⭐ ماه ربیع الاول، بهار زندگی است
🔺️ رهبر انقلاب: بعضی از اهل معرفت و سلوک معنوی معتقدند که ماه #ربیع_الاول، ربیع حیات و زندگی است؛ زیرا در این ماه، وجود مقدس پیامبر گرامی و همچنین فرزند بزرگوارش حضرت ابیعبدالله جعفربنمحمدالصّادق ولادت یافتهاند و ولادت پیغمبر سرآغاز همهی برکاتی است که خدای متعال برای بشریت مقدر فرموده است.
🌸🌸حلول ماه #ربیع_الاول مبارک باد🌸🌸
『◆ @mohamadhadi67 ◆』
شهید هادی ذوالفقاری...♡
#بیوگرافی ✍🏻 #امام_رضا 💛 السّلام ای هشتمین مِهر ولایت السّلام ای بَحــر اَلــطاف و عنایت ای فـــــ
مشهد همۀ ایران شد
🔹بیش از ۳ و نیم میلیون زائر وارد مشهد شدند که حدود ۲۰۰ هزار نفر پای پیاده آمدند.
#ربیع_الاول
『◆ @mohamadhadi67 ◆』
سالروز اولین عملیات استشهادی برای تحقق تمدن بزرگ اسلامی گرامی باد 🌺
#ربیع_الاول
『◆ @mohamadhadi67 ◆』
شهید هادی ذوالفقاری...♡
🔻پرچم گنبد حرم امام حسین علیه السلام با حلول ماه #ربیع_الاول تعویض شد.💐💐 "صلی الله علیک یا ابا ع
◽️با اجازه مادر سادات رخت عزای پسرش را نه از جان بلکه از تن در میآوریم و میگوییم، ای حسین داغ تو تا ابد در سینه ما خواهد ماند...
حلولِ ماهِ ربیع الاول ماهِ شادی و شادمانیِ اهل بيت(ع) مبارک باد🎉🌸
#ربیع_الاول
◆@shahidzoalfaghari◆
1.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ 🌸حلول ماه مبارک ربیع الاول بر منتظران حضرتش مبارک باااااااد ✨🌸
#ربیع_الاول
『@shahidzoalfaghari🇮🇷』
3.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 ربیع ؛ شروع همهی نعمتهای بشر ...
#ربیع_الاول مبارک و شادباش🌸
『@shahidzoalfaghari🇮🇷』
🔹شهید محمدعلی بنیاسدی در دفاع مقدس ۱۲ روزه در برابر رژیم صهیونیستی ایستاد و جانش را در راه وطن تقدیم کرد. آنچه میخوانید روایت مادری است که از آخرین تماس فرزند شهیدش میگوید.
🔹 نمیدانستم آخرین بار است که محمدعلی تماس میگیرد.اگر میدانستم، گوشی را زمین نمیگذاشتم...
🔹با صدایی آرام، اما لرزان ادامه میدهد: به او گفتم مادر مواظب خودت باش... گفت: مادر من سرباز انقلابم.
مادر، اگر چیزی از تو بخواهم... اگر شهید شدم... برایم انجام میدهی؟
🔹نمیدانستم چه بگویم. انگار برق از سرم پرید. یکباره گریهام گرفت، نمیتوانستم خودم را کنترل کنم. پسرم محمدعلی گفت: مادر، صبور باش. هنوز چیزی نشده. اما اگر اتفاقی افتاد، چند خواهش ازت دارم. ماه رمضانِ آخر، دو سه روز را به خاطر مأموریت نتوانستم روزه بگیرم؛ میشود برایم بگیرید؟ وقتی بچه بودم، چند نماز صبحام قضا شد؛ اگر توانستید برایم بخوانید؛ خواهش دیگری هم دارم؛ حقوق آخرم را به سپاه برگردانید که اگر در کاری کم گذاشتم، مدیون بیتالمال نمانم.
🔹بغضم ترکید. طاقت شنیدن نداشتم، حرفش را قطع کردم. حسین، پسر بزرگم را صدا زدم و گفتم: بیا ببین محمدعلی، برادرت، چه میگوید...
🔹بغض دلم را میفشرد و اشک امانم نمیداد، صدای علی هنوز در گوشم زنده است. نه فقط صدا، که ایمانش، شرمش، تقوایش و وصیتش که تا همیشه روی دلم مانده است: نمیخواهم مدیون بیتالمال بمانم.
#شهید_محمدعلی_بنی_اسدی
#ربیع_الاول
『@shahidzoalfaghari🇮🇷』
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#نماز_شب
🌹 شهید برونسی
یک ساعتی مانده بود به اذان صبح. جلسه تمام شد. آمدیم گردان. قبل از جلسه هم رفته بودیم شناسایی. تا پام رسید به چادر، خسته و کوفته ولو شدم روی زمین.
فکر میکردم عبدالحسین هم میخوابد. جورابهایش را درآورد. رفت بیرون!🤔
دنبالش رفتم. پای شیر آب ایستاد. آستینها را داد بالا و شروع کرد به وضو گرفتن.💦
بیشتر از همه ما، فشار کار روی او بود. طبیعی بود که از همه خستهتر باشد. احتمالش را هم نمیدادم حالی برای خواندن نماز شب داشته باشد.😢
خواستم کار او را بکنم، حریف خودم نشدم. فکر این را میکردم که تا یکی دو ساعت دیگر سر و کلهی فرماندهی محور پیدا میشود. آنوقت باز باید میرفتیم دیدگاه و میرفتیم پشت دوربین. خدا میدانست کی برگردیم.😖
پیش خود گفتم: بالاخره بدن توی بیست و چهار ساعت، احتیاج به یک استراحتی داره که.
رفتم توی چادر و دراز کشیدم. زود خوابم برد.😴
اذان صبح آمد بیدارمان کرد. بلند شدم و پلکهایم را مالیدم. چند لحظهای طول کشید تا چشمهام باز شد. به صورتش نگاه کردم. معلوم بود که مثل هر شب، نماز باحالی خوانده است🕊
#ربیع_الاول
『@shahidzoalfaghari🇮🇷』
2.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥🔻 لیلة المبیت شبی در سال چهاردهم بعثت (که بعداً مبدأ تاریخ هجری قمری شد) است
که سران قبیله ای از مشرکان قریش، قصد کشتن پیامبر اسلام (صلواتاللهعلیه) را داشتند،
اما با فداکاری امام علی (علیهالسلام) که به جای ایشان در بستر خوابیدند،
پیامبر توانستند از مکه به مدینه هجرت کنند.
این واقعه در شب اول ماه ربیعالاول اتفاق افتاد و به عنوان یکی از برجستهترین فضیلتهای امام علی (علیهالسلام) شناخته میشود.
بارها گفت محمد که علی جان من است..
هم به جان علی و جان محمد صلوات💚
#جان_نبی
#ربیع_الاول
#لیلة_المبیت
『@shahidzoalfaghari🇮🇷』
💥 جزای آبرو بردن
🔸در لابه لای صفحات اعمالم به یک ماجرا از آزار مؤمنین برخوردم، شخصی از دوستانم بود که خیلی با هم شوخی میکردیم.
یکبار در یک جمع رسمی با او شوخی کردم و خیلی بد او را ضایع کردم.
خودم هم فهمیدم کار بدی کردم برای همین سریع از او معذرتخواهی کردم او هم چیزی نگفت.
🔸گذشت تا روز آخر که میخواستم برای عمل جراحی به بیمارستان بروم دوباره به او زنگ زدم و گفتم من خیلی به تو بد کردم یکبار دیگر خواهش میکنم من رو حلال کن من ممکنه از این بیمارستان برنگردم.
بعد در مورد عمل جراحی گفتم و دوباره بهش التماس کردم تا اینکه گفت حلال کردم ان شاء الله که سالم و خوب بر میگردی.
🔸آن روز در نامه عملم همان ماجرا را دیدم جوان پشت میز گفت: این دوست شما همین دیشب از شما راضی شد. اگر رضایت او را نمی گرفتی باید تمام اعمال خوب خودت را میدادی تا رضایتش را کسب کنی مگه شوخیه، آبروی یک مؤمن رو بردی!
🔸بعدها مطلبی از رسول گرامی اسلام (ص) دیدم که روزی آن حضرت به کعبه نگاه کردند و فرمودند ای کعبه خوشا به حال تو خداوند چقدر تو را بزرگ و حرمتت را گرامی داشته
به خدا قسم حرمت مؤمن از تو بیشتر است زیرا خداوند تنها یک چیز را از تو حرام کرده ولی از مؤمن سه چیز را حرام کرده؛ مال، جان و آبرو، تا کسی به او گمان بد نبرد.
📚کتاب سه دقیقه در قیامت
#ربیع_الاول
『@shahidzoalfaghari🇮🇷』