eitaa logo
به محفل شهدا خوش آمدید
124 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
5.3هزار ویدیو
2 فایل
شهادت یعنی ... متفاوت به آخر رسیدن وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست 🌷 @Ekram_93 «اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ فِی سَبِیلِک» ♡خدایا سرانجام ما را سعادت و شهادت در راه خودت قرار ده.‏♡
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 این وصیت‌نامه را بیست‌ بار بخوانید! 🔰 رهبر معظم انقلاب: «یک جوانِ پُرشورِ مؤمنِ از جان‌ گذشته‌ی سبزواری، شهید ناصر باغانی، وصیّت‌نامه دارد. او یک جوانِ در سنین حدود بیست سال است. جا دارد که انسان آن وصیّت‌نامه‌اش را ده بار بخواند، بیست بار بخواند! بنده مکرّر خوانده‌ام.» 📝 گزیده‌ای از وصیت‌نامه شهید ۱۹ ساله، ناصرالدین باغانی: 🔸اینجانب ناصرالدین باغانی بنده‌ی حقیر در درگاه خداوندم. چند جمله‌ای را به رسم وصیت می‌نگارم: 🔸سخنم را درباره‌ی عشق آغاز می‌کنم. ما را به جرم عشق موأخذه می‌کنند‌. گویا نمی‌دانند که عشق گناه نیست! امّا کدام عشق؟ 🔸خداوندا، معبودا، عاشقا، مرا که آفریدی عشق به پستان مادر را به من یاد دادی، امّا بزرگتر شدم و دیگر عشق اولیه مرا ارضاء نمی‌کرد، پس عشق به پدر ومادر را در من به ودیعت نهادی. مدتی گذشت، دیگر عشق را آموخته بودم امّا به چه چیز عشق ورزیدن را نه! 🔸به دنیا عشق ورزیدم به مال و منال دنیا عشق ورزیدم. به مدرسه عشق ورزیدم. به دانشگاه عشق ورزیدم، امّا همه‌ی اینها بعدِ مدت کمی جای خود را به عشق حقیقی و اصیل داد یعنی عشق به تو. (یَومَ لا یَنْفَعُ مال وَلا بَنُون ) فهمیدم که وقتی شرایط عوض شود یَفِرّالْمرءَ مِنْ اَخیهِ و صاحِبَتهِ و بَنیهِ و اُمّهِ وَاَبیهِ، پس به عشق تو دل بستم. 🔸بعد از چندی که با تو معاشقه کردم یکباره به خود آمدم و دیدم که من کوچکتر از آن هستم که عاشق تو شوم و تو بزرگتر از آن هستی که معشوق من قرار گیری. 🔸فهمیدم در این مدت که فکر می‌کردم عاشق تو هستم اشتباه می‌کرده‌ام، این تو بودی که عاشق من بوده‌ای و من را می‌کشانده‌ای! 🔸اگر من عاشق تو بودم باید یکسره به دنبال تو می‌آمدم. ولیکن وقتی توجه می‌کنم می‌بینم که گاهی اوقات در دام شیطان افتاده‌ام ولی باز مستقیم آمده‌ام؛ حال می‌فهمم که این تو بوده‌ای که به دنبال بنده‌ات بوده‌ای، و هرگاه او صید شیطان شده، تو دام شیطان را پاره کرده‌ای و هر شب به انتظار او نشسته‌ای تا بلکه یک شب او را ببینی. 🔸حالا می‌فهمم که تو عاشق صادق بنده‌ات هستی، بنده را چه، که عاشق تو بشود؛ عَنقا شکار کرکس نشود دام باز گیر. 🔸آری تو عاشق من بودی و هر شب مرا بیدار می‌کردی و به انتظار یک صدا از جانب معشوق می‌نشستی. اما من بدبخت ناز می‌کردم و شب خلوت را از دست می‌دادم و می‌خوابیدم! اما تو دست بر نداشتی و آنقدر به این کار ادامه دادی تا بالاخره منِ گریز پای را به چنگ آوردی و من فکر می‌کردم که با پای خود آمده‌ام 🔸وه چه خیال باطلی! این کمند عشق تو بود که به گردن من افتاده بود. مرا که به چنگ آوردی به صحنه‌ی جهادم آوردی، تا به دور از هر گونه هیاهو با من نرد عشق ببازی. من در کار تو حیران بودم و از کرم تو تعجب می‌کردم. 🔸آخر تو بزرگ بودی و من کوچک؛ تو کریم بودی و من ل‍ئیم؛ تو جمیل بودی و من قبیح؛ تو مولا بودی و من شرمنده از این همه احسان تو بودم... 🔻امّا چیست؟ 🔸آن هنگام که رزمنده‌ای مجاهد، بسوی دشمن حق می‌رود و ملائک به تماشای رزم او می‌نشینند و شیطان ناله بر می‌آورد و پای به فرار می‌گذارد و ناگهان غنچه‌ای می‌شکفد، آن هنگام را جز شهادت چه نام می‌توانیم داد؟ 🔸شهادت خلوت عاشق و معشوق است .شهادت تفسیر بردار نیست. ای آنانی که در زندان تن اسیرید، به تفسیر شهادت ننشینید که از درک قصۀ شهادت عاجزید. فقط شهید می‌تواند شهادت را درک کند. 🔸 کسی نیست که ناگهان به خون بغلتد و نام شهید به خود گیرد. شهید در این دنیا قبل از این که به خون بتپد، شهید است. و شما همچنان که شهیدان را در این دنیا نمی‌توانید بشناسید و بفهمید، بعد از وصل‌شان نیز نمی‌توانید درکشان کنید. شهید را شهید درک می‌کند. اگر شهید باشید شهید را می‌شناسید و گرنه آئینۀ زنگار گرفته، چیزی را منکعس نمی‌کند که نمی‌کند. 🔸برخیزید و فکری به حال خود بکنید که شهید به وصال رسیده است و غصه ندارد. شهیدان به حال شما غصه می‌خورند، و از این در عجبند و حیرت می‌کنند که چرا به فکر خود نیستید! 🔸به خود آیید و زندان تن را بشکنید. قفس را بشکنید و تا سر کوی یار پرواز کنید و بدانید که برای پرواز ساخته شده‌اید نه برای ماندن در قفس! این منزل ویران را رها کنید و به ملک سلیمان در آیید... @Abuhossein
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 گذری کوتاه بر زندگی فرمانده عملیات پایگاه سوم شکاری همدان فرمانده پایگاه‌های شکاری همدان و چابهار از سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۵ افسر هماهنگ‌کنندهٔ آموزش خلبانان ایرانی در پاکستان در سال ۱۳۶۴ فرمانده پایگاه ششم شکاری بوشهر در سال ۱۳۶۷ فرمانده منطقهٔ هوایی شیراز در سال ۱۳۷۱ معاون هماهنگ‌کننده و رئیس ستاد نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران از ۱۰ اسفند ۱۳۷۲ تا زمان زاده فروردین ۱۳۳۰ در آبادان در سال ۱۳۴۸ وارد دانشگاه خلبانی نیروی هوایی شد و پس از گذراندن دورهٔ مقدماتی پرواز با هواپیمای اف-۳۳ برای تکمیل دورهٔ تکمیلی به کشور آمریکا رفت. وی پس از بازگشت به ایران با درجهٔ ستوان دومی در پایگاه ششم شکاری بوشهر مشغول خدمت شد. با شروع جنگ ایران و عراق از جمله خلبانانی بود که در عملیات ۱۴۰ فروندی در حمله به خاک عراق نقش مهمی ایفا کرد. وی به علت شایستگی‌های نشان داده در ۱۰ اسفند ۱۳۷۲ به سمت رئیس ستاد و معاون هماهنگ‌کنندهٔ نیروی هوایی ارتش ایران منصوب شد و تا هنگام این سمت را بر عهده داشت. در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۷۳ در یک سانحهٔ هوایی به همراه چند تن از فرماندهان عالی‌رتبهٔ نیروی هوایی شد. 🌹 🌴🥀
┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈ گذری کوتاه بر زندگی در ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۸ در روستای سنگستان استان همدان متولد شد. وی دوران کودکی خود را در خانواده ای فقیر گذراند. خانواده وی در محله ای واقع در پشت امامزاده یحیی همدان به نام محوطه آقاجانی بیگ و در خانه ی اجاره ای و قدیمی، با امکاناتی اندک زندگی می کردند . پدر وی راننده مینی بوس بود و در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران سال های بسیاری را به مبارزه با دشمن بعثی پرداخت. وی تحصیلات خود را در زادگاه خویش آغاز کرد. دوره تحصیلی راهنمایی را با رتبه عالی از مدرسه خیام همدان فارغ التحصیل شد و به دبیرستان ابن سینا رفت. هشتاد و پنجمین دبیرستان ابن سینای همدان است. پس از آن نیز در آزمون سراسری سال ۷۷ شرکت کرد و وارد دانشگاه صنعتی شریف تهران شد و سپس در سال ۸۱ از این دانشگاه فارغ التحصیل شد. وی دانش آموخته رشته مهندسی پلیمر از دانشگاه صنعتی شریف بود. با سن پایین حدود ۳۲ سال، دارای مقالات متعدد علمی در رشته پلیمر بود. وی در سال ۱۳۸۰ و در دوران تحصیل خود در این دانشگاه در پروژه ساخت غشاهای پلیمری برای جدا سازی گازها که برای اولین بار در کشور انجام می شد، همکاری داشت. او همچنین دارای چندین مقاله ISI به زبان های انگلیسی و فارسی بود و در زمان شهادت دانشجوی دکترای دانشگاه صنعتی شریف و از نخبگان این دانشگاه به شمار می رفت که مسئولیت معاونت بازرگانی سایت هسته ای نطنز را نیز به عهده داشت. به گفته دوستانش وی شخصی ولایتمدار و از شاگردان آیت الله خوشوقت استاد اخلاق تهران بود. شخصی شوخ و باصفا و در عین حال مدیری جدی و قاطع. سرانجام این مرد الهی در ۲۱ دی ۱۳۹۰ پس از خروج از منزل در ساعت ۸:۳۰ صبح توسط یک موتورسیکلت سوار با چسباندن یک بمب مغناطیسی در خیابان گل نبی تهران، میدان کتابی شد. از یک فرزند به نام به یادگار مانده است. ....🕊🕊🌸🌸 ╔═.🥀🍃.📿════
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 برای 🌹🕊 🕊🌹 وقتی می‌خواستند عروسی‌اش را برش بزنند، زیر لب چیزی می‌گوید . مادر می‌پرسد : با خودت چه می‌گویی؟ در پاسخش می‌گوید : به خدا می‌گویم ، خدایا من لیاقت دارم زیر این چادر شوم یا نه؟! 🥀 🕊🌹
🕊🌹🥀🌴🥀🌹🕊 یک فصل دیگر در مورد برکات این عظیم است؛ برکات این . این عزیز هر وقت گزارشی میداد به ما چه گزارش کتبی چه گزارش شفاهی از کارهایی که کرده بود، بنده قلباً و زباناً او را تحسین میکردم اما امروز در مقابل آنچه که او سرمنشأ آن شد و برای کشور بلکه برای منطقه به وجود آورد، در مقابل او من میکنم؛ کار بزرگی انجام شد، قیامتی به پا کرد، او، او را این‌جور برجسته کرد، این جنازه‌ها، بدرقه‌های ایرانی و آن بدرقه‌های عراقی؛ در کاظمین، در بغداد، در نجف، در کربلا ، چه کردند با این پیکر ارباً اربا ! 1398/10/18 شادی روح و 🥀 🌹💐
🌹🕊🌹🌴🌹🕊🌹 ما تا این روزی که احمد شد، نمی‌دانستیم که احمد اینقدر شده، والله یک بار احمد نگفت که ترکش به سرم خورده، به صورتم خورده، یک بار نیامد بگوید که شدم. من که نزدیک‌ترین فرد به بودم، نمی‌دانستم اینقدر شده، هیچ وقت نگفت، خدا شاهد است که هیچ وقت بر زبان جاری نکرد. خیلی خصلت‌ها داشت، همیشه از بریدگی از دنیا می‌گفت، واقعاً انسان عجیبی بود، یعنی هر چه آدم از او فاصله می‌گیرد، احساس می‌کند که یک قله‌ای بود، واقعاً یک قله‌ای بود، متفاوت بود، خیلی فضیلت داشت، برای همین می‌گویم واقعاً خلاصه‌ای از شخصیت امام خمینی(ره) بود در ابعاد مختلفی. راوی ؛ 🌹 🕊🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 گفتم: ببینم توی دنیا چه آرزویی داری؟ قدری فکر کرد و گفت: هیچی گفتم: یعنی چی؟ مثلاً دلت نمی‌خواد یک کاره‌ای بشی، ادامه تحصیل بدی یا از این حرفها دیگه گفت: یک دارم،از خدا خواستم تا سنم کمه و از این بیشتر نشده، بشم. 🌹 🕊🥀
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀 خوابی که مادر بزرگ در مورد دید دو هفته بعد از ، خواب دیدم آمده پیشم، مثل زمانی که هنوز زنده بود و به من سر می‌زد و می‌آمد پیشم. گفتم: جهاد، عزیز دلم، چرا اینقدر دیر آمدی؟ خیلی منتظرت بودم. جهاد گفت: بازرسی‌ها طول کشید، برای همین دیر آمدم. در عالم خواب یادم نبود شده، فکر کردم بازرسی های سوریه را می گوید. گفتم: مگر تو از بازرسی رد می شوی؟ گفت: آره، بیشتر از همه سر بازرسی نماز ایستادم. با تعجب گفتم بازرسی چی؟ گفت: بازرسی نماز. و ادامه داد، بیشتر از همه چیز از صبح سؤال می شود. نماز صبح. تازه یادم آمد جهادم شده. پرسیدم: حساب قبر چی؟ گفت: حساب قبر ندارند. حسابی در کار نیست. ما هم الان کارمان تمام شد و راه افتادیم... 🌹🕊🌹
‏پسر حجت‌الاسلام : پدرم خاطره‌ای از ایام کرونا تعریف می‌کرد که آن زمان که آیت‌الله شهید «سید ابراهیم رئیسی» رئیس قوه قضائیه بود، به دیدن او رفتم و به من گفت که شیخ محمد! من و شما از دهه ۶۰ با منافقین درگیر بوده‌ایم و حیف است که بر اثر کرونا بمیریم. ما باید شویم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
▫️ . رفقا دقت کردین بعضی عکس ها انگار حرف میزنند!نگاه کنید...صادق فرمانده بود دیگه.دلش می‌خواست خودش دم آخر با نیروهاش وداع کنه ...!!! . 💢 صادق ، تیپ ۲ ویژه ۲۵ ، با لباس به نيروهايش بر بالین حاضر و می‌کند...فدای اون قطرات خون شهدایی که با لباست متبرک شده آقا صادق... . .
هدایت شده از هر روز با شهدا
آیا می‌دانید در گوشه‌ای از این خاک، هست كه ۹ فرزندش شده؟ ۸۱۸۷ مادر : ۲ شهید ۶۳۱ مادر : ۳ شهید ۸۲ مادر : ۴ شهید ۲۱ مادر : ۵ شهید ۵ مادر : ۶ شهید ۲ مادر : ۷ شهید ۲ مادر : ۸ شهید و ۱ مادر : ۹ شهید و اینگونه شد که «زن» «زندگی»اش را داد؛ تا ما «آزادی» داشته باشیم... درود بر مادران شهدا❤️ 🌷@shahedan_aref
🇮🇷💐🍀🌺🍀💐🇮🇷 انقلاب اسلامی موجب سرعت بخشیدن در ظهور حضرت مهدی (عج) شده است . شما مردم ایران و شما مادران داده و پدران داغدار و افرادی که در طول این (انقلاب) زحمت کشیده اید ، بدانید موجب پیشرفت حرکت به سوی سر منزل تاریخ و موجب تسریع در ظهور شدید . 🇮🇷 🍀💐