شهدای این شهر به خاک سپرده شد.🌷
#روحش_شاد🕊
#نام_یادش_گرامی🌹