eitaa logo
به محفل شهدا خوش آمدید
128 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
4.5هزار ویدیو
2 فایل
شهادت یعنی ... متفاوت به آخر رسیدن وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست 🌷 @Ekram_93 «اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ فِی سَبِیلِک» ♡خدایا سرانجام ما را سعادت و شهادت در راه خودت قرار ده.‏♡
مشاهده در ایتا
دانلود
8.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 برشی زیبا از مستند «روایت فتح» با صدای آسمانی شهید آوینی 🔸حتما ببینیم. 👇 @ravayatefathavini
15.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوم گلباران خانواده شهدای فلسطینی در بزرگترین محفل قرآنی جهان و حمایت مردم ایران از فلسطین 🔻
*آرمان ها میایند میروند اگر این آرمان ها نباشند ما هم نبودیم.. 🚶‍♂️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️ سالروز تولد فرمانده شهید تیپ جوادالأئمه ،شهید عبدالحسین برونسی گرامی باد
_دعا بخوانید برای عاقبت بخیریِ ما شمایی که ختم به خیر شد عاقبتتان🌱
🌹شهید محسن رضی 🌹 کلاس اول ابتدایی بود یک بار که می رفتم جمکران گفت مامان میشه کسی برای امام زمان نامه بنویسه؟ گفتم: آره ننه گفت پس شما داری میری جمکران یه نامه از طرف من بنویس و بگو یا امام زمان زمان من بزرگ بشم یه انقلابی هم بشه من شهید بشم. آن روزها هنوز جنگ شروع نشده بود محسن کوچک خیال میکرد تند تند انقلاب میشود. • راوی مادر شهید •
enc_16296450244222039996192(1).mp3
4.31M
شادی روح همه شهدا و امام امت صلوات
 بسیجی شهید سید هاشم حسینی، روز دهم فروردین ماه سال 1344 در روستای خوان از توابع شهرستان درمیان، در خانواده‌ای متدین دیده به جهان گشود. چهار سال اول دبستان را در نوقند و روستای خوان تحصیل نمود و سال پنجم را در دبستان ابومسلم بیرجند گذراند. سه سال دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی مدرس سپری کرد. سجایای اخلاقی وی اخلاق و رفتار شایسته‌ای در بین خانواده داشته و در این امر رضایت کامل پدر و مادر را جلب نمود و رسالت خویش را مبنی بر احسان به والدین به خوبی انجام داد. شهید حسینی با الهام از مکتب اسلام در مسئله حمایت و پشتیبانی از والدینش از هیچ تلاشی مضایقه ننمود. ایشان وظیفه خود می‌دانست که همواره در خودسازی تلاش نماید و با انتقاد از خود و انتقاد سازنده از دیگران، تفکر و رفتار و شیوه عملش را تکامل بخشد. انقلاب و مسئولیت‌پذیری سید هاشم با خروش امت حزب الله که تنها شعارشان بر محور برپا نمودن حکومتی الهی و عدالت گستر در ایران بود، از شهرستان بیرجند به روستای خوان بازگشت و تلاش نمود تا مردم آن روستا را از مسائل زمان خود آگاه نماید. در این راستا فعالیت‌های بیدارگری را در حد توان خود انجام می‌داد. با انجمن اسلامی مدرسه همکاری و همچنین همکاری‌های فراوانی با بسیج مستضعفین داشت. با شروع جنگ تحمیلی، سید هاشم برای شرکت کردن در جبهه‌های نبرد از خود علاقه وافری نشان می‌داد و چندین مرتبه از خانواده خود تقاضا کرد تا برای اعزامش رضایت دهند. پس از تقاضاهای مکرر، موفق به کسب رضایت والدینش می‌شود.  جبهه و شهادت سید هاشم حسینی به پیروی از نوجوانان کربلا، به جهاد می‌رود و به جوار حق تعالی می‌شتابد و با عشق به کربلای حسینی و آزاد ساختن راه آن برای عموم مسلمین، عازم جبهه می‌گردد. برای اولین بار در سن 17 سالگی به مدت 12 روز، در مناطق جنگی حضور داشت و کمک آر.پی.جی.زن بود. سرانجام روز بیست و سوم تیرماه 1361 در منطقه شلمچه (جبهه کوشک) و عملیات رمضان، بر اثر موج انفجار و اصابت ترکش به سر، این نوجوان بسیجی به مقام رفیع شهادت نایل شد. پیکر پاکش پس از تشییع در بیرجند، به زادگاهش منتقل و در گلزار شهدای روستای خوان به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی. منبع: اداره اسناد و انتشارات اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی
گزیده ای از وصیتنامه شهید ای خواهران مبارز بهترین زینت برای شما حفظ حجاب است و ای خواهر سیاهی چادر تو بیشتر از سرخی خون شهیدان دشمن را به لرزه می اندازد و ای معلمان متعهد در کارتان دقیق باشید شاگردان را که امانتی هستند در دست شما خوب تربیت کنید و ارشاد و راهنمایی نمایید که بزرگترین خدمت را انجام داده اید و اگر خدای ناکرده فرد ناپاکی در بین شما هست از خودتان برهانید و آخرین سخنم با پدر و مادرم است ای پدر و مادر بهتر از جانم برای من گریه نکنید که آن باعث شادی دشمن است برای من ناراحت نباشید من گرچه فرزند شما هستم اما آفریده خداوند هستم و به او تعلق دارم و اینک به سوی او شتافته ام و هر چه خدا مصلحت بداند همان را به من عنایت خواهد کرد مرا حلال کنید و از شما می خواهم که برای امام دعا می کرده باشید و از خداوند برایم طلب آمرزش نمایید. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 یادم هست یک روزی ، و بنده در جایی نشسته بودیم. گنجی جمله ای را ابراز کرد که در جواب جمله جالبی گفت. من بین این دو بودم. خطاب به گفت: « حاج مرتضی! دیگر باب هم بسته شد ». در جواب گفت: «نه برادر، لباس تک سایزی است که باید تن آدم به اندازه آن در آید، هر وقت به سایز این لباس تک سایز درآمدی، پرواز می کنی، مطمئن باش »! من که میان این دو بودم گفتم: « حاج مرتضی، پس من چی؟ من کی پرواز می کنم؟». در جواب گفت: « تو در کوله ات چیزهایی داری » و نام چند منطقه جنگی که در آنها مستند ساخته بودم را آورد و بعد ادامه داد: «در کوله ات چیزهای دیگری هم هست که نمی دانم چیست، هر وقت کوله ات سبک شد، پرواز خواهی کرد». مدتی پس از این گفت وگو به رسید و به فاصله یک سال دیگر نیز گنجی شد. راوی : رضا برجی از همراهان 🥀 🕊🌹
شهید زنده است من و تو مرده‌ایم.. شهدا صدق و استقامت خویش را در آن عهد ازلی که باخدا بسته بودند اثبات کرده‌اند کاش ما از خیلِ منتظرانِ شهادت باشیم.. 🕊️ سید مرتضی آوینی 🕊️
مادر شهید معماریان به من میگفت که رفتم تو اتاق خواب پسرم گفتم مامان چیکار داری؟ گفت میخوام ساکم رو امشب تو ببندی، گفتم مامان برای چی؟ گفت برای این که این آخرین جبهه است که میرم. دیگه برنمیگردم. گفتم مامان زبونت رو گاز بگیر. این همه جبهه رفتی اومدی بازم میری میای، گفت نه مامان این آخرین جبهه است. آقای یکتا صبح اومدم آب بریزیم پشت سرش دیدم دلم داره دنبالش میره. گفتم مالی که در راه خدا دادم، نباید دلم باهاش باشه. آب رو دادم به همسایه ریخت... رسید سر کوچه به این تیر چراغ برق سر کوچه که الان خورده کوچه شهید معماریان، وایساد یه نگاهی به من کرد گفت مامان قد و بالام رو ببین که دیگه تا قیامت منو نمی‌بینی... 🎙راوی:حاج حسین یکتا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄