eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد. ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 اون تایمی که بیخودی توی اکسپلور میچرخی رو سیو کن، به جاش بعد از نماز یکم بیشتر با خدا حرف بزن!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 #دم_اذانی اون تایمی که بیخودی توی اکسپلور میچرخی رو سیو کن، به جاش بعد از نماز یکم بیشتر با خد
کی گفته تو نماز نباید گریه کرد؟😭 مگه میشه چهره ی دلبر و معشوق رو دید و جلوی اشکاتو بگیری؟😭😭
💔 سلام دوستان گلم خوبین می‌خواستم یک تجربه رو خدمتتون بیان کنم دیشب تو مسیر وکیل آباد داخل قطار که به سمت بیمارستان مادرم میرفتم ایستگاه قائم حدود ۵ تا ۶ تا دختر تو سن ۲۰ تا ۲۷ سال کاملا بدون حجاب و حتی شال هاشون بجای دور گردنشون باشه رو دستشون بود وارد شدند هیچ کسی نه جرات تذکر داشت و نه عکس العمل خاصی ... خانم های محجبه با بغض و غم نگاهشون میکردن و بقیه هم با تردید و کمی تعجب.. اولش خواستم بیخیال بشم چون میدونستم این روزها و این مدل کشف حجاب فقط بهانه برا درگیری شدن هست‼️ منتهی بعد از یکم فکر کردن و برانداز کردن موقعیت ... بالاخره تصمیمم رو گرفتم و رفتم کنارشون.😳 تا منو دیدن آماده شدن برا اینکه ببینن چی میگم تا شروع کنند .. بهشون گفتم .. سلام بچه ها شماها دانشجویین؟ گفتن نه ... گفتم: دانش آموزید؟ نه .... گفتم...پس فرهیخته نیستین!!😅 یکم جابجا شدن .گفتن چطور؟ گفتم آخه بچه ها .. آمار و اطلاعات دقیق دارم که به این کشف حجابها و این مدل اعتراضها دلخوش نکنید خوشبحالتون نشه که الان گشت ارشادی نیست و کسی جرات نمیکنه به ما چیزی بگه .. چون همین ایام نیروهای امنیتی حتی با وجودی که ماسک بزنید عکس و مشخصات همتون رو دارند. 👈اگر دانشجو باشین .. حتی تا پایان فارغ التحصیل شدنتون هم بهتون کاری ندارن میزارن خوب پول خرج کنید ولی موقع گرفتن مدرک اونجاست که حراستی میشین و بعد دیگه باید فاتحه اون مدرک و آینده و کار و....رو هم بخونید .. 👈اگر فرهیخته نیستید 😁 اینو هی تکرار میکردم که بالاخره بعنوان یک شهروند قصد فعالیت اجتماعی و کار و ...رو که دارید تو این مملکت .. دیدم دارن با دقت گوش میکنن حتی بقیه هم دقت میکردن که الان چی میشه منم فضا رو مناسب دیدم و صدامو بردم بالا که ... بخدا دلم به حال همتون میسوزه الان مسیح اون ور نشسته راحت زررر میزنه علی کریمی و بقیه دنبال اقامت و تابعیت هستن اونوقت شما کف خیابون!!😑 بچه ها این راهش نیست و از این فتنه ها زیاد داشتیم و .... خلاصه آخرش گفتم میدونم که شاید غرورتون الان اجازه نده پیش این همه مسافر مرد و زن که کنجکاو شدن ببینن بهتون چی میگم شال بندازین ولی رفتین بیرون توصیه میکنم شال رو بندازین و این روزا تو هیچ تجمعی شرکت نکنین .. شاید باور نکنین سرشون پایین بود به آرومی گفتن چشممم ... منم رسیدم ایستگاه و پیاده شدم براشون آرزوی خوشبختی کردم ❤️ دوستان الان تذکر حجاب به شکل خاص جواب میده اینکه بدونن چرا دلسوزشون هستیم وگرنه نتیجه عکس و درگیری میده خواستم بگم اگر حوصله دارین بیخیال این نسل نشیم .. جبهه دشمن بشدت فعاله ... و هرروز بر تعداد شهدای فرهنگی اضافه میشه 😔 لباس رزم بپوشید یا علی کنید حتی منصرف کردن یک نفر هم خودش بزرگترین کمک هست . یا علی ... 💞 @aah3noghte💞
💔 روحش شاد! سید شهیدان اهل قلم را مےگویم ... مےگفت: "ای شقایق های آتش گرفته! دل خونین ما شقایقےست که داغ شهادت شما را بر خود دارد آیا آنروز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف سرود شهادت بسراید؟" او آنقدر داغ شهادت شقایق ها را بر دل داشت که خودش هم پر کشید... اما خودمانیم کدامیک از ما در وصف او در شناساندن او و اهدافش به دیگران و ... نغمه سرایی کردیم؟؟؟ وقتش نرسیده به جای ، کاری کنیم؟؟؟؟.... شادی روح ملکوتےاش ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل اول🔹🔹 ««قسمت اول»» منطقه کوهستانی
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل اول🔹🔹 ««قسمت دوم»» تا اینکه همین جور که داشت تند تند میدوید و مثل عزرائیل دیده ها فرار میکرد، یه لحظه برگشت تا ببینه فاصله اش با سگ ها چقدره؟ تا برگشت، یهو روی صورتش سایه بزرگ و وحشتناکی از سگ گنده ای افتاد که از پشت سر، به طرفش حمله ور شده بود. در کسری از ثانیه، اون سگِ سیاه و وحشی، با شدت هر چه تمامتر، افتاد رو سر و صورتش و بابک محکم به زمین خورد. جوری به زمین خورد که سرش محکم به زمین خورد و دیگه چیزی نفهمید و از هوش رفت. در دنیایی تاریک و سوت و کور غرق بود که یکباره با ریختن سطل آب یخ به سر و صورتش، به هوش اومد و خودشو در یه دخمه دید. متوجه شد که وسط سه نفر قلچماق با لباس محلی روی زمین افتاده و سر و صورت و گردنش خونی هست. وحشتش با دیدن اونا بیشتر شد اما نای بلند شدن نداشت. خودشو روی زمین کشید. بدن درد داشت. اما به زور خودشو میکشید تا به طرف دیوار بره و اندکی از اونا بیشتر فاصله بگیره. با وحشت و لکنت پرسید: شماها ... شماها کی هستین؟ اینجا کجاست؟ نفر اول که قیافه و هیکلش دو برابر بابک بود و بالای ابروش یه نشونه از شکستگی قدیمی داشت، یکی دو قدم جلوتر اومد و با لهجه ترکی غلیظ گفت: ما کی هستیم؟ مرتیکه یه کاره افتاده وسط زمین ما و میگه شماها کی هستین؟ عجب رویی داری! نفر دوم که دو تا دستش به کمرش بود و سیبیل بزرگی داشت و یه کم غلظت لهجه اش کمتر بود با اخم و صدای بلند پرسید: اسمت چیه؟ بابک جواب داد: بابک! نفر اول گفت: اهل کجایی؟اینجا چه غلطی میکنی؟ بابک جواب داد: ایرانی هستم. نفر دوم گفت: این که خودمونم میدونیم. کدوم شهرش؟ بابک: اهل تبریزم. شماها کی هستین؟ اینجا کجاست؟ نفر اول نزدیکتر شد و پوتینش گذاشت روی پای راست بابک و فشار داد و گفت: پرسیدم اونجا چه غلطی میکردی؟ لابد اومده بودی اسپیلت و لب تاپ ببری! آره؟ ازاین طرف بابک داشت بازجویی میشد و از طرف دیگه ... محمد گوشی را برداشت و شماره ای را دو سه بار گرفت اما اشغال بود. عصبی به نظر میرسید. از سر جاش پاشد و چند قدمی راه رفت که یهو تلفنش زنگ خورد. محمد: سلام. بفرمایید. مِهدی که اصالتا کُرد هست و حدودا چهل و پنج سالشه و جدیدا خدا بهش دوقلو داده گفت: سلام. پسره نرسیده به تپه! بلدچی هم بیشتر از این نمیتونسته معطل بشه و رفته. محمد دستشو گذاشت کنار شقیقه اش و گفت: ای داد! ممکنه چه اتفاقی براش افتاده باشه؟ مهدی: اگه زنده مونده باشه، گرفتار ماموران مرزداری ترکیه شده. اگه هم مرده باشه که دیگه هیچی! محمد پرسید: گوشیش خط میده؟ مهدی: چک کردم. نه! ادامه دارد به قلم محمدرضا حدادپورجهرمی @mohamadrezahadadpour 💕 @aah3noghte💕
💔 به نام مردم ، به کام خودشون😏 ‌احسان کرمی مزد وطن فروشی‌اش را گرفت و در منوتو مشغول به کار شد. دوستان سلبریتی های خائن را بشناسید...😡
💔 🌻آیا ما میخواهیم شاد و آرام زندگی کنیم؟ 🌸اگر جواب مثبته باید یک سری از قوانین رو رعایت کنیم . ✅شما اگربخواهید اب تهیه کنید هیچ راهی ندارید الا اینکه دو هیدروژن رو با یک اکسیژن ترکیب کنید این قانون خداست و فرمول تهیه اون هست. ❌نمیشه برای دیدن به جای طول موج از فرکانس استفاده کرد. ✅بر تمام نظام خلقت قاعده و قانون حاکم هست. ❌نمیشه شما تشنه اید به جای رفع تشنگی غذا بخورید. برای رسیدن به آرامش و شادی 👌باید قاعده های خلقت را توسط نمایندگان خداوند در زمین بشناسیم. قانونی که خداوند به صراحت در قرآن بیان می‌کند جز با یاد خدا قلبهای شما آرامش نمی‌گیرد. ❤️🍃 الابذکر الله تطمئن القلوب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
47.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 توصیه ی به جوانان💯 . دلخوشی حضرت آقا به ما بسیجی ها و پاسدار هاست سعی کنید در این عرصه آقا را تنها نگذارید✊ . 🎥کلیپ حتما باز شود🔴 . ... 💞 @aah3noghte💞
💔 "وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا ۚ أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّىٰ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ" و اگر پروردگار تو مى‌خواست، تمام كسانى كه روى زمين هستند، همگى به اجبار ايمان مى‌آوردند؛ آيا تو مى‌خواهى مردم را مجبور سازى كه ايمان بياورند؟! (ايمان اجبارى چه سودى دارد؟!) سوره یونس|۹۹ . ... 💕 @aah3noghte💕
💔 کنارش ایستاده بودم شنیدم که می گفت: "صلی الله علیک یا صاحب الزمان" بهش گفتم چرا الان به امام زمان(عج) سلام دادی؟! گفت: شاید این وزش باد و نسیم، سلام منو به امام زمانم(عج) برساند .. ✍🏻الا ای صاحب دنیا! کجایی؟ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 اگر بپرسی چقدر دوست‌ام داری می‌گویم: به اندازه‌ی «انار». از بیرون تنها من دیده می‌شوم در درون‌ام هزاران تو فرومی‌ریزد... آتیلا ایلهان ... 💕 @aah3noghte💕
💔 که مونس دمِ صبحم دعای دولت توست .... ‌ ‌‌ ‌ ‎‎‌ صلی‌الله‌ علیک یاعلی بن‌موسی‌الرضا‌(ع) ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 کار ندارم کسی حرف من را قبول دارد یا نه! اصل ولی فقیه است اصل جمهوری اسلامی است ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ما همان طور که نماز خواندیم قبض روح می‌شویم . اگر نماز ما خوب باشد ، مرگ ما عروسی است. ... 💕 @aah3noghte💕
💔 آشوب‌ها تمام شد؛ همه به خانه‌هایشان برگشتند؛ الّا شهدا ... ۲۴ شهید امنیت.. بعضی هایشان دهه هشتادی... سلام خدا بر شهدای اسلام🚩 ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل اول🔹🔹 ««قسمت دوم»» تا اینکه همین
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل اول🔹🔹 ««قسمت سوم»» محمد پرسید: گوشیش خط میده؟ مهدی: چک کردم. نه! از اون طرف، شکنجه گر دو با ته پوتینش جوری خوابوند تو دهن بابک که دهنش پُرِ خون شد. بابک داشت ناله میکرد که گردن بابکو گرفت و صورتشو نزدیک صورت گنده خودش آورد و گفت: این شر و ورها تحویل من نده. اگه میخواستی از مرز رد بشی، مثل بچه آدم رد میشدی. مثل بقیه. از راه خودش. تا دندونات نریختم تو حلقت بگو ببینم چرا اون راهو انتخاب کردی؟ بابک که داشت از درد دهان و دندان رنج میبرد با آه و ناله گفت: میخواستم از مرز رد بشم. میخوام برم ترکیه. آدرس اشتباه بهم دادند. لعنت به پدر و مادر اونی که راهو اشتباه نشونم داد. شکنجه گر اول که از بقیه عصبی تر به نظر میرسید گفت: نشد. بازم زدی به باقالیا. از اونجایی که تو میخواستی رد بشی، جن و شیطون هم رد نمیشن. بابک گفت: آقا غلط کردم. گه خوردم. مگه من راه بلدم؟ مگه راه بلد داشتم؟ یه عوضی بهم گفت چون فراری هستی، نمیتونی از مرز رد بشی. فقط باید از اینجا بری که بتونی خلاص بشی. بذارین برم. وقتی آبها از آسیاب افتاد، میرم خودمو معرفی میکنم. به همه چیزم اعتراف میکنم. به ارواح خاک آقام میرم خودمو معرفی میکنم. اما الان نه. بعدا. بذار برم. شکنجه گر دو پرسید: به چی اعتراف کنی؟ مگه چیکار کردی؟ 🔸 از اون طرف، سعید و مجید اومدن داخل اتاق محمد و با سلام و احترام وارد شدند و نشستن رو صندلی. مجید گفت: مخبری که تو اون منطقه داریم اثری از بابک و یا آدمی با نشونی های اون نداره و به چنین موردی برخورد نکرده. محمد که حسابی تو فکر بود گفت: میدونم. از اونجاها که مخبر داریم رد نشده ولی فکر کنم زیادی رفته سمت چپ. گفته بودین زاویه 45 درجه برو سمت چپ اما ... سعید گفت: رفتار مرزداری ترکیه چطوریه؟ محمد جواب داد: موجودات وحشی و زبون نفهم! 🔸 و واقعا هم همینطور بود... نفری که از دو تا شکنجه گر قبلی جوان تر بود به طرف شکنجه گر2 اومد و آروم درِ گوشش چیزی گفت و بعدش هم کنار ایستاد. شکنجه گر2 گفت: بابک شهریاری! آره؟ درسته؟ فامیلیت شهریاریه؟ چرا میخواستی رد بشی؟ مگه چیکار کردی؟ بابک گفت: آقا شما که توی سه سوت تونستین اسم خودم و فامیلم و جد و اجدادم دربیارین، لابد اینم میدونین که دو هفته پیش تو تبریز شلوغ شد و ریختن چندتا مرکز دولتی آتیش زدند. شکنجه گر1 گفت: خب؟ بابک: کار من و دوستام بود. الان هم دنبالمن. شکنجه گر2 پرسید: دوستات چی شدن؟ بابک با ناراحتی گفت: گرفتنشون. دو هفته است. خبری ازشون نداریم. شایدم سرشون کرده باشن زیر آب. جان عزیزت ما رو تحویل آخوندا نده! اینا رحم ندارن. تو رحم کن. شکنجه گر1در حالی که داشت چاقوی بزرگی را با چاقو تیزکن برقی تیزتر میکرد و صدای بدی در فضا پیچیده شده بود گفت: ولی آدم عادی از اون منطقه رد نمیشه. اگرم رد بشه، ینی دارن ردش میکنن. وقتی هم ردش میکنن ینی داستان بوداره. دهاتی ها و راه بلدها از این مسیر، کسی رو رد نمیکنن. ادامه دارد به قلم محمدرضا حدادپورجهرمی @mohamadrezahadadpour 💕 @aah3noghte💕