eitaa logo
شهید هادی ذوالفقاری....♡
461 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2هزار ویدیو
37 فایل
خـوش اومدی رفیـق💚 دع‌ــوت شـده‌ی خـاصِ شهدا هستی..😍🌱 {کانال شهید مح‌ـمّدهادی ذوالفقاری♡} ✅خادم کانال جهت تبادل: ↬ @Ghaf_sin120 ✅ارتباط با مدیر کانال ↬ @Nazanin_hbi ___________ 🌴تاسیس.1400/2/7 ◆ @shahidzoalfaghari
مشاهده در ایتا
دانلود
💓 وقتے شخصے از زحماتش تشکر میکرد میگفت: خرمشهر را خدا آزاد کرد! یعنے ما کارے نکردیم همه کاره خداست و همه‌ے کارها براے خداست🍃✨ محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️
دانہ‌هاۍ‌تسبیح‌ چه‌عاشقانه‌،یادت‌ر‌ا‌برایم تازه‌مے‌سازند..: [💛]~ ٪ @mohamadhadi67
وقتی با گناه مواجه شدی بگو↻ اَستغفِرُ اللّه رَبّی و اَتوبُ اِلیه اگر با نعمت مواجه شدی بگو↻ اَلحَمدُ للّه اگر با غم مواجه شدی بگو↻ لا حَولَ و لا قوّة الّا بِاللّه @mohamadhadi67
یہ‌بندھ‌خدایی‌قشنگ‌گفت: تو‌جبهہ‌مجازی جانبا‌ز‌و‌شهید‌نمیشید فقطِ‌فقط‌اسیر‌میشید…!💔 •. ^^
••♥️! سردار می‌گفت‌ : اگھ‌ توی‌ پادگانت ، دوتا سرباز رو نمازخون‌ و‌ قرآن‌خون‌ کردی این‌ برات‌ می‌مونھ‌ از این‌ پست‌ها درجھ‌ها چیزی‌ درنمیاد…! 🌿.
•♥️🕊• ♡↯شھد شیرین وصـاݪ اسٺ کہ جز واصݪان حقیقے بدان دست نمے یابند...✨ وَ واصلان حقیقـے مگر کسے غیࢪ از شهدا هستند!🕊 @mohamadhadi67
[❣🥀] در پی این دنیا دنبال تو گشتم‌..... از همه حال تو را پرسیدم‌؟ همه گفتند نمیشناسم‌ بعد از ان‌روز ها غربت تورا در سینه ام‌حک کردم‌🤚 جانا مرا اسیر خنده هایت افریدند 💔. مرا با خود ببر🥀 @mohamadhadi67
‹🧡🔗› ❬داشت‌شھید‌میشد . . نفسا؎آخرش‌بود . . بھش‌گفتم‌حاجۍبیا‌یڪم‌آب‌بخور . . گفت‌میخوا؎منو‌شرمندھ‌آقا‌ڪنۍ؟🍂 آب‌و‌بزار‌واسہ‌مجروحین . . ^^❁︎!❭ 🔗 @mohamadhadi67
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از.... دنیـا🌏 از... جـامونـده ها 🍂 از... دلہــای شڪستـہ 💔❣ از... نالہ ھای سربه فلڪ ڪشیده🥀🌪 به ... توکه شاهدبراحوالـم بودے و هستے 🙂❣ برادر شهیدم صدامودارےڪہِ؟ :) ☘☘☘
『🖤📰』 بھ‌نسلۍنیازداریم‌کھ؛ بھ‌جاۍغُرزدن‌وجوڪ‌ساختن راجع‌بھ‌مشکلات؛باهاش‌مبارزھ‌کنن..! @mohamadhadi67
『🖐🏻🕊』 ماکِھ . . ‌لیاقت‌شھیدشدنونداریمـ🌿 حداقل‌اینجورۍ‌ڪنار‌حرم‌بمیریم💔‌ @mohamadhadi67
نَــدیدمـ‌ڪسے‌بہ‌اقایے‌تۏ ڪہ‌بعد‌تو‌فقط‌تو‌فقط‌‌تو‌و‌فقط‌تو🌿 @mohamadhadi67
••• "جنگ‌امروز اسلحه‌نمۍخواد اسلحه‌اتـــ رو‌باید‌تـو مغزت پرورش‌بدۍ که‌بتونۍ‌تـودنیاۍمجازی بـا‌دشمن‌واقعی‌بجنگۍ توجبهه‌خودۍ‌نه‌اینکه‌گل‌به‌خودۍبزنی جنگــ این‌روزا‌نخبه‌مومن‌میخواد‌نه‌علافـــ تـو‌فضاۍمجازی... @mohamadhadi67
دلم بے هوا هواے تو را ڪرد.. هواے دلم را بے هوا داشتہ باش..💔🍃 💕 @mohamadhadi67
حواسمون باشہ ها.. رفٺ تا انتقام سیلےِ مـٰادرمون زهـراۜ رو بگیره..💔 سیلے بہ صورٺ پسرش نزنیما🙃:).. 💕 صاحبنا..
دلبسته ی مادر🕊 امشب رأس ساعت22🕊 دختران مادر پهلو شکسته🕊 شهید محمد هادی ذوالفقاری: از خواهران می‌خواهم که حجابشان را مثل حجاب حضرت زهرا رعایت بکنند نه مثل حجاب‌های روز چون این حجاب‌ها بوی حضرت زهرا(س) را نمی‌دهد.
@khodaaa112 عزیزان جهت خوندن رمان شهید هادی ذوالفقاری
به نام خدای شهدا: 💓 اولين چيزے كه از هادے در ذهن دوستان نقش بسته، چهره‌اے بود كه با لبخند آراسته شده.🙃 از طرفے بسيار هم بذله‌گو و اهل شوخے و خنده بود. رفاقت با او هيچ كس را خسته نميكرد. در اين شوخےها نيز دقت ميكرد كه گناهے از او سر نزند.
〖 🌿♥️'! 〗 . • بهـ‌قول‌ِ، شھـیدحججـی : بعـضی‌وقتـٰادل‌کنـدن‌ازیـہ‌سری‌چیزای خـوب‌باعث‌میشهـ‌یـہ‌سری‌چیزای‌بھـتر‌ بهـ‌دست‌بیاریم . . .((:💛🌼'! . رفیق‌ِمَن‌ . تو‌برای‌رسیدن‌‌بهـ‌‌‌امام‌زمانمون‌ ازچـی‌د‌ل‌میکنۍ؟!':)🕊 . |🦋| |🥀| |🔖|
ا یادش بخیر آبان 1392 اون روز که جدا شدیم ابوحامد و فاتح و غلامرضا و... در حیات دنیایی ما بودند و امروز در عندربهم یرزقون اخرین روز از اولین دیدار ما با دلاوران در زمین تمرین تیراندازی بود. رسم بچه ها به تاسی از بچه های جنگ ،جشن پتو برای کسانی بود که می خواستند به مرخصی بروند حالا تصور کنید که بدن پیزوری ما کجا و ضربات مشت و ... بچه ها کجا! با درایت آن جشن پتو تبدیل به انداختن بچه ها با پتو به سوی بالا شد وانقدر این کار جذاب بود که همه بچه ها نوبتی برای این جشن جدید نامزد شدند و اینطور بود که از بعد از سالم ماندن در منطقه جنگی از کوفتگی قطعی نجات یافتیم پ.ن عصر همان روز در حمله دشمن تکفیری پنج تن از همین بچه ها برای دفاع به منطقه اعزام می شوند که به فیض شهادت نایل می آیند و تا امروز پیکرهای مطهرشان مفقود مانده است. روحمان با یاد شهدا شاد با ذکر صلوات عکس:روح الله رفیعی
شهید هادی ذوالفقاری....♡
ا یادش بخیر آبان 1392 اون روز که جدا شدیم ابوحامد و فاتح و غلامرضا و... در حیات دنیایی ما بودند و ام
🔹روایت یکی از دوستان... 🌹شهید مصطفی رو چند سالی بود که می شناختم. تو بسیج کهنز شهریار بود.. یه سال و نیم تو سربازی میومد پیش ما..تو ستاد امر به معروف ونهی از منکر بود.. وقتی خبر شهادتش رو تو یکی از شبکه های اجتماعی دیدم،شوکه شدم و اعصابم ریخت به هم.. متولد 1365بود . اون موقع درس می خوند..از این رشته های دینی.. همیشه با اشرار واراذل و مزاحمین نوامیس مردم درگیر بود.. خیلی دل و جرات داشت...باتعصب و نترس بود.. خداوکیلی راست میگم.. ولی هنوز هم باورم نمیشه اصلا اصلا
یه سربند داده بود؛ گفت: شهید که شدم ببندیدش به سینه ام... پیکرش که اومد سر نداشت... سربند رو بستیم به سینه اش روی سربند نوشته بود: أنا زائر الحسین💔😭
🌺🌹 شخصیت هادی برای من بسیار جذاب بود.☺️🙂 رفاقت با او کسی را خسته نمی‌کرد.🌺 در ایامے که با هم در مسجد موسی ابن جعفر (علیه السلام) فعالیت داشتیم، بهترین روزهای زندگی ما رقم خورد.😊☺️ یادم هست یکٔ شب جمعه وقتی کار بسیج تمام شد هادی گفت: بچه‌ها حالش رو دارید بریم زیارت؟🤔 گفتیم:کجا؟ وسیله نداریم. هادی گفت: من می‌رم ماشین بابام رو می‌یارم. بعد با هم بریم زیارت شاه عبدالعظیم( علیه اسلام) .🙂 گفتیم: باشه، ما هستیم.😉 هادی رفت و ما منتظر شدیم تا با ماشین پدرش برگردد. بعضی از بچه‌ها که هادی را نمی‌شناختند، فکر می‌کردند یک ماشین مدل بالا و...😉 چند دقیقه بعد یکٔ پیکان استیشن درب و داغون جلوی مسجد ایستاد. فکر کنم تنها جای سالم این ماشین موتورش بود که کار می‌ کرد و ماشین راه می‌رفت. نه بدنه داشت، نه صندلی درست و حسابی و... از همه بدتر اینکه برق نداشت. یعنی لامپ‌های ماشین کار نمی یکرد! رفقا با دیدن ماشین خیلی خندیدند. هر کسی ماشین را می‌دید می‌گفت: اینکه تا سر چهارراه هم نمی‌تونه بره، چه برسه به شهر ری. 😅 اما با آن شرایط حرکت کردیم. بچه‌ها چند چراغ قوه آورده بودند. ما در طی مسیر از نور چراغ‌قوه استفاده می کردیم.😄😉 وقتی هم می‌خواستیم راهنما بزنیم، چراغ‌قوه را بیرون می گرفتیم و به سمت عقب راهنما می‌زدیم.😅 خلاصه اینکه آن شب خیلی خندیدیم. زیارت عجیبی شد خاطره و این خاطره برای مدت‌ها نقل محافل شده بود.😁😉 بعضی بچه‌ها شوخی می کردند و می گفتند: می‌خواهیم برای شب عروسی،ماشین هادی را بگیریم و...😄😃 چند روز بعد هم پدر هادی آن پیکان استیشن را که برای کار استفاده می‌ کرد فروخت و یکٔ وانت خرید.🌹🌸 منبع:
خاطره از اقا هادی 🌹☺️
🍃 شما مانند یک ماهی که قدر آب را نمی‌داند قدر را نمی‌دانید.. ❤️ شهید‌هادی ‌ذوالفقاری ❤️
مـدت‌هـٰاسٺ‌ ! عملیاتِ‌انتحاری‌ِگنـٰاه‌درقلبَـم‌ . . ریشہ‌ریشہ‌های‌ایمانـم‌را ؛ منفجرڪـرده‌است💔'!