بعدشما #اخلاصمان بہ اختلاس رفت!
ایمانمان رنگ باخت!
محبت هاو بردبارے هاتمام شد!
صفاوسادگے در رنگ دنیا رنگ
باخت!
وقتی از رنگ #جبهہ فاصلہ گرفتیم!
حنایمان رنگے ندارد
#مردان_بی_ادّعا
#امام_زمان
#سربازمهدی
هدایت شده از بسیجیان بصیرت (سپاه ناحیه ویژه تبریز)
4.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما درس سحر در ره میخانه نهادیم
محصول دعا در ره جانانه نهادیم..
در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش
این را که ما بر دل دیوانه نهادیم..
#رزمندگان_اسلام
#مردان_بی_ادعا
#دفاع_مقدس
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
ما را هم مهمانِ سفرهتان کنید
نان خشک و پنیر شما آرزوی ماست...
آنچه به این سفرهها برکت و ویژگی خاص میداد، ساده و صمیمی برگزار کردنش بود. وقتی دکتر، مهندس، کشاورز، معلم، کارگر و دانش آموز همگی فشرده سر یک سفره مینشستند و با صمیمیتی مثالزدنی نانِ خشک و پنیر میخوردند و چنان شعفی در چشمهایشان دیده میشد که گویی غذایی بهشتی میخورند و کسی جز هم سفرههایشان این لذت را درک نمیکند...
#لحظات_سبز_افطار
#مردان_بی_ادعا
#التماس_دعا
💠 @bank_aks
هدایت شده از سرداران ورزمندگان عاشورایی
افتخار این خاک ؛
به کسانی است که لباس عیدشان
لباسِ خاکی رزمشان بود ...
#مردان_بی_ادعا
#دفاع_مقدس🕊🌹🕊
🌹🕊🌸🌷🌸🕊🌹
#تواضع_و_فروتنی
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_مصطفی_چمران
بچه ها تا فهمیدند #دکتر_چمران به مدینه الزهرا (س) می آید، برای خیر مقدم و محافظت از او رفتند و اتوبان را بستند!
#دکتر تا از دور متوجه این موضوع شد، پیاده شد و از بچه ها پرسید برای چی راه را بسته اید؟
گفتند: به احترام شما!
#دکتر دو دستی بر سرش کوبید و گفت :
وای بر من !
به بچه ها بگویید : وای بر ما اگر حلالمان نکنند!
#دکتر با خودش می گفت : وای بر تو #مصطفی!
باید بروی از تک تکشان حلالیت بطلبی!
#دکتر سرش را توی ماشین ها می کرد و می گفت:
آقا مرا حلال کنید!
بچههای مرا حلال کنید!
نفهمیدند!
اشتباه کردند!
بچگی کردند!
برای همین رفتار هاست که #امام_خمینی ره در باره اش فرمودند : #چمران در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد.
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#مردان_بی_ادعا
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹🕊🌸🌷🌸🕊🌹
#تواضع_و_فروتنی
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_مصطفی_چمران
بچه ها تا فهمیدند #دکتر_چمران به مدینه الزهرا (س) می آید، برای خیر مقدم و محافظت از او رفتند و اتوبان را بستند!
#دکتر تا از دور متوجه این موضوع شد، پیاده شد و از بچه ها پرسید برای چی راه را بسته اید؟
گفتند: به احترام شما!
#دکتر دو دستی بر سرش کوبید و گفت :
وای بر من !
به بچه ها بگویید : وای بر ما اگر حلالمان نکنند!
#دکتر با خودش می گفت : وای بر تو #مصطفی!
باید بروی از تک تکشان حلالیت بطلبی!
#دکتر سرش را توی ماشین ها می کرد و می گفت:
آقا مرا حلال کنید!
بچههای مرا حلال کنید!
نفهمیدند!
اشتباه کردند!
بچگی کردند!
برای همین رفتار هاست که #امام_خمینی ره در باره اش فرمودند : #چمران در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد.
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#مردان_بی_ادعا
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 🕊🌹
جبهه فقط جنگ نبود!
زندگی جریان داشت
به معنای واقعی ...
یکی آب می آورد،یکی ظرف میشورد،
یکی......🍃
#مردان_بی_ادعا🕊
#زندگی_در_جنگ
#صبحتون_شهدایی🌷
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#خاطرات_شهدا
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_والامقام
#حاج_احمد_کاظمی
سرماي شديدي خورده بود. احساس ميكردم به زور روي پاهايش ايستاده است. من مسئول تداركات لشكر بودم. با خودم گفتم: خوبه يك سوپ براي حاجي درست كنم تا بخوره حالش بهتر بشه.
همين كار را هم كردم. با چيزهايي كه توي آشپزخانه داشتيم، يك سوپ ساده و مختصر درست كردم.
از حالت نگاهش معلوم بود خيلي ناراحت شده است. گفت: چرا براي من سوپ درست كردي؟
گفتم: حاجي آخه شما مريضي، ناسلامتي فرماندهي لشكرم هستي؛ شما كه سرحال باشي، يعني لشكر سرحاله!
گفت: اين حرفا چيه ميزني فاضل؟ من سؤالم اينه كه چرا بين من و بقيهي نيروهام فرق گذاشتي؟ توي اين لشكر، هر كسي كه مريض بشه، تو براش سوپ درست ميكني؟
گفتم: خوب نه حاجي!
گفت: پس اين سوپ رو بردار ببر؛ من همون غذايي رو ميخورم كه بقيهي نيروها خوردن.
#شهادت_اتفاقی_نیست
#مردان_بی_ادعا
#اللهم_الرزقنا
#توفیق_الشهادة
#فی_سبیلک
#بحق_دماء_شهدائنا
🥀 🌴🌹
🥀🌴🕊🌹🕊🌴🥀
#شهیدانه
#سردار_شهید
#محمد_بروجردی
سیلی سرباز بر صورت فرمانده!
در دفتر فرماندهی سر و صدا به حدی رسید که فرمانده سپاه منطقه هفت از اتاقش بیرون آمد و جویای قضیه شد.
مسئول دفتر گفت : این سرباز تازه از مرخصی برگشته ولی دوباره تقاضای مرخصی داره.
فرمانده گفت : خب! پسر جان تو تازه از مرخصی آمدی نمیشه دوباره بری .
یک دفعه سرباز جلو آمد و سیلی محکمی نثار #شهید_بروجردی کرد.
در کمال تعجب دیدم #شهید_بروجردی خندید و آن طرف صورتش را برد جلو و گفت : دست سنگینی داری پسر! یکی هم این طرف بزن تا میزان بشه، بعد هم او را برد داخل اتاق، صورتش را بوسید و گفت : ببخشید، نمی دانستم این قدر ضروری است، می گم سه روز برات مرخصی بنویسند .
سرباز خشکش زده بود و وقتی مسئول دفتر خواست مرخصیش را با کارگزینی هماهنگ کند؛ گوشی را از دستش گرفت و گفت : برای کی می خوای مرخصی بنویسی؟ برای من؟ نمی خواد. من لیاقتش را ندارم، بعد هم با گریه بیرون رفت.
بعدها شنیدم آن سرباز، راننده و محافظ #شهید_بروجردی شده.
یازده ماه بعد هم به #شهادت رسید. آخرش هم به مرخصی نرفت....
#مردان_خدا
#مردان_بی_ادعا
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀 🌹🕊
👈 بـرای خـدا ڪار ڪنید
🍁یاد #شهید_رجبی بخیر ڪه پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت ڪسی دیگر پرداخت میڪند.
🍁یاد #شهید_بابایی بخیر ڪه یڪی از دوستانش تعریف میڪرد ڪه : دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده ڪه معلوله ... شناختمش و رفتم جلو ڪه ببینم چه خبره ڪه فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره !!
🍁یاد #شهیدحسین_خرازی بخیر ڪه قمقمه آبش را در حالی ڪکه خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت ڪه کامش از تشنگی به هم نچسبه !!
🍁یاد #شهیدمهدی_باڪری بخیر ڪه انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر ڪار میڪنه طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باڪریه ڪه صورتشو پوشونده ڪسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگه !!
🍁آره #یاد_خیلی_شهدا به خیر ڪه خیلی چیزها به ما یاد دادند ڪه بدون چشم داشت و تلافی ڪمڪ ڪنیم و بفهمیم دیگران رو، اگر کاری میکنیم فقط واسه #رضـای_خـدا باشه و 👌هـر چیزی رو به دید خودمون تفسیـر نڪنیم !!
#خاطره
#اخلاص
#مردان_بی_ادعا
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#شهیدانه
#سردار_شهید
#عبدالحسین_برونسی
برادران بسیجى نقل می کردند: گاهى وقتها می دیدیم که کفشهایمان واکس خورده است، چون کسى را در بین نیروها براى این کار مورد نظر نداشتیم متعجب بودیم و به پیگیرى قضیه پرداختیم و بعد از مدتها فهمیدیم که وقتى نیروها می خوابند، #شهید_برونسى واکس برمی دارد و کفش هاى بچه ها را نگاه می کند و هر کدام نیاز به واکس دارد را واکس می زند.
#مردان_بی_ادعا
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀🕊🌹