eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
71 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 #شهید_بی‌سر_دفاع_مقدس #قسمت_اول محسن جوان با انگيزه اي بود. گاه تا نزديک سنگر عراقي ها پيش مي
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 ضربه اي ديگر به سرش زدند. رضائيان از حال رفت،اما هنوز بي هوش نشده بود. تيزي کارد را پشت گردن خود حس کرد. باورش نميشد، اما سوزش و درد او را به خود آورد. با فشار بعدي کارد در گردنش فرو رفت و خون به بيرون فوران زد... افسر کمي تامل کرد. چشمانش همچون دستش خون رنگ شده بود. سربازان عراقي گاه جلوي چشمان خود را مي گرفتند که آن منظره را نبينند .دستان خون آلود افسر هر لحظه بيشتر قوت مي گرفت اصرار داشت که سر رضائيان را از بدن جدا کند. محسن دست و پا زدن رضا را مي ديد. گاه فکر مي کرد که در خواب است، اما همين که پاي رضا به زمين کوبيده مي شد، باورش مي شد که بيدار است. ديگر درد پايش را فراموش کرده بود. هنوز بدن رضا رضائيان مقاومت مي کرد. دستان بسته‌اش سعي در آزاد شدن داشت اما بي‌فايده بود. عرق از سر وصورت افسر عراقي جاري بود. قطره هاي خون روي پيشاني اش برق زده بود. گويي اختيار از کف اش خارج شده بود. کارد کمري کند بود و نمي‌توانست کارش را به راحتي انجام دهد. افسر عراقي اصرار داشت که گلوي رضا را گوش تا گوش ببرد. ديگر رضا دست و پا نمي زد. خون، زمين اطرافش را رنگين کرده بود. کفش افسر در ميان خون بود. خشم تمام وجود افسر را فرا گرفت. بايد خلاصش مي کرد. ديگر چاره اي جز جدا کردن سر رضا نداشت. با يک فشار ديگر کار را تمام کرد و سرش را از بدن جدا نمود. کمر خم شده اش را بلند کرد و نگاهي به اطراف انداخت. از نگاه وحشت زده عراقي ها نگران شد. نگاهي به دست خون آلود خود انداخت وصداي قهقهه اش بلند شد. مست بود و خون رضا سر مسترش کرده بود. مجددا به سمت رضا رفت. ..
💔 گفتم به دل که بَهر گدایی کجا روم؟ گفتا برو به طوس بگو یا ابالجواد :) + بابای جوادالائمه چشم ما به شماست.. ... 💕 @aah3noghte💕
💔 چشم هایت اوج عشق است، باورمیکنی؟ زندگی با تو بهشت است، باور میکنی؟ خنده هایت، خنده هایت خنده هایت محشر است!👌 عاقبت با تو بخیر است... باورمیکنی! ... 🏴 @aah3noghte🏴
💔 💞 پروردگارا كسى كه تاب شنيدن صداى رعد تو را ندارد، چگونه ميتواند صداى خشم و غضب تو را بشنود؟ - صحیفه سجادیه - ... 🏴 @aah3noghte🏴
💔 اهمیت فوق العاده نماز شب در کلام عارف کامل مرحوم آیت الله قاضی " و امّا در مورد نافلۀ شب بخصوص باید بدانید که: انجام دادن آن در نظر مؤمنین و سالکان حضرت معبود از واجبات است و هیچ چاره ای جز اتیان آن نیست! و تعجّب است از کسانی که قصد رسیدن به مرتبه ای از مراتب کمال را داشته ولی به قیام شب و انجام نوافل آن بی توجّه هستند! و ما هیچگاه ندیده و نشنیده ایم که احدی به یک مرحله و مرتبه ای از کمال راه یافته باشد مگر بواسطۀ برپاداری نماز شب! " ... 🏴 @aah3noghte🏴
💔 خَراش خورده بلندای قامتت اِی مَرد چو سرو رفتی و صد پاره استخوان شده‌ای وداع همسر ... 🏴 @aah3noghte🏴
💔 وقتی حاجتت را به تاخیر می‌اندازد، دارد چیز بزرگتری به تو می‌دهد منتها تو حواست به خواسته‌ی خودت هست و متوجه نمیشوی تو نان میخواهی، او به تو جان می‌دهد... ‌ 🍃 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 او در پاییز سال 71به جمع زمینی‌ها آمد و پاییز 96جمعشان را ترک نمود. بارها گفته شده که کسی برای کشته شدن به میدان جنگ با تروریست‌ها نمی‌رود ولی همه می‌دانیم که جنگ و گلوله داغ، شوخی ندارد. رزمنده‌ها با علم به این موضوع پا به میدان می‌گذارند. بابک هم با علم به این موضوع، از تمام دلخوشی‌های‌اش گذشت و به میدان رفت. گذراندن دوران سربازی نقطه عطفی در زندگی بابک بود، آشنایی با فوت و فن نظامی‌گری و قرار گرفتن در شرایط خاص آن سبب شد تا توانمندی نظامی هم به داشته‌هایش اضافه شود. بعد از پایان خدمت، مثل همه رزمنده‌ها، با اصرار و پیدا کردن رابطه و بست نشستن در سپاه، مجوز رفتن را گرفت. پشتکار و همت بابک کلید موفقیت‌اش در زندگی بود. کلیدی که قفل رفتنش را هم باز کرد، بلیط سوریه به جای اروپا؛ چه جابه‌جایی حیرت‌انگیزی... در منطقه هم به خوبی از پس وظایفش برآمد، فرماندهانش هم از او کاملاً راضی بودند، و خدا خواست که در آخرین گام بیرون کردن داعش، او هم به جمع شهدای اسلام اضافه شود. حبیب آنجا که دستی برفشاند مُحب ار سر نیَفشاند بخیل‌است جای خالی بابک بعد از شهادتش در همه جای شهر دیده می‌شد. یادگارهای بابک به اندازۀ کافی دل پدر و مادر و خانواده‌اش را به آتش می‌کشاند. او انتخاب کرد؛ عاشقانه و آگاهانه رفت. تاریخ تولد ... 🏴 @aah3noghte🏴
شهید شو 🌷
💔 او در پاییز سال 71به جمع زمینی‌ها آمد و پاییز 96جمعشان را ترک نمود. بارها گفته شده که کسی برای کش
💔 بسم رب الشهداءوالصدیقین🌹 سلام بر زیبا ترین و لاکچری ترین شهید مدافع حرم❤️ تو روی قضاوت های بی‌جای مردم خط قرمزی کشیدی❌ جوان دهه هفتادی!از دنیا وتعلقاتش دل بریدی و چه زیبا خانم زینب کبری تو را خرید🖤 مادرت تورا تربیت کرده.مادری که درظاهر غم وجودش را نشان نمیدهد😔 پدری که می گوید برای جگرگوشه ام گریه نکنید.او با اطمینان قبل از شهادتت خبرش را به خانواده داده بود. آن ها ایمان دارند به آیه «ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» شهید خوشتیپ!دراوج جوانی همه چیزت را گذاشتی ورفتی می دانی!تو که آن بالایی به ما زمینی ها میخندی😁 خندیدن هم دارد وقتی دو دستی دنیا را چسبیده ایم😔 بابک امروز روز تولد توست،اما تو با شهادتت بار دیگر متولد شدی فکر نمی کنم تولد زمینی ات برایت ارزشی داشته باشد اما بهر حال تولدت مبارک جوان دهه هفتادی🖤 به قلم🖊:زهرا رجبی تاریخ تولد ... 🏴 @aah3noghte🏴