eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
درده دوا رقیه 💔 . #حضرت_رقیه🌱 #محرم 🏴 #استوری📲 @ShahiidSho
چندین بار گذاشتمش پیج روضه گرافی اینستاگرام ولی پاک شد انتشارش با شما... اجرتون با خانوم سه ساله...❤️🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی💕 قسمت سوم دختری بودم مثل تمام دخترها با هزاران آرزو برای آینده ام، برای زندگی و ا
💔 💕 قسمت چهارم از آنجا که عباس، تک پسر خانواده بود محل کارش در خطوط مقدم درگیری‌ها نبود اما به طبیعت کارش، نبودن‌هایش طولانی بود... من خیلی نگرانش بودم و هربار که مجروح می‌شد به این فکر می‌کردم که بالاخره تنهایم خواهد گذاشت. 😔 در حقیقت از همان زمان که با او آشنا شدم، خودش هم فکر به شهادت رسیدنش با من بود حتی با هم درباره شهادت و درد جدایی بعد از آن با هم حرف می‌زدیم. اما فکر نمی کردم به این زودی اتفاق بیفتد.... شب شهادتش با وجودی که نمی‌دانستم عباس را از دست خواهم داد و او را به عنوان شهید تقدیم حضرت زهرا خواهم کرد، حوالی ساعت ۲ صبح با نگرانی از خواب پریدم... ادامه دارد.. 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 خنده‌کنان‌مۍرود روزجزا در بهشټ هرکه‌ به‌ دنیاکند، گریه‌براۍحـسـیـن...💔 #محرم #شهید_قاسم_سلیمانی
💔 همراه خود دو چشم بسته آورده‌ام که ثروت آن در کنار همه ناپاکی‌ها یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است... 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 رفته بودند جنوب. توی فکه یکی از رفقایش مدح و روضه حضرت زهرا(س) می‌خواند. یکدفعه روح‌الله بلند شد
💔 ماه محرم، بچه‌ها و جوانان با بزرگ­ترها حسینیه معصوم‌‌زاده را سیاه­پوش می‌کردند. مهدی، جوان بود و در برنامه گروهی شرکت می‌کرد. وقتی به خانه آمد برایمان تعریف کرد: «آقایی آب آورد و به‌‌شوخی گفت: ’آب پولیه. هرکسی آب می‌خواد، اول پولش رو بده تا بهش آب بدم.‘ من هم گفتم: ’عیبی نداره. بچه‌ها! آب بخورین من پولش رو می‌دم.‘ همه خوردن و آخرتر از همه خودم خوردم و با تشکر از اون آقا سلام بر حسین شهید دادم. گفتم: ’یک سلام بر حسین شهید هم از طرف همه بچه‌ها به جای پول.‘ پیرمرد هم از این کارم خوشش اومد و برام دعا کرد. دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه می‌دهیم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان راوی: خواهر 💞 @shahiidsho💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 تشییع پیکر دو شهید مدافع امنیت در یاسوج 🔹پیکر مطهر شهیدان مهدی امینی و سیروس درخشان‌زاده با حضور پرشور مردم استان کهگیلویه و بویراحمد تشییع شد. فداییان امنیت کشور 💞 @shahiidsho💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 فصل انجماد رسـیده و قلب‌ها یخ زده بود. حیات در گریه است و آن «قَتیلَ‌العَبَرات» کشته شد تا ما بگرییـم و خورشید عشق را به دیار مرده‌ی قلب‌هایمان دعوت کنیم و برف‌ها آب شوند و فصل انجماد، سـپری شود ... ... 💞 @shahiidsho💞
💔 و هر کجا که ظلم یزیدی باشد ندای هیهات من الذله حسین هم هست این راهےست که ارباب، طلایه دار آنست چه کربلاها که پشت سر چه کربلاها که پیش رو در کجای این دشت پربلایی؟؟؟ 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 همراه خود دو چشم بسته آورده‌ام که ثروت آن در کنار همه ناپاکی‌ها یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر ا
💔 میانه نبرد بودیم ؛ در حمله بوکمال. از منطقه T2 به T3 رسیدیم . همان جا بودیم که حاجی سخنرانی کرد و گفت؛ کمتر از دو ماه دیگر اثری از داعش باقی نخواهد ماند. نشسته بود نوک خط روی خاکریز؛ ‌دفتری جلویش باز بود. زینبیون از این طرف برید، حیدریون از این طرف و شما هم از وسط بزنید. بچه ها به صدا در آمدند که انتحاری ها امانشان را بریده، از شدت انفجارهایشان گوش هایمان خونریزی کرده ، چشم هایمان تیره و تار میبیند. حاجی یکپارچه غیظ شد ! «پورجعفری! برو تفنگ منو از توی ماشین بردار بیار خودم میرم.» جان بچه ها بود و فرمانده‌شان! نه نیاوردند روی حرفش و زدند به خط دشمن. 📚 سلیمانی عزیز یک چنین فداییانی دارد سردار سپاه 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی💕 قسمت چهارم از آنجا که عباس، تک پسر خانواده بود محل کارش در خطوط مقدم درگیری‌ها
💔 💕 قسمت پنجم ... سرم را به طرف سمت راستم که پنجره بود برگردانم و باز توی آن، صورت عباس را که با همان پیراهنی که خودم برایش خریده بودم که به من می‌خندید. از خودم می‌پرسیدم چرا دنبال عباس می‌گردم؟ حتماً این فکرها از سر نگرانی سراغم آمده است... بعد از آن چند بار خوابیدم و باز از خواب پریدم تا زمانی که برای رفتن به مؤسسه، بیدار شدم و خودم را آنجا رساندم و یک ساعت بعد سخت‌ترین خبر ممکن، یعنی خبر شهادت عباس آمد. من دختری جوان بودم و سن و سال کمی داشتم و مسلّم بود که این ضربه عاطفی غافلگیر کننده‌ای بود. بازگشت به زندگی عادی به هیچ وجه کار آسانی نبود.😔 رنج بسیاری بردم و روی اندوهم سرپوش گذاشتم تا یک بار دیگر و با ورود عیسی به زندگی‌ام زمام امور را به دست گرفتم.... ادامه دارد.. 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 هزاران حرف در دل فاطمه پنج ساله با بابای مدافع حرمش آقا جواد قبل از رفتنش به سوریه، قصه حضرت رق
💔 از امام حسین ، دم میزنیم راهش را اما بلدیم؟ اینکه برای زنده کردن دین، از جان بگذریم؟ اگر راهمان، راه امام حسین نباشد همان هایی خواهیم شد که شب عاشورا به بهانه‌های مختلف، پسر فاطمه را تنها گذاشتند و رفتند... مهدی فاطمه اگر در پرده غیبت است، از سست‌عهدی ماست...😔 امام زمان، یارِ پای کارِ بااستقامت مثل شهدا میخواهند... که در صحنه بلا، مردانه بایستد... پای کار هستیم؟ 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 ماه محرم، بچه‌ها و جوانان با بزرگ­ترها حسینیه معصوم‌‌زاده را سیاه­پوش می‌کردند. مهدی، جوان بود و
💔 حاج احمد کسی نبود که با بازنشستگی، خانه‌نشین شود. او با توجه به دوستی و رفاقتی که از زمان حضور در سیستان با حاج قاسم سلیمانی داشت وارد نیروی قدس سپاه شد و بدون هیچ اجر و مزدی اقدام به همکاری و انتقال تجربیاتش کرد. او از سال ۱۳۹۳ برای یاری و کمک به شهید علیرضا توسلی (ابوحامد، فرمانده تیپ فاطمیون) به سوریه رفت. مدتی بعد ابوحامد و جانشینش به شهادت رسیدند و سیداحمد به دلیل توانایی و مهارتی که داشت، مسؤول ستاد لشکر فاطمیون شد و در سوریه هم عارضه شیمیایی او تشدید پیدا کرد. سرانجام این سرباز ولایت در اول مرداد‌ماه سال ۱۴۰۰ به دلیل عوارض ناشی از دوران دفاع مقدس و جنگ سوریه به شهادت رسید. در سالروز شهادتش دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه می‌دهیم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان فدایی عمه جان 💞 @shahiidsho💞
💔 اسامی ۴ شهید پلیس‌راه زاهدان دادستان سیستان و بلوچستان: امروز در حمله مسلحانه یک گروهک تروریستی در مسیر خاش به تفتان مهدی الله پور، محمدرضا اسماعیلی، محمدرضا شیخی و حسن وحیدی از نیروهای کادر پلیس راه به شهادت رسیدند. دستور قضایی برای دستگیری عوامل این حادثه صادر شده است. ماه محرم امسال چه محرمی شده... محافظان کشور 💞 @shahiidsho💞
💔 صلّى الله على الباكين على الحسين🖤 اللهم الحقنا بالصالحین 💞 @shahiidsho💞
💔 امروز سالروز ترور بابای آرمیتا بود... جنایت ترور یک طرف، اینکه دختر شاهد شهادت پدر باشد ، یک طرف... لایوم کیومک یااباعبدالله وای از گودی گودال وای از غربت دختران امام حسین پ.ن: آرمیتا در حال نشان دادن لحظه شهادت پدرش... 💞 @shahiidsho💞 "کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"
شهید شو 🌷
💔 میانه نبرد بودیم ؛ در حمله بوکمال. از منطقه T2 به T3 رسیدیم . همان جا بودیم که حاجی سخنرانی کرد و
💔 محرم ۹۴ بود حاج عمار همه را جمع کرد و برد مرکز فرماندهی نصر پیش حاج قاسم بعد از صحبتهای حاجی، خودحاج آقاگفتن بیاین عکس دسته جمعی بگیریم و بعدشم با همه بچه ها عکس دونفری گرفتن . از اون جمع کیا شهیدشدن؟ عمار (شهید محمدحسین محمدخانی) شهید میثم مدواری شهید حسن عبدلله زاده سردار سپاه 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
یا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلی یَوْمِ الْقِیام
💔 اَللّهُمَّ اجْعَلْنی عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِی الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ خدایا مرا نزد خود بوسیله حسین علیه السلام در دو عالم وجیه و آبرومند گردان. ❤️ @shahiidsho❤️
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی💕 قسمت پنجم ... سرم را به طرف سمت راستم که پنجره بود برگردانم و باز توی آن، صورت
💔 💕 قسمت ششم تقریباً دو سال بعد از شهادت عباس و در مهر ماه سال ۹۷ با عیسی آشنا شدم. هر چند دوسال گذشته بود اما شروع یک رابطه جدید برایم خیلی سخت بود ولی... هم حکمت خدا اینچنین بود و هم عباس به من سفارش می‌کرد که در صورت شهادتش، زندگی‌ام را ادامه دهم. آشنایی‌ام با عیسی از طریق دوستی‌اش با برادرم اتفاق افتاد. از برادرم خواسته بود تا نزد خانواده‌ام بیاید و با من آشنا شود. هفت ماه بعد و با موافقت من در تاریخ ۲۴ خرداد ۹۸ عقد کردیم. از همان ابتدا از ماهیت شغل عیسی هم مطلع بودم و می دانستم این احتمال وجود دارد که عیسی هم همانند عباس به شهادت برسد.... ادامه دارد.. 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 از امام حسین ، دم میزنیم راهش را اما بلدیم؟ اینکه برای زنده کردن دین، از جان بگذریم؟ اگر راهمان،
💔 پرواز تنها به داشتن دو بال نیست بلکه به دلی آسمانی است که بیکران را درخود می گنجاند، آسمانی که قلمرو کبوترانےست از جنس وفاداری از جنس شهادت شبتون لبریز از یاد شهدا فدایی عمه جان 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 حاج احمد کسی نبود که با بازنشستگی، خانه‌نشین شود. او با توجه به دوستی و رفاقتی که از زمان حضور در
💔 رازی که تا پس از شهادت فاش نشد علی حافظ کل قرآن بود و هیچ کسی از این مسئله تا زمان شهادت او اطلاع نداشت، بنده هم به صورت بسیار اتفاقی متوجه این مسئله شدم. علی طبق عهده و عادتی که داشت هر شب قبل از خواب یک جزء قرآن باید تلاوت می‌کرد و بعد می‌خوابید و زمان بیداری برای نماز شب او نیز بین 3.30 تا 4 شب بود. یک شب که علی به خانه آمد، بسیار خسته بود به نحوی که به سختی چشم‌های خود را باز نگه می‌داشت، طبق عادت به اتاق رفت که مانند هر شب قرآن بخواند، رفتم که به علی سر بزنم قرآن جلو علی باز بود و در حال قرائت بود اما از صفحه‌های قرآن بسیار جلوتر بود. به او گفتم، علی شما حافظ قرآن هستید؟ من متوجه شدم که بسیار جلوتر از صفحه‌های قرآن می‌خواندید؛ گفت «خب که چی حالا، می‌خواهید داد و بیداد راه‌بندازی که همسر من حافظ قرآن است»😅 گفتم به هیچ کس هیچ چیزی نمی‌گم. از چه سالی حافظ قرآن شده‌اید که او گفت «من 3 سال است که حافظ قرآن هستم». در سالروز ولادتش دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه می‌دهیم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان راوی: همسر سالروز ولادت فدایی عمه جان 💞 @shahiidsho💞
💔 از مشهد یه چادرِ کوچیکِ سفید گرفته بود؛ برای فاطمه روسری می‌پوشید و چادر رو سرش می‌انداخت و ازش عکس می‌گرفت|📸 می‌گفت : دوست دارم دخترِ خوشگل بابا با حجاب باشه|😇 هروقت برای خودش سجاده می‌انداخت برای محمدمهدی و فاطمه هم یکی یکی سجاده پهن می‌کرد📿 همیشه می‌گفت: باید به بچه‌ها نماز خوندن رو یاد بدیم تا خیالمون بابت عبادت خودمون و بچه‌ها راحت باشه فاطمه رو برای نماز آماده می‌کرد و ازش عکس می‌گرفت و قربون صدقه‌اش می‌رفت به نماز اول وقت خیلی تاکید می‌کرد بعضی وقت‌ها که اذان می‌داد میومد آشپزخونه دستم رو می‌گرفت و می‌برد برای خوندن نماز می‌گفت : باید نماز رو اول وقت خوند تا بالا بره کار و ظرف و غذا پختن بمونه برای بعد 🕊🌹 💞 @shahiidsho💞
💔 هیئت‌داری شهید عبدالله میثمی عبدالله هیئتی راه انداخته بود با نام «رقیه خاتون» (سلام الله علیها). هر کس واردش می شد، برای ادامه حضور، باید دفعه بعد یک نفر را با خودش می آورد. صندوق قرض الحسنه ای هم راه انداخته بود. هر کس هر قدر می‌خواست می‌گذاشت و هر وقت پشیمان می‌شد می‌توانست پس بگیرد. صندوق، کار راه انداز مردم محل شده بود. 📚 یادگاران 💞 @shahiidsho💞