eitaa logo
شهید شو 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
19.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
71 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
7.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 در جمهوری اسلامی ایران، هر یک صندلی مسئولیت یک کربلا را پشت سر گذاشته... 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 سلام همسنگری میخوام یه مسابقه بذارم واسه فردا البته سین زنی نیست‼️ فقط چون خیلی وقتم پُره😅 تند
💔 شهادت گوارای وجودت باد ای فرمانده بی گمان امروز به مراد دل خویش رسیده ای و ایران و ایرانی به وجود پر خیر و برکت تو افتخار می کند. امروز خون یک سردار ایرانی ریخته شده است ولی پشت بند آن هزاران بلکه میلیون ها سردار سلیمانی در سراسر این گیتی به پا خواسته و برای انتقام از خون مقدس و پاک تو آزادمردانه آماده هر گونه دفاع و انتقام خواهند بود تا با دست در دست نهادن یکدیگر ایرانی آباد و یکپارچه داشته باشیم که دشمن حتی در خواب خوشش هم نتواند عبور از این سد مستحکم را ببیند یادت تا ابد در قلب هر ایرانی زنده می ماند✌️💔 اینم آخریش... 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی بسم رب به تصویر بالا نگاه کنید... این منم و این اولین بار است که تصویرم را در شب
7.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 تا نشستم توی ماشین دیدم یک عالمه ماشین آمده برای عروس کشان... دل محسن به این کار رضا نمی داد وقتی دید خیلی جیغ جیغ می‌کنند و بوق می زنند گفت پایه ای همه شونو بپیچونیم؟ گفتم گناه دارن گفت نه باحاله. لای ماشین ها پیچید توی یک فرعی... تا اذان مغرب پخش شد کنار خیابان ایستاد که بیا برای هم دعا کنیم! زرنگی کرد گفت من دعا میکنم تو آمین بگو. همان اول آرزوی شهادت و رو سفید شدن کرد. توی اشهد ان علیا ولی الله طلب شهادت کرد... اشکم جاری شد دستمال از جیبش بیرون آورد و با شوخی گفت این همه پول آرایشگاه دادم تو داری همه رو خراب میکنی! گفتم ان شالله اون چیزی که می‌خوای برات رقم بخوره ولی شرط داره...گفت یعنی چی؟ ردیف کردم‌‌‌‌‌: اگه دعا کردم شهید بشی باید بیای ببینمت... باید بتونم حست کنم... باید دستام رو بگیری... سرش را خاراند و کمی فکر کرد: اگه شد چشم... بعد خیلی جدی نشستم و چشم انداختم توی چشمش: حوری موری ممنوع! نیام بهشت ببینم دورهم گرم گرفتین و بگو بخند راه انداختین!... غش غش می‌خندید... گفتم میخندی؟ دارم جدی میگم! صدایش را نازک کرد: دلم میخواد تو بهشت هم عروس خودم باشی. اونجام مال من باشی. 📘سربلند فدایی عمه جان 💞 @shahiidsho💞
8.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 محکمه خون شهدا نمایندگان محترم به هوش باشید... سکانسی تکان‌دهنده از سریال عاشورا 💞 @shahiidsho💞
اول عشق تو لن بود نمی‌دانستم.mp3
15.66M
💔 اولِ عشقِ تو لَن بود نمی‌دانستم آخرش هم ابدا بود نمی‌دانستم 👤 مهدی رسولی 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 خدای من! خدای خوب و مهربانم... خیلی خیلی قشنگ‌تر و زیباتر از اون چیزی هستی که من با این سطح پائین
💔 ثواب اعمال امروز محضر شهیدی که روایت شهادتش، شاید به نظر بعضی ها افسانه باشد اما واقعی است... حکایت دلدادگی‌ست... شب ۱۹دی‌ماه۱۳۶۵ در حالی که رزمندگان در منطقه «شلمچه» در حال عبور از زمینی پر از آب بودند، به موانعی همچون میدان مین و ۱۰۰متر سیم خاردار فرش شده بر زمین می‌رسند. تخریب چی، سیم‌ها را می‌چیند که در همین لحظه دشمن منور هشدار دهنده را شلیک می‌کند و گلوله‌ای به پهلوی حسین‌علی برخورد می‌کند اما او برای اینکه رزمندگان دیگر بتوانند از آن مهلکه نجات یابند و خط دشمن شکسته شود خودش را روی سیم خاردارها می‌اندازد. حاج قاسم سلیمانی میگویند: وقتی برای آیت الله بهاءالدینی تعریف کردم که شهید حسینعلی عالی شب عملیات روی سیم‌های خاردار خوابید تا بچه‌ها ازمعبر عبور کنند،....ایشان بیش از 10 دقیقه گریه کردند دسته گلی از صلوات به نیابت از او و شهدای صدر اسلام تاکنون، هدیه می دهیم محضر حضرت علی و فاطمه زهرا سلام الله علیهما 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 دلداده 💞 @shahiidsho💞 "کپی آزاد، بدون تغییر در عکس"
💔 بعد از شهادت حاج‌قاسم تعریف می‌کرد: یه‌ بار تو پروازِ به سمت سوریه به حاج قاسم گفتم: تونمی‌ترسی‌اینجوری‌ترددمی‌کنی‌بزننت؟ نَه محافظی، نَه امنیتی؟!! حاج قاسم در جواب با یه لبخند آرومی گفت: تا من زنده‌ام، اینو برای کسی بازگو نکن ولی من زمان و نحوه شهادتم دست خودمه! سردار کشور 💞 @shahiidsho💞
💔 حرف دل یک رزمنده فاطمیون به ملت بزرگوار ایران: ما که پس از چندین دهه زندگی توی ایران نمی‌تونیم رای بدیم اما... اما چیزی را که ما توی قضیه سوریه دیدیم و تجربه کردیم این هست... ملتی که وحدت و انسجام و بصیرت لازم را نداشته باشه، زود از هم متلاشی میشه و نفاق، زود در اون ملت نفوذ می‌کنه و وقتی متوجه میشن که دیگه دیر شده باشه! شاید شما طعم ناامنی و ضربات دشمن را حداقل توی این چند دهه اخیر به خاطر شهدای مدافعان امنیت و مدافعان حرم و گمنامان امام زمان(عج) و ... نچشیده باشید اما ما به خوبی طعم ضربات دشمن را بر جهان اسلام، کیلومترها دورتر از ایران حس و درک کردیم. پس با مشارکت در انتخابات، جلوی نفاق و نقشه های شوم دشمنان و ... را بگیرید. داشتن یک نظام قدرتمند یعنی آرامش و امنیت، نه تنها ایران بلکه منطقه. پس یکی از ارکان نظام قدرتمند، مشارکت در انتخابات و انتخاب فردی صالح و انقلابی و ولایتمدار و مسئولیت پذیر هست... و نکته_آخر درسته فاصله زمانی پیشرفت و امنیت ایران از کشورهایی مثل سوریه و عراق و یمن و افغانستان ۳۰ یا ۴۰ سال هست اما تبدیل شدن ایران به سوریه و عراق فقط می‌تونه چندین ماه باشه! اگه در قدرتمندشدن ایران سهیم نباشید. رای بدهید هرچند گلایه دارید پ.ن: برای اینکه را بشناسید؛ باید به برگه‌های شناسنامه‌ی او نگاه کنید. در شناسنامه‌ی حاج قاسم جای خالی برای مُهر زدن نبود؛ او اصرار به شرکت در همه‌ی انتخابات را داشت. سربازان 💞 @shahiidsho💞 نقل از کانال جانباز مدافع حرم حاجی نصیری
💔 در بحبوحه عملیات والفجر۸،در جاده فاو–ام‌القصر مستقر بودیم. آسمان شروع کرد به‌باریدن. کم‌کم دانه‌های درشت باران باعث شد به‌زیر پلی که بر روی جاده قرار داشت، برویم و باوجودی که جا نبود، به هر صورت خودمان را جا بدهیم. طول پل حدود۲۵متر عرض آن ۲متر و ارتفاع سقف آن یک و نیم متربود اما بیش‌تر از صدنفر زیر آن پل، انتظار زمان حرکت را می‌کشیدند.. نیمه‌های شب، بین خواب و بیداری، صدای خمپاره و کاتیوشا و از همه مهم‌تر لرزش زمین بر اثر حرکت تانک‌ها و نفربرها از روی پل، مانع خواب می‌شد و فقط می‌شد هر چند دقیقه چُرتی زد.   ناگهان احساس کردم بوی "سیر" می‌آید... خوب بو کردم. درست بود بوی سیر. وحشت وجودم را گرفت. یک‌آن در ذهنم مرور کردم که بوی سیر یعنی بوی "گاز" هنوز در حال و هوای خودم بود که یکی از بچه‌ها فریاد زد: گاز ... گاز ... و در پی آن، همه از خواب پریدند. ماسک‌ها را به صورت زدیم و برای این‌که خفه نشویم، به‌طرف دهانه پل هجوم بردیم وحشتِ خفقان، سراپایم را گرفته بود. ازدحام جمعیت در دهانه کوچک پل، هراسم را از خفه شدن در این‌جا بیش‌تر کرد.   هنوز از زیر پل خارج نشده بودیم که چندتایی از بچه‌های جهاد سازندگی گیلان که آن‌جا بودند، زدند زیر خنده و یکی از آنان با لهجه گیلکی گفت: - نترسید.. گاز نِی‌یه... ما داریم کالباس می‌خوریم.. بوی سیر مال کالباسه! نگاه که انداختم، دیدم لای تکه‌های نان، مقداری کالباس گذاشته‌اند و دارند با میل و اشتهایی خاص، نوش‌جان می‌کنند درحالی که به هم‌دیگر می‌خندیدیم، به جای‌مان برگشتیم. ✍🏻جانباز حمید داودآبادی اسفند ۱۳۶۴_فاو 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 ای یوسف خوش نام ما و ای لشکر جانان ما سردارم در هیاهوی حماسه ای باشکوه هستیم انتخابات ، حضور در
سلام همسنگری ها... عکس ها رو برای بانیِ جایزه فرستادم خودمم شرکت کرده بودم😎✌️🏻 که مورد گرفتن جایزه، واقع نشد😶 ایشون 👆به دلیل اینکه خلاقیت به خرج داده بودند (ساخت ماکت صندوق رای و نمادین رای داده بودند) و ارسال گزارش های میدانی از شعب انتخابات به عنوان برگزیده انتخاب شدند و برای دادن شماره کارت، به پیوی ادمین پیام بدن🌹 💞 @shahiidsho_pv💞 💞 @shahiidsho💞
💔 عاشقی دردسری داشت؟عجب، دانستیم! مدیر یکی از باشگاه‌های فوتبال کشور، توی برنامه تلویزیونی، جلوی چشم ملت، همچین با آب و تاب از عشقش به فوتبال گفت: "من، چندین خانه و آپارتمان شخصی در تهران، جزیره کیش، بابلسر و...و چندین ماشین شخصی داشتم، همه را به عشق فوتبال، فروختم و خرج باشگاه کردم😌 بعید می‌دونم کسی چنین درصدی از عشق و عشقبازی را با خلق روزگار، محکوم کند یا نپذیرد!"😒 اون وقت، مای فلک زده، بی ادعا و اعلام تلویزیونی و تبلیغاتی، نوجوانی و جوانی مان‌ را گذاشتیم پای عشق خدا‌، انقلاب، وطن ‌و هموطنان...از کِیف و عشق نوجوانی و جوانی گذشتیم‌ و همه را فدای دین و‌ میهن کردیم.. درمیدان نبرد با تانک و بمب و هواپیما و گاز شیمیایی، خون و خون دل، به بلوغ رسیدیم.. نه چندین‌ خانه و ماشین و حساب میلیاردی ‌داشتیم و‌ داریم؛ بهمون مےپَرَند و میگن: - بسّه دیگه... این ‌کارها و ادا اطوارها چیه؟ ۴۰ساله‌ جنگ تموم شده بابا.. چقدر میری سر مزار رفیقات... این که نون‌ و آب نمیشه واسه زن و بچه.. گشنه نشدی که عاشقی یادت بره.. حق بدید مُخَم هَنگ ‌کنه! اگه عشق اونا عشقه که به خاطرش همه خانه ها و ماشینها و میلیاردها تومان‌‌ داشته و نداشته شخصی خویش را مےریزند به پای هوادارانی که اصلا و ابدا نه تا حالا اینها را فهمیده اند، نه شنیده اند و نه باور خواهند کرد پس چی میگن: عشق، یعنی استخوان ‌و یک پلاک سال ها تنهای تنها زیرِ خاک! واقعا، عشقِ ما، استخوان ‌داشت، نمی دانستیم؟! ✍🏻حمید داودآبادی در کنار شهید سلیمان ولیان بهمن ۱۳۶۵ عملیات ‌کربلای ۵ عکاس:شهید محسن ‌کردستانی دقایقی قبل از شهادت‌ ولیان ‌و کردستانی @shahiidsho
شهید شو 🌷
💔 حرف آخر.... انتخابات تمام شد نامزدها انتخاب شدند ما با آمدن پای صندوق های رای و انتخاب اصلح، به و
💔 حرف آخر... بین ما و شهدا فاصله، بسیار نبود... چه کرده گناهان بیشمار که آرزوی شهادت داریم اما مےمیریم؟!!! 💞 @shahiidsho💞 "کپی آزاد، بدون تغییر در عکس"