شهید شو 🌷
💔 مولای مهربانمـ سرود چشم هایم جمکرانےست مرا جز شوق دیدار شما نیست #سه_شنبه_های_جمکرانی #اللهم
💔
مولای مهربانمـ
ذوق یک لحظه وصال تو...♥️
به آن میارزد...
که کسی تا به قیامت؛
نگران بنشیند..!
#سه_شنبه_های_جمکرانی
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#اللهّمَعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجبِحَقّحضرتزینب
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
#لوگوعکسپاڪنشه
💔
#بسم_الله
وَأُولَئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ
#با_من_بخوان.
#یک_حبه_نور✨
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
3.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔
کلیپ 🎬 استاد_شجاعی
❗ برای عاقبتبخیری، تنها یه راه وجود داره!
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
آچار فرانسهی گردان کی بود؟
نیرویی که به درد همه کار میخورد
و بدون اینکه مسئول مستقیم کاری باشد،
وقت و بیوقت و در همهی شرایط وجودش
مشکلگشا و سمبل کارآیی و توانایی و هنر بود.
#آچارفرانسه باشیم💪
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#دم_اذانی
الهــی!
إِنَّ مَنْ تَعَـرَّفَ بِکَ غَیْـرُ مَجهـول...
خـدایا!
کاری کن من رو با تـو بشناسـن
هرکسـی با رفیقـش شناختـه میشـه :)
#مناجات_شعبانیه
💔
قال امام صادق ؏لیه السلام
دیدن روی مؤمن عین عبادت است....
پ. ن : و من خالق را شاڪرم برای چشم هایـے
ك لیاقت دیدار مومٔنی چون تو رو دارد!
رھبرم مقتدای من!!!
#سایهاتمستدام
#امام_خامنه_ای
#سیدعلی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#عاشقی_دردسری_بود...
#نمےدانستیم
در طلاييه سه شهيد پيدا كرديم
پاهايشان با سيم تلفن كلاف شده بود
و دستهايشان از پشت بسته شده بود
خاك ها را كنار زدند متوجه شدند استخوانهاي سينه و جمجمه اين بچه ها روي زمين كتاب شده است
بعد معلوم شد كه دست و پاي اين شهداي عزيز را
قبل از شهادت بستند
كنار هم خواباندند
🥀 با شني تانك از روي سينه و جمجمه بچه ها رد شدند...
❓اين نوع جان كندن آسان است ؟
❓كه انسان تقاضاي بازگشت كند؟
✅ اينجا سِرّي در كار است كه چنين جان كندن بسيار سخت و دشوار دوباره طلب مي شود....
راوی: #حسن_جوشقانيان
مطالب ناب شهدایی را اینجا بخوانید
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
ای بلاگردان ایران!
سینه زخمی به پیش
تیر باران بلا باز از تو مےجوید نشان
یادتون از قلبمون پاک نمیشه
تصویر #شهید_جواد_تیموری که در حادثه تروریستی مجلس در ۱۷ خرداد ۱۳۹۶ به فیض شهادت نایل شد.
شهید #سپاه_حفاظت_مجلس شورای اسلامی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت250 معجزه... ام
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت251 چشمان سرخش گرد میشوند: - این وقت شب؟ - بله این وقت شب. - اینا رو به زور مسکن خوابوندیم. بذار دو روز آخر عمرشون راحت بگذره. - نمیشه. شاید اینطوری بفهمم چطور مسموم شدن. - بفهمی هم فایدهای براشون نداره. و میخواهد برگردد داخل پاویون. بازویش را میگیرم و برش میگردانم: - به اینا امیدی نیست نه؟ - نه. - خب پس، بذارید ببرمشون از بیمارستان بیرون. صورتش سرخ میشود؛ جوش میآورد انگار: - تو میفهمی چی میگی؟ - با مسئولیت خودم. شاید فکر کنید این کلمه از دهانم پریده برای قانع کردن دکتر؛ اما وقتی گفتم «با مسئولیت خودم»، دقیقا میدانستم چه میگویم. در واقع ترجمه این حرفم میشود #توکل_به_خدا. حتی در این شهر جایی را سراغ ندارم که بدون اطلاع بقیه ببرمشان؛ اما حتی اگر شده ببرمشان هتل هم نمیگذارم بیمارستان بمانند. دکتر میگوید: - اینا نیاز به مراقبت پزشکی دارن. - خب شما میاید مراقبت میکنید، اگه لازمه یکی دونفر از پرستارها رو هم بیارید. نمیدانم چرا انقدر راحت دارم به این پزشک اعتماد میکنم؛ چارهای ندارم. اینجا پزشک دیگری نمیشناسم و فعلا، رفتن سراغ پایگاههای داده و سوابق افراد هم ممکن است شاخک آن نفوذی را که نمیدانم کجاست، حساس کند. قیافه پزشک طوری ست که احساس میکنم الان از گوشهایش دود بیرون میزند. دست میگذارم روی ریشهایم و گردن کج میکنم: - خواهش میکنم دکتر. باور کنید نمیخوام اذیتتون کنم؛ ولی واقعا لازمه. باز هم تغییری در چهرهاش نمیبینم: - من بعد این شیفت مرخصی گرفتم، میخواستم آخر هفته با خانواده بریم مسافرت... - شما میدونید من چند ماهه خانوادهم رو ندیدم؟ خشکش میزند. ادامه میدهم: - تازه من کاری نکردم، فقط خونه نرفتم؛ ولی رفیقی داشتم که برای امنیت این کشور، توی ماشین کامل سوخت. رفقایی دارم که غریب شهید شدن بدون این که کسی بفهمه. منت نیست دکتر، هم من هم رفقام خودمون انتخاب کردیم. حرفم اینه که امنیت مملکتمون هزینه داره؛ و همه باید با هم حفظش کنیم. میخواستم بگویم پسر بزرگ خانوادهام، پدرم جانباز است، مادرم و خواهر و برادرهایم به من نیاز دارند و نرفتهام خانه؛ اما هیچکدام را نگفتم. راستش در آن چند ثانیهی قبل از گفتن، به سختی کلنجار رفتم با خودم سرِ گفتن یا نگفتنش. در چند صدمِ ثانیهی آخر، به این نتیجه رسیدم که اگر قرار باشد دلش نرم شود، شرح #شهادت_مظلومانه_کمیل کافیست.🥀 سرش را میاندازد پایین و دست میکشد روی چانه بدون ریشش. میگوید: - کجا میخوای ببریشون؟ هم خوشحال میشوم و هم غافلگیر. جایی سراغ ندارم! خب خدایا؛ به خودت توکل کردهام دیگر... خودت یک راهی نشان بده... - عباس، چرا کسی مواظب متهمها نیست؟😶 صدای مسعود است که از بیسم داخل گوشم بلند شده. سر جایم خشک میشوم. 😯 مسعود اینجا چکار میکند؟ مگر من نگفتم همه بروند؟ بیتوجه به دکتر، میدوم به سمت آیسییو و میگویم: - مسعود تو اینجا چکار میکنی؟😒 #ادامه_دارد... #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕 @istadegiقسمت اول