شهید شو 🌷
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل دوم🔹🔹 «قسمت چهل و هشت» زندیان ح
بسم الله الرحمن الرحیم
🔸🔸تقسیم🔸🔸
✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی
🔹🔹فصل دوم🔹🔹
«قسمت چهل و نه»
آلادپوش گفت: ما باید در این خصوص، از مدل رژیم برای مقابله با رژیم استفاده کنیم. ینی تشکیل ارتش!
سوزان پرسید: چجور ارتشی؟
جواب داد: ارتش آزاد! مثل مدلی که برای جبهه النصره در سوریه استفاده کردند. میدونی که....
داعش، بی خانمان ها و بی وطن ها بودند. اما جبهه النصره مال همون سرزمین بودند که با یه نیرو محرکه معنوی، تشکیل پایگاه دادند و وقتی مسلح شدند، به خودشون گفتند ارتش آزاد.
سوزان گفت: اوکی. درسته. خب خانما کجای قصه اند؟!
آلادپوش خنده ای کرد و گفت: آفرین ... من میگم باید دنیال تشکیل ارتش آزاد زنان باشیم. ارتش آزاد در همه جای دنیا مردونه است. اما مدل ایرانیزه ما باید زنانه باشه.
سوزان چشماشو نازک کرد و تو فکر رفت. براش جالب بود. با خودش تکرار کرد: ارتش آزاد زنان ... جالبه!
🔸
استانبول
حدود بیست روز طول کشید تا زندیان به بابک جواب داد. قرار شد همدیگه رو ببینند.
وقتی بابک با ثریا مطرح کرد که زندیان میخواد کار را یه سره کنه، ثریا براشون یه آلاچیق خیلی زیبا در یکی از باغ های توریستی اطراف استامبول گرفت.
بابک را مسئول هماهنگی کل مهمونی کرد. بابک هم کم نذاشت و ترتیب همه چیزا رو داد. تا اینکه شب زندیان با سه چهار نفر اومدند. سه چهار نفری که همگی از پیرمردها و قدیمی های بهایی پناهنده شده به ترکیه بودند.
دقایقی گذشت و سرگرم نوشیدن چایی و قهوه بودند که زندیان وسط قهوه خوردنش سرِ بحثو باز کرد: من اهل اطاله کلام نیستم. شرط کرده بودم که این جلسه باید با کسی بیایی که بتونیم حرف آخرو بزنیم.
بابک گفت: بله. تو راه هستند و پیام دادند که کم کم میرسند.
زندیان: خوبه. اگر دو تا شرطی که گفتم انجام بشه، با هماهنگی که با این دوستان کردم و همگی موافقند، درطول کمتر از شش ماه، حداقل صد خانواده بهایی به ایران برمیگردند و ساکن تهران و یا اصفهان میشن. البته سه چهار تا از خانواده ها متقاضی زندگی در شیراز و تبریز هستند که اونا خودشون میدونن و ربطی به ما نداره. اما اعلام آمادگی کردند که برگردند.
بابک: واقعا خبر خوب و هیجان انگیزیه. آمارشون تقریبا چند نفر میشه؟
زندیان: حدود پونصد نفر. البته این در فاز اول هست. اگه همه چی خوب پیش بره، میتونیم بهایی های کشورهای دور و برمون که ایرانی هستند و رفتند، برگردونیم. که اون موقع حداقل آمار ما به چیزی بالغ بر دو هزار نفر میرسه.
وقتی همه سرگرم بحث بودند و زندیان اینو گفت، ناگهان صدایی از اطراف شنیده شد که گفت: ما حضور خودت با ده هزار نفر بهایی عوض نمیکنیم جناب زندیان!
همه برگشتند و متعجبانه پشت سرشون نگاه کردند. بابک هم تعجب کرد و برگشت ببینه کی بود که این حرفو زد که دید ثریا است! با همون قیافه خشک و بی روح. قدم قدم از تاریکی پشتِ آلاچیق بیرون آمد و به طرفشون رفت.
همه جلوی ثریا بلند شدند الا زندیان.
ثریا از جلوی همه رد شد و به زندیان نزدیک شد و کنارش نشست. بقیه هم نشستند سر جاهاشون. همشون ثریا را میشناختند و شروع کردند با ثریا حال و احوال کردند.
یکی گفت: ثریا خیلی وقته ندیدمت. خوبی؟
یکی دیگه میگفت: اصلا تکون نخوردی ... ترکیه ساکنی؟
زندیان سیگارشو روشن کرد و همینجوری که همه به زندیان نگاه میکردند تا ببینند اون به ثریا چی میگه، نفس عمیقی کشید و گفت: میدونستم تهش به تو میخوریم. آخه کسی آمار ما رو به این راحتی در نمیاورد.
ثریا: زندیان ما هیچ نیازی به ده بیست هزار نفر بهایی نداریم. اگه اومدند قدمشون رو چشم. اما من فقط خودت و این پیر پاتالایی که دور خودت جمع کردی میخوام.
زندیان نگاهی به ثریا کرد و گفت: همه چی ردیفه؟ من دیگه حوصله دردسر ندارم. بخوام هم نمیتونم و دیگه سِنّم اقتضای ماجراجویی نداره.
ثریا لبخندی به زندیان زد و سری تکان داد و بعدش نگاهی به بابک کرد و گفت: ما رو تنها بذار!
بابک هم چشم گفت و از سر جاش بلند شد و رفت. وقتی ده بیست متر از آلاچیق فاصله گرفت، یکی از گوشی های همراهش زنگ خورد. گوشیو برداشت. محمد بود.
محمد گفت: بابک کُتت بیار بیرون و گوشیت روشن باشه و بذار تو جیب پیراهنت.
بابک: دوربینم روشنه. حله.
از طریق دوربین گوشی همراه بابک، محمد از تهران داشت چهره و جمع زندیان و ثریا و دوستاشون رو واضح میدید. فیلم روی مانیتور وزارت اطلاعات، در حال پخش زنده بود. محمد به سعید گفت: تصویرو ببر جلوتر.
بابک هندزفری کوچیکی تو گوشش گذاشت و منتظر دستور محمد بود. سعید تصویرِ توی مانیتورو کمی بزرگتر کرد. محمد به بابک گفت: بابک خیلی نفس نکش تا دوربین بالا پایین نشه.
بابک هم نفس هاش رو کنترل کرد تا تند تند نفس نزنه و قفسه سینه اش خیلی بالا و پایین نشه.
ادامه دارد...
به قلم محمدرضا حدادپورجهرمی
@mohamadrezahadadpour
💕 @shahiidsho💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
غربیا اگه تو بلک فرایدی اینجوری سر و کله هم میزنند، بهش نیاز ندارند، واسه هیجانشه!
#باغ_اروپا
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
💔
#ایرانی_باغیرت به آمریکا باج نمیدهد
#امام_خامنه_ای :
اگر بخواهید مشکلتان با آمریکا حل بشود، باید این کار را بکنید؛ مرتب باج بدهید.
آمریکا اینها را میخواهد؛ پشت مرزهای خودتان، خودتان را محبوس کنید، دستتان را خالی کنید، صنایع دفاعیتان را تعطیل کنید.
👈 کدام ایرانی باغیرتی حاضر است که یک چنین باجی بدهد؟
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
#تا_پای_جان
#برای_ایران
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
📸 عکس دونفره شهادت
بدون تعارف با خانواده شهید مدافع امنیت دانیال رضازاده، تک فرزند و تازه داماد
#شهید_دانیال_رضازاده
#لبیک_یا_خامنه_ای
#برای_ایران
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
هوادار بنگلادشیِ آرژانتین با پرچم فلسطین در دوحه ...
وقتی باهاش حرف میزنن و میفهمه طرف مقابلش ایرانیه
فیسبوکش رو نشونش میده و میگه:
ایشون اسرائیل رو نابود می کنه!💪🏻
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
#امام_خامنه_ای
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 خندههاي تومرابازازاینفاصلـهکُشت;)♥️ #شهیدجوادمحمدی #شهید_جواد_محمدی #نسئل_الله_منازل_الشه
💔
در زندگی هر کسی
باید یک #جواد باشد
که دستت را بگیرد
و پا به پایت بیاید
تا دستت برسد به آسمان
دستمونو بگیر شهید
#شهیدجوادمحمدی
#شهید_جواد_محمدی
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"
💔
و من
دلخوشم
به آن جمعه #موعود
که بیایی
و التیام ببخشی
این زخم هزار ساله را....
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی...🥀
#امام_زمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"
شهید شو 🌷
💔 ارباب جانم #حسین دستِ ما را هم به دامانِ پر از مِهرت رسان فوقِ فوقش... دامنت یک کم "گدایی" مےشو
💔
گٌفتَماِےعِشـق!
مَـࢪادَستِنِيازاسٺدِراز؛
طَلبِخـويشبہنَزدِ که بَرَم..؟!
گٌفـت: #حٌسِين
#حسین_جان ❤️
#ارباب! آه از دوری ...
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
#السلامعلیڪدلتنگم💔
#ما_ملت_امام_حسینیم
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
#درخواستی
🎥ببینید؛
همخوانی شهدای مدافع حرم با استفاده از تکنیک دیپ فیک
👌بسیار زیبا
👈حتما ببینید و نشردهید.
♨️پیشنهاد دانلود
#شهدا
#مدافع_حرم
#شهدای_مدافع_حرم
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"
💔
#بسم_الله
مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّه
هر چه از نیکویی به تو رسد
از جانب خداست
سوره نسا آیه۷۹
#با_من_بخوان
#یک_حبه_نور ✨
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 #دو_نیمه_سیب ۱۱...🍎 تاریخ دارد تکرار می شود تماشاچی و بی طرف وجود ندارد تو اگر شبیه شهدا نشوی چه
💔
#دو_نیمه_سیب ۱۲...🍎
تاریخ دارد تکرار می شود
تماشاچی و بی طرف وجود ندارد
تو اگر شبیه شهدا نشوی
چه کسی علَم جهاد را برمےدارد؟؟
💖 شھدا در ادامه دادن راه #سیدالشهدا بسیار به هم #شبیه هستند...
سمت راست:
#شهید_محمدحسین_میردوستی (مدافع حرم)
سمت چپ:
#شهید_محمدعلی_ملک (دفاع مقدس)
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که "زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از شهادت نیست"
#اختصاصے_ڪانال_شهیدشو
#ادامه_دارد...
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
راه سریع السیر رسیدن به خدا👌
#دعای_پدر_مادر
#احسان_کردن_به_پدر_مادر
حاج آقای عالی
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"
💔
وقتی اونا مشغول شعاردادن و آتیش زدن سطل زباله بودن،
ما چکار میکردیم؟! 😉
👈تلسکوپ کاملا ایرانی
👈موشک فراصوت هایپرسونیک
👈ماهواره بر قائم
👈درمان سرطان با روش ژن درمانی
....
#لبیک_یا_خامنه_ای
#برای_ایران
#ایران_قوی 🇮🇷
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
💔
اولین نفری بود که تو مجتمع کشف حجاب کرد. حالا ویس داده به دوست خانمم که پس شما چادریا چه غلطی میکنین؟ نمیخواین این فاحشهها رو از خیابون جمع کنید؟!
نگو فهمیده شوهرش تازگی دوست دختر آزادیخواه گرفته
🗣 حسامالدین کاظمی
#جنگ_جنگ_رسانه
#جنگ_شناختی
#حجاب
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
1_1971374611.mp3
7.63M
💔
#سفر_پرماجرا ۱
✍راهی طولانی درپیــش است...
تا راهِ پیـــشِ رو
و منزلی که قرار است در آن فرود آیی؛ نشــناسی...
چگونه برایش توشه خواهی چید؟
ostad_shojae
ادامه دارد....
#مارامعرفیکنید
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
💔
ولا تجعل في قلبي إنتظاراً لشيء لن يأتي، يا الله
خدایا، در قلبم انتظار چیزی که اتفاق نمیافتد را قرار نده...
#دلنويس
💞 @shahiidsho💞
یک روز مکالمه رایگان استان اصفهان
هدیه یک روز مکالمه رایگان درون شبکه همراه اول ویژه مشترکین استان اصفهان
فقط امروز 12 آذر
فعالسازی از طریق
*10*4*2#
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
سرود جدید دختران انقلاب توسط حاج ابوذر روحی برای اولین بار در اجتماع بزرگ و باشکوه دختران انقلاب در ورزشگاه شیرودی
🔹 شعار من اینه، زن و زندگی و آزادی فقط حجاب منه
شعار من اینه، پوشش فاطمی و زینبی انتخاب منه
#ما_بیشماریم
#زن_عفت_افتخار
#دختران_انقلاب
#حجاب
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
💔
یاد کنیم شهدای دهستان خبر بافت را با صلواتی بر محمد و آل محمد
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#ارسالی
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"
شهید شو 🌷
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل دوم🔹🔹 «قسمت چهل و نه» آلادپوش گفت
بسم الله الرحمن الرحیم
🔸🔸تقسیم🔸🔸
✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی
🔹🔹فصل دوم🔹🔹
«قسمت پنجاه»
بابک هم نفس هاش رو کنترل کرد تا تند تند نفس نزنه و قفسه سینه اش خیلی بالا و پایین نشه.
محمد و سعید با دقت هر چه تمامتر به مانیتور چشم دوخته بودند. محمد به سعید گفت: وقتی بابکو دَک میکنن، حرفای مالی و قرارداد و این موضوعا نیست. یه حرف تشکیلاتی داره زده میشه.
بابک از طریق هندزفریش شنید که محمد گفت: بابک یکی دو متر برو جلوتر. جوری که خیلی تابلو نباشه.
که یهو دیدند زندیان وسط حرفاشون دست در جیبش کرد و یه کاغذ تا خورده از جیبش درآورد و به ثریا داد. محمد فورا به بابک گفت: بابک برو سمت چپ ... سمت چپ ... میخوام ثریا رو واضح تر ببینم. بِجُنب پسر.
بابک همین طور که یکی از دستاش تو جیبش بود و با اون یکی دستش سیگار میکشید، مثلا داشت قدم میزد، به طرف سمت چپ رفت و رو به آلاچیق ایستاد. محمد به سعید گفت: تا جایی که میشه زوم کن روی ثریا و کاغذی که دستشه.
سعید زوم کرد اما ... همون لحظه یه نفر با کف دستش محکم به کمر بابک زد. بابک یهو جا خورد و مجبور شد فورا برگردد و به او نگاه کند. راننده ثریا بود. جوانی اهل ترکیه به اسم خالد که خیلی شوخیهای خرکی میکرد و فکر میکرد با مزه است. یهو به کمر بابک زد و گفت: چطوری بابک؟
به محض اینکه بابک برگشت، محمد و سعید دیدند تصویر روی مانیتور عوض شد و به طرف خالد رفت. محمد آروم به بابک گفت: ولش کن. بگو حوصله ندارم تا بذاره بره. بابک فورا برگرد به طرف آلاچیق نگاه کن. زود باش.
اما خالد دست بردار نبود. بابک هر طرف میچرخید و از او رو برمیگرداند، خالد به طرفش میرفت و روبروش می ایستاد و چرت و پرت میگفت: دیگه از ما رو برمیگردونی بابک! چیه؟ نکنه خانم گفته بیایی جای من! هان؟
بابک: نه بابا ... نه سرِ جدّت! ولم کن. میخوام تنها باشم ...
محمد دید نخیر ... خالد دست بردار نیست ... سری به نشان تاسف تکان داد و صورتشو از رو مانیتور رو برگردوند و همین جور که وسط سالن قدم میزد به سعید گفت: اینا درباره همه چی با زندیان حرف زدند. همه تضمین ها و ضمانت ها رو هم دادند. این دیدار هم فقط واسه این بوده که ... شاید ... مثلا ... بخوان لیست افراد و یا خانواده هایی بدن که باید کارهای قانونی بازگشتشون حل بشه. اگه یادت باشه بابک هم یه روز از زندیان خواست اسامی اولیه رو به بابک بگه اما زندیان زد به کوچه خاکی و نداد.
سعید گفت: به نظر منم همینه. پونصد نفر از صد خانواده ای که زندیان گلچین کرده و ...
محمد دنبالشو گفت: و اینقدر برای ثریا و سیستمشون مهمه که برابری میکنه با حضور ده بیست هزار نفر بهایی دیگه! اولین برداشتی که میشه کرد اینه که این صد خانواده، فعالن و ارزش تشکیلاتی بیشتری واسه اونا دارن.
سعید: دقیقا. باید ببینیم اینا کی هستن که ثریا به جای چکِ سفید امضا، دسته چک سفید امضا داده به زندیان که اینا رو بکشونه ایران و حاضرن حداقل تا صد سال بیمه شون کنند و تلاش کنن اموال بلوکه شدشون آزاد بشه و ...
محمد خیلی تو فکر رفت. درحالی که به مانیتور چشم دوخته بود و شاهد کَل کَل بابک با خالد بود گفت: یه لیست صد نفره ... یا به عبارتی پونصد نفره! ینی یه گردان بهایی! بی سابقه است.
🔶
اما داستان در طرفِ سوزان، صورت دیگری داشت. سوزان برای هماهنگی بیشتر با آلادپوش نیاز داشت که با رابط خودش دیدار داشته باشه. بخاطر همین به لندن رفت و در لندن با مردی ایرانی اما با نام مستعار پیتر ملاقات کرد. سوزان که همیشه با واسطه ای به نام شِن که خانمی جا افتاده و مُسن بود ملاقات داشت، از آن تاریخ به بعد با پیتر هماهنگ شد.
پیتر که مردی حدودا چهل و پنج ساله با ظاهری آراسته بود در اتاق محل کارش با سوزان قرار گذاشت و در لحظات اول به سوزان گفت: از حالا به بعد من با شما ملاقات میکنم.
سوزان جواب داد: مشکلی ندارم.
پیتر: میشنوم.
سوزان: آلادپوش میخواد جنبش زنان آزاد را به طرف ارتش زنان آزاد ببره!
پیتر: بیشتر توضیح بده!
سوزان: خب اینطوری از حالت یک جنبش و اعتراض مدنی خارج میشه و حالت چریکی پیدا میکنه! میتونیم ساپورتشون کنیم؟
پیتر: مشکلش با حالت قبلی چی بود؟
سوزان: کلا خیلی وحشیه. بر خلاف ظاهر متمدنی که از خودش نشون میده. میخواد وارد فاز جدیدی بشیم. بنظر اون این شکل از اعتراضات و آشوب ها حداکثر عمر یکی دو ماهه داره و فایده ای نداره. البته اینم بگم که برای فازِ چریکی و مسلحانه، برنامه خاصی نداره و داره فکر میکنه.
پیتر: بلندپروازانه است.
سوزان: خودمم میدونم. بهش گفتم اما میگه دیگه غیر از فاز نظامی و جنگ شهری فایده نداره.
ادامه دارد...
به قلم محمدرضا حدادپورجهرمی
@mohamadrezahadadpour
💕 @shahiidsho💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
اعتراف تلخ یکی از قاتلین #شهید_روح_الله_عجمیان در جلسه دادگاه
هر کس با هر چه در دست داشت میزد
و لایوم کیومک یااباعبدلله
صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
👈 شادی روح مطهر و مقدس این شهید مظلوم، سه شاخه گُل #صلوات هدیه کنید🌹
#شهید_امنیت
#حجاب
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"